خسرو شميراني
Shemiranie@yahoo.com
- “در ديدار ديگري که با وزير علوم آقاي توفيقي داشتيم او به ما گفت: "من بالاترين مقام در اين وزارت خانه نيستم او همچنين گفت: "نمي دانم جايگاه من بالاتر است يا نماينده نهاد رهبري در دانشگاهها يا رييس حراست يا نماينده فلان نهاد امنيتي و قضايي و به هر حال من فصل الخطاب و بالاترين مرجع تصميم گيري در وزارت علوم نيستم"
در روزهاي 7 و 8 مهر ماه پس از دو ماه تاخير، نشست انتخاباتي دفتر تحکيم وحدت، بزرگترين تشکل دانشجويي ايران برگزار شد. از بهار سال جاري فعالان دفتر تحکيم تلاش بسيار کردند تا طبق روال جاري نشست انتخاباتي خود را در يکي از دانشگاه هاي کشور برگزار کنند. اما نه دولت اصلاحات و نه دولت مهروزي هيچيک مجوز گردهم آيي تنها تشکل فراگير و غير وابسته دانشجويي در ايران را صادر نکردند. اين نشست بهانه اي شد تا طي گفتگو با آقاي رضا دلبري کمي بيشتر با اين تشکل که بخش بزرگي از بار سنگين ساختمان جامعه مدني را بر دوشهاي جوان خود حمل ميکند، آشنا شويم.
رضا دلبري متولد 1357، همسن انقلاب بهمن است. در سال 1375 وارد دانشگاه پلي تکنيک و بلافاصله وارد فعاليت هاي دانشجويي شد. از خرداد 1383 عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت شد. يکي از امضاء کنندگان فراخوان رفراندوم بود. فعاليتهاي او در انتخابات اخير سبب شد تا ورود وي به دانشگاه هاي تهران ممنوع شود. اين ممنوعيت همچنان ادامه دارد. او اکنون به عنوان مهندس متالورژي مشغول کار است.
در همين پيوند گفت و گوی ديگری با آقای سعيد حبيبی عضو شورای مرکزی جديد دفتر تحکيم انجام داديم که در شهروند سه شنبه آینده ( 1026 ) آن را ملاحظه خواهيد کرد.
خ - ش
آقاي دلبري بگذاريد به بهانه نشست اخير دفتر تحکيم وحدت کمي درباره اين بزرگترين مجموعه دانشجويي در ايران صحبت کنيم...
ــ دفتر تحكيم وحدت، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان بيش از40 دانشگاه از سراسر كشور است. اين انجمن ها 64 راي الكترال را شامل مي شوند. عضويت انجمن ها به صورت اصلي و ناظر مي باشد كه اعضاي ناظر حق راي در مجموعه ندارند. تعداد حق راي انجمن هاي دانشگاهها بر اساس تعداد دانشجو و فعاليتشان از1 تا 3 راي تغيير مي كند. بنابراين دفتر تحكيم تقريبا در تمام دانشگاههاي دولتي كشور نمايندگي دارد و مي تواند بخش عمده اي از دانشجويان كشور را مخاطب قرار دهد.
به اين ترتيب يعني دفتر تحکيم دانشجويان دانشگاه هاي آزاد را پوشش نميدهد ...
ــ بله. متاسفانه همينطور است. برخي از فعالان دانشجويي دانشگاه آزاد نيز براي عضويت تشكل مزبورشان در تحكيم مراجعه و درخواست داده اند اما به دلائل اساسنامه اي اين امر ممکن نيست.
اساسنامه ي تحكيم 26 سال پيش نوشته شده است. آن زمان دانشگاه آزاد وجود نداشت و راهكاري براي عضويت انجمن هاي دانشگاه هاي آزاد در اساسنامه گنجانده نشد. به نظر من لازم است براي عضويت تشكل هاي دانشگاه آزاد هم چاره اي انديشيد و با تغيير اساسنامه امكان ورود آنها را هم فراهم كرد. بگذاريد خاطرنشان کنم که دليل ديگر عدم پيوستن تشكل هاي دانشگاه آزاد، مي تواند فشار سنگين مديريت و هيات امناي دانشگاه آزاد براي غير سياسي ماندن دانشگاه آزاد باشد. به اين ترتيب حتي اگر ما اساسنامه را تغيير دهيم عضويت تشكل هاي دانشگاه آزاد شايد به بهاي انحلالشان و حتي اخراج دانشجويان دانشگاه آزاد تمام شود.
