پنجشنبه 9 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گزارش اوليه کميسيون اجتماعی دفتر تحکيم وحدت پيرامون وضعيت نظام وظيفه عمومی، اميرکبير

خبرنامه اميرکبير: کمسيون اجتماعی دفتر تحکيم وحدت پيرامون وضعيت خدمت نظام وظيفه عمومی گزارشی را آماده کرده که متن آن به شرح زير است:

۱- بررسی تغيير موضع کشورهای جهان نسبت به قانون خدمت وظيفه عمومی

خدمت سربازی به شکل امروزی آن توسط ناپلئون بناپارت پايه ريزی شد و بسياری از آموزش های نظامی فعلی ما ( جنگ سر نيزه ، قدم روها و ..) ، که هنوز در کشور آموزش داده می شوند، به جا مانده از تعاليم ناپلئون هستند. در نيمه اول قرن بيستم ، دوره جنگ های جهانی ، اغلب کشورهای مهم جهان به آن تن دادند و سربازگيری اجباری از ميان شهروندان را تصويب نمودند. پس از پايان جنگ دوم و در سال های دهه پنجاه نخستين کشور انگلستان بود که در فاصله اندکی از جنگ جهانی ، جنگی که ۵۵ ميليون کشته بر جا گذاشته بود و انگلستان يکی از کشورهای مهم درگير در جنگ بود ، طی تصميمی جسورانه ، خدمت وظيفه عمومی را لغو نمود و تاکيد کرد که ” رويارويی با جهان جديد را با شيوه جديد دنبال خواهد کرد” . نيمه دوم قرن با تمامی افت و خيزهايش شاهد کاهش کلی گرايش به سربازگيری در ميان کشورها بود. با تغيير علايق امنيتی جهان طی جنگ سرد ، دولتها به سوی تشکيل ارتش های کوچک ولی حرفه ای و قابل انعطاف روی آوردند. تنها طی دهه آخر قرن بيستم به رغم افزايش جمعيت ، تعداد افراد نظامی کشورهای جهان به طور کلی %۲۶ کاهش يافته است.

انگلستان در فاصله اندکی از جنگ جهانی، نخستين کشوری بود که طی تصميمی جسورانه، خدمت وظيفه عمومی را لغو نمود و تاکيد کرد که ” رويارويی با جهان جديد را با شيوه جديد ” دنبال خواهد کرد. در بلوک غرب ، آمريکا و کاندا سالهاست که از ارتش کاملا داوطلب و حرفه ای بهره می برند. کشور فرانسه که خود بنيانگذار روش سربازگيری بود پس از ۹۶ سال در سال ۲۰۰۱ خدمت سربازی را به طور کامل برچيد و يک ارتش ۹۰ هزار نفره حرفه ای را جايگزين آن نمود. کشور اسپانيا در پی اعتراضات گوناگون مردمی در سال ۲۰۰۲ به خدمت سربازی ۹ ماهه برای هميشه پايان داد و برای برخی خدمات عمومی که ارتش در آن فعال بود اکنون از نيروهای داوطلب مردمی استفاده می کند. کشور ايتاليا حذف سربازی را در دستور کار خود قرار داده است و تا سال ۲۰۰۶ يک ارتش کاملا حرفه ای در اختيار خواهد داشت و خدمت سربازی ۱۰ ماهه کنونی ، برچيده خواهد شد. پرتغال نيز در سال ۲۰۰۳ به جمع اين کشورها می پيوندد. سويس دوران سربازی را به ۴ ماه کاهش داده است .

اتريش و يونان نيز تشکيل ارتش حرفه ای را در دست مطالعه دارند. در بلوک غرب کشورهای اسکانديناوی و آلمان تنها کشورهايی هستند که هنوز تصميم جدی برای برداشتن خدمت وظيفه عمومی ندارند. در مورد آلمان علت اين است که اين کشور طی تاريخ کوتاه ۱۳۰ ساله اش ، دو جنگ خونين در کارنامه اش به جای گذاشته است و لذا در کنار ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم و در دادگاه نورنبرگ ، تحت شديدترين محدوديتهای نظامی قرار داشته است و هيچگاه اجازه نيافته اند که از لحاظ نظامی قدرت بگيرد و به ناچار بر خلاف ديگر کشورهای منطقه خدمت سربازی را هنوز حذف نکرده است . مدت سربازی عمومی در آلمان ۱۰ ماه است که در پی اعتراضات اخير جوانان آلمانی به ۹ ماه کاهش يافته است و حدود ۳۰% افراد به انتخاب خود به جای امور نظامی در خدمات اجتماعی مختلف اين مدت را سپری می کنند . مساله قابل توجه اينکه آلمان و کشورهای اسکانديناوی جزو پيرترين کشورهای جهان به حساب می آيند و برای تامين حداقل نيروی نظامی خود ناچارند خدمت عمومی را برای جوانانشان اجباری کنند که البته اين خدمت در تمامی اين کشورها مدتی بين ۹ تا ۱۲ ماه است و هميشه می توان به جای آن در خدمات اجتماعی و شهری به خدمت پرداخت.

