سه شنبه 13 بهمن 1383

"ايران براي بعضي ايرانيان!"، سيدمصطفي تاج‌زاده

به نظر خالقان دوم خرداد يا اكثريت قاطع ايرانيان تحقق شعار "ايران براي همه ايرانيان" مي‌تواند مردم‌سالارترين نظام سياسي را در منطقه استبداد زده خاورميانه مستقر كند. به همين دليل انتقاد بسياري از شهروندان به اصلاح‌طلبان اين است كه چرا نتوانسته‌اند اين شعار را محقق نمايند، نه اينكه آن را شعاري ضد اسلامي بدانند كه بايد فراموش شود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

مقاله من درباره "ايران براي همه ايرانيان" (شرق 7/9/83) مورد نقد يكي از نويسندگان محترم هفته نامه "شما" ارگان حزب مؤتلفه اسلامي قرار گرفت كه همچون مقاله اول وي واجد براهين، قياس‌ها و نتيجه‌گيري‌هاي اشتباه است. بنابراين ارائه توضيحاتي را درباره اين شعار استراتژيك و تفاوت آن با "پان‌ ايرانيسم" لازم دانستم. به علاوه بحث در اين مورد را براي شفاف‌تر شدن ديدگاههاي فكري و سياسي جريان‌هاي گوناگون مفيد مي‌دانم. اميدوارم مسئولان محترم روزنامه "شرق" اين مقاله را همچون پاسخ قبلي سانسور نفرمايند!

به باور ناقد محترم، اينجانب با مبهم گذاردن شعار مذكور، "به عمد يا سهو از جهت‌گيري اصلي [مقاله قبلي وي در] مخالفت با شعار ايران براي همه ايرانيان ... غفلت ورزيده"ام و توجه نكرده‌ام كه "در فرهنگ كلي اسلام، ايران نمي‌تواند براي همه ايرانيان باشد." نويسنده محترم با تاكيد بر اينكه "ايران براي [همه] ايرانيان همانند شعارهاي قوميت گرايي، ملي گرايي و پان گرايي در تضاد آشكار با تعاليم اسلامي است." نتيجه گرفته است كه "پايبندي به اين شعار معتقدان به آن را در موضعي قرار مي‌دهد كه ... يا بايد دست از اسلام بردارند،‌ يا اين شعار را از برنامه‌هاي حزبي خود حذف كنند." (شرق، 22/9/83)

در نقد مقاله فوق مطالبي را در شش بخش به استحضار مي‌رساند:

يكم.01 شعار اصلاح‌طلبان "ايران براي همه ايرانيان" است و با شعارهاي "پان گرا" كه اكثراً جنبه‌هاي "نژادپرستانه، فاشيستي و غير ستيز" دارند، متفاوت است. درست است كه پيشوند "پان" نيز به معناي سراسري و همه است ولي قصد اشخاص و احزاب "پان گرا" اين است كه "نژاد" آنان برتر و نژادهاي ديگر پست‌ترند.

02 به باور نظريه‌پردازان پان‌گرا، فراسوي ظواهر عاري از شعور پديده‌هاي مادي، واحدي تغيير‌ناپذير و هميشگي وجود دارد كه "نژاد" جلوه بي‌واسطه و ذاتي آن است. "پان‌گرايي" در پي "اسطوره‌سازي" از نژاد خاصي است و غالباً به "ناسيوناليسم ستيزه‌جو" ختم مي‌شود. به عبارت بهتر "ناسيوناليسم استبدادي، نژادپرست و ستيزه‌جو" جوهره نگرش‌هاي "پان گرايي" است كه در آن "روحيه‌اي جمع‌گرا" و "مبتني بر پيوند نژادي" با سرزميني خاص به وحدت مي‌رسد.

