یکشنبه 26 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ادبيات ايران در هفته يي که گذشت، اعتماد

مرضيه رسولي

کتابفروشي گوشه ميدان، اسمش ترتل بود يعني لاک پشت. اسم ميدان چه بود؟ يادم نيست. يک در شيشه يي را که چارچوبش از چوب بود باز مي کردي و پا مي گذاشتي توي کتابفروشي که تا سقفش کتاب ها توي قفسه هاي چوبي بالا رفته بودند. معلوم بود از همان اول به نجار گفته اند قرار است تويش کتاب بگذارند. قفسه سيمي نبود که بشود توي بايگاني و آشپزخانه و اتاق خواب و انباري و گوشه حياط هم ازش استفاده کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




جاي صندوق وسط کتابفروشي بود، پول کتابي را که برداشته بودي، حساب مي کردي و از گوشه سمت راست، پله هاي چوبي را بالا مي رفتي و مي رسيدي به طبقه دوم که باز هم کتاب بود و انواع و اقسام چاي و دفترچه هاي هندي و عود و شمع و کاردستي و صنايع دستي براي فروش. دوباره پله ها را مي گرفتي و بالا مي رفتي و مي رسيدي به رستوراني که نيمي از ميزها و صندلي هايش را زير سقف چيده بودند و نيم ديگرش را روي تراس بزرگي که پر از گل و گياه بود. اسم کتابفروشي و چاي فروشي و رستوران، همه ترتل بود. مي نشستي روي صندلي که رو به گياهان عجيب و غريب نرده هاي تراس بود، کتابت را روي روميزي چهارخانه سفيد و قرمزش ورق مي زدي و ماسالا لاسي سفارش مي دادي يا هرچيز ديگري که توي منو بود. نمونه يک کتابفروشي با روح توي دهلي که اگر دورتادور رستورانش را هم قفسه هاي کتاب دربرمي گرفتند، عيشت مدام بود. بعد جواب اين سوال را گرفته بودي که چرا خريد کردن از فلان کتابفروشي در خيابان انقلاب را به کتابفروشي که بهت نزديک است، ترجيح مي دهي.

چرا يک کتابفروشي، دائم پر از مشتري است و کتابفروشي ديگري هفته به هفته ترتيب چينش کتاب هايش توي قفسه ها دست نمي خورد. ترجيح مي دهي به جاي شهرکتابي که توي خيابان آپاداناست و نکرده اند يک ويترين درست و حسابي برايش درست کنند، راهت را کمي دورتر کني و بپيچي توي خيابان نوبخت و برسي به کتابفروشي طرح نو، که اگر حياطي چسبيده بهش داشت و توي حياط ميز و صندلي چيده بودند بعد از خريد مي توانستي با خيال راحت روي صندلي بنشيني و کتاب هايت را ورق بزني. اما ما که فراموش نمي کنيم نگذاشتند عيشمان مدام باشد. کافه چشمه و کافه ويستار و کافه شهر کتاب ونک به اين زودي ها از يادمان نمي رود، همين طور طرح نو و آن همه اوجش که مي شد دو سه سال قبل از دهه 80 و سال هاي اول دهه 80. توي نمايشگاه شلوغ ترين و پرطرفدارترين غرفه مال طرح نو بود و کتاب «عاليجناب سرخپوش» و «اخلاق خدايان» عبدالکريم سروش، «دفترچه خاطرات و فراموشي» محمد قائد، «کتاب جمهوريت» سعيد حجاريان و... مدام تجديد چاپ مي شدند. حالا ولي از اين ناشر يک کتابفروشي مانده و تجديد چاپ کتاب ها. در اين چهار سال طرح نو کتاب تازه يي چاپ نکرده و کمتر کسي هم حواسش بوده. علتش؟