نشست انتخاباتي اخير دفتر تحکيم ( 7و 8 مهر) از حيث مشارکت انجمن هاي عضو چگونه بود؟
ــ در روز اول اين نشست، 45 راي از 64 راي حاضر شده بودند و نشست طبق اساسنامه با حضور دو سوم آرا يعني 43 حق راي رسمي است. همه اينها اعضاي فراكسيون مدرن تحكيم بودند. اين درحالي بود كه هنوز چند حق راي فراكسيون مدرن در روز اول حاضر نشده بودند. تنها صاحبان حق راي از طرف 35 انجمن از 35 دانشگاه دولتي كشور حاضر بودند.
فضا چگونه بود؟ استقبال خوب بود؟
ــ فضاي نشست، از فضاي پس از برآمدن احمدي نژاد متاثر بود. ولي جالب اينجاست که شاهد بوديم تغييرات اخير ترس و نااميدي را درميان انجمن ها حاكم نكرده است.
شايد دليل اين باشد که دانشجويان تحكيمي آگاهانه تحريم انتخابات را برگزيده بودند و از سناريوي حاكميت براي يك دست كردن قدرت خبردار بودند و انتظار نتايج ديگري از انتخابات نداشتند.
دانشجويان تحكيمي يكپارچه بر مقاومت و حفظ دانشگاه در برابر تجاوز اقتدارگرايان، تاكيد داشتند. اما متاسفانه بحث انتخابات داخلي تحكيم زمان زيادي را براي اين بحث ها باقي نگذاشت.
استقبال خوبي شده بود و اكثر انجمن ها از نقاط مختلف كشور در روز اول نشست حاضر شده بودند و از همان ابتدا نشست را با حضورشان رسمي كرده بودند.
در مطلبي كه سيد حسين ميرکريمي با عنوان « روايتي غيررسمي از نشست انتخاباتي دفتر تحکيم» در وبلاگ جنبش نو نوشته است (http://www.jonbesh-e-no.blogfa.com) تقريبا گزارش كاملي از نشست داده است.
شما از فراکسيون مدرن نام برديد. الان سه فراکسيون در دفتر تحکيم وجود دارد و تا پيش از انتخابات اخير بيم انشعاب در اين مجموعه وجود داشت. کمي درباره فراکسيون ها و سابقه آنها بگوييد. فکر ميکنم با توجه به اينکه موضوع بحث اصلي در نشست اخير اختلافات بر سر تعداد کرسي هاي هر فراکسيون در شوراي مرکزي بود اهميت اين نکته برجسته تر ميشود.
ــ من فكر نمي كنم سه فراكسيون به صورت مرزهاي هويتي روشن وجود داشته باشد و معتقدم هنوز همان مرزهاي هويتي دو فراكسيوني(مدرن و سنتي) در مجموعه غالب است. و براي بررسي آن بايد به تاريخچه فراكسيون ها مراجعه كرد.
فراكسيون بندي از همان دوره اول شكل گيري دفتر تحكيم وحدت وجود داشت. احمدي نژاد و سيد عباس نبوي جزو فراكسيون راست تحكيم و عباس عبدي و اصغرزاده جزو فراكسيون خط امام محسوب مي شدند.
شكاف در شوراي مركزي اول تحكيم به حدي بود كه اعضاي چپ پيرو خط امام نتوانستند تسخير سفارت آمريكا را در جلسه شوراي مركزي به تصويب برسانند و مجبور شدند كه به صورت دانشگاههاي مجزا به اين امر مبادرت ورزند.
براي بررسي هويت فراكسيون ها بايد به پيشينه تاريخي آنها رجوع كرد. در گذشته نيز يک جريان محافظه كار و يک جريان نوگراتر وجود داشته است اما همه اين اختلافات تا اوايل دهه 70، كه دفتر تحكيم نقش پليس فرهنگي حاكميت در دانشگاهها را ايفا ميکرد، بروز جدي نيافت. در اوايل دهه هفتاد با ورود انديشه دكتر سروش به دانشگاهها و به تبع آن انجمن ها، دو فراكسيون مدرن و سنتي به وجود آمد واختلافاتشان آشكار شد. موافقان سروش مدرن و مخالفانش سنتي ناميده مي شدند.
