دوشنبه 22 آبان 1385

جامعه‌گرائی نوين و برآمد "اورتگا"، رضا علامه زاده

دانيل اورتگا
دانيل اورتگا را شايد بتوان تنها رهبر يک انقلاب، آن هم با تعلقات مارکسيستی دانست که حتی در دوران جنگ سرد به نتيجه يک انتخابات عمومی گردن نهاد و با داشتن همه امکانات آتش افروزی برای حفظ مقامش مقاومت نکرد و از اين راه حيثيتی بسيار متفاوت از رهبران ديگر کسب کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

رضا علامه زاده
رضا علامه زاده

آن چه در يک دهه گذشته در قاره پهناور آمريکای لاتين در جريان است سخت ذهن مرا به خود مشغول کرده است. با آنکه نه تخصص و نه وقت بررسی مسائل سياسی-اجتماعی اين بخش از جهان را دارم ولی از آنجا که کمتر مطلبی در اين زمينه در رسانه‌های فارسی زبان منتشر می‌شود گهگاه قلمم خود بخود به آنسو می‌گردد. انتخاب مجدد دانيل اورتگا، رهبر سانديست‌ها، به عنوان رئيس جمهور نيکاراگوا که از ژانويه آينده برای پنج سال زمام امور کشور را به دست خواهد گرفت موجب شد تا بار ديگر جنبش آرام اما موثر و تاريخ‌سازی که در تک تک کشورهای آمريکای لاتين در جريان است در رأس اخبار جهان قرار گيرد. اين جنبش آرام و به دور از فرياد و شعار را من در مقالات قبلی‌ام جامعه‌گرائی نوين ناميده‌ام که هر چه بيشتر آثار آن آشکار می‌شود با معناتر جلوه می‌کند.
اجازه بدهيد اين را يادآوری کنم که جنبش‌های سياسی جامعه ما، ايران، در سال‌های پيش از انقلاب به شدت متاثر از جنبش‌های جوامع آمريکای لاتين بوده است. رابطه مستقيم جنبش چريکی ايران با تحرکات مشابه‌اش در آن قاره نياز به اثبات ندارد. آن قصه گرچه به گذشته‌ها مربوط است اما امروز هم اگر شرائط اجازه می‌داد به راحتی می‌شد نشان داد که خواست اکثريت مردم ما رفتن به همان راهی است که ملت‌های آمريکای لاتين در حال پيمودن آن هستند، يعنی سپردن دوره‌ای کار دولت در يک انتخابات آزاد به منتخبين مستقيم خود تا در چهارچوب قوانين مصوبه‌ی نمايندگان آن‌ها برای رفاه و آسايش ملت برنامه‌ريزی کنند و در عرصه جهانی پاسدار منافع ملی آنان باشند.
انتخاب "دانيل اورتگا" که در انتخابات قبلی از بازگشت به قدرت محروم مانده بود تنها در شرائط فعلی جنبش جامعه‌گرائی نوين کاری عملی می‌نمود، جنبشی که در ونزوئلا چاوز را بر سر کار نگاه داشت، "ميشل بوچلت" را به عنوان اولين رئيس جمهور زن در شيلی به قدرت رساند، "ابو مورالس" را در بوليوی در رأس حکومت قرار داد، "لولا دا سيلوا" را در برزيل بر سر کار حفظ کرد. همان جنبشی که در انتخابات اخير پرو و مکزيک قدرت‌نمائی چشمگيری داشت اگرچه از دست يابی به کرسی رياست جمهوری برای نامزدهايشان باز ماند. با همه تفاوتی که بين اين رهبران می‌توان سراغ کرد واقعيت اين است که وجه مشترک آن‌ها، باورشان به کارآئی دموکراسی در شرائط ويژه خودشان، و سپردن حق انتخاب مسئولين به مردم است.
دانيل اورتگا را شايد بتوان تنها رهبر يک انقلاب، آن هم با تعلقات مارکسيستی دانست که حتی در دوران جنگ سرد به نتيجه يک انتخابات عمومی گردن نهاد و با داشتن همه امکانات آتش افروزی برای حفظ مقامش مقاومت نکرد و از اين راه حيثيتی بسيار متفاوت از رهبران ديگر کسب کرد. او با انتقاد صريح از برخی تندروی‌های انقلابی در دوره حکومتش گرچه چپ‌روان تندرو را دلسرد کرد اما نشان داد که برای رفاه و وضعيت اجتماعی بهتر مردمش، بيش از شعارپردازی و غوغاگری سياسی ارزش قائل است. با اينکه همه دنيا از فضاحت ماجرای "ايران-کونترا" آگاه است و نقش مخرب آمريکا را در مقابله با حکومت او می‌داند، "اورتگا" از اين واقعيت به عنوان امکانی برای توجيه ناکارآمدی سياسی حکومتش در دهه هشتاد سوِء‌استفاده نمی‌کند. او در سخنرانی اخيرش، بعد از پيروزی، و در سالگرد شصت و يکمين سال تولدش، گفته است که نيمی از مقامات عاليرتبه کشوری را به زنان خواهد سپرد، پيشنهاد شوراهای محلی را در انتخاب کابينه ملحوظ خواهد داشت، زمين‌های خريداری شده توسط دولت را با شرائطی نزديک به هيچ در اختيار کشاورزان بی‌زمين قرار خواهد داد، تحصيلات ابتدائی را رايگان اعلام، و امکانات بهداشتی را افزون‌تر خواهد کرد، ولی در عين حال تلاش خواهد کرد تا زمينه را برای سرمايه‌گذاری خارجی فراهم‌تر کند و رابطه‌اش را با کشورهای جهان از جمله ايالات متحده امريکا بهبود بخشد. او تاکيد کرد که تندروی‌های دهه هشتاد همچون اشتراکی کردن کشاورزی تکرار نخواهد شد، و او و هوادارانش رفتاری نخواهند داشت تا مردمی که به او رأی نداده‌‌اند احساس تلخکامی شکست داشته باشند.

دنبالک: http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/32081

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جامعه‌گرائی نوين و برآمد "اورتگا"، رضا علامه زاده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016