کتاب هاي تازه

حتم بدانيد تا حالا که هنوز يک ماه هم از معرفي برنده نوبل ادبيات نگذشته، خيلي از مترجم ها به سمت کتاب هاي هرتا مولر هجوم برده اند و همين امروز و فرداست که کتابفروشي ها پر شوند از ترجمه هاي متعدد کتاب هاي هرتا مولر و سريع هم تجديد چاپ شوند، ولي توي اين سال ها سرزمين گوجه هاي سبزش را که غلامحسين ميرزاصالح ترجمه کرده، اصلاً تحويل نگرفته اند. ارشاد فعلاً به چاپ دوم سرزمين گوجه هاي سبز که چاپ اولش در بازار است، مجوز نداده و انتشارات مازيار بعد از نوبل گرفتن مولر، جدي تر به دنبال گرفتن مجوز براي چاپ هاي بعدي تنها اثر مولر در ايران است. رسم اسکار و کن و نوبل و بوکر همين است. شهرتي مي دهد که فقط و فقط به خاطر جايزه است نه به خاطر روايت تکان دهنده و نثر ديگرگونه و جمله ها و صحنه ها و شخصيت هايي که توي ذهنمان ثبت شده اند. بعد مي بيني سهم نويسنده هايي که بيشتر از همه رويت تاثير گذاشته اند؛ يوسا، سلينجر، رومن گاري، دکتروف، فردينان سلين، کورتاسار، فوئنتس و خيلي هاي ديگر از نوبل هيچ بوده. اين است که به نوبل شک کن. در کنار اينکه دنبال کتاب هاي هرتا مولر هستي و به خاطرشان به اين در و آن در مي زني، بيلي باتگيت دکتروف با ترجمه نجف دريابندري را بخوان که از سال 1378 تا الان چاپ دومش تمام نشده. تا وقتي که بازار کتاب از رمان هاي هرتا مولر پر شود خيلي مانده. در مقابل اين يکي کار مترجم ها سخت تر است چون سه چهار تا از کتاب هايش به انگليسي ترجمه شده و بقيه آلماني هستند.

«تريسترام شندي» نوشته لارنس استرن و ترجمه ابراهيم يونسي که قبلاً نشر تجربه در دو جلد چاپش کرده بود، به تازگي از سوي انتشارات نگاه در يک جلد چاپ شده. تريسترام شندي که اولين بار دو جلد نخستش در سال 1759 منتشر شده، به نسبت قدمتش رمان پيشرويي است و يکي از مريدانش هم ميلان کوندراست. لارنس استرن خودش روحاني بوده و تريسترام شندي را در چهل سالگي يعني 1753 نوشته. اين کتاب در اصل هفت جلد است که حالا همه هفت جلدش در يک کتاب پهلوي هم هستند. کتاب 646 صفحه و 9500 تومان است و بيشتر کساني که خوانده اندش، شيفته اش شده اند.

«تابستان گند ورنون» نوشته دي بي سي پي ير ترجمه مريم محمدي سرشت رمان تازه يي است که افق منتشر کرده. اين رمان، اولين رمان پي ير است و او با اين رمان برنده جايزه بوکر 2003 شده. پشت جلد کتاب نوشته شده؛ «ورنون گرگوري با بي گناهي ذاتي اش و با طنزي شيرين و نگاهي گستاخانه، زندانيان بند اعدامي را انسان هايي محترم جلوه مي دهد و با همياري قهرمان هاي داستان، آثار کلاسيک امريکايي را تداعي مي کند.روايت ورنون يادآور ناتور دشت است و فرار و نشيب زندگي اش نه تنها از او هاکلبري فيني امروزي مي سازد، بلکه طغيانگري هم نسل امينم را نيز مجسم مي کند.» رمان که چون دورش را سلفون کشيده اند نفهميدم چند صفحه است، 9000 تومان قيمت دارد.

«ميراث استر» نوشته شاندور ماراي نويسنده مجار، ترجمه فريبا صالحي رمان جديدي از نشر مرکز است. رمان که از ديد زني زخم خورده به نام استر روايت مي شود، 140 صفحه و 3300 تومان است.

«پان» نوشته کنوت هامسون ترجمه قاسم صنعوي همراه تحليل آثار کنوت هامسون را نشر گل آذين منتشر کرده. در توضيح کتاب نوشته شده پان رماني توصيفي نيست بلکه غنايي است. ادواردا دختري 20ساله است که گلان به او دل مي بازد و عشقي پرشور پديد مي آيد. اين بار خواننده يک رمان عشقي از برنده نوبل ادبيات هستيد. کتاب 244 صفحه و 4500 تومان است. «گرسنه» معروف ترين رمان هامسون است.

«شانزدهم هپ ورث، 1924» که اول قرار بود انتشارات نيلا منتشرش کند و هنوز که هنوز است توي ارشاد است، انتشارات سبزان با ترجمه علي شيعه علي منتشر کرده. کتاب داستان بلندي از سلينجر و در حقيقت آخرين اثر اوست که نوزدهم ژوئن 1965 در مجله نيويورکر چاپ شده. داستان ذکر نامه سيمور گلس بزرگ ترين فرزند خانواده مشهور گلس است که ماجراهايشان را در کتاب «فرني و زويي» و «دلتنگي هاي نقاش خيابان چهل و هشتم» هم مي شود خواند. سيمور اين نامه را در هفت سالگي خطاب به خانواده اش نوشته است.