03 نژادپرستان به همانندي "ويژگي‌هاي روحي" و "خصوصيات جسمي" معتقدند و خصائص روحي را ژنتيك مي‌دانند. بر همين اساس "نژاد" خود را اصيل و ديگر نژادها را واجد سرشتي پست‌تر ارزيابي مي‌كنند و دست كم يك گروه را آماج "نفرت نژاد برتر" برمي‌گزينند. سرچشمه اين انديشه، تلقي قرن نوزدهمي اروپائيان از ناسيوناليسم است كه كشورها بايد از يك قوم، يك زبان، يك فرهنگ و حتي يك فرهنگ ديني_ مذهبي تشكيل شوند تا بتوانند واحدهاي سياسي متمايزي را شكل دهند.

04 ميهن‌پرستي افراطي همواره براي توجيه وحشيانه‌ترين رفتار با منتقدان و مخالفان سياسي بهانه و زمينه فراهم كرده است؛ شهرنداني كه جرمشان نقد استبداد، دفاع از حقوق ملت و نقد علائق يا منافع صاحبان چنين ديدگاهي است.

دوم.01 هدف جنبش‌هاي پان‌گرا، پيوند دادن گروههاي انساني واجد خون، نژاد و زبان واحد در سرزميني مشخص‌ است تا ضمن حفظ خلوص نژادي، در برابر ديگران صف‌آرايي كنند. حال آنكه سمت‌‌گيري "ايران براي همه ايرانيان" عليه "خودي _ غيرخودي" كردن شهروندان است نه اينكه شعاري عليه قوم يا مذهب خاصي باشد.

در حقيقت "ايران براي همه ايرانيان" ادامه منطقي "ميزان راي ملت است"، شعار هويتي اصلاح‌طلبان و جوهره جنبش اصلاحي مردم ايران محسوب مي‌شود. "ايران براي همه ايرانيان" عمود خيمه اصلاحات است همچنانكه "همه با هم" عمود خيمه انقلاب بود. به نظر خالقان دوم خرداد يا اكثريت قاطع ايرانيان تحقق اين شعار مي‌تواند مردم‌سالارترين نظام سياسي را در منطقه استبداد زده خاورميانه مستقر كند. به همين دليل انتقاد بسياري از شهروندان به اصلاح‌طلبان اين است كه چرا نتوانسته‌اند "ايران براي همه ايرانيان" را محقق نمايند، نه اينكه آن را شعاري ضد اسلامي بدانند كه بايد فراموش شود.

02 بنيان "ايران براي همه ايرانيان" به رسميت شناختن حق حاكميت تك تك شهروندان در عرصه تعيين سرنوشت است و تحقق آن به استقرار نظامي دموكراتيك منجر مي‌شود كه آزادي و عدالت سياسي (حضور در اركان قدرت متناسب با پايگاه مردمي هر فرد و گروه) را تأمين مي‌كند. به باور دوم خردادي‌ها چنانچه اين شعار محقق شود، اصلاحات پيروز شده است و مادام كه "ايران براي همه ايرانيان" نشود، دموكراسي به طور كامل در ايران حاكم نشده، اصلاحات به همه اهداف خود نرسيده است.

03 در "ايران براي همه ايرانيان"، تابعيت ايراني هر شهروند منشاء حقوق مدني، سياسي و اجتماعي اوست، صرف‌نظر از آريايي نژاد بودن يا نبودن، فارسي زبان بودن يا نبودن و حتي مسلمان بودن يا نبودن. تشكيل شوراهاي شهر و روستا از همين زاويه مورد تأكيد اصلاح‌طلبان است تا هم‌وطنان ما از هر قوم و منطقه و با هر زبان و عقيده بتوانند مقدرات شهر و روستاي را خود در دست گيرند و در پيشرفت ايران مشاركت فعال كنند.

