یکشنبه 11 فروردین 1387

آيا سرنوشت عراق و افغانستان را انتظار می کشيم!؟ گيل آوايی

http://www.perslit.com/GilAvaei.htm

روزگار وارونه هاست. روزگار همه چيز وارونه! معيارها جای کاربردی و کارايی خود را عوض کرده اند. اگر پيشترهای نه چندان دور تاريخ ِسياسی – فرهنگی – اجتماعی و حتی علمی بنگريم، اصولی در گزينش يا به کار گماری افراد رعايت می شد و اين اصول اگر چه در جوامع مختلف بنا به رشد اجتماعی و ساختاری آن متفاوت بود اما بگونه ای نبوده که در روزگار کنون است.

يک از دمکراسی دم می زند و حقوق انسانی، اما با بمب و موشک و کشتار فاجعه بار، هر کاری که بخواهد می کند و توجيه همه ی اقدامات فاجعه آميزش را بر پايه دمکراسی و گسترش آزادی و حقوق انسانی می نهد و آن ديگر از همه نمادهايی که از دين، شمايلی نيکو می نموده، چنان هيولايی می آفريند که انسان کنونی در تصور جنايتهای آن، کابوس زده، مات و مبهوت می شود.

يکی از نمونه های وارونگی روزگار ما، بزغاله جمکرانی، رييس جمهور ولايت فقيه می شود ( آن هم در حساس ترين شرايط تاريخی ) و آن نمونه ديگر، کابويی از گاوچرانان تگزاس، به رياست جمهوری می رسد.

مثلی است گيلکی که می گويد: دست، دست را آب می ريزد، دست ديگر صورت را می شويد( نقل به معنا )

دو رييس جمهور روزگار وارونگی ما، بگونه دو دست عمل کرده و می کند. يکی بحران می آفريند و ماليخوليايی خيال می بافد و جنايتهای آن ديگری را بهانه می شود و آن ديگری به بهانه مقابله با اين يک، جنايتها و عملکردهای فاجعه بارش را توجيه می کند. و از مرگخنده ی اين دو نماد، هر دويشان، خود رادشمن همديگر قلمداد می کنند. يکی بازی داده می شود و آن ديگری بازی می دهد اما در اين بازی دادنها و بازی گرفته شدنها، ملتهايی و سرزمينهايی تاوان مرگبارش را داده و می دهند.

يکی با غارت دار و ندار ملتی، از هر سوراخ ممکن، تکنولوژی بنجل تدارک می بيند و در عمق جهل و ناآگاهی و خرافه اش، آن را اعجاب آور و چنين و چنانش می يابد و می پندارد و اين يک با آگاهی از همه آنچه که در سرای آن يکی می گذرد، می داند( تدارکش را چراغ سبز می دهد!) و از آن اهرمی برای اجرای برنامه ها و سياستهای سلطه گرانه و اقتدار جهانی اش می سازد .

براستی روزگار وارونه هاست. روزگار وارونه معنا يافتن همه آنچه که انسان امروز با جان فشانی هايش، به پذيراندن و حاکم کردن آن بر جامعه انسانی پرداخته است.

اگر تکامل را ايستايی نيست اما انحراف و تاخير آن چيزيست که امروز شاهديم.

شرايطی که در آنيم، فريبکاری، دو رويی، تزوير بيداد می کند و بيدادگرانه تر اينکه زمان بازی دادنها و بده بستانهای اعلام نشده با و از حکومت اسلامی، سپری شده است و حکومت اسلامی نيز بسان مجاهدين افغان که در مقابل ارتش سرخ شيرشان کرده بودند و از هر سوراخی به تقويت و رشد آن در افغانستان پرداختند و يازده سپتامبر پاداش چنين مار در آستين پروردن، آفريده شد، به مرحله ای رسيده است که يازده سپتامبر شدن ِ نه فقط امريکا که جهانی را نعره می کشد. غرب با چنين مدارای غارتگرانه ی تا کنونی، به مرحله ای رسيده است که عطای اين حکومت را به لقايش بخشيده اند و ديده ايم که چگونه مقدمات چنين چرخشی توسط سازمان بين المللی انرژی هسته ای و قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل و ايجاد صف بنديهای ضرور، چيده شد و روندی آغازيده شد که هشدارهای مکرر همه آنانی که نگران فاجعه سرنوشت ساز اين سياستهايند، در پی داشته و دارد.