اين وضعيت تا سال 79 و 80 كه هنوز دفتر تحكيم نهادي منتقد در داخل نظام محسوب مي شد حفظ شد. اما در اين هنگام جريانات امنيتي متوجه شدند كه ادامه روند جاري در آن زمان، دفتر تحكيم را به تشكلي منتقد نسبت به کل نظام و بيرون از حاكميت تبديل مي كند. در نتيجه جرياني وابسته به فراكسيون سنتي با هدايت نيروهاي امنيتي تلاش كردند تا با ابزار رد صلاحيت، تقلب در انتخابات و دخالت حراست دانشگاهها و نهاد رهبري در دانشگاهها ... مجموعه تحكيم را در دست گيرند. خوشبختانه اين تلاش آنها با مقاومت انجمن ها و فراكسيون مدرن تا امروز موفق نشده است. در نتيجه اين جريان وابسته و امنيتي با 4، 5 حق راي، نشستي فرمايشي در شيراز برگزار كردند كه موسوم به طيف شيراز دفتر تحكيم شدند. براي پرشور نشان دادن نشستشان حتي به راننده دانشگاه حق راي داده بودند. صدا و سيما كمك رسانه اي زيادي به اين جريان كرد تا آنها را به عنوان دفتر تحكيم واقعي به جامعه معرفي كند.
در اين شرايط فراكسيون مدرن تحكيم با بقاياي فراكسيون سنتي كه تحت نفوذ جريانات اصلاح طلب داخل حاكميت بودند، به توافق رسيدند كه شوراي مركزي جديد تحكيم را تشكيل دهند. فراكسيون سنتي از دانشگاههاي تهران، تربيت مدرس و شهيد بهشتي تشكيل مي شدند كه جمعا 7 حق راي داشتند و فراكسيون مدرن 42 حق راي. با اين وجود براي حفظ تحكيم و ترس از جريانات امنيتي، شوراي مركزي جديد به نسبت 3-3 ميان فراكسيون ها تقسيم شد و كرسي هفتم خالي ماند. نشست در دانشگاه علامه برگزار شد و طيف علامه تحكيم نام گرفت. بنابراين از همان ابتدا فراكسيون مدرن به دليل حفظ تحكيم و دريافت مجوز نشست از مديران اصلاح طلب وزارت علوم تن به انتخابات ناعادلانه و غيردموكراتيك دادند. در اين شوراي مركزي امكان تصويب بسياري از طرح ها و پيشنهادات نبود و فراكسيون مدرن به صورت مجموعه دانشگاهي و فعال كردن شوراي تهران تحكيم برنامه هاي خود را پيش مي برد.
اما در همين دوران، وقتي که آقاي رضوي فقيه رئيس فراکسيون سنتي بود، فراکسيوني به نام روشنگري اعلام وجود کرد ....
ــ بله، تقسيم بندي فراكسيوني، مدرن و سنتي تا اواخر فعاليت اولين دوره شوراي مركزي طيف علامه ادامه داشت تا اينكه سعيد رضوي فقيه رييس فراكسيون سنتي با جذب چند انجمن از فراكسيون مدرن نام فراكسيون سنتي را به روشنگري تغيير داد. در انتخابات دور دوم بعد از انشعاب تحكيم كه در دانشگاه خواجه نصير برگزار شد، فراكسيون سنتي در نشست حاضر نشد و مدرن ها كه از انشعاب ديگري در تحكيم هراس داشتند نسبت 4-3 اصلي( به نفع مدرن ها) و 1-1 علي البدل با سنتي ها را پذيرفتند و اين بار نيز اقليت با تهديد انشعاب توانست چندين برابر بيش از وزن واقعي اش سهم ببرد. اما شانسي كه در دوره شوراي مركزي ما دست داد، اين بود که 2 نفر از سنتي ها در همان ابتدا به دلايل شخصي استعفا داده و سبب شدند ما در شوراي مركزي تبديل به اكثريت مطلق بشويم. پس از اين بود كه ما توانستيم جايگاه واقعي شوراي مركزي را به آن باز گردانيم و مجبور نبوديم براي تصويب بيانيه ها و برنامه ها از شوراي تهران و انجمن ها استفاده كنيم. بدين ترتيب شايد فعال ترين دوره شوراي مركزي تحكيم را داشتيم.