باتغيير علائق امنيتی جهان، دولتها به سوی تشکيل ارتش های کوچک ولی حرفه ای و قابل انعطاف روی آوردند. تنها طی دهه آخر قرن بيستم، به رغم افزايش جمعيت، تعداد افراد نظامی کشورهای جهان به طور کلی ۲۶ درصد کاهش نشان می دهد.

در ميان کشورهای شرقی نيز تمايل به تشکيل ارتشهای کوچکتر و کارآمدتر که با تکنولوژی پيچيده نظامی روز آشنايی داشته باشند به روشنی ديده می شود. جمهوری خلق چين پس از آنکه انتظاراتش از آن ارتش چند ميليونی که ” مائو” آن را ” امواج خروشان انسانی ” می ناميد برآورده نشد، دست به اصلاحات جدی در اين باره زد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




طی دهه ۷۰ ، رهبران نظامی چين شروع به تغيير تاکتيک ها و بازبينی استراتژی های نظامی کردند و ارتش حجيم و کند چين را به سوی ارتشی روز آمد و مدرن سوق دادند . با وجود اينکه در چين از هر هزار نفر ، ۹/۱ نفر نظامی وجود دارد و در ايران از هر هزار نفر ۷ تن در حال خدمت نظامی هستند . هم اکنون چينی ها به خوبی می دانند که اگر بخواهند در جهان قدرتی محسوب شوند يک ارتش ميليونی تنها چيزی نيست که به آن احتياج دارند . آنها در سالهای اخير ، با اعطای معافيت از خدمت سربازی به کليه پذيرفته شدگان دانشگاهها و حتی کسانی که پس از دبيرستان شغل مناسب و مفيدی داشته باشند و توجه ويژه به تحولات جهانی و سرمايه گذاری درست در زمينه علم و تکنولوژی ، می روند که جايگاه ويژه ای در قدرت و اقتصاد جهانی و رفته و رفته چهره يک ابر قدرت جديد را به خود بگيرند

چين نيز پس از آنکه انتظاراتش از آن ارتش ميليونی که ” مائو ” آنرا ” امواج خروشان انسانی ” می ناميد، برآورده نشد، دست به اصلاحات جدی و بازبينی استراتژی ها زد. اکنون چينی ها خيلی خوب می دانند که برای مطرح شدن در عرصه قدرت جهانی، يک ارتش ميليونی تنها چيزی نيست که به آن احتياج دارند.

در کنار کشورهايی مثل ژاپن و مالزی که سالهاست از ارتش داوطلب و حرفه ای بهره می برند ، کشور هند نيز هميشه افتخار کرده است که حتی يک نفر از نيروهای نظامی اين کشور بالاجبار وارد اين نيرو نشده اند و هيچ سرباز وظيفه بی رغبتی اراده نظامی کشور را سست نخواهد کرد. همچنين است همسايه شرقی ، کشور پاکستان ، که از ارتش تماما حرفه ای و داوطلب برخودار است

در نهايت ، کشور وسيع روسيه که همواره يکی از بزرگترين و حسادت برانگيزترين ارتش های جهان را در اختيار داشته است ، اخيرا با موافقت پوتين حرکت به سوی تشکيل ارتش حرفه ای و حذف کامل خدمت سربازی را در دستور کار خود قرار داده است و در دوران گذار ، سربازی به جای ۲۴ ماه ، ۶ ماه خواهد بود تا زمانی که ارتش به شيوه حرفه ای تغيير تشکيل دهد. اکنون روی نقشه جغرافيايی جهان، شمال آفريقا ، کشورهای ساحل غربی آمريکای جنوبی ، دو کره و بخشی از خاورميانه ، گروههايی از کشورها را تشکيل می دهند که خدمت سربازی اجباری را از دوران گذشته به ارث برده اند و همواره اتخاذ سياست سربازگيری در کشوری ، کشورهای همسايه را نيز به اين عمل متقابل تحريک کرده است . بعد از تحولات افغانستان و عراق تشکيل ارتش حرفه ای ، حتی در افغانستان ، تنها کشورهای ايران و ترکيه در منطقه باقی می مانند که در مقايسه با ديگر کشورهای هم رده به لحاظ جمعيتی يا مساحتی ، هنوز سياست سربازگيری اجباری را دنبال می کنند. طول دوره سربازی در ترکيه ۱۲ تا ۱۶*ماه و برای فارغ التحصيلان دانشگاه ها تنها ۸ ماه است و در ايران طول اين دوره ۱۸ تا ۲۴ ماه است و هر گونه معافيت برای تحصيلکرده ها سخت تر از ديگر افراد است.

کشور هند هم هميشه افتخار کرده است که حتی يک نفر از نيروهای نظامی اين کشور بالاجبار وارد اين نيرو نشده اند و لذا هيچ سرباز وظيفه بی رغبتی اراده نظامی اين کشور را سست نخواهد کرد.

