ssultanpour@yahoo.com
پائيز سال 1368 نشست معرفي مريم رجوي به عنوان “ جانشين مسعود “ برگزار شد .هر 3ماه قبل از طرف مسعود به عنوان جانشين رهبري تعيين شده بود . ان روزها فرماندهان با لباس هاي اطو كشيده به بغداد مي رفتند تا در اين مراسم تاريخي شركت كنند. هرچند ان معرفي منجر به 3 ماه توقف يافتن هر نوع فعاليتي در تشكيلات ارتش ازادي بخش شد تا همه اعضا پاسخ دروني خودشان را د ر مورد “ انقلاب ايدئولوژيك “ يابند و درك كنند چرا “مريم “. مسولين و فرماندهان سازمان قبلا اعلام كرده بودند كه جو ابي مدون براي انقلاب ايدوئلوژيك “ ندارند. مسعود در ان اطلاعيه مي نويسد “انتخاب مريم توان مضاعف به سرنگوني رژيم مي دهد. تنها با “ انقلاب ايدولوژيك “ بود كه رژيم خميني سرنگون ميشد و علت شكست سازمان در تنگه ، اتصال نبودن كامل به رهبري بود.
فكر مي كنم 16 سال زمان كافي درعصر اگاهي توده ها (شهيد علي ميهندوست )و عصر انتقال اطلاعات براي بي اساس بودن “ انقلاب ايدولوژيك مجاهدين “ از يكسو و بي اعتبار بودن تئوري صدور انقلاب خميني با شعار راه كربلا از قدس مي گذرد ،باشد .
صدها هزار ايراني و عراقي در جنگي كه منافع امريكا واسرائيل را تامين كرد كشته شدند ولي سالها بعد كربلا بدست نيروهاي آمريكائي تصرف شد. از سوي ديگر بهترين نيروهاي جوان و انقلابي با ارمانهاي مجاهدين اوليه در جنگ مسلحانه بي حاصل به عنوان عوامل استكبار جهاني بدست حاكمان دستگير ، شكنجه و تيرباران شدند.
نمونه هاي از نشست
در ان نشست يكي از حاضرين از اسراي پيوسته بلند شد و به مسعود رجوي گفت اقا چه فرقي ميكنه شما رهبر باشي يا مريم و ادامه داد كه مسعود سرش داد كشيد كه بشين تو كه نمي فهمي . البته فردا برايش يك جعبه شيريني براي دلداري از طرف رهبري فرستاده شد.
يكي ديگر از اسراي پيوسته گفت “ برادر شما مي دانيد كه اين برادر ( اشاره كرد به مهدي ابريشمچي ) وقتي اومد توي اردوگاه گفت ما تا دو ماه ديگه به ايران حمله مي كنيم ولي الان چند ماهي است كه ما اينجائيم و خبر ي نشده است “ . فردي از اعضا ي سازمان بلند شد و گفت “مسعود تو امام زماني بگو كه هستي . “ مسعود خنده اي كرد و گفت بشين. دم صبح بود كه گفتند حالا براي انتخاب مريم راي گيري مي كنيم . سالن به عنوان تاييد انتخاب مريم كه 3 ماه پيش صورت گرفته بود بلند شدند البته كسي مخالف بود جرئت نداشت كه بلند نشود. مريم مي خواست كه توضيح بدهد كه مسعود دستش را كشيد و گفت“ كسي كه تا حالا نفهميده بعدش هم نخواهد فهميد “ . سال 2006 -1384
براستي چه كسي متوجه نبود ان اسير پيوسته با مسعود رجوي ؟
فرار به جلوي آقاي محدثين
شكي نيست كه جمهور ي اسلامي هميشه به دنبال ترور مسعود رجوي بوده است. ولي به تنهائي ضديت كسي با كسي دليل حقانيت ديگر ي نخواهد شد . كما اينكه ضديت امريكا با جمهوري اسلامي دليل بر حقانيت جمهوري اسلامي نيست . رژيم تمامي سراني را كه مي توانستند بطور چدي براي انها در اينده در معادلات سياسي جهاني جانشين باشند ترور كرد. ولي بدليل رعايت امنيت موفق به ترور رجوي نشد.
اينكه رجوي كجاست مسئله رژيم و هواداران سازمان و رجوي است .شواهد سياسي نشان از اطلاعات منابع اطلاعاتي آمريكا از محل نگهداري رجوي هست.