04 معناي "ايران براي همه ايرانيان" اين است كه هيچ ايراني، در داخل و خارج از كشور، ايراني‌تر از ديگري نيست و حقوق يا امتياز ويژه‌اي به او تعلق نمي‌گيرد مگر به علت تلاش و خدمات او. به بيان ديگر "ايران براي همه ايرانيان" بر اين پايه بنا شده كه كشور ملك مشاع همه شهروندان است. پس بر "وحدت ملي" و سهم مساوي هر ايراني در عرصه حكومت تكيه دارد. روشن است كه به علت مسلمان بودن اكثر قريب به اتفاق ايرانيان، اين شعار اساساً نمي‌تواند "اسلام ستيز" باشد، زيرا منتخبان مردم مسلمان در هر انتخابات آزاد حرف نخست را خواهند زد. اما اقتدارگراها كه خود را در انتخابات آزاد پيروز نمي‌بينند، در پي توجيه ايدئولوژيك "انتخابات غير آزاد" برآمده‌اند. بنابراين شعار فوق را غيراسلامي مي‌خوانند تا استحاله جمهوري اسلامي موجه جلوه كند. از نظر آنان "ايران براي بعضي ايرانيان" (15 درصد آنان) اسلامي است.

05 "ايران براي همه ايرانيان" اگر چه مدافع استقلال كشور و نافي دخالت خارجي (از همسايگان مسلمان تا قدرت‌هاي بزرگ جهاني) در امور ايران است ولي به "برتري نژادي" اعتقاد ندارد و "ديگر ستيز" نيست. اين شعار به ديدگاه مرحوم مدرس نزديك است كه مي‌گفت هر سرباز بيگانه‌اي را كه به مرزهاي ما تجاوز كند ابتدا مي‌كشيم و سپس بررسي مي‌كنيم كه مسلمان است يا نه، تا بر آن اساس وي را دفن كنيم.

سوم.01 با وجود تاكيد من بر خويشاوندي دو گفتمان "ميزان راي ملت است" با "ايران براي همه ايرانيان"، نويسنده محترم در اين مورد سكوت كرده است. علت روشن است؛ امام اين شعار را در مورد انتخابات و برگزيدن مقامات كشور توسط ملت طرح كرد و مضمون آن به قدري شفاف‌ است كه نيازمند تفسير نيست. به همين دليل ناقد محترم با سكوت در اين مورد مي‌كوشد صورت مساله را پاك كند. در حالي كه براهين وي مي‌تواند مواضع او و حزب متبوعش را درباره منظور امام روشن كند كه آيا قصد ايشان از "ملت" در جمله تاريخي خود، همه مردم ايران بود يا خير؟ اگر پاسخ مثبت باشد، عبارت امام را مي‌توان "ميزان راي همه ايرانيان است" خواند كه قرائت ديگري از "ايران براي همه ايرانيان" است. بعيد مي‌دانم نويسنده محترم هدف رهبر فقيد انقلاب از "ملت" را در جمله مذكور، امت مسلمان بخواند. در آن صورت شعار فوق به "ميزان راي مسلمانان جهان است" تبديل مي‌شود كه طرح آن هنگام برپايي انتخابات در ايران بي‌معناست و با قانون اساسي، روش امام و وصيت‌نامه ايشان در تعارض است.

02 اعتراف نويسنده محترم در مورد منظور امام از طرح "همه با هم" نيز بسيار مهم است. به نوشته او، "همه با هم"، "پيامي وحدت آفرين" بود تا در اوج انقلاب اسلامي، نيروهاي ملت را براي كمك به آرمان خواهي نظام اسلامي گرد هم جمع كند. بدون شك مخاطب اين واژه در آن برهه خاص "همه" ايرانيان بوده‌اند."(شرق، 22/9/83) با اين توصيف مي‌پرسد: "اينكه چگونه اين واژه بر شعار "ايران براي (همه) ايرانيان" تطبيق مي‌شود، معمايي است كه آقاي تاج‌زاده بايد آن را حل كند."

به تصريح ناقد محترم منظور امام از "همه با هم"، "همه ايرانيان" بود، اما توضيح نمي‌دهد كه به چه دليل و از كي "همه" ايرانيان حذف شدند و "عده‌اي خاص" جاي آنان را گرفتند. پس اجازه مي‌خواهم علت اين تناقض را شرح دهم.