در مجموع اغلب استراتژيستهای نظامی جهان بر اين باورند که دوران سربازی و خدمت وظيفه عمومی به سر آمده و سربازگيری اجباری از مردم ،آن چيزی نيست که کشورها بتوانند برای حفظ امنيت خود به آن تکيه کنند . استعاره خوبی که برای مقايسه ارتش حرفه ای و ارتش مبتنی بر سربازگيری اجباری به کار می رود مقايسه توانايی علمی ۵۰۰ نفر که سوادی در حد کلاس اول دبستان داشته باشند با ۱۰۰ نفر از کسانی است که سالها به تحصيل مشغول بوده اند و هر يک تخصص ويژه خود را به خوبی فراگرفته اند . امروزه اين امری پذيرفته شده است که سياست سربازگيری اجباری در کنار افزايش نارضايتی عمومی ، عملا با اصرار بر تکرار همان ابتدايی ترين فرم آموزش نظامی به صدها هزار نفر باعث به هدر رفتن بودجه و انرژی نظامی کشور می شود و نتيجه هم ارتشی آماتور خواهد بود که نه تنها نميتوان روی نيروهايش برنامه ريزی طولانی مدت کرد بلکه نظاميانش برای پايان دوره خدمت و رهايی از آن لحظه شماری می کنند. در ميان ۲۰ لشکر پر تعداد جهان در سال ۱۹۹۹ تنها نام ۶ کشور توسعه يافته ديده می شدند که با تغييراتی که خيلی از کشورها در سالهای اخير در رويکرد نظامی خود داده اند ، اين تعداد باز هم کمتر خواهد شد.

سياست سربازگيری اجباری در کنار افزايش نارضايتی عمومی، عملا با اصرار بر تکرار همان ابتدايی ترين فرم آموزش به صدها هزار نفر، باعث به هدر رفتن بودجه و انرژی نظامی کشور می شود. نتيجه هم ارتشی آماتوری خواهد بود که نه تنها نمی توان روی نيروهايش برنامه ريزی طولانی مدت کرد بلکه نظاميانش برای پايان دوره خدمت و رهايی از آن لحظه شماری می کنند.

وقتی يک مقام ايتاليايی بعد از تصويب حذف قانون سربازی طی سخنانی می گويد: ” ما در جهانی زندگی نمی کنيم که بتوانيم جوانانمان را ۱۰ ماه از فعاليتهای اقتصادی و تحصيلی دور نگه داريم .” به هيچ وجه منظورش اين نيست که اين کشور و ديگر کشورهايی که به حذف سربازی همت گماشته اند علاقه ای به امنيت مليشان ندارند ، بلکه اينان سعی دارند تا در عرصه های رقابت بين المللی ، چه نظامی ، چه اقتصادی و حتی فرهنگی ، يک قدم از رقيبانشان جلوتر باشند و هميشه همين يک قدم است که برنده را از بازنده متمايز می کند

بررسی فراز و نشيب بيش از هفتاد سال ” سربازی ” در ايران

خدمت سربازی در سال ۱۳۰۵ شمسی ( ۱۹۲۶ ميلادی ) توسط رضاخان در ايران پايه گذاری شد و از آن زمان تا کنون به رغم تمامی تحولات شگرفی که در عرصه های مختلف رخ داده است ، در ايران اين قانون کم و بيش دست نخورده باقی مانده است . ” هر فرد ذکور ايرانی ۳۰ سال موظف به خدمت در نظام است که از اين مدت ۲ سال آن را ضرورتا به سربازی می رود و مابقی را به عنوان احتياط و ذخيره باقی می ماند.”

رضاخان به واسطه خوی نظامی گری که داشت ، توجه ويژه ای به ارتش و ارتشيان مبذول می داشت تا آن جا که بين ۳۰ تا ۵۰ درصد از بودجه کشور را صرف امور نظامی می نمود. نظاميان رده بالا از جايگاه ويژه ای در قدرت برخوردار بودند و ارتش مهمترين پشتوانه شاه محسوب می شد اما پس از سالها رسيدگی به امور نظامی در نخستين مواجهه جدی ، ارتش به کلی شاه را نااميد کرد. نيروهای روسی و انگليسی از دو سوی وارد ايران شدند و تنها طی سه روز کشور ايران سقوط کرد ، پادشاه اسير و به جزاير موريس تبعيد شد.

ايران در حالی که از لحاظ جمعيت شانزدهمين کشور جهان است، با چيزی حدود ۵۰۰ هزار نيروی مسلح دهمين لشکر بزرگ جهان را داراست که اگر نيروهای بسيج را هم به آن بيفزاييم، کشور ما بعد از چين، آمريکا، هند، کره شمالی و روسيه در رده ششم جهان و مقام اول خاورميانه جای می گيرد.

اما قانون خدمت وظيفه عمومی بعد از وی باقی ماند و سالها با چاشنی روبرو نشد تا آنکه پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ، محمد رضا شاه طلاب حوزه های علميه را وادار به رفتن به سربازی کرد و اين مسئله کش مکش های ديگری به دنبال داشت.

ولی با اين حال ، پس از آن و تا بعد از انقلاب اسلامی ، اين قانون کماکان باقی ماند. در طی جنگ ايران و عراق ، نيروهای نظامی به همراه صدها هزار نيروی داوطلب مردمی ، مقاومت قهرمانانه کم نظيری را به نمايش گذاشتند . در حالی که در عراق مجازات عدم شرکت در جنگ اعدام بود ، در ايران ، هميشه بخش بزرگ و مهمی از نيروها را داوطلبين تشکيل می دادند.