حق شماست كه نگران جان وي باشيد و از وي محافظت كنيد ولي چيز تازه اي نبايد براي شما باشد چون در جريان سفر به عراق كه به پرواز تاريخساز خوانده شد مهد ي ابريشمچي مي گويد در راهروي وزارت كشور فرانسه متظر اجازه خروج مسعود بوديم و بالطبع به عنوان يك مجاهد نگران مسعود بودم و اينكه به كشوري جهان سومي مي رويم كه معامله روي انسانها چيز غريبي نيست.
ممكن است ان فرد سازماني باور كند كه براستي مسعود امام زمان بود ه و غيبت صغري كرده است .
ولي چگونه مسعود رجوي كه 21 سال است حود را رهبر انقلاب نوين مردم مي داند و معتقد است “ خلق قهرمان ايران “ منتظر ورود نيروهاي ارتش آزادي بخش هستند. ارتش ازادي بخشي كه اتفاقا اعلاميه تاسيس ان با ارم سازمان چاپ شد ولي بعدا تصحيح شد و با ارم ارتش ازادي بخش تاسيس اعلام شد. خلق قهرمان را بدون نامه اي و خطابه اي در بحراني ترين شرايط تنها گذاشته است.
كم حافظه گي محدثين
عباس داوري ( از اعضاي مركزيت ) نقل ميكند كه شهيد محمد اقا (حنبف نژاد )قبل از اعدام شدن در 4 خرداد 1354 دستخطي را در توالت زندان جاسازي كرده بود كه در ان خطاب به مسعود نوشته بود “ ما رفتني هستيم تمامي تحسين ها نثار ما ميشود و تمامي تهمت ها نثار تو ) . براي من اين سوال مانده است چگونه است در دروان اختناق شاه با تمامي سختي ها حنيف نژاد پيامي براي آينده سازمان مي دهد ولي در دنياي تكنولوژي و اينترنت و فكس و ماهواره مسعود رجوي يك دست خطي ، پيامي . تحليلي براي مردم ايران نمي فرستد .
بن لادن و يا ايمان الظواهري هم براي حفظ روحيه هوادارنشان هراز گاهي نواري بيرون مي فرستند . اين سكوت جاي سوال دارد (
آخرين اطلاعيه اي كه رجوي داد اطلاعيه اي بود كه در ان به حملات نيروهاي امريكائي به پايگاهاي سازمان كه به كشته شدن و زخمي شدن چنيدن مجاهد انجاميد. 2 نكته نكته جالب در ان اطلاعبه بود:
1. برا ي اولين باراعلام كرد كه نيروها ي ديگري از سازمان دفاع كرده اند كه از انها تشكر كرده بود كه اين سالهاست در ادبيات مجاهدين كه خودشان را نوك پيكان تكامل و مبارزه با خميني مي دانستند وجود نداشت.
2 . با افتخار اعلام كرده بود كه ماحتي يك تير هم به سمت نيروهاي امريكائي شليك نكرديم چون دشمن اصلي ما رژيم خميني است.
رجوي و پاسخگوئي
بگذريم از اينكه مسعود رجوي از اواخر سال 59 تقريبا با مردم عادي ايراني تماس نداشته است و هرچه را شنيده با خوانده از طريق گزارشات هواداران تشكيلاتي بوده است. هواداران تشكيلاتي سازمان را هم كه تنها منبع خبريشان منابع سازمان هست و بس. بهمين ترتيب در فرانسه و بعد هم در عراق. يعني دقيقا مانند برداشت خامي كه از امپرياليسم نير وهاي انقلابي در داخل زندانها و در گروه هاي مطالعاتي بيرون داشتند.
بدليل اينكه وي بايد اخلاقا ،تاريخا و سازمانا به مردم ايران ،هواداران ،شهداي سازمان و اسراي سازمان پاسخ بدهد كه اگر قرار بود كه رژيم خميني بهر قيمتي سرنگون شود پس چرا همان موقع در سالهاي 60 با امريكا متحد نشديم كه اين همه جوان كشته نشوند.
و اگر امريكا بر عكس سالهاي 50 تا 60 دشمن اصلي خلقها نيست سازمان چه گونه به اين تحليل رسيده است آيا شهيد محمد رضا سعادتي قرباني همين بلند پروازي سازمان نشد كه در اوايل انقلاب با سفارت شوروي تماس