به دليل وضعيت منسجم شوراي مركزي تحكيم تا انتخابات رياست جمهوري نهم، اختلافات در شوراي عمومي نيز بروز بيروني پيدا نكرد و آقاي حاجي بابايي نيز تا زمان انتخابات با برنامه ها و مصوبات شوراي مركزي مخالفت علني نمي كرد. تا اينكه در زمان انتخابات رياست جمهوري آقاي حاجي بابايي با دانشگاه شهيد بهشتي و چند دانشگاه ديگر موجوديت فراكسيون دموكراسي خواه ملي را اعلام كردند و به نام اين فراكسيون از معين و هاشمي در انتخابات حمايت كردند. البته فراكسيون روشنگري هم در انتخابات همين كار را كردند و از معين و هاشمي حمايت مي كردند، بنابراين هنوز تفاوت ماهوي ميان دو فراكسيون روشنگري(سنتي) و دموكراسي خواه ملي براي خود من مشخص نيست.
بگذاريد در اينجا يک پرانتز باز کنيم. چرا نشست اخير بيرون از دانشگاه برگزار شد. امري که به نوبه خود بحث غير قانوني بودن نشست را از سوي برخي دامن زد؟
ــ نشست 7و8 مهر در حقيقت نشست تاخيري بود و ميبايست در 11 مرداد ماه برگزار ميشد. از آنجا كه دفتر تحكيم، از مجموعه انجمن هاي اسلامي دانشجويان تشكيل يافته كه قانوني شمرده مي شوند، بنابراين حق طبيعي و قانوني خود مي داند كه بتواند در داخل دانشگاه نشست هاي خود را برگزار كند. اما از زماني كه به عنوان منتقد حاكميت جا افتاده است و نقش اپوزيسيون را ايفا مي كند حقوق اوليه آن توسط حاكميت ناديده گرفته مي شود. شايد برخي از ناتواني خاتمي در افتتاح يك فرودگاه (فرودگاه امام خميني) به عنوان نماد سست و مضمحل بودن وي و اصلاحات نام ببرند. اما داستان عدم توانايي دولت اصلاح طلب در به کرسي نشاندن صدور مجوز براي نشست اخير "دفتر تحکيم" شاهد گوياتري بر مدعاي مذکور است.
پيرو نامه دبير تشكيلات به خاتمي و مطالبه حق اوليه تحكيم يعني برگزاري نشست، خاتمي نيز براي وزير علوم، دكتر توفيقي پاراف كرده بود كه مجوز نشست داده شود اما اين مجوز هيچگاه صادر نشد. زماني كه براي پيگيري صدور مجوز نشست به وزارت علوم مراجعه كرديم، دكتر ظريفيان گفت كه نامه خاتمي از دفتر وزير بيرون نخواهد آمد. او افزود وزير علوم گفته است که ايشان فردي علمي است و حاضر نيست خود را با نهادهاي قضايي و امنيتي درگير كند.
در ديدار ديگري که با وزير علوم آقاي توفيقي داشتيم او به ما گفت: "من بالاترين مقام در اين وزارت خانه نيستم." او همچنين گفت: "نمي دانم جايگاه من بالاتر است يا نماينده نهاد رهبري در دانشگاهها يا رييس حراست يا نماينده فلان نهاد امنيتي و قضايي و به هر حال من فصل الخطاب و بالاترين مرجع تصميم گيري در وزارت علوم نيستم. "
پس داستان اينکه چرا نشست ما در دانشگاه برگزار نشد بيان كننده پايان طنز تلخ دولت اصلاحات بود. دولتي که رييس جمهور و وزير مربوطه اش حتي توانايي صدور اجازه استفاده از يک سالن آمفي تئاتر را هم نداشتند.