طبق نظر محافظه‌كاران، امام پيش از سقوط رژيم شاه، به خصوص در ايام اقامت در پاريس و نيز در سال اول پيروزي انقلاب، كوشيد با طرح شعارهايي ويژه "همه ايرانيان" را براي سرنگوني استبداد مطلقه و تأسيس نظام جديد بسيج كند اما پس از كسب قدرت و استقرار جمهوري اسلامي، مشاركت "همه" ايرانيان را در عرصه تعيين سرنوشت لازم نديد.

اقتدارگراها برپايه اين تفسير انحرافي كه هرگز جرأت طرح آن را در حيات رهبر فقيد انقلاب نداشتند، چرا كه با مخالفت قاطع ايشان مواجه مي‌شدند، نتيجه مي‌گيرند كه در حال حاضر نيز جمهوري اسلامي به تأسي از بنيانگذار نظام به همدلي و مشاركت "همه" ايرانيان احتياج ندارد. پس مي‌توان انتخابات را غيرآزاد برگزار كرد و مديريت كشور را در انحصار منتخبان 15 درصد مردم قرار داد و در جواب معترضان به اينكه حق و نقش 85 درصد ديگر شهروندان در اداره ميهن چيست، گفت: تقاضاي شما در "تضاد آشكار با تعاليم اسلام" است و اگر ايران را براي همه ايرانيان بخوانيد، از قلمرو دين خارج مي‌شويد!

03 ادعاي نويسنده محترم را درباره تغيير رفتار امام، قبل و بعد از كسب قدرت، در فرصت ديگر نقد خواهم كرد و به اين مساله نيز نمي‌پردازم كه اين ديدگاه چه تصويري از شخصيت و عملكرد ايشان نزد نسل جواني كه امام را مستقيماً درك نكرد، ترسيم خواهد كرد. در عين حال نمي‌توانم از طرح يك نكته خودداري كنم. اقتدارگراها با چنين تفاسيري جفاي بزرگي در حق رهبري مرتكب مي‌شوند كه در عصر غلبه گفتمان انقلاب و تقديس قهر و خشونت، ‌از جمهوريت و مردم‌سالاري و انتخابات آزاد سخن گفت و تنها واژه غربي كه با لحن مثبت به كار برد "دموكراسي" بود، رهبري كه در دوره فريب سرمايه‌داري خوانده شدن دموكراسي پارلماني توسط انقلابيون جهان، از جمله بلوك سوسياليست، از دموكراسي حمايت كرد. ولي ربع قرن بعد و در دوره دموكراسي‌طلبي و حقوق بشر خواهي جهاني، كه كشورهاي سابقاً كمونيست نيز به سوي استقرار مردم‌سالاري و جمهوريت پيش مي‌روند، كساني روش‌هاي شاهنشاهي سلب آزادي بيان، تحزب و انتخابات و نقض حقوق شهروندان را "اسلاميزه" نمايند و اين اقدامات را به نام چنين رهبري توجيه كنند.

به نظر من گفتمان امام اگر چه اسلامي بود اما در چارچوب ايران معنا مي‌يافت. به همين علت ايشان بر جمهوريت نظام، انتخابات آزاد و ميزان بودن راي ملت پافشاري ‌كرد تا ايرانيان خود تعيين كننده اركان نظام باشند. به عبارت ديگر گفتمان امام ناسيوناليستي به معناي متعارف كلمه نبود، اما "انترناسيوناليستي" نيز نبود.

