* خاتمي نماينده چهرهرحماني اسلام به جهان بود
* خاتمي سياستمداري صادق بود و به مردم دروغ نگفت
* بها ندادن به مشورتدلسوزان براي دولتخاتمي ايجاد مشكل كرد
تهران- خبرگزاري كار ايران
محسن كديور گفت: معتقدم بيشترين مشكل براي دولت خاتمي از بها ندادن به مشورت دلسوزان ايجاد شد، ميدانم كه خاتمي مصاحبه مرا مطالعه خواهد كرد، به همين دليل از او ميخواهم كه ازخود بپرسد كه چه ميزان به آراي مشاور دلسوزي چون حجاريان توجه كرده است، البته در اين مجال از كساني كه هرگز مورد مشورت قرار نگرفتند و گاهي فاصله ديدار اين افراد با خاتمي به چندماه و يك سال ميكشيد, سخن نميگويم.
استاد دانشگاه تربيتمدرس در ارزيابي هشت سال عملكرد خاتمي و دولت اصلاحات، به خبرنگار"ايلنا" گفت: قضاوت در مورد دولت خاتمي كمي دشوار است، شايد به دليل اين كه او از دوستان من است و از آغاز نيز با روي كارآمدن او چندان موافق نبودم، قبل از طرح آشكار حضور ايشان در انتخابات زماني كه اين مساله در حلقه آيين (نشريه اي كه خاتمي قبل از دولتش مجوز انتشار آن را گرفته بود)مطرح شد, من و برخي ديگر مخالف كانديدا شدن ايشان براي انتخابات رياست جمهوري بوديم.
وي با بيان اين كه نكات مثبت و در عين حال نكات قابل انتقادي در دولت خاتمي وجود دارد, گفت: در مورد نكات مثبت او ميتوان گفت كه نام خاتمي در ميان شخصيت هاي خوشنام سياسي ايران باقي ميماند و شايد نامش در كنار كساني چون؛ عباس ميرزا, اميركبير, محمد مصدق و مهدي بازرگان باقي بماند.
كديور اضافه كرد: اين افراد همگي در دوران خود به نحوي اصلاحطلب بودند و تامل در عملكرد آنها نشان ميدهد كه همگي گام هايي را برداشتند ولي آن را به پايان نرساندند. خاتمي هم در اين راه آغاز خوبي داشت اما كارهايش به سرانجام نرسيد.
كديور با اشاره به اين كه خاتمي در مقايسه با ديگر دولتمردان پس از انقلاب, كارنامه قابل قبولي دارد, گفت: البته من اين كارنامه را بسيار خوب ارزيابي نميكنم؛ اما با توجه به اين كه در دولتمردان پس از انقلاب غير از مديران قوه مجريه، دو نخست وزير هم داشتيم كه كساني نظير باهنر و بازرگان و ميرحسين موسوي در آن حضور داشتند و در رياست جمهوري هم از ميان مسؤولان قوه مجريه به جز رجايي كه فرصت خدمت نيافت, نام خاتمي به عنوان چهرهاي خدوم و تاثيرگذار باقي خواهد ماند, چرا كه كارنامه قابل قبولي نسبت به روساي جمهور قبل از خود دارد. البته شرايط زماني و مكاني متفاوت او نيز در اين زمينه تاثيرگذار بوده است.
استاد دانشگاه تربيت مدرس, يادآور شد: خاتمي مرد فرهنگ است و بيشتر دغدغه هاي فرهنگي دارد و مسايلي چون سياست و اقتصاد براي او در اولويت دوم قرار دادند, اما با اين وجود شايد دستاورد بينالمللي خاتمي، بزرگترين دستاورد او باشد, چرا كه او توانست چهره معقول و خردمندانهاي از ايران به جهان نشان دهد. در شرايطي كه سياستمداران ما بر طبل تضادها و دشمني ها با قدرت هاي ديگر مي كوبيدند, خاتمي نماينده چهره رحماني اسلام به جهان بود و اين چهره در داخل و خارج از كشور مورد استقبال قرار گرفت و ايرانيان خارج از كشور براي اولين بار كسي را به عنوان دولتمرد ايران ديدند كه آنگونه بود كه بايد ميبود و بسيار دوست داشتني بود.