نام فراکسيون ها نشانگر صريح تفکيک بر اساس اختلاف ديدگاه سياسي است. آيا دفتر تحکيم يک حزب سياسي است؟ اگر چنين نيست، محوري بودن بحث هاي سياسي را چگونه توضيح ميدهيد؟
ــ تحكيم حزب سياسي نيست. اما به دليل آنكه هيچ تشكل دموكراتيك و دانشجويي غير از انجمن هاي اسلامي كه آنها هم از گذشته بوده اند در دانشگاه اجازه فعاليت نيافته است، دفتر تحكيم ظرفي شده است كه همه دانشجويان علاقمند و فعال سياسي را در خود جاي داده است. بگذاريد در اينجا از ساموئل هانتينگتون نقل قولي را ذکر کنم. او در "نظم سياسي در جوامع در حال تغيير" ميگويد: «نيروي اجتماعي براي اثرگذاري بايد به نهاد سياسي تبديل شود و به تناسب تنوع و پيچيدگي نيروهاي اجتماعي، نهادهاي سياسي متكثر و پيچيده شكل مي يابند.»
در دانشگاههاي ايران به تناسب رشد پيچيدگي هاي اجتماعي و تنوع خرده فرهنگ ها در آن، نهادهاي سياسي رشد نكرده اند و نهاد قديمي انجمن هاي اسلامي همه هويت های فكري و ايدئولوژيك را در خود جاي داده است و تا زماني كه تشكل هاي ديگر اجازه شكل گيري نيابند اين وضعيت ادامه دارد و بهتر است كه دفتر تحكيم همچنان ميزبان همه انديشه ها و هويتهاي دموكراتيك باشد. در اين شرائط، گرايش هاي مختلف فكري در مجموعه تحکيم، در قالب فراكسيونها ظهور ميکنند.
به نظر من صرف وجود فراكسيون بندي براي مجموعه خطرناك نيست. تنها زماني كه جريانات امنيتي سوار اين شكاف ها مي شوند و با هدايت جريان و فراكسيوني هدف آسيب رساندن به مجموعه را دارند، مشكلات براي تحكيم دوچندان مي شود. در حقيقت انشعاب تحكيم در سال 80 دستپخت جريانات امنيتي بود. مثلا ما با همه اختلافاتي كه با آقاي حاجي بابايي داشتيم توانستيم در نهايت با حضور ايشان انتخابات را برگزار كنيم. اما طيف سنتي دانشگاه تهران سنگ اندازي هاي فراواني را در برابر برگزاري انتخابات تحكيم كرد و در روز انتخابات طرح هدايت شده اي را با عنوان تشكيل دفتر تحكيم واحد اعلام كردند. طنز ماجرا اينجاست كه اين جريان كه 2 حق راي بيشتر ندارد مدعي است مي خواهد با طيف وابسته و امنيتي شيراز تحكيم واحد و يكپارچه را تشكيل دهد. اين طرح كه دبير تشكيلات دانشگاه تهران "طيف علامه" آن را اعلام كرد با استقبال خبرگزاري "غير دانشجويي" ايسنا روبرو شد و ايسنا كه خود از جايي ديگر هدايت مي شود تمام تلاش خود را كرد تا به اين طرح مشروعيت رسانه اي بخشد. اين درحالي است كه خود دانشگاه تهران به دو فراكسيون سنتي و مدرن تقسيم مي شود. فراكسيون سنتي با ابزار رد صلاحيت، حذف و ... فراكسيون مدرن را از صحنه فعاليت دانشگاه تهران حذف مي كند. در حال حاضر اكثريت دانشكده هاي دانشگاه تهران در اختيار فراكسيون مدرن است اما انتخابات شوراي مركزي تهران همانند تحكيم روالي دموكراتيك ندارد و اقليت به حقوق اكثريت تن نمي دهد. بنابراين معتقدم هر انشعابي در تحكيم با هدايت جريانات امنيتي صورت مي گيرد.
البته اين نكته را بايد افزود كه به لحاظ عرف سياسي نمي توان به آن انشعاب گفت زيرا انشعاب يعني مجموعه به دوقسمت عمده تقسيم شود، و به جدايي يك عضو از مجموعه و جنجال رسانه اي حاكميت براي آن، انشعاب گفته نمي شود.