04 منتقدان "ايران براي همه ايرانيان" همان كساني هستند كه "ميزان راي ملت است" را اسلامي نمي‌دانند. به همين علت حاضر نيستند شعار اخير را سرلوحه فعاليت‌هاي انتخاباتي خود قرار دهند. آنان در سالهاي اخير از "ملت" تفسيرهايي ارائه كرده‌اند (مانند طرح جمهور ناب در برابر جمهور عام) كه سلب حقوق اكثريت مردم مستدل جلوه كند. اين عده به جاي "همه با هم" به "همه با من" يا "همه با محافظه‌كاران" معتقدند تا "قدرت به طور مطلق در اختيار اقتدارگراها" قرار گيرد.

05 براي آشكار شدن منطق دوگانه نويسنده محترم، از او مي‌پرسم چه تضميني است كه تاكيد محافظه‌كاران بر برگزاري انتخابات آزاد در افغانستان و شعار "هر عراقي يك راي" به منظور "كمك به آرمان‌خواهي نظام اسلامي" در آن كشورها نباشد و پس از كسب قدرت و اخراج نيروهاي بيگانه، آنان از "جمهور ناب" در افغانستان سخن نگويند و نكوشند عراقيان را به شهروندان مؤمن و غيرمؤمن يا درجه يك و درجه دو تقسيم نموده، با استناد به "نظارت استصوابي" نامزدهاي غيراقتدارگرا را ردصلاحيت كنند و اگر گروهي شعار "عراق براي همه عراقي‌‌ها" سر دهد، او را مخير نكنند كه يا دست از "اسلام" بكشد يا شعار خود را تغيير دهد؟

همچنين شايسته است ناقد محترم پاسخ دهد كه حمايت آيت‌الله سيستاني از فهرست نامزدهاي "شيعه، سني، ملي‌گرا، كرد و مسيحي" در "ائتلاف براي عراق متحد" در انتخابات آن كشور، با شعار "عراق براي همه عراقي‌ها" منطبق است يا با ديدگاه انترناسيوليستي ادعايي ارگان موتلفه اسلامي؟

چهارم.01 در عصر "دولت_ ملت‌ها" دو گروه مي‌توانند با شعار اصلاح‌طلبان مخالفت كنند:

اول كساني كه معتقدند ايران نه براي "همه ايرانيان"، بلكه براي "بعضي ايرانيان" است. تحقق چنين ديدگاهي مستلزم آن است كه مردم درجه‌بندي شوند تا سلب حقوق و آزادي هاي مدني و سياسي "شهروندان درجه دو" و "غيرخودي" توجيه شود.

دومين گروه مخالف را "انترناليست‌هاي وطني"‌ تشكيل مي‌دهند كه به ترجيح يا اولويت منافع "امت اسلامي" بر "ملت ايران" (در صورت تعارض مصالح آن دو) باور دارند. در نگاه آنان "ايران" براي "همه مسلمانان"‌ يا "همه شيعيان" است، نه براي "همه ايرانيان".

02 ناقد محترم ظاهراً از منظر "انترناسيوناليسم اسلامي يا شيعي" حكم به تضاد آشكار "ايران براي همه ايرانيان" با تعاليم اسلامي" مي‌دهد، اما عملاً درصدد توجيه اين مساله است كه چرا نبايد بعضي ايرانيان (در حال حاضر اكثريت 85 درصدي مردم) از حقوق مدني و سياسي بهره‌مند شوند. زيرا اختلاف اصلاح‌طلبان و اقتدارگراها، اختلاف "ناسيوناليست‌ها" با "انترسيوناليست‌ها" نيست، بلكه چالش اصلي آنان درباره "توسعه دموكراتيك" و "توسعه آمرانه" (استبدادي) و در نتيجه در مورد حقوق مدني و سياسي شهروندان از جمله فعالان سياسي، مطبوعاتي، دانشگاهي و حوزوي است. در حقيقت اقتدارگراها براي منتقدان خود حق انتشار روزنامه، تشكيل حزب و فعاليت‌هاي سياسي قانوني، تاييد صلاحيت شدن در انتخابات و ... قائل نيستند، ولي از آنجا كه نمي‌توانند رسماً و علناً از سلب حقوق درصد عظيمي از شهروندان دفاع كنند، مي‌كوشند با تاكيد بر "اسلاميت" انقلاب و نظام و اخيراً با اتخاذ موضع "انترناسيوناليسم اسلامي"، نقض حقوق مدني و سياسي آنان را توجيه كنند.

