دوشنبه 26 فروردین 1387

نقطه ضعف و آسيب پذير حکومت اسلامی، خودِ اسلام است! گيل آوايی

حکومت اسلامی به همان دليل که توان و قابليت انطباق با معيارهای امروزين جهان را ندارد و از ظرفيت ايجاد جامعه ای برخوردار از يک فرهنگ و اصول و ساختار مترقی انسان امروز، محروم است و در دايره بسته ای بنام اسلام ناگزير از فرو رفتن در قهقراست، بديلی هم که باسرکوب و قتل و خفقان و بحران بر آن پای می فشارد، به همان دليل نيز قابليت حل ساده ترين معضل اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرهنگی را در جهان امروزين ندارد و از همين زاويه نيز محکوم به سرنگونی است.

به زبانی ديگر نقطه ضعف و زبونی و ناتوانی حکومت اسلامی، دين اسلام است که نه تنها هر راه برون رفت از باتلاق خود ساخته که معلول دين سياسيست، بسته است بلکه برای حل هر بحران حتی ناچيز، بحران تازه ای پيش روی حکومت اسلامی قرار می دهد که طی سی سال حکومت خود، هيچ دوره ای بدون بحران نبوده و اصولا در بحران و با بحران آفرينی بر سر قدرت مانده است.

بحران شکل ذاتی حکومت اسلامی است و اين خاص ايران هم نيست بلکه هر جامعه مسلمان که با ايدئولوژی اسلامی بخواهد حکومت کند، حکومت بدون بحران نخواهد بود. انتقاد از سيستم يا نظام سياسی/فرهنگی/اجتماعی يک جامعه و اعتراض و حتی شورشهای اجتماعی ممکن است مردم را بفريباند ( نوعی از پوپوليسم ) و دور ِ جماعتی از نوع و تبار خمينی ها جمع کند اما عدم ظرفيت و توانايی حل مشکلات و مسايل مورد انتقاد و اعتراض، روند آغاز شده را به ضد خود آنان تغيير می دهد و آن می شود که از کمتر از دوسال شروع حکومت اسلامی، ( ۵۹-۵۸ ) چنين وارونه گشتاوری را شاهد بوده ايم.

و اما بحران آفرينيها و شرايط بحرانی را نيز گرفتار آمدن، تا چه حد و کجا قابل بهره گيری و پذيرش ديگر اعضای جامعه جهانی باشد، بقاء حکومت اسلامی تعيين می شود. به همان گونه که تا کنون غرب با آن کنار آمده است اما تکوين بحرانها از يک سو و چالشهای تازه ی پديد آمده از سوی ديگر، شمارش معکوس برای تغيير حکومت اسلامی را آغازيده است.

اصولا ايدئولوژی نامنسجم و متشتت، نمی تواند بدون تنش و بحران باشد و عمده نيروی آن نيز صرف تضادها و تنشها و جدلهای درونی می شود. بديگر سخن نيروی با ايدئولوژی اسلامی با توجه به شاخه های مختلف تشکيل دهنده ی آن بنا به ماهيت ايدئولوژيک و بار دينی و مسئوليتهای اعتقادی، التزامی آن، جنگ درون اسلامی را اجتناب ناپذير می کند. نمونه های بسياری از جنگ و درگيری و تشتت مسلمانان با گرايشهای سنی و شيعه و وهابی و................در تاريخ دور و نزديک داريم که چنين پيامدها و حوادث و ماجراها را شاهد بوده و حتی خواسته يا ناخواسته گرفتارش شده و چوبش را نيز خورده ايم. از شيعه کردن ِ بزور ِ شمشير ِ سنی ها گرفته تا همين تاريخ نزديک که تضاد و درگيری سنی و شيعه توسط بريتانيای حاضر در پهنه سياسی، اجتماعی و فرهنگی ما ايرانيان، گواه روشنی است و همين روند تا زمان کنون نيز ادامه دارد و چنين خواهد بود تا زمانی که فرقه های مختلف اسلامی گذاری پشت سر نهند که مسيحيان اروپا، قرنها پيش، پشت سر نهاده اند اگر چه باز تا زمانيکه ابله در جهان است، ابرقدرتها از اين ماجراها بی بهره نخواهند ماند!

از همين جاست که اگر حکومت اسلامی با همه پشت پا زدن به قوانين و مقررات حتی خود تصويب کرده ، اعتراضات و شورشهای مردم بجان آمده از گرانی و فقر و بيکاری و بحرانهای اقتصادی را سرکوب کند ( که می کند ) و از اين زاويه بتواند( که توانسته ) خطر سرنگونی از داخل را به هر شکل ممکن مهار نمايد و به تاخير اندازد و باز اگر حکومت اسلامی با آرايشهای نيروهای از نوع حماس و حزب الله و جيش المهدی و حزب الدعوه و امثال آن بتواند غرب بويژه امريکا را در حالت درگيری موضعی نگهدارد که نتوانند حکومت اسلامی را به سرنوشت طالبان و صدام محتوم نمايند، اما نقاط ضعف فراوانی دارد که رودر رويی مستقيم نظامی را می تواند به کمترين حد احتمال تبديل کند.