بواسطه جوان بودن جمعيت کشور، اکنون سالانه بيش از ۸۰۰ هزار نفر از پسران به سن خدمت سربازی می رسند و از آنجا که طول دوره سربازی ۲ سال است يک ميليون و ششصد هزار نفر سرباز وظيفه خواهيم داشت. اين يعنی دومين ارتش پر تعداد جهان!

بعد از دوران جنگ و طی ۱۵ سال اخير اما قانون خدمت وظيفه عمومی ، به جز اصلاحات جزيی ، با زمان جنگ تفاوت زيادی نکرده است و هنوز تمامی جوانان موظف هستند تا ۲ سال را در خدمت نيروهای مسلح سپری کنند . ولی نگاهی به اوضاع امروز ايران حقايق قابل تاملی را روشن می سازد.

کشور ايران در حالی که از لحاظ جمعيت شانزدهين کشور جهان محسوب می شود ، با داشتن چيزی حدود ۵۰۰ هزار نيروی مسلح ، دهمين لشکر بزرگ جهان را داراست که اگر نيروهای بسيج را هم به آن بيافزاييم ، کشور ما بعد از چين ، آمريکا ، هند ، کره شمالی ، روسيه در مقام ششم جهان و مقام اول خاورميانه جای می گيرد و اين نشان ميدهد آنچه نيروی نظامی ايران کم دارد به هيچ روی سرباز وظيفه نيست.

اما حقيقت تکان دهنده ديگر وقتی روشن می شود که اين آمار ۵۰۰ هزار نفر را در کنار آمار توزيع سنی جمعيت ايران قرار دهيم ، به واسطه جوان بودن جمعيت کشور اکنون سالانه بيش از ۸۰۰ هزار نفر از پسران به سن خدمت سربازی می رسند و از آن جا که طول دوره خدمت سربازی دو سال است يک ميليون و ششصد هزار نفر سرباز وظيفه خواهيم داشت ! اما اين جمعيت بزرگ کجا هستند؟ درصد کسانی که به دلايل مختلف از خدمت سربازی معاف دايم می شوند اصلا به مقداری نيست که در اين آمار بتواند تعيين کننده باشد. همچنين افزايش ظرفيت پذيريش دانشگاه ها در سال های اخير که ممکن است درصدی از پيک جمعيت را بيشتر در دانشگاه ها انباشته کند و زمان شمول خدمتشان را به تاخير بياندازد نيز به هيچ روی آن قدر نيست که بتواند توجيه مناسبی برای اين ناهمخوانی آماری باشد.

در چنين شرايطی يا بايد گفت که تمامی آمار و ارقام بين المللی درباره جمعيت نظامی ايران به کلی غلط است و لذا ما بزرگترين ارتش دنيا پس از چين را جايی در کشورمان مخفی کرده ايم و يا اينکه بايد پذيرفت که هر سال چند صد هزار نفر به هر دليلی از رفتن به سربازی خودداری ميکنند و تحت عنوان ” غايب از خدمت” يا حتی ” فراری ” ، به حاشيه اجتماع رانده ميشوند.

سخت گيری کم نظير ايران درباره خدمت سربازی منجر به آن شده است که اين خيل عظيم افراد عملا بدون برخورداری از بسياری از خدمات اجتماعی ، به صورت غير قانونی و زير زمينی وارد چرخه شغلی و اقتصادی کشور شوند که اين خود تبعات اجتماعی وسيعی را به همراه خواهد داشت.

بر طبق آمار، حتی اگر طول مدت سربازی يکباره به ۶ ماه کاهش يابد ، با توجه به انباشتگی جمعيت جوان ، بازهم از تعداد سربازان کشور کاسته نخواهد شد . به خصوص اينکه با کاهش طول مدت خدمت ، بسياری از غايبين سال های گذشته نيز به خدمت باز خواهند گشت.

هرم جمعيتی ايران حاکی از آن است که تعداد مشمولين سالانه ، از۸۰۰ هزار نفر به ۹۰۰ هزار نفر در سالهای آينده افزايش خواهد يافت و حتی پس از عبور پيک جمعيت و در نقطه مينيمم خود ، يعنی کسانيکه اکنون در سن دبستان هستند ، بازهم از ۵۰۰ هزار نفر در سال کمتر نخواهد شد. و بعد از آن دوباره افزايش جمعيت زيادی فرا خواند رسيد که فرزندان پيک جمعيت فعلی هستند.

در کنار تعداد، کيفيت آموزشی و بهره وری اين نيروی عظيم نيز می بايد مورد توجه قرار گيرد. يکی از شاخصه های کيفيتی ارتش های جهان سرانه مخارج نظامی است، يعنی ميزان هزينه ای که به ازای هر سرباز برای آموزش تجهيزات نظامی در ارگانهای نظامی صرف می شود.

در حاليکه ايران از لحاظ تعداد نيروهای مسلح در ميان ده کشور نخست جهان است، از لحاظ سرانه مخارج نظامی برای اين نيروها، ( هزينه ای که صرف هر سرباز ايرانی می شود ) در رده تاسف انگيز هفتادم ( سال ۱۹۹۹ ) و صد و سوم ( سال ۱۹۹۷ ) جهان و پايين تر از بسياری از کشورهای فقير آفريقايی قرار دارد.

