به نام هستي بخش
در پي فراخوان ملي براي رفراندوم ، موارد زير را براي روشن شدن افكار عمومي اعلام مي گردد :
1- وضعيت خطير كشور ، نظم نوين جهاني در منطقه خاور ميانه ، فراگرد جهاني شدن ، گسترش ناهنجاريهاي اجتماعي ، ناكارامدي حاكميت درحل مسائل بنيادي كشور، تعميق روز افزون شكاف ملت – حاكميت، نقض گسترده و مكرر حقوق بشر و آزاديهاي فردي و اجتماعي ، ناكامي برنامه اصلاح از درون، نااميدي و عدم اقبال مردم به اصلاحات حكومتي و پارلمانتاريستي، بلاتكليفي و تعويق سرمايه هاي اجتماعي، وجه مصالحه قرار گرفتن منافع ايرانيان در مذاكرات پيرامون مسائل هسته اي توسط كشورهاي اروپايي و ضرورت برخورد فعال و اميد آفرين نيروهاي اجتماعي در بازسازي جنبش اجتماعي مردم ايران، توقف سير قهقرايي كنوني، پيشبرد فرايند توسعه درونزا و كسب جايگاه ممتار در عرصه بين المللي با توجه به پشتوانه گرانسنگ تاريخي تمدن ايراني، تجديد نظر در ساختار قدرت كنوني را اجتناب ناپذير مي سازد . در اين راستا راهكار رفراندوم محمل مناسبي براي خروج كشور از گذرگاه بحراني و ناپايدار كنوني، به نظر مي رسد.
2- مزيت ويژه راهكار رفراندوم ظرفيت گسترده و فراگير آن براي پوشش تمامي بازيگران و نقش آفرينان عرصه سياست ايران اعم از جناح هاي مختلف حاكميت و اپوزيسيون مي باشد تا ديدگاه و متاع خود را در عرصه عمومي مطرح كنند و انتخاب نهايي را به داوري افكار عمومي بسپارند.
3- ساختار قدرت كنوني نيز موجوديت خود را از رفراندوم گرفته است بنابراين رجوع مجدد به رفراندوم در هر مرحله از حيات آن امري طبيعي محسوب مي شود. همانگونه كه بنيانگذار جمهوري اسلامي نيز در بدو ورود خود به تهران اعلام كرد"پدران و مادران ما 50 سال پيش قانون اساسي تصويب كردند حال ما آن را نمي خواهيم" حق طبيعي و اوليه هر نسل انتخاب ساختار قانوني دلخواه خود است. از سوي ديگر در شرايطي كه اولياي امور و مقامات رسمي جمهوري اسلامي راهكار رفراندوم با نظارت سازمان ملل را براي كشورهاي همسايه تجويز مي كنند چرا ملت شريف ايران براي فيصله بخشيدن به بحران مشروعيت و مقبوليت و پايان بخشي به منازعات در عرصه داخلي و خارجي و استفاده از تمامي پتانسيل ها و ظرفيت هاي ايرانيان براي برقراري ايراني آباد ، آزاد و سربلند از اين حق محروم باشد؟
4- راهكار رفراندوم به عنوان روشي مسالمت آميز و كارآمد، ابزاري مناسب و مشروع براي اتحاد و همبستگي تمامي نيروهاي تحول خواه و علاقمند به منافع ملي و سرزميني ايران صرفنظر از ايدئولوژيها و سلايق گوناگون مي باشد. در اين ميان در وهله نخست جنبه شكلي و فرمال رفراندوم اهميت دارد و مسائل محتوايي و موضوعات مطرح در رفراندوم مباحث بعدي هستند كه پس از اجماع و پذيرش اصل راهكار رفراندوم توسط قاطبه ملت و نخبگان تحول خواه در آينده پس از گذشت دوره زماني مربوطه موضوعيت پيدا خواهند كرد.