03 براي روشن‌تر شدن موضوع، از ناقد محترم مي‌پرسم، بر مبناي منطق وي، پخش سرود "اي ايران" از صداوسيما كه پس از دوم خرداد مجاز شده است، با "جهان وطني اسلامي يا شيعي" مورد نظر او چه نسبتي دارد و تفاوت آن با "ايران براي همه ايرانيان" چيست كه درباره اولي سكوت مي‌كند، اما به انتقاد از دومي‌ مي‌پردازد؟ به نظر من پخش سرود فوق رضايت خاطر بسياري از ايرانيان را همراه دارد، بدون آنكه رعايت حقوق شهروندان را بر محافظه‌كاران تحميل كند. ولي تحقق "ايران براي همه ايرانيان" منوط به رعايت حقوق همه شهروندان از جمله در زمينه آزادي انديشه، بيان، مطبوعات و احزاب از يك سو و آزادي انتخابات از سوي ديگر است. بنابراين اشكال شعار مذكور تاكيد آن بر "ايران" نيست كه غيرت اسلامي ناقد محترم را به جوش مي‌آورد. اصرار اصلاح‌طلبان بر مالكيت "همه ايرانيان" بر كشور و پافشاري آنان بر حق و سهم مساوي تك تك شهروندان در اداره ايران، امري "غيراسلامي" خوانده مي‌شود.

مثال ديگر در همين زمينه تاكيد بر نام "خليج فارس" است كه براساس ديدگاه نويسنده محترم وجه چنداني ندارد. زيرا اسم "خليج اسلام" با "انترناسيوناليسم اسلامي" سازگارتر است. پس چرا محافظه‌كاران به حق بر اين نام تاكيد مي‌كند و آن را نه نشانه گرايش‌هاي ضداسلامي، كه حق تاريخي ملت ايران مي‌خوانند؟ علت آن است؛ پافشاري بر اسم "خليج فارس" مستلزم متعهد شدن به تأمين حقوق "همه شهروندان" نيست. به عبارت ديگر بزرگداشت نام "ايران" و "ملي‌گرايي" بدون آنكه متعهد به رعايت "حقوق همه ايرانيان" شويم، اشكال شرعي ندارد! "تاكيد بر ايران توأم با اصرار بر تأمين حقوق شهروندي همه ايرانيان" غير اسلامي است!

04 آقاي احمدي نژاد از چهره هاي هم فكر نويسنده محترم اخيراً ادعا كرد: "پايه و آرمان انقلاب اسلامي جهانشمولي آن است و هدف از آن صرف استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي ... نبوده است .... انقلاب اسلامي ... از اهداف اصلي خود دور شد و نتوانست به حركت خود در اين راستا ادامه دهد." (رسالت، 27/10/83) فرض مي‌كنيم حق با گوينده محترم باشد و اقتدارگراها به راستي طرفدار تفكر "جهان وطني اسلامي" هستند. آنان بايد توضيح دهند كه از كي و چرا انقلاب اسلامي از مسير خود دور شد؟ مهم‌تر آنكه محافظه‌كاران براي مشاركت دادن ديگر مسلمانان در مديريت كشورمان و اختصاص منابع ايران به "امت اسلامي" چه طرحي ارائه كرده و چه گامي برداشته‌اند؟ همچنين اگر آنان به انترناسيوناليسم اسلامي اعتقاد دارند، چرا رسماً در انتخابات افغانستان و عراق و ... كه مردم آن مسلمانند، دخالت نمي‌كنند؟ تاكيد مي‌كنم تنها خاصيت انترناسيوناليسم اسلامي ادعايي، توجيه نقض حقوق بسياري از ايرانياني است كه اكثر قريب به اتفاقشان مسلمانند! به اين ترتيب نظريه واقعي محافظه‌كاران در اين شعار خلاصه مي‌شود: "ميزان راي محافظه‌كاران است" كه در حال حاضر از حمايت حدود 15 درصد ايرانيان برخوردارند!