با وجود اينکه صنايع نظامی کشور به نسبت ديگر صنايع ، پيشرفت چشمگيری داشته است ، که با توجه به تحريم های موجود جای تمجيد بسيار دارد ، اما سطح نازل کيفيت دوره خدمت که نتيجه جوابگو نبودن امکانات موجود برای اين تعداد مشمولين است ، به خوبی به چشم می آيد. در دوره آموزشی ، به عنوان مهمترين مرحله ، هر فرد در ميدان تير فرصت دارد تا با يک اسلحه ، تنها ۳۰ عدد تير شليک نمايد . بسياری از مشمولين می گويند که به علت قابل استفاده نبودن لباس و وسايل اندکی که در اختيارشان قرار می گرفته خودشان اقدام به تهيه مجدد اين اقلام نموده اند.

با اين وجود به اعتقاد اغلب کسانی که دوره سربازی را به پايان برده اند ، خصوصا افراد تحصيلکرده ، دوره آموزشی هنوز مفيد ترين قسمت دوران خدمت است.

يک دوره آموزشی رزمی تمام عيار در شرايط دشوار نظامی اصلا آن چيزی نيست که مخالفان زيادی داشته باشد و حتی ميتواند با استقبال بسيار گسترده ای ميان پسران جوان روبرو شود. تمامی نارسايی ها و نارضايتی های عميق از آن دوره طولانی و کشدار بعد از آموزش نشات ميگيرد. تمامی افراد ماهها هر روز صبح تا پايان وقت اداری ملزم هستند در محل خدمت حاضر شوند و در انتظار به پايان رسيدن دوران خدمت در انتظار بمانند.

سيستم نظامی ما به روشنی ظرفيت آنرا ندارد تا اين جمعيت زياد از افراد تحصيلکرده که برای کار و فعاليت و آبادانی يک کشور آموزش ديده اند را دورن خود جذب نمايد. نتيجه آن که اکثر قريب به اتفاق اين افراد دوره سربازی را بسيار کم فايده می دانند و از اينکه به اجبار قانونی مجبورند دو سال از بهترين و مفيد ترين سالهای عمرشان را به کم بهره ترين شيوه ای سپری کنند بسيار ناراضی هستند. افراد تحصيلکرده و توانای زيادی هستند که به کارهای کاملا معمولی دفتری مشغولند و مهندسين زيادی را می توان ديد که تايپ ، رانندگی و يا رونويسی می کنند. و اين به وضوح به افزايش نارضايتی ها می انجامد.

خدمت سربازی که زمانی در ايران به علت جنگ تحميلی تا آن حد مقدس و به قدری موجه بود که حتی نوجوانان کم سن و سال به هر وسيله ای سعی می کردند تا در ميان رزمندگان جای بگيرند و سهمی در افتخار دفاع از کشورشان داشته باشند، اکنون به دليل عدم تطابق با نيازهای بعد از جنگ و قرار گرفتن در مقابل منافع مستقيم ميليون ها جوان ، جوانان همان مملکت را واداشته است که برای اخذ معافيت از خدمت يا گريز از آن به هر نوع دستاويزی روی آورند.

برخی آثار نامطلوب اجتماعی قانون خدمت سربازی

فراز مغزها

در ميان تحقيقاتی که درباره پديده موسوم به ” فرار مغزها” انجام گرفته ، عدم توجه به چنين عاملی حيرت آور است . خدمت سربازی اثر مستقيم و غير قابل انکاری بر افزايش مهاجرت کلی نخبگان کشور دارد. اين اثر در مراحل مختلف نمايان می شود. نخست هنگامی است که يک فرد با تحصيلات موفق و توانايی های علمی قوی از يکی از دانشگاه های خوب ايران فارغ التحصيل می شود ، چنين فردی که حاصل سال ها سرمايه گذاری سيستم آموزشی کشور و خانواده خود می باشد و می بايست توانايی های خود را کار گيرد تا سرمايه گذاری های چندين ساله را باز گرداند ، دو انتخاب جلوی راه خود می يابد ، نخست آنکه با رفتن به سربازی دو سال توقف کامل و زندگی با پايين ترين بهره وری را بپذيرد و با علم به اينکه پس از اين مدت بخشی مهمی از آمادگی خود را از دست داده و در دنيای پر شتاب امروزی ، دانسته هايش ممکن است ارزش ۲ سال قبل را نداشته باشند تن به ماندن دهد. راه دوم آنکه بار سفر بر بندد تا در دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتی آمريکا و اروپا که برای جذب استعدادهای انسانی تمامی جهان از هيچ چيز فرو گذار نمی کنند به ادامه تحصيل و تحقيق بپردازد. و اين ، متاسفانه ، انتخابی نيست که بتواند کسی را در تصميم گيری چندان به ترديد بياندازد.

اگر بخواهند با پشت کردن به بسياری از جذابيت های علمی و اقتصادی آنجا به وطن خود بازگردند و توشه علم و دانش خود را برای مهين خود به ارمغان آورند ، طبق قوانين بی چون و چرای کشورشان مستقيما به سربازی اعزام ميشوند تا بعد از اين دو سال ، تازه اجازه خدمت به کشورشان را بيابند.