5- پس از بحث درباره طرح فراخوان براي رفراندوم، ما به عنوان بخشي از فعالين سياسي و دانشجويي چون طرح مزبور را از بعد شكلي آن به مصلحت كشور، مردم و منافع ملي تشخيص داديم و پيشتر نيز آن را مطرح كرده بوديم، اين بار براي خروج از انسداد كنوني، تحرك مجدد جنبش اجتماعي و ترسيم چشم انداز حركت موثر و اميدآفرين به درخواست براي رفراندوم پاسخ مثبت داديم و هيچ گاه خود را در جايگاه تعيين مجلس موسسان يا كميته اقدام براي رفراندوم و تدوين قانون اساسي ندانسته و نمي دانيم و تنها مردم فهيم ايران را صاحب صلاحيت براي انتخاب و داوري نهايي در خصوص ديدگاه ها و نظرات متنوع و مختلف نخبگان و فرهيختگان درباره موارد فوق الذكر مي دانيم. بديهي است اين فرايند تدريجي و زمانبر مي باشد و تحقق آن مستلزم شكل گيري پيشنيازها و مقدمات بسياري است كه گفتگو و بحث زيادي بين نخبگان و منتقدين را مي طلبد. البته ما در خصوص موارد فوق ديدگاه و نظر خاصي داشته كه در موعد خود ارائه خواهيم كرد. به اعتقاد ما در شرايط كنوني هژمونيك شدن راهكار رفراندوم در بعد شكلي آن در وهله نخست ضرورت دارد و براي ادامه آن بايد از هر گونه شتاب زدگي و سراسيمگي پرهيز نمود.
6- از آنجايي كه مقصود ما صرفاً فراگير شدن سيطره گفتماني بعد شكلي راهكار رفراندوم و تجديد نظر در ساختار قدرت مسلط در قالب پيشنهاد و درخواست بوده است لذا با توجه به موارد فوق و اظهارات اوليه درگام اول مباحث اجرايي و عملياتي نظير اقدام براي برگزاري همه پرسي، تشكيل مجلس موسسان و تدوين پيش نويس قانون اساسي جديد خارج از موضوع و نامتناسب با خواست و منظور ما مي باشد و نظر ما تنها معطوف به اصل برگزاري رفراندوم در بعد شكلي و فرمال آن در زمان مناسب پس از شكل گيري الزامات و مقدمات آن در يك اجماع فراگير ملي توام با همسويي نخبگان سياسي و اجتماعي دمكرات همراه با خواسته هاي مردم مي باشد. و اکنون که فاز اوليه گفتماني طرح رفراندم با حمايت مردم و جمع وسيعي از فعالان سياسي و روشنفکران ملي و آزاديخواه آغاز شده است، به هيچ عنوان خود را در جايگاه متوليان اين طرح نمي دانيم و طرح رفراندم را متعلق به همه حاميان اين طرح مي دانيم و به عنوان قطره اي از اقيانوس بي کران مردم تحول طلب ايران و انديشمندان و فعالان سياسي کشور با کنار نهادن کميته همه پرسي و قرار گرفتن در کنار حاميان اين طرح، از اصل شکل گيري گفتمان «رفراندم ملي در ايران» دفاع مي کنيم تا پس از شکل گيري گفتماني مسلط در ميان مردم و نخبگان سياسي آزاديخواه کشور، گام هاي بعدي برداشته شود.
علي افشاري، رضا دلبري، ناصر زرافشان، اكبر عطري، محمد ملکي، عبداله مومني
------------------------
پیشنهاد دوستان در ایران مورد تائید ما نیز هست . به این ترتیب اسامی امضا کنندگان فراخوان در میان سایر حامیان قرار میگیرد و سایت برای جمع آوری امضا به کار خود ادامه میدهد . سازوکاری در دست تهیه است تا تمام امضا کنندگان فراخوان بتوانند به زودی با انتخاب یک شورای رفراندم ، تداوم کار را به دست آن شورا و کمیته اقدام منتخب آنان بسپارد.
مهرانگیر کار ، محمد محسن سازگارا