پنجم.01 ميان "پان گرايان"، "پان ايرانيسم" استثناء است زيرا كه اتكاي صرف بر خون، نژاد و زبان ندارد. در عين حال به علت ماهيت و مفهوم پان‌گرايي و عملكرد "پان گرايان" در منطقه و جهان و نيز به دليل ابهام ذاتي، "پان ايرانيسم" اين پتانسيل را دارد كه هر كس تعريف خود را از ايرانيت (آريايي، فارس، همه اقوام ايران را در بر گرفتن و ...) ارائه كند و به روش خاصي تمسك جويد. به سخن ديگر به علت روحيه "خود برتربيني" و "خوار شماري ديگري" كه در ذات جنبش‌ها و جريانهاي "پان گرا" وجود دارد و نيز امكان تعاريف متضاد از پان ايرانيسم (از پان فارسيسم و پان آريانيسم تا برداشتهاي فاشيستي از آن) اين شعار در ايران كه كشوري چند قومي است و مردم آن داراي فرهنگي انساني، كهن و اصيل هستند، با اقبال مواجه نشده است.

02 نوع معتدل پان ايرانيسم در ايران، با ايدئولوژي‌ها و جنبش‌هاي پان‌گرا، بيش از "اشتراك معنوي"، "اشتراك لفظي" دارد زيرا مدافع استقلال و تماميت ارضي ايران است، بدون آنكه ديگرستيز و ضدقوم يا مذهب خاصي باشد. با وجود اين بسياري از مناديان "پان ايرانيسم" آن را با "پان فارسيسم" يكسان مي‌انگارند. اين وضعيت جز آنكه داعيه‌هاي جدايي خواهانه را تقويت كند، حاصلي ندارد. زيرا "پان فارسيسم" نمي‌تواند فارسي زبانان جهان را متحد كند و زير يك پرچم آورد و حتي فارسي زبانان تاجيك و افغان را به ايران و ايرانيان پيوند دهد، اما بهانه خوبي براي تجزيه‌طلبان فراهم مي‌كند تا با سوء ا ستفاده از آن، مقاصد جدايي‌خواهانه خود را در ايران مطرح كنند.

03 "پان ايرانيست‌هاي افراطي" تعاليم زرتشت پيامبر را نيز تحريف مي‌كنند و پيام آن مصلح بزرگ ايراني را كه "پندارنيك، گفتار نيك و كردار نيك" است، "پندار يكسان، سخن يكسان و عمل يكسان" مي‌خوانند. روشن است تحقق شعار آنان فقط با كاربرد "قدرت عريان" يا راهبرد "كسب و حفظ قدرت با ايجاد رعب و وحشت" ممكن است و نظامي فاشيستي را وعده مي‌دهد.

04 يكسان ارزيابي كردن "پان فارسيسم" و حتي "پان ايرانيسم" با "ايران براي همه ايرانيان" مثل آن است كه "پان اسلاميسيم" را با "دفاع مسلمانان از حقوق همديگر در سطح جهان" يكسان انگاريم و احكام يكي را كه پديده‌اي "ستيزه‌جو" است و "دين" را به جاي "نژاد" قرار مي‌دهد، به ديگري كه بر همبستگي ديني و انساني اما با روش‌هاي دموكراتيك و مبتني بر حقوق بين‌الملل متكي است، تعميم دهيم.

ششم.01 قضاوت درباره اينكه مقاله قبلي من "ايران براي همه ايرانيان" را در ابهام قرار داد يا از آن ابهام‌زدايي كرد، با خوانندگان گرامي است. اما يادآوري مي‌كنم علت اقبال همه شهروندان "از هر دو سو" به شعار "ايران براي همه ايرانيان" ابهام آن نيست. برعكس، شفافيت اين شعار است كه همه قشرها را جذب مي‌كند.