آيا دفتر تحکيم به خواسته هاي خاص دانشجويي که قدرت بسيج و پوشش بيش از 2-3 هزار نفر را داشته باشد، ميپردازد؟
ــ در مقاطعي تحكيم توانسته است برنامه هايي برگزار كند كه 2-3 هزار نفر را پوشش دهد. مثلا فقط در دانشگاه پلي تكنيك در زمان انتخابات در اعتراض به انتخابات فرمايشي و فشار نهادهاي امنيتي بر دانشگاه يك هفته مداوم تجمعاتي در حدود2000 نفر برگزار كرديم كه از آن زمان تاكنون من به دانشگاه ممنوع الورود شده ام. البته اين تجمعات صرفا در سايت هاي اينترنتي انعكاس يافت و حتي تريبون هاي اصلاح طلبان با سكوت از كنار آن گذشتند زيرا به نفعشان نبود.
نگراني فعلي ما نيز اين است كه تحكيم نبايد به خواسته هاي صرفا سياسي بپردازد و مطالبات صنفي و فرهنگي دانشجويان كه قدرت بسيج بسيار بالايي دارد نبايد مغفول بماند. البته هنوز انجمن ها بالاترين توان تئوريك و تشكيلاتي را براي بسيج دانشجويان دارا هستند. اعتراضات دانشجويي، تريبون ها و تجمعات توسط انجمن ها برنامه ريزي مي شوند. اما براي تداوم حمايت دانشجويان، انجمن ها بايد برنامه هاي خود را از حالت سياسي و كل گرايانه، به خواسته هاي صنفي، اجتماعي و فرهنگي ملموس و جزيي تغيير دهند.
advertisement@gooya.com |
|
با وجودي که فراکسيون مدرن با اختلاف بالا نسبت به دو فراکسيون ديگر تعداد بيشتري از انجمن ها را نمايندگي ميکند شما در انتخابات اخير به نسبت پنج به چهار تن داديد. آيا اين دمکراتيک است و حق اکثريت در اينجا ضايع نميشود؟
ــ قبول دارم، دموكراتيك نيست. اما بايد در فضاي تحكيم و نيروها و فشارهاي وارد بر آن به اين موضوع پرداخت. همان روز اول، با حضور اعضاي فراكسيون مدرن که دوسوم کل اعضا را تشکيل ميدهند، نشست رسمي بود ولي ما بدون حضور فراكسيون مقابل انتخابات را برگزار نكرديم. ما معتقديم يک انشعاب ديگر كه جريانات امنيتي سوار آن مي شوند به كليت تحكيم آسيب مي رساند. استراتژي زمين سوخته به كسي كه خانه از اوست ضرر مي رساند. تحكيم خانه ما است و براي جلوگيري از ويراني خانه و انشعاب جديد در دفتر حاضر شديم به فراكسيون مقابلمان بيشتر از وزنش سهم دهيم.
انتخابات دفتر تحكيم تابعي از فشارهاي مختلف است. ادامه شوراي مركزي فعلي با توجه به آنكه همه ما بيش از 8 سال فعاليت دانشجويي را در كارنامه خود داريم و حتي آقاي افشاري 11 سال، امكان پذير نبود. بهتر بود كه شوراي مركزي جديدي تشكيل شود كه تازه نفس تر باشد. و اين وضعيت ما را در برگزاري انتخابات مصمم تر مي كرد.
خوشبختانه انتخابات برگزار شد و آقايان سعيد حبيبي، فريد مدرسي، علي نكو نسبتي، حنيف يزداني و محمد هاشمي اعضاي شوراي مركزي جديد تحكيم را تشكيل مي دهند.
هنوز بايد 4 نماينده متعلق به جناح اقليت شوراي مرکزي از سوي فراکسيون اقليت معرفي شوند. زمان مقرر به پايان رسيده است. آنها کي معرفي خواهند شد؟
ــ طبق توافقي كه با فراكسيون مقابل شد، تا 2 هفته بعد از دور اول انتخابات. اما به علت واقع شدن در ماه رمضان و مشكلات رفت و آمدي براي دانشجويان شهرستاني ممكن است انتخابات به بعد از عيد فطر موكول شود.
بر اساس برداشت شخصي شما و شناختي که از افراد داريد رهبري جديد، دفتر تحکيم را به کدام سمت مي برد؟ سياسي تر، چپ تر، تندتر؟ و يا برعکس.