كديور ادامه داد: در سفرم به آمريكا از ايرانيان بسياري شنيدم كه با انتخاب خاتمي براي اولين بار احساس غرور كرديم و دليل اين غرور اين بود كه آنها احساس ميكردند نام ايران توسط اين رئيس جمهور بلند آوازه شده است. خاتمي بيشتر به تشابه فرهنگ و تمدن ايراني با ديگر فرهنگ ها تكيه كرد و چهره اي معقول و متناسب با گذشته ايران به جهان ارايه كرد.
وي با اشاره به اين مطلب كه در عرصه داخلي هيچ كس پيش از خاتمي مانند او عمل نكرده بود, گفت: خاتمي نشان داد كه حاكمان و روسا, انسانهايي متوسط هستند كه توسط ديگر شهروندان امكان نقد شدن دارند. مصدق نيز در دولت خود از كسي شكايت نكرد, گرچه مخالفان سرسختي چون حزب توده داشت ولي نشان داد كه قدرت نياز به سعه صدر دارد و خاتمي هم پس از مصدق و بازرگان، اولين مسؤول اجرايي كشور بود كه زمينه را براي انتقاد فراهم كرد و با وجود اين كه بيش از همه مورد انتقاد قرار گرفت, كمتر از همه پاسخ داد و مخالفان را سركوب نكرد.
وي تصريح كرد : خاتمي تا جايي كه توانست از تحمل مخالفان و نقدپذيري در جامعه سخن ميگفت؛ گويي با اين روش سعي داشت درسي را به ديگر مسؤولان بياموزد كه آنها هم بايد مثل او اهل تسامح, تساهل, سعه صدر و انتقاد باشند.
استاد دانشگاه تربيت مدرس ابراز عقيده كرد: بيترديد خاتمي امكان تعديل عملي ديگر مسوولان را نداشت, اما كوشيد فضايي ايجاد كند كه افراد مقتدرتر از رئيس جمهور, وقتي خود را مواجه با شكيبايي و متانت او يافتند, در رفتار خود تجديدنظر كنند. در واقع خاتمي در شرايط دشوار خود با ادب آموزي عملي تا حد زيادي بر فضاي قدرت در ايران تاثير مثبت گذاشت.
كديور با يادآوري اين مطلب كه در 8 سال گذشته, محافظه كاران و نهادهاي غير انتخابي, موانع زيادي بر سر راه اصلاحات ايجاد كردند, گفت: با اين حال خاتمي اصلاحات را به گفتمان غالب جامعه ايران تبديل كرد, تا جايي كه مخالفان او مجبور شدند تا با گفتمان او سخن بگويند؛ نمونه بارز غلبه اين گفتمان, انتخابات اخير بود كه آكنده از مفاهيمي بود كه خاتمي بر تارك فضاي سياسي ايران گذارده بود و هر كس كه از اين پس روي كار آيد, چارهاي جز اين روش را ندارد.
وي تصريح كرد: خاتمي سياستمداري صادق بود، به مردم دروغ نگفت، گرچه همه راست را هم نگفت اما يقينا اهل تزوير نبود و اين رمز و راز محبوبيت خاتمي عليرغم تمام ناكاميهاي اوست.
كديور در ادامه با اشاره به عدم تحقق بخشي از انتظارات جامعه از خاتمي, گفت: خاتمي توسط يك جنبش اجتماعي كه برنامه ريزي شده نبود, روي كار آمد و اين جنبش بيشتر بر مبناي" نه" گفتن به شرايط موجود ايجاد شده بود. اما او هرگز باور نكرد كه رهبر اصلاحات است و همواره به عنوان رئيس جمهور قانون اساسي ايران باقي ماند. اين درحالي است كه مردم او را رهبر اصلاحات ميپنداشتند و چند سال طول كشيد تا مردم پذيرفتند كه خاتمي چنين سمتي را براي خود باور ندارد.
وي ابراز تاسف كرد: خاتمي سخنان بسيار زيبايي را به زبان راند و شعارهاي بسيار ارزنده اي را براي نخستين بار در فضاي ايران مطرح كرد كه براي رسيدن به آنها, از يك سو شخصا هيچ برنامهاي نداشت و از سوي ديگر نخواست و نتوانست برنامهاي براي تحقق آنها ارايه كند.