تحولات بسيار روشن و خطرناکی در جريان است که توسط رسانه ها آنگونه که می بايست به آنها پرداخت نشده است ( اگر چه اين نيز بسان بسياری از برنامه های نهفته، دور از انتظار نبوده و نيست.)

برکناری ( اگر چه بازنشستگی زودهنگامش نام نهادند!) دريادار فالون، فرمانده نيرو های آمريکا در خاورميانه، ديدارها و سفرهای شتاب زده بسياری از مقامات و سياست مداران غربی بويژه امريکا از جمله سفر نامزد بشدت راست رياست جمهوری امريکا، مک کين از حزب جمهوری خواهان امريکا، به منطقه، سفر وزير دفاع، گيتس، و رايس وزير امور خارجه امريکا به روسيه و سياستهای بشدت راست و چرخش صد و هشتاد درجه ای فرانسه، سارکوزی، سفر مرکل به اسراييل، وسفر خاورميانه ای ديک چنی معاون جرج بوش به خاورميان و سفر پيش روی رييس جمهور امريکا به روسيه و تحولات اخير عراق و تحريم نشست سران عرب در دمشق و آماده شدن هر چه بيشتر حزب الله لبنان و برسی بودجه جنگی تازه در کابينه اسراييل به رياست اهود اولمرت، نمونه های بسيار هشدار دهنده ای است که از جنگ زرگرانه ديپلماتيک و شاخ و شانه کشيدنهای تا کنونی نظامی از نوع حضور ناوگان امريکا و فرانسه و مانورهای متعدد در خليج فارس، فاصله گرفته و به مرحله تکوينی آن که مرحله بسيار حساس کنونيست، رسيده است.

شرايط بگونه ای پيش رفته ومی رود، که از يک سو حکومت اسلامی اگر پيشتر می توانست بنوعی با غرب بويژه اروپا کنار آيد و از اروپا اهرم فشاری در مقابل سياست مصرانه امريکا استفاده کند، اما اينک راهی جز گردن نهادن به همه خواسته های غرب ندارد که آن نيز نابودی خود حکومت اسلامی را رقم می زند و از سوی ديگر نيروهای تاثير گذار بر روند ديپلماسی و حتی موجوديت حکومت اسلامی ( نيروهای مردمی و مترقی و حتی نيروهای راست و وابسته ) خواسته يا ناخواسته به وضعيت آچمزی گرفتار آمده اند.
ناکارامدی نيروهای سياسی در شرايط حساس کنونی، مردم ما را از يک توان سياسی سازمان ده و رهبری کننده، محروم کرده است.
از طرفی همه ما از فاجعه می دانيم.
همه از آنچه که گذشته و می گذرد، بخوبی آگاهيم.
همه از دهشتناکی و سرنوشت سازبودن فاجعه ی نهفته در دل تحولات و درگيريهای کنونی با خبريم. اما در پهنه اجرايی و اينکه اقدامی صورت گيرد که بنوعی از اين فاجعه راه برون رفتی پيش گيريم، عملی کارا و تاثير گذار ديده نمی شود.

همه بنوعی ناکارامد، نگران فاجعه ای هستيم که در انتظار ماست.

پيشترها به وضعيت فاجعه بار حکومت اسلامی فراوان اشاره شده است که کمينه بيش از هفتاد مقاله و گفتار تحليلی از اين قلم، انتشار يافته است. در مجموع گفتمانهای هشدار دهنده، به مراحل مختلف تکوينی فاجعه ای پرداخته شده است که از يک سو تماما به حکومت اسلامی مربوط بوده و هست، و روندی مورد برسی قرار گرفته که فرايند آن، وضعيت بسيار حساس و خطرناک کنونی است.