در سطحی ديگر ، خدمت عمومی سربازی زمانی تاثير خود را نمايان می کند که دانش پژوهان ايرانی در خارج از کشور پس از فارغ التحصيل شدن از مقاطع بالای دانشگاهی ، دوباره دو انتخاب پيش روی خود دارند . اگر بخواهند با پشت کردن به بسياری از جذابيت های علمی و اقتصادی آنجا به وطن خود بازگردند و توشه علم و دانش خود را برای مهين خود به ارمغان آورند ، طبق قوانين بی چون و چرای کشورشان مستقيما به سربازی اعزام ميشوند تا بعد از اين دو سال ، تازه اجازه خدمت به کشورشان را بيابند و انتخاب ديگر اين که همانجا بمانند و جذب کانون های تحقيقاتی و صنعتی همان کشور شوند ، بهترين و پر دستاورد ترين سالهای عمرشان را در تبعيدی ناخواسته سپری کنند.

بعضا در برخی سمينارها و نشست های علمی که با دعوت از صاحبنظران و دانشمندان خارجی در ايران برگزار می شود آنها از غيبت برخی دانشمندان شهير ايرانی در آن زمينه ابراز تعجب می کنند. توضيح عجيبی که به آنها داده می شود اين است که آن متخصصين ايرانی به علت” مشکل سربازی ” از حضور در اين نشست معذور بودند!

حکايت خدمت سربازی به حکايت تلخی تبديل شده است . وقتی اساتيد دانشگاه های آمريکا با دانشجوی ايرانی تماس گرفته و از او قول می گيرند که در مقابل بهترين محيط های تحقيقاتی و کمک هزينه های چند هزار دلاری قبول کند که به دانشگاه ديگری نرود و تمام اين تسهيلات را بدون هيچگونه تعهد خدمت پس از تحصيل در اختيار وی قرار می دهند ، گمان نمی رود دليل آن دلسوزی و خير خواهی محض باشد. آنان به درستی می دانند که همان فعاليت های دانشگاهی و انرژی و جوانی که اين افراد مستعد در دانشگاه آن ها خواهند گذاشت بيشتراز آن چند هزار دلار کمک بلا عوض است که به وی داده می شود. در مقابل ، اينجا اين تصور وحشتناک وجود دارد که اگر فارغ التحصيلی ۲ سال هر روز تا بعد از ظهر سر نگهبان جايی يا منشی سرهنگی نباشد و در مقابل برود و در زمينه تخصصی خود کار کند ، وظيفه خود را به نسبت به کشورش انجام نداده است!

اين گونه است که خود قوانين کشورمان به موثرترين نحوی باعث می شوند که بسياری از نيروهای مستعد ، سال های پربار جوانی و خلاقيت بعد از تحصيل را در ديگر کشورها سپری کنند و فقط در سنين بالا، آنگاه که احتياج به نگهداری و حمايت های اجتماعی و اقتصادی دولت دارند ، به کشورشان بازگردند يا اينکه به سربازی بروند و قسمت بزرگی از انرژی و آمادگی خود را از دست بدهند.

وضعيت فوق تنها به نخبگان علمی کشور محدود نمی شود . تمامی جوانان ذکور ايرانی از ابتدای جوانی تا پايان تحصيلات و بعد از دوران سربازی ، اجازه خروج از کشور را ندارند که البته اين قانون خود قانون اصلاح شده جديدی است. تا چندی قبل از سن نوجوانی ، ممنوعيت خروج از کشور شروع می شد تا مبادا کسی به قيمت مهاجرت به کشور بيگانه ، بتواند از زير اين بار ۲ سال سربازی طفره برود. اين قانون که سال هاست در کشور به اجرا در آمده ، متاسفانه به جوانان و نوجوانان احساس محبوس بودن درون مرزهای ايران را القاء می کند و برای اين افراد که در اوج سالهای کنجکاوی و جستجوگری به سر می برند و شوق ديدن جاها و چيزهای جديد را دارند ، خروج از مرزهای کشور را به يک رويای دست نيافتنی تبديل می کند، آرزويی که در بسياری افراد تا سنين بزرگسالی هم باقی می ماند و باعث می شود که در اولين فرصت به هر نحوی آن را تحقق بخشند. آگاهان فرهنگی کشور به خوبی از عمق اين احساس مطلعند و بايد گفت که ايران متاسفانه از اين جهت در جهان کم نظير است…

مساله فرهنگی ديگری که خدمت سربازی بوجود می آورد ، مساله انتظار متقابل مردم و حکومت است . وقتی سيستمی افراد را ، بدون هيچ درنگی ، به مقاطع بعدی تحصيلی می راند ، و در اين ميان اجازه هيچ نوع تجربه کاری را به اشخاص نمی دهد، و در انتها نيز آنان را در اين شرايط دشوار زندگی مجبور به سپری کردن دو سال سربازی اجباری می کند طبيعی است که اين فراد پس از پايان خدمت از همين نظام انتظار دارند که اکنون شغل و مسکن در اختيارشان قرار دهد تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند.

سيستمی که تا اين مقطع از زندگی افراد به شيوه شبه سوسياليستی اداره کرده است نمی تواند به راحتی آنان را بدون پشتيبان در اين شرايط سخت اقتصادی به تنهايی رها کند و حل مشکلات مسکن ، اشتغال و ازدواج را بر عهده خود آنان بگذارد لذاست که خيل عظيم بيکاران کشور دولت را مسوول بيکاری و ناتوانی خود می دانند و دولت نيز آنان را به مثابه کابوسی برای خود.