«شانزدهم هپ ورث، 1924 » 104 صفحه و دوهزار تومان است. فقط اگر سلينجر بداند هرچه نوشته و ننوشته در ايران ترجمه و منتشر شده، حتماً ايران قيامت مي شود.

«النا» مجموعه داستان هاي امريکاي لاتين نوشته لوئيس بريتو گارسيا و ترجمه زهرا رهباني را نشر گل آذين منتشر کرده. کتاب که از متن اسپانيايي ترجمه شده 48 داستان دوسه صفحه يي است که براي اولين بار در سال 1970 در ونزوئلا چاپ شده و يکي از کتاب هاي درسي رشته آفرينش ادبي در مدرسه کانون نويسندگان مکزيک بوده. النا 172 صفحه و 3500 تومان است و در مقدمه کتاب نوشته شده؛ «نويسنده گاه در يک داستان کوتاه انواع مختلف شيوه هاي بيان را در هم آميخته و همزمان از دو يا چند نوع آن کمک گرفته است.»

«جنون دونفره» نوشته ويليام ترور کتاب تازه ديگري از نشر افراز با ترجمه آذر عالي پور است. در اين چند ماه چندين کتاب از ترور در ايران چاپ شده که يکي از دلايلش اين است که او در سال 2008 برنده جايزه ادبي اï هنري شده. «جنون دونفره» شامل هفت داستان و مصاحبه راديو بي بي سي با جان ترور نويسنده ايرلندي الاصل است که در انگلستان زندگي مي کند. کتاب 200 صفحه و چهار هزار تومان است.

نشر افراز دو نمايشنامه منتشر کرده که يکي «بوسه عنکبوت» نوشته مانوئل پوئگ ترجمه منوچهر خاکسار هرسيني است. پوئگ همان نويسنده يي است که کتاب «نفرين ابدي بر خواننده اين برگ ها» را نوشته. ديالوگ هاي اين نمايش بين دو مرد زنداني در سلولي در آرژانتين جريان دارد و داستان روند دوستي ناخوشايندشان را پي مي گيرد. سختي حکم زندان شش ماهه يي را با هم تقسيم مي کنند، يکي سوسياليستي انقلابي است و ديگري بي بهره از هرگونه دانش سياسي... سرانجام هر يک اما متفاوت از ديگري است.

نمايشنامه 96 صفحه و 2000 تومان است. نمايشنامه ديگر «درسي از اîلïس» است نوشته آثول فوگارد که آن را هم منوچهر خاکسار هرسيني ترجمه کرده. فوگارد گفته؛ «اين نمايش درباره بقاست. بقا در آفريقاي جنوبي؛ يا انتخاب کنيد که اينجا بمانيد يا انتخاب کنيد، از اينجا برويد. اگر انتخاب به رفتن کرديد، انتخاب مي کنيد به طور فيزيکي برويد يا انتخاب مي کنيد روحاً به عالم ديگري برويد؟

- ديوانه شويد- اين چيزي است که بر سر يکي از شخصيت هاي نمايش مي آيد. و اين يک موضع بجا و مناسب در اين ورطه زماني است.» کتاب 104 صفحه است با قيمت 2200 تومان.

تازه هاي ايراني

«در جست وجوي صبح، در جاده هاي مه آلود» 50 داستان غيرمتعارف از تورج رهنماست که نشر چشمه چاپ کرده. کتاب را که ورق بزني به نظر مي رسد کتاب شعر است، چون جمله هاي اين داستان هاي غيرمتعارف سطرهاي کوتاهي دارند که سطرها شکسته اند و زير هم چيده شده اند. تورج رهنما در مقدمه کتاب نوشته؛ «من در نوشتن اين قطعه ها هرگز به بيان جزييات نپرداخته ام، بلکه کوشيده ام جمله ها را تا حد امکان کوتاه کنم. حتي در مواردي نه چندان اندک، جمله را به يک واژه تبديل کرده ام.» کتاب 159 صفحه و 3000 تومان است.