يکی از برجسته ترين نقاط ضعف و آسيب پذيری ِ حکومت اسلامی، خود اسلام است.

حکومت اسلامی با تبعيض و نابرابری و تحقير و تحميل باورها و سياستهای فرهنگی، اجتماعی و سياسی خود به ديگر فرقه های دينی حتی اسلامی بويژه سنی ها، نقطه آسيب پذيری خود را باز می نماياند. همين نقطه ضعف هم اگر خود حکومت اسلامی بخواهد به هر شکل ممکن ترميمش کند و از آن دوری جويد ( که نمی جويد!) مورد استفاده غرب برای سرنگونی حکومت اسلامی قرار می گيرد چنانکه نياز به جنگ رو در روی نظامی از نوع پياده کردن نيرو و جنگی شبيه عراق و افغانستان نباشد.

حکومت اسلامی با دامن زدن به مسئله شيعه و سنی وسرکوب هم وطنان سنی ما از يک سو و شيوه های بسيار آسان و عملی ِ شعله ور کردن اين مسئله، درگيری داخلی را به حکومت اسلامی چنان تحميل می کنند که حکومت اسلامی نه تنها قادر به شاخ و شانه کشيدنهای خارج از مرزهايش نباشد بلکه از عهده مهار شورشهای داخلی نيز بر نيايد. اين رونديست که آتش آن برافروخته شده است و حکومت اسلامی با به ميدان آوردن بزغاله هايی از نوع احمدی نژادها و دار و دسته ماليخوليای صاحب زمانی، زمان وقوع چنين فاجعه ای را نزديک و نزديک تر می کند.

نشانه های کنونی بحران ناشی از حکومت اسلامی از نوع اعدام رهبران سنی در سيستان وبلوچستان و سابقه پيشين سرکوب و تحميل نابرابری و تبعيض به کل هم وطنان سنی ما، وقايع اهواز و اعدامهای متعاقب آن و درگيريها و سرکوب در کردستان و... خبر از حضور غرب بويژه امريکا در شدت گرفتن چنين تنشها و تضادها و درگيرها می دهد که بی ترديد می تواند به شورشها و زد و خوردهای داخلی در ايران تبديل شده و بازوهای سرکوب در حکومت اسلامی در برخوردبا چنين بحرانی، پتانسيلهای متمرکز خود را نه تنها از دست داده بلکه آسيب پذيری حکومت اسلامی چنان گسترش يابد که تغيير آن بمراتب آسان تر از آن شود که نياز به جنگی تمام عيار باشد.

حکومت اسلامی با عدم پايبندی و نيز بی اعتنايی به واقيعتها و ضرورتهای جهان امروز از يک سو و گرايشهای خيالپردازانه ی آخر زمان و بهشت و خلافت اسلامی و جهان اسلام و...... هر روز که بر ماندن در قدرت پا می فشارد، تحول و دگرگونی ِ اجتناب ناپذير سياسی در ايران را فاجعه بارتر و دهشتناک تر می کند که دود همه اين شوربختی ها به چشم مردمی می رود که ماندگارند و نسلهای ديگر نيز که بايد تاوان امروز را بدهند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

کل حکومت اسلامی ريشه ی بحرانهای دهشتناک و سرنوشت ساز است. هر چه عمر حکومت اسلامی کوتاهتر شود و هرچه سريعتر حکومت اسلامی را سرنگون کنيم، از عمق فاجعه می کاهيم. اين نتيجه بدست نمی آيد مگر همه ی نيروهای سياسی با هر گرايش سياسی، دينی، فکری در يک کلام همه ملت ايران برای سرنگونی کليت حکومت اسلامی به ميدان آيند. در برخورد با حکومت اسلامی، جای ميانه ای وجود ندارد. اسلام را بايد مانند قرآن بروی طاقچه خاک گرفته ی خانه ها برگرداند، چه گزينش و تداوم حکومت دينی جز شوربختی و نکبت و فاجعه و عقب ماندن از روند تکاملی جهان امروز نيست.

با مهر


گيل آوايی
http://www.perslit.com/GilAvaei.htm

آوريل ۲۰۰۸

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نقطه ضعف و آسيب پذير حکومت اسلامی، خودِ اسلام است! گيل آوايی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016