يکی ديگراز آثار اجتماعی سربازی ، سايه سنگينی است که در تمامی دوران جوانی به روند تحصيلی و زمان بندی زندگی افراد به سختی فشار می آورد. بسياری از افراد با وجود عدم علاقه و توانايی و استعداد در ادامه تحصيل ، و تنها به دليل فرار يا عقب انداختن سرنوشت محتوم هر جوان ايرانی ، ۲ سال خدمت اجباری ، به ادامه تحصيل های بی مورد روی می آورند و نتيجه آن اين تراکم شگفت آور متقاضيان ورود به دانشگاه در تمامی مقاطع تحصيلی است که منجر به سر در آوردن غول بی شاخ و دمی به نام ” کنکور” شده است. معضلی که مسوولين آموزشی کشور سال هاست که با آن دست به گريبان هستند و به آثار نامطلوب روانی و اجتماعی آن به خوبی واقفند . علاوه بر اينکه رقابت سنگين کنکوری ها و ظرفيت محدود دانشگاه ها که پاسخگوی جمعيت جوان کشور ما نيست و به بخش بزرگی از جوانان مملکت عدم استعداد و عدم اعتماد به نفس را تلقين می کند ، عامل سربازی هم در نهايت به عدم تعادل تعداد دختران و پسران ورودی به دانشگاه می انجامد که خود تبعات اجتماعی ديگری را در پی خواهد داشت.

در شرايطی که يک مرد آزاد که تمام وقت کار می کند، هنوز نمی تواند از عهده مخارج زندگيش بر آيد ، از يک سرباز چگونه ميتوان انتظار داشت که بتواند خانواده تشکيل دهد؟

در دوران سربازی حتی آن حداقل تسهيلاتی که دانشگاه ها برای افراد متاهل فراهم می کنند نيز خبری نيست ، نه خوابگاه، نه وام، نه مرخصی قابل توجه و نه هيچ کمکی برای چرخاندن چرخ سنگين زندگی. هر روز غيبت با جريمه سه برابر و گاهی بازداشت پاسخ گفته ميشود و برای آنان که محل خدمتشان دور از محل اقامتشان است، اين وضعيت دشوار کم کم به مرزهای ” فاجعه ” نزديک ميشود.

آغاز يک زندگی جديد يا اداره يک زندگی نوپا با حقوقی حدود ۱۸ هزار تومان در ماه ( برای تحصيلکرده ها ) تحت اين شرايط دشوار، بيشتر به ازدواجی تراژيک و افسانه ای طی جنگ جهانی اول ميماند تا در زمان صلح و سازندگی ! مسئولين دلسوز فرهنگی کشورمان همواره از سن بالای ازدواج و آمار طلاق و مسائلی که برای خانواده های جوان رخ ميدهد ابزار نگرانی کرده اند. علت اين ناهنجاری ها را شايد بايد در جای ديگری جستجو کنند…!

حاشيه پر رنگ تر از متن

آنچه آمار بر آن تصريح دارند ، وجود خيل عظيمی از افراد فراری يا غايب از خدمت سربازی در کشور است که به هر دليلی از معرفی خود به اداره نظام وظيفه سرباز می زنند. اين جمعيت کثير با تحمل تمام عواقب آن ( عدم اجازه ادامه تحصيل ، استخدام رسمی ، خريد و فروش رسمی ، ممانعت از دريافت گواهينامه رانندگی ، گذرنامه خروج از کشور ، نداشتن بيمه و ديگر خدمات اجتماعی و شهروندی ) از رفتن به سربازی خودداری می کنند و ترجيح می دهند به صورت زير زمينی به کار و امرار معاش خود بپردازند.

زندگی در چنين شرايطی ، با احساس غير قانونی بودن تبعاتی را در پی خواهد داشت . وقتی که قوانين کشور ، کسی را به حاشيه می راند ، او را به اين سمت سوق می دهد که راحت تر بتواند ديگر قوانين را نيز زير پای بگذارد و رفته رفته به بسياری حريم های قانونی و عرفی و اخلاقی بی اعتنا می شود و از آن جا که تعداد اين افراد اصلا قابل صرفه نظر کردن نيست ، اين معضل را نمی توان يک ناهنجاری اجتماعی محدود و يک استثنا قلمداد نمود و قطعا بايد در اسرع وقت برايش چاره ای انديشيد. با گريز از خدمت سربازی ، وقتی قوانين کشور کسی را غير قانونی ميداند ، او را به اين سمت سوق ميدهد که راحتتر بتواند ديگر قوانين را نيز زير پا بگذارد و او رفته رفته به بسياری از حريم های قانونی و عرفی و اخلاقی بی اعتنا ميشود:آغاز کجروی اجتماعی!