«مردي که ساکسيفون شد» نوشته سارا آهوري مجموعه داستاني است که نشر کاروان منتشر کرده. کتاب شامل 19 داستان است در 99 صفحه و 255 تومان و پشت جلدش عکسي از نويسنده را مي بينيد و نوشته يي که مي گويد؛ «سارا آهوري با خلق داستان هايي پست مدرن که در مرز حقيقت و خيال و عقل و جنون درنوسانند، خوانندگان را شگفت زده مي کند.» مردي که ساکسيفون شد اولين کتاب آهوري است.

«غربتي» مجموعه داستان کوتاه نوشته مهين بني طالبي دهکردي است که از سوي نشر افراز وارد بازار شده. کتاب شامل 9 داستان به اضافه يک واژه نامه در 80 صفحه و 1800 تومان است. پشت جلدش نوشته موضوع داستان ها حوادث روزمره و عادي است که در هر جايي از ايران ممکن است اتفاق بيفتد.

عزت الله فولادوند کتابي درباره شعر و زندگي محمدرضا شفيعي کدکني نوشته که انتشارات مرواريد چاپش کرده. کتاب 248 صفحه و 4500 تومان است. سفر کدکني به امريکا بعد از انتخابات ايران جنجال هاي زيادي راه انداخت.

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست

هفته پيش هفته حافظ بود و خيلي ها وظيفه خود دانستند که درباره او حرف بزنند. اما حيف است از بعضي اظهارنظرها درباره حافظ بگذريد همان طور که محققان به قول عليرضا قزوه از لقب «شهيد» حافظ گذشته اند.

عليرضا قزوه در مراسم روز جهاني حافظ در دهلي نو، که گزارش اش را فارس منتشر کرده، گفته؛ «حافظ طبق نظرمحمد گل اندام - شاگرد او و گردآورنده ديوان

حافظ-«شهيد» بوده است. اين لقب شهيد را محمد گل اندام در مقدمه خود بر ديوان حافظ نوشته که متاسفانه محققان ما از کنار اين لقب به آساني گذشته اند.» معلوم نيست حافظ در کدام جنگ يا تظاهرات خياباني به شهادت رسيده. محققان شايد از چگونگي شهادت او باخبر بودند که سريع از اين لقب گذشتند.

علي رضاييان يکي از استادهاي ادبيات لرستان گفت؛ «يکي از ايراني ترين شاعراني که ما داريم حافظ است و ترديدي نيست که حافظ پژواک بخشي از هويت ايراني و به بيان بهتر نشانه يي چشمگير از هويت فرهنگي ايراني است.» ترکيه در دلش خنديد و گفت سه سال ديگر صبر کنيد.

يوسفعلي ميرشکاک هم گفته؛ «دليل اينکه به حافظ مي گويند لسان الغيب اين است که ما خودمان غيب هستيم يعني مهم ترين وجه، وجه غيب باطن 70 ميليون ايراني است. هرگاه يکي از ما تحت تاثير قرار مي گيرد به يکي از دو وجه درمي غلتد يا تسبيح شيخ يا خرقه ميخواره ما همه اين وسط هستيم و بعد از حافظ هم کسي را سراغ نداريم که اين تفکر را ادامه بدهد.» فهميديد چي شد؟

محمود احمدي نژاد در مراسم بزرگداشت روز حافظ در مجموعه حافظيه شيراز گفت؛ «من هرگز در اين مقام نبوده و نيستم که بخواهم حافظ را معرفي کنم يا حافظ را آنگونه که هست بشناسم چرا که انجام اين کار نيازمند حرکت در راه حافظ و رسيدن به قله هايي است که او فتح کرده است.»

علي اصغر کياني پور استاد دانشگاه شوشتر هم گفته؛ «در دوران حافظ تغييرات حکومتي بسيار زياد بوده است و سلاطيني به قدرت مي رسيدند که يا با حافظ دوست بودند يا دشمن، که اين تغييرات در شعر حافظ بسيار محسوس است.»

کاووس حسنلي مدير علمي- پژوهشي مرکز حافظ شناسي با ابراز نگراني از کاهش عناوين و شمارگان کتاب هاي منتشرشده مربوط به حافظ گفت؛«در سال گذشته 55 هزار عنوان کتاب منتشر شده که از آن ميان 10هزار و 405 عنوان مربوط به ادبيات بوده و تنها 164 عنوان آن پيوند با حافظ شيرازي داشته است.»