اين پژوهشگر ديني، با اشاره به طرح شعار جامعه مدني از سوي خاتمي, گفت: مفهوم جامعه مدني براي تحقق دموكراسي امر لازمي است و خاتمي درست گفته بود كه بايد جامعه مدني محقق شود, اما براي تحقق اين شعار برنامه لازم است, ولي خاتمي برنامه اي ارايه نكرد البته شايد ارايه اين برنامه وظيفه تيم مشاوران او بود. متاسفانه تيمي كه با حضور آنها دوم خرداد به وجود آمد, در دولت خاتمي چندان مورد مشورت قرار نگرفتند و بيشترين مشكل براي دولت خاتمي از همين نقطه يعني بها ندادن به مشورت دلسوزان ايجاد شد چرا كه خاتمي همواره سعي كرد از افراد مورد حساسيت محافظهكاران كه اتفاقا همگي چهره هاي موثر و تئوريك بودند, استفاده نكند.
advertisement@gooya.com |
|
استاد دانشگاه تربيت مدرس, تصريح كرد: خاتمي بسياري از كارهايش نظير لوايح دوقلو را با سر و صداي فراوان شروع كرد اما به واسطه فشار فراوان محافظهكاران آنها را پس گرفت. نمونه ديگر كوتاه آمدن خاتمي در مورد مطبوعات بود, با توجه به اين كه آزادي مطبوعات شعار خاتمي بود, اما بسياري از مطبوعات در زمان دولت او توقيف شد, ولي خاتمي اگرچه اعتراض كرد, اما مقاومت جدي از خود نشان نداد. نمونه ديگر, بازداشت بسياري از افراد موثر اصلاح طلب بود كه در زمان دولت خاتمي به زندان رفتند كه چهره هايي چون كرباسچي و نوري تنها مواردي از آن هستند.
وي با بيان اين مطلب كه يقين ميدانم كه خاتمي با يك روز زنداني شدن افراد به دليل انتقاد به مسوولان موافق نيست, ابراز تاسف كرد: او هرگز مقاومت جدي در مقابل اين مسائل از خود نشان نداد.
كديور با انتقاد از عدم تدوين برنامه مشخص در هر دو دوره كانديداتوري خاتمي براي انتخابات رياست جمهوري, گفت: خاتمي در دور اول كانديدا شدن خود فكر نميكرد كه رئيس جمهور شود, بنابراين برنامه جدي نداشت و در دور دوم هم گفت كه به اصرار دوستانش آمده است و باز هم برنامه مدوني نداشت. مشكل جدي دولت خاتمي فقدان برنامه و استراتژي مشخص بود, به طوري كه كابينه دوم او از جمله ضعيف ترين كابينه هاي دولت پس از انقلاب است.
وي خاطر نشان كرد: اگرچه خاتمي بهتر از بسياري از افراد ميدانست كه جمهوري اسلامي نيازمند يك جراحي اساسي است, اما هيچ گاه جسارت انجام اين جراحي را در زمان خود نداشت, به ويژه سالهاي اخير را به دفعالوقت گذراند تا شاهد اين جراحي نباشد, چرا كه مشكل ساختاري قدرت در ايران مشكلي بود كه خاتمي براي حل آن آمادگي نداشت, اگرچه مردم در او سيماي رئيس جمهوري متين و موقر را ديدند, اما ميتوان گفت كه بسياري از ايرانيان در او جسارت لازم براي پيگيري اصلاحات را نيافتند.
كديور ابراز عقيده كرد: به ظاهر سياست بيش از ادب و فرهنگ دوستي, نياز به برنامه استقامت و شجاعت دارد اما خاتمي همواره از يك مشكل واهمه داشته و دارد و آن مشكل هرج و مرج داخلي در كنار تجاوز خارجي است. محافظه كاران نيز اين رگ او را به خوبي به دست آورده بودند كه همواره با كوبيدن بر طبل اين مشكل, خاتمي را وادار به سكوت و مماشات ميكردند و خاتمي بزرگوارانه خشم خود را فرو ميخورد و به واسطه آنچه كه آن را مصلحت ايران ميدانست, سكوت ميكرد. اما اين اقدام او موجب از دست رفتن موقعيت هاي طلايي بسياري را براي اصلاح ساختار قدرت در ايران بود.
استاد دانشگاه تربيت مدرس در پايان گفت: آنچه ذكر كردم, مرحله اول ارزيابي خاتمي و دولت او بود كه مرحله دومي هم دارد و كمي دقيق تر و با توجه به وضعيت ساختار قدرت در ايران است كه اميدوارم در فرصتي ديگر امكان صحبت در آن زمينه را داشته باشم و تريبوني هم براي طرح اين مطالبات داشته باشم. سخنان من در مرحله دوم نكاتي است كه كمتر گفته شده است و كمي تلختر و عميقتر است, اما به عقيده من بيتوجهي به آنها ارزيابي ناقصي به دست خواهد داد.