حکومت اسلامی در ارزيابی خود از غرب اشتباهی فاحش را دچار است که تمامی تاکتيکهای خود را بر همان اساس پيش گرفته است. حکومت اسلامی با ناديده گرفتن سرنوشت ملت و مملکتی، راه فاجعه می رود.

مردم از يک سو به چنان نفرت و ناچاری ای رسيده اند که سرنگونی حکومت اسلامی حتی به حمله نظامی غرب ( امريکا) گردن می نهند و از سوی ديگر به چنان بی تفاوتی ناشی از سياستها و غارتها و سرکوبهای کور حکومت اسلامی، رسيده اند که به هرچه پيش آيد، خوش آمد می گويند!

به هزار درد و بغض و خشم بايد وضعيت فاجعه بار پيش رو را هزار باره فرياد کرد. (۱)

ملتی که سرنوشت خود را از بيگانه طلب کند و در انتظار عبثی به هر جنايتی گردن نهد، همواره ناگزير از زيستن در فاجعه و نابرابری و غارت و سرکوب است.

حکومت اسلامی بگونه نمونه های تاريخی خود ( بويژه صفويه ) در ماليخوليای جمکران و صاحب زمان و نيروهای غيبی و مزخرفاتی از اين دست، سير می کند. تفکر بشدت قهقرايی حاکم بر ايران، روزگار سياه ملتی را آمادگی شرايط ظهور صاحب زمانش می پندارد و باور دارد.

با چنين سياست گذاری های بيمارگونه، خطری بسيار خونبار تهديدمان می کند. دست روی دست گذاشتن و سياست ِ انتظار پيش گرفتن و به حوادث چشم دوختن که چه می شود يا خواهد شد، همه را به چنان تباهی و سيه روزی می کشاند که زنگ شوم آن بصدا در آمده است.
تحولات سياسی و صف بندی ها و شدت گرفتن زبان ديپلماسی عليه حکومت اسلامی، زنگ خطر فاجعه ايست که همواره در تهديد و نگرانی آن بوده ايم.

روزگار کنون ما، چنين شده است که به هر ناروايی گردن می نهيم و هر نماد انسانی خويش را به هيچ می انگاريم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

ما را چه شده است!؟
ديوانگانی ابله، سرنوشتمان را بدست گرفته اند و هر فاجعه ای را بر سر ما، آوار کرده و می کنند!
بهترين فرزندان اين سرزمين را به جوخه های مرگ سپرده و می سپرند!
به کوچکترين نماد انسانی ما هجوم برده و می برند.
چه مانده است که ببازيم!؟
نگذاريم سرنوشت افغانستان و عراق برايمان رقم زده شود.

با مهر
گيل آوايی
http://www.perslit.com/GilAvaei.htm

ــــــــــــــــــــــــــــــ

زير نويس:

۱- به نوشتاری در " پوليتيکال آفيرز = امور سياسی " خوب توجه کنيد:


"We are Living Through Another Hiroshima," Iraqi Doctor Says
By Sherwood Ross

3-24-08, 9:57 am

The U.S., Great Britain and Israel are turning portions of the Middle East into a slice of radioactive hell. They are achieving this by firing what they call “depleted uranium” (DU) ammunition but which is, in fact, radioactive ammunition and it is perhaps the deadliest kind of tactical ammo ever devised in the warped mind of man.
http://www.politicalaffairs.net/article/view/6644/


برگردان به فارسی:
پزشکان عراقی می گويند: "ما در هيروشيمای ديگری زندگی می کنيم"

نوشته : شروود راس

ايالات متحده، بريتانيا و اسراييل در حال تبديل کردن بخشهايی از خاورميانه به تکه ای از جهنم راديو آکتيو هستند. آنان با بکارگيری مهماتی که خودشان " اورانيوم ضعيف شده " ( يو دی ) می نامند، به چنين دست آوردی می رسند. اما اورانيوم ضعيف شده در حقيقت مهمات راديو آکتيو هستند و شايد کشنده ترين نوع سلاح تاکتيکی که تا کنون بشر اختراع کرده است...

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آيا سرنوشت عراق و افغانستان را انتظار می کشيم!؟ گيل آوايی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016