نکته ای که در زمينه سربازی عموما به آن بی توجهی می شود اين موضوع است که اين مساله به هيچ روی موضوعی صرفا نظامی محسوب نمی گردد. مدت طولانی آن باعث شده که سربازی اثر بسيار بزرگی بر زندگی جوانان ايرانی بگذارد. معاف شدن يا نشدن شخص می تواند زندگی او را به کلی تغيير دهد. حساسيت مردم به کوچکترين خبری درباره اين مساله گويای تاثير شگرف اين قانون بر زندگی تمام خانواده های ايرانی است تا آنجا که برخی از مطبوعات با درج هر شايعه ای درباره تغيير قانون سربازی در پی افزايش فروش خود بر می آيند . تصميم گيری درباره چنين مساله حجيم و پر اثری بدون توجه به تبعات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آن ره به خطا بردن است . کدام متفکر بزرگ و انديشمند و فيلسوف و جامعه شناسی به اين راحتی و شجاعت به خود اجازه می دهد درباره چنان رقم نجومی از منافع ملی تصميم گيری کند که يک نظامی به تنهايی بتواند تصميم گيرد؟ ” سربازی ” اثر بسيار بزرگی بر زندگی جوانان ايرانی دارد. معاف شدن و يا نشدن شخص می تواند زندگی او را بکلی تغيير دهد . حساسيت مردم به کوچکترين خبری درباره اين مسئله گويای تاثير شگرف آن بر تمام خانواده های ايرانی است.

البته که مسوولين و تصميم گيران نظامی کشور هميشه سعی می کنند که از ديدگاه نظامی و امنيتی، حداکثر نيرو و اعتبار را برای ارگانهای نظامی جلب نمايند، و اين دقيقا همان کاريست که بايد بکنند ( مانند تمام وزرای کابينه که تلاش می کنند بيشترين بودجه و توجه را به سمت وزارتخانه مطبوع خود معطوف نمايند )، اما در نهايت آن تصميم گيران مملکت هستند که می بايد با خردورزی و سنجش تمامی ابعاد ، امکانات و محدوديت های هر يک از دستگاه های کشور را تعيين نمايند.

در مورد خدمت سربازی هم تا وقتی که تعداد مشمولين اين مقدار زياد است و هر سرباز دو سال را بی چون و چرا به خدمت بدون حقوق و مزايا می گذراند ديگر اصلا چه احتياجی به اين است که کسی به بهره وری و استفاده درست فکر کند؟ سرمايه انسانی که هر سال در اختيار نيروهای مسلح قرار می گيرد بسيار بسيار هنگفت است و لذا واقعا دليلی برای صرفه جويی در اين سرمايه وجود ندارد . تا وقتی می توان به تعداد دلخواه نگهبان در جايی گذاشت چرا بايد کسی خود را برای استفاده از سيستم های امنيتی پيشرفته خود را به زحمت بياندازد؟ تا وقتی می توان از ۱۰ نفر برای انجام کاری استفاده کرد چرا بايد يک نفر را آموزش داد تا آن کار را به تنهايی انجام دهد؟ تا وقتی می توان از يک تحصيل کرده دانشگاهی به عنوان راننده استفاده کرد چرا بايد به يک نفر راننده ديپلمه بسنده نمود؟

سرمايه انسانی که هر سال در اختيار نيروهای مسلح قرار می گيرد بسيار بسيار هنگفت است و لذا واقعا دليلی برای صرفه جويی در اين سرمايه وجود ندارد . تا وقتی می توان به تعداد دلخواه نگهبان در جايی گذاشت چرا بايد کسی خود را برای استفاده از سيستم های امنيتی پيشرفته خود را به زحمت انداخت….

زمانی لازم است که بايستيم به پشت سرمان نگاهی کنيم و بسنجيم آنچه را در مقابل اين سرمايه گذاری چندين ساله بدست آورده ايم و آنچه را از دست داده ايم.

نبايد فراموش کرد که اين سرمايه، سرمايه باد آورده ای نيست، اينان جوانان بيگانه ای نيستند، جوانان کشور خودمان هستند که با وجود تمامی محدوديت ها و کمبودها و تحريم ها و با انگيزه های بالا به تحصيل و فعاليت ادامه داده اند تا به جايی برسند که اکنون سرمايه ای برای کشور محسوب شوند ، همانهايی که سالهای دبستان را زير بمبارانهای رژيم سابق عراق سپری می کردند و قلکهای عيدی خود را به جبهه ها می فرستادند و هميشه رويای ديدن شکوفايی کشورشان را در سر می پروراندند…

اين کشور احتياج به فوج فوج سرباز خموده ندارد تا عصرها سينماها را پر کنند و صبح ها تمامی استعدادشان را در راه ساختن جک صرف کنند. اين مملکت بيشتر از هر چيز احتياج به ” اميد” دارد . احتياج به نيروی کار فعال و واقعی دارد احتياج به تصميم گيرنده های شجاع و تصميم های درست دارد. تمام کشورهايی که به جايی رسيده اند با نيرو و انگيزه جوانان خودشان رسيده اند. هيچ کس برای ديگری کشور نمی سازد. هيچ کس برای آبادانی و سعادت کشور ديگری دل نمی سوزاند . اما جوانان ميهن ما ، اکنون در مقابل خود قانون کوری را ميبينند که به راحتی نمی توانند توجيهی برايش بيابند.

قانونی که زمانی برای حفظ امنيت ملی وضع شده بود، اکنون به خاطر عدم بازبينی جدی آن از زمان رضاخان تا به امروز، متاسفانه منافع ملی کشورمان را به بازی گرفته است.





















Copyright: gooya.com 2016