02 "پان گرايي" و "انترناسيوناليسم" تهديد بزرگ وحدت ملي_ سرزميني ايران و هر كشور ديگري است. حال آنكه "ايران براي همه ايرانيان" نه فقط انسجام ملي و يكپارچگي ارضي را تأمين مي‌كند، بلكه زمينه‌ساز استقرار "دموكراسي" نيز هست. "ايران براي ايرانيان" نيز مي‌تواند هدف نخست را تحقق بخشد اما با هر سيستم سياسي، از جمله با رژيم استبدادي سازگار است.

03 از روزگار باستان تاكنون، ايران، كشوري بوده است كه در آن شاهد كثرت قومي، زباني، مذهبي و حتي فرهنگي بوده‌ايم. با وجود اين نه فقط "همبستگي مردم"، بلكه "يكپارچگي ملي" آن هرگز به علت اين كثرت با بحران مواجه نشده است. به عكس، حفظ‌ "وحدت ملي" و "تماميت ارضي" ايران براساس به رسميت شناختن اين تمايزات ممكن بوده است. يكي از دلايلي كه "پان گرايي" هيچ‌گاه به گفتمان مسلط در ميهن ما تبديل نشد، ولي "ايران براي همه ايرانيان" گفتمان غالب ايران زمين شده است، همين مساله است.

04 هيچ يك از اقوام و اقليت‌ها در برابر "ايران براي همه ايرانيان" نداي مخالفت سر نداده‌اند و آن را شعار "فارس‌هاي شوينيست‌‌" يا ناسيونال _ فاشيست‌هاي مركز‌نشين "نخوانده‌اند و به "ايران ستيزي" يا "فارس ستيزي" نپرداخته‌ند. به سخن ديگر روشنفكران ترك، كرد، بلوچ، تركمن، عرب، لر و ... و نيز روشنفكران اهل سنت و حتي اقليت‌هاي ديني، هدف اصلاح‌طلبان را از طرح "ايران براي همه ايرانيان" سركوب فرهنگي و زباني و مذهبي غيرفارسي زبانان يا غيرشيعيان ارزيابي نكرده‌اند. حال آنكه به محض طرح "پان گرايي" كه مساوي با "برتري جويي" و "غيرستيزي" است، فرقه‌ها و گروه‌هاي معارض ظاهر خواهند شد و به نام "پان خود" با "پان‌هاي ديگر" به چالش خواهند پرداخت.

05 به دلايل مذكور اصلاح‌طلبان با هر نوع "پان گرايي" كه هم‌سو با "آپارتايد" است، اعم از نژادي‌، زباني و مذهبي مخالفند. براي مثال "پان شيعيسم" را نه تنها اجرا شدني نمي‌دانند، بلكه بسترساز "فرقه ‌گرايي" و "تجزيه طلبي" در ايران ارزيابي مي‌كنند.

06 با توضيحات فوق تصور مي‌كنم معلوم شده باشد كه چرا اصلاح‌طلبان "ايران براي همه ايرانيان" را مترقي‌ترين شعار در عصر "دولت_ملت"ها مي‌خوانند. بديهي است در صورت تحول پارادايم دولت_ملت، شعار فوق نيز تغيير خواهد يافت و براساس آنكه تقسيم‌بندي سياسي در سطح جهاني قاره‌اي شود يا تمدني، قابليت آن را دارد كه متحول شود. ولي مادام كه "جغرافيا" و "عقيده" بر هم منطبق نشوند، شعاري دموكراتيك‌تر و در عين حال انساني‌تر و صلح طلبانه‌تر از آن به نظر نمي‌رسد.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/17740

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"ايران براي بعضي ايرانيان!"، سيدمصطفي تاج‌زاده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016