جمعه 30 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جمعه وقت رفتنه...! به مناسبت سالگرد درگذشت فرهاد، خسرو صادقی بروجنی

آری، آری گفت: «جمعه وقت رفتنه، موسم دل کندنه» و چه شاعرانه خود نيز جمعه رفت. جمعه ساکت، جمعه متروک؛ فروغ گفت. «جمعه ای که خون جای بارون می چکه» او رفت و به آزادگان پيوست؛ به فريدون، به مازيار، او رفت و همچون هميشه آن چه باقی ماند دريغ بود و افسوس بود که قدرش ندانستيم آن گونه که بايد. «خواب در بيداری» را سرود و چه غافل بوديم که بيداران خوابيم. «برف» را سرود و چه بی رگ بوديم که سرما را حس نکرديم،از «کوچه ها» خواند و چه بی حس بوديم که بوی کافور کوچه هامان به مشام نرسيد. از «کودکانه» خواند و بوی اسکناس نو را از کودکان فقر دريغ کرديم، از «سقف» خواند و پناهی به بی پناهان نداديم، از «مرد تنها» خواند و چه وسعتی داديم به تنهايی هم. دريغ، نفهميديم، نفهميديم، نفهميديمش...



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




فرهاد مهراد خواننده روشنفکر و معترض کشورمان، جمعه، ۸ شهريور ۱۳۸۱ در سن ۵۹ سالگی در گذشت. فرهاد از جمله خوانندگان معترض دهه ۵۰ بود که به همراه فريدون فروغی سبکی خاص را در موسيقی پايه گذاری کردند. مضمون مشترک همه ترانه های اين دو سرشار است از: آشفتگی وضع موجود، خستگی ها، تلخی ها، بی هويتی ها، نااميدی ها و دلواپسی های کوچک و بزرگ و اعتراض به اين ها.

«گنجشکک اشی مشی» تلويحی کودکانه است از معصوميتی که نابود می شود و از رنجی که می ماند، از ظلم ظالم می گويد. «کوچه ها» تعزيه مرگ است و تبلور زخمی است که آهسته آهسته روح را دچار مسخ می کند. «هفته خاکستری» يعنی تکرار، تکرار مرگی که هر خلاقيتی را به جذام روح مبدل می کند. «جمعه» بازخوان تاريخ است. يادآور خونين ترين جمعه های ما، بارش خون از آسمان در تمام جمعه های تاريخ ما. «وحدت» ترانه ای است که راه را برای حمله به ظلم نشان می دهد. کشيدن تيغ است بر سر ستم. همه اين ترانه ها به خوبی روح زمانه را در خود پرورش می دهد.

و همه اين ها موجب آن است که فرهاد خواننده ای بر آمده از ناهنجاری های اجتماعی باشد و صدای فرهاد، صدای بيداری نسل ماست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016