دوشنبه 26 تیر 1385

نقد سازمان مجاهدین خلق ایران از کدام سو؟ محمود زاهدی

سازمان مجاهدین خلق ایران به سبب گستردگی اعضاء و فعالیت های آن نقش چشمگیری در صحن حوادث سیاسی ایران معاصر داشته است و هیچ گزارشی از تاریخ معاصر بدون نقد اندیشه و عمل این سازمان کامل نیست. مخالفان و منتقدان این سازمان از عزیمتگاه های متفاوت جنبه های گوناکون حیات سیاسی و معنوی آن در زمان های مختلف را به نقد کشیده اند. پیش از انقلاب تردید در مورد ثمربخشی مبارزه ی مسلحانه ونیز بحث در باره ی ماهیت ایدئولوژیک این سازمان از جمله محورهای رایج انتقاد بود. بعد از انقلاب، مواضع سیاسی ناپایدار و غیرمنسجم، تسریع فرایند سرکوب مخالفان، به مسلخ کشاندن هزاران نفر از اعضاء و هواداران در حرکت های نسنجیده و غیرمسئولانه، روابط غیردموکراتیک با دیگر نیروهای سیاسی، همکاری های شائبه آمیز با رژیم عراق،سلطه ی کیش شخصیت و روابط غیردموکراتیک درون سازمانی برخی از محور های نقد این سازمان بوده است. به گمان من ،که هیچ باوری به یک از حرکت های این سازمان ندارم، هنوز جای نقدهای روشمند و پژوهشگرانه در این باب خالی است. بسیاری از منتقدان توانمند این سازمان (به درستی یا نادرستی) هنوز با استدلال بهانه ندادن به دست دشمن سخن نمی گویند. قسمت عمده ی آنچه در نقد این سازمان نوشته شده دشنامگویی یا پاسحگویی به دشنامگویی است با "افشاگری هایی" که از محدوده ی نازل حرمان های شخصی فراتر نمی رود. بی صبری سارمان مذکور در برابر انتفادات که کوچکترین نقدی بر خود را خدشه دار شدنِ ساحت قدسی اش می پندارد و آن را با لجن مال کردن منفقدان پاسخ می دهد در فقدان چنین نقدهایی بی تأثیر نیست.
در سالهای اخیر «موسسه مطالعات و پژوهش هاى سياسى» وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با دسترسی به اسناد ساواک و بازجویی های به انتشار "پژوهش هایی" در تاریخ ایران دست زده است. این موسسه در تازه ترین اقدام خود کتابی سه جلدی به نام "سازمان مجاهدين خلق پيدايى تا فرجام (۱۳۸۴ - ۱۳۴۴)" منتشر کرده است. همه ی سازمان های اطلاعاتی دنیاچنین کارهایی می کنند و همیشه هم آن ها را به نام چنین موسسه های پیشانی سفیدی منتشر نمی کنند. آن وقت ها هم که نفت این قدر گران نبود همیشه پول برای این کارها وجود داشت. کافی است که هر اداره ای ذیربطی یک نسخه ی آن را بخرد تا به لحاظ اقتصادی هم سودآور باشد. هیچ پژوهشگری هم جز اعضای هیئت علمی دانشکده ی وزارت اطلاعات آن را جدی نمی گیرد.
موضوع وقتی جالب می شود که یک روزنامه ی "حرفه ای" به قلم سردبیر نظریه پرداز خود در یک رپرتاژ آگهی جانانه، که خبر و تصویرش هم در روی جلد ویژه نامه "کتابخانه شرق" 25 تیر درج شده، به معرفی کتاب می پردازد. این معرفی کتاب با اینکه اذعان دارد " كتاب اخير از جمله «بى طرفانه ترين» كتاب هاى منتشر شده توسط «نهادهاى حكومتى» درباره مجاهدين خلق است"، عبارت نهادهای جکومتی را داخل گیومه گذاسته است تا القا کند حکومتی بودن موسسه ی همان قدر محل شبهه است که بی طرفی هر گزارش تاریخی و یادش می رود که چند سطر بالاتر گفته است که" «موسسه مطالعات و پژوهش هاى سياسى» كه نهادى نزديك به حكومت جمهورى اسلامى است" و باز تصادفاً یادش رفته که بگوید این نزدیکی چقدر است. حافظه اش هم یاری نمی دهد که این موسسه در کتاب های اولی که منتشر می کرد وابستگی به وزارت اطلاعات را قید می کرد.
شاهکار این معرفی کتاب که عنوان مقاله "انحراف چهل ساله" نیز از آن گرفته شده آنجاست که در ادامه ی سنت حسنه ی لاجوردی و بازجویان همسر سعید امامی (از طنز تاریخ خانم فهمیه دری همسر سعید امامی پژوهشگر همین موسسه بود) حدود نیمی از این مقاله به موضوع ازدواج در سازمان مجاهدین پرداخته است. یادمان نرفته که در تمام خانه های تیمی که در دهه ی شصت تسخیر می شد قرص ضدبارداری و کاندوم پای ثابت کشفیات بود. به قول تعزیه خوان ها هنوز "دم همان دم است." تحلیلگر شرق ریشه ی ازدواج های رهبر مجاهدین را به زمان حنیف نژاد باز می گرداند و می نویسد :

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


" مجاهدين اوليه سعى داشتند حتى المقدور ازدواج نكنند يا از تعهد به زندگى خانوادگى پرهيز كنند. درباره ازدواج محمد حنيف نژاد و پوران بازرگان از قول وحيد افراخته چنين آمده: «داستانى كه افراد گروه در اين مورد جور كرده بودند و نمى دانم چه مقدارش واقعيت دارد اين است كه پوران بازرگان عاشق مسئول تشكيلاتى و آموزش خود مى شود. اين فرد درست نمى دانم كيست شايد على باكرى و يا عبدى [اسم مستعار حسن آلادپوش] باشد. اين فرد كه گويا دختر ديگرى را دوست داشته [ازدواج حنيف نژاد با او] پاسخى براى پوران بوده. بايد توجه كرد كه پوران داراى هيكلى درشت و تقريباً بدقواره و چهره اى نازيباست و بدون جذابيت وقتى چادر سرش مى كند با آن قد بلند مثل اين است كه مرد چادر سر كرده به هر حال مسئولين گروه مى گفتند در اين جريان حنيف نژاد دست به فداكارى مى زند و براى نجات پوران و جلوگيرى از ضربه تشكيلاتى كه مى توانست وارد شود با پوران به رغم ميل خود ازدواج مى كند. البته من نمى دانم اين ضربه تشكيلاتى چه مى توانسته باشد شايد منظورشان احتمال كناره گيرى پوران از گروه باشد. بايد توجه كرد كه افراد گروه از حنيف نژاد يك پيغمبر يا حتى مى شود گفت بت و خدا در ذهن خود ايجاد كرده بودند و عدم تمايل شخصى او را به اين ازدواج ناشى از فداكارى او مى دانستند زيرا راضى نبوده است در حالى كه اعضاى زير دست او ازدواج نكرده و تحت فشار غريزه جنسى رنج مى بردند او ازدواج كرده باشد. در اين مورد اين موضوع را تاكيد مى كردند كه حنيف نژاد با اينكه شوهر پوران بود ولى هرگز به او دست نزد مثل يك خواهر رفتار كرد و حتى به اصرارهاى پوران نيز توجه نداشت. اين مسئله مربوط مى شود به قبل از شهريور ۵۰ و لو رفتن گروه و در آن موقع رهبر گروه دلش نمى خواست اصولاً كسى بداند بعضى از اعضاى بالا ازدواج كرده اند زيرا اين موضوع آتش غريزه جنسى را در اعضاى پايين تر تيزتر كرده و مى توانست معضلاتى ايجاد كند زيرا گروه با ازدواج اعضا مخالف بود و زن گرفتن را مانع از ادامه راه مى دانست.» (ج ،۱ ص ۳۹۰)
بنازم به قدرت حاج آقا عطریانفر که چه سردبیری تربیت کرده که پاورقی ملودرام سکسی، رپرتاژآگهی، معرفی کتاب و تحلیل سیاسی را یکجا عرضه می کند و نتیجه می گیرد " رسيدن به چنين ادبياتى از سوى نهادهاى حكومتى جاى تامل و تقدير دارد."

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نقد سازمان مجاهدین خلق ایران از کدام سو؟ محمود زاهدی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016