او همچنين با ابراز تاسف از انتشار وسيع فالنامه ها گفت؛ «در سال 87 فالنامه ها با شمارگان 234 هزار نسخه بيشترين سهم انتشار کتاب هاي مرتبط به حافظ را داشته اند و تازه اين در حالي است که برخي از اين فالنامه ها در طول سال پنج بار و با تيراژ شش يا هفت هزار نسخه تجديد چاپ شده است. در سال 80، يک ميليون و 628 هزار و 500 کتاب در پيوند با حافظ منتشر شده اما در سال گذشته 650 هزار نسخه منتشر شده که کاهش يک ميليوني چاپ کتاب هاي مرتبط با حافظ را شاهد هستيم.»

گروس عبدالملکيان مديرعامل دفتر شعر جوان گفت؛ «جاي تاسف است که ما دانشگاهي به نام حافظ نداريم. غير از چند خيابان به نام فردوسي و سعدي به ياد نمي آورم که بزرگراه ها و خيابان هايي که تازگي ساخته شده اند نامي از مشاهير ادبي ما داشته باشند.» خيابان فردوسي را که به سمت ميدان انقلاب بياييد، کنارش خيابان ويلا را مي بينيد و کنار خيابان ويلا هم خيابان حافظ را. خيابان حافظ از انتهاي لارستان شروع مي شود و تا ميدان حسن آباد مي آيد.

آيدين آغداشلو هم با اشاره به تصويرگري اندک از شعر حافظ در مقايسه با ديگر شاعران گفت؛ «من هر ديوان حافظي که تصويرگري داشت و به دستم مي رسيد آنها را مي کندم و از اين بي حرمتي و بي ادبي در حق اين انسان بزرگ به خود مي پيچيدم. من از اين کم توجهي تصويرگران به اشعار حافظ عذرخواهي مي کنم.» حافظ هم گفت ببخش و فراموش نکن.

اين نويد را از شما مي گيرم

محسن پرويز معاون فرهنگي وزير ارشاد از افزايش 13 درصدي عناوين کتاب هاي چاپ شده در کشور در طول شش ماهه اول امسال خبر داده است. او گفته؛ «در اين مدت 24 هزار عنوان کتاب در کشور به چاپ رسيده که پيش بيني مي شود تا پايان امسال اين ميزان به 55 هزار عنوان برسد که منطبق با پيش بيني هاي برنامه چهارم توسعه است.» محسن پرويز البته آمار تفکيک شده يي ارائه نکرده و بيم آن مي رود که عنوان هاي چاپ شده کتاب هاي درسي براي مهرماه در اين آمار گنجانده شده باشد.

با مشخص شدن برنده نوبل ادبيات، حرف ها و پيش بيني هاي پرويز درباره برنده نوبل امسال يک بار ديگر يادآوري شد که يادآوري آن آموزنده است. او بهمن سال گذشته در مراسم اختتاميه دومين جشنواره داستان انقلاب با اشاره به سخنان اميرحسين فردي که پيش از او به انتقاد از «ماريو بارگاس يوسا» پرداخته بود، گفت؛ «امروز خيلي خوشحال شدم که حرف هايي که در دل ما هست را آقاي فردي بيان کرد. وقتي آدم مسووليتي مي گيرد بعضي از حرف ها را نمي تواند بزند. همين نويسنده يي که آقاي فردي به آن اشاره کرد يک اثري دارد که دو ترجمه دارد؛ يکي به اسم «سور بز» و ديگري به اسم «جشن بز نر» که من اين کتاب را در چندين جا نقد کرده ام. در آن اثر نکته برجسته يي وجود دارد که برخي منتقدان آن را نديده گرفته بودند و آقاي فردي به خوبي به آن اشاره کردند. در اين کتاب امريکايي ها به عنوان نيروهاي نجات بخش معرفي شده اند و شخصيت خانم رمان جابه جا از دموکراسي امريکايي تعريف مي کند و حتي اين تعريف از زبان جايگزين هاي ديکتاتورهاي سابق نيز مطرح مي شود. اين با اصول اوليه سياست هم سازگار نيست و چطور امريکايي ها بدون توجه به ملت خود مدام نيروهاي نجات بخش براي ملت هاي ديگر هستند؟ اين نويد را به شما مي دهم که قطعاً اين آقا جزء کانديداهاي نوبل ادبي خواهد بود و در سال هاي بعد شاهد آن خواهيم بود که کساني که دنبال اين جوايز هستند بايد خوش خدمتي هايي هم بکنند.» نوبل ادبيات کانديدا ندارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016