ــ تفاوت ماهوي ميان شوراي مركزي جديد تحكيم و شوراي مركزي دوره ما وجود ندارد. اما بهتر آن است شوراي جديد ضمن فعال بودن در عرصه سياسي براي همراهي بيشتر با بدنه دانشجويان به خواسته هاي عيني و ملموس دانشجويان توجه ويژه كند. خواسته هاي صنفي و فرهنگي، بحث آينده شغلي دانشجويان، مسئله پوشش دختران دانشجو، تبعيض هاي جنسيتي و مطالبات اقتصادي و معيشتي مسائلي انضمامي است كه طيف وسيعي از دانشجويان با آن دست و پنجه نرم مي كنند و گرايش بيشتري به آنها دارند. شوراي مركزي جديد اگر بتواند نقش ديده باني جامعه مدني را به خوبي ايفا كند موفق خواهد.
اين "نقش ديده بان جامعه مدني" را دفتر تحكيم چگونه براي خود تعريف ميکند؟
ــ ديده بان جامعه مدني نقش محافظت و صيانت از جامعه مدني را بر عهده دارد. انتخابات نهم رياست جمهوري نشان داد كه جامعه مدني ما نو پا و ضعيف است و از طرفي طبقه متوسط كه تقويت كننده جامعه مدني است به خاطر فشارهاي اقتصادي و سياسي در حال تحليل رفتن است. بنابراين وظيفه جنبش دانشجويي است كه نقاط ضعف جامعه مدني را تشخيص دهد، از دستاوردهاي جامعه مدني پاسداري كند و نقش نقادي را براي جلوگيري از فضاي عوامفريبي و پوپوليستي ايفا كند و جامعه ايران را از خطراتي كه در كمينش است آگاه كند، مجموعه اين نقش ها را ديده بان ايفا مي كند، ديده بان جامعه مدني.
در جوامع دموكراتيك كه نهادهاي مدني به طور وسيع شكل گرفته اند، نقش ديده بان جامعه مدني را مشترکا اين نهادها ايفا ميکنند. مطبوعات مستقل، احزاب، سنديکاهاي مستقل کارگري و تشکل هاي غير دولتي کارفرمايان و ... از اين جمله هستند. اما در شرايط حاضر ايران، بخش بزرگي از اين بار بر دوش جنبش دانشجويي نهاده شده است.
آيا فراکسيونها جلسات بحث هاي محتوايي هم با يکديگر دارند؟ به عبارت ديگر آيا اين اصلا مقدور است؟
ــ جلسات رسمي و مشخص براي بحث هاي هويتي تاكنون برگزار نشده است . فقط اخيرا آقاي حاجي بابايي از فراكسيون دموكراسي خواه ملي، مي گفتند بايد پروتكلي نوشته شود تا شوراي مركزي بعدي را موظف كند در چارچوب روشنفكري ديني حركت كند. و ما در پاسخ گفتيم كه اولا تعيين چارچوب فكري و ايدئولوژيك از بالا براي جرياني با آزادي انديشه و عقيده در تضاد است و ثانيا خود جريان روشنفكري ديني ديگر جريان و هويتي ثابت و مشخص و يكپارچه نيست و صرف يك نام مشكل هويت فكري را حل نمي كند.
از طرفي در جلسات مختلف تحكيم اعم از جلسات شوراي مركزي، شوراي عمومي و شوراي تهران تحكيم نمايندگان فراكسيون ها در اين جلسات به گفتگو مي نشينند. طبعا در مورد طرح هاي عملي و حوادث جاري كشور دو طرف نظرات و راهكارهاي متفاوتي ارايه مي كنند و زمان دفاع از طرح ها و اظهار نظرها، انديشه هاي متفاوت دو فراكسيون با يكديگر وارد بحث مي شوند. يعني فراكسيون ها مشخصا در مورد مرزهاي هويتي يكديگر وارد بحث هاي محتوايي نشده اند اما در مورد طرح ها و اتفاقات سياسي و تصميم گيري هاي مجموعه به بحث مي نشينند.
آقاي دلبري براي وقتي که به ما داديد سپاسگزاريم
گفتگو 11 اکتبر 2005 – 19 مهر 1384
شهروند - شماره ۱۰۲۵ - ۱۴ اکتبر ۲۰۰۵ - جمعه ۲۲ مهر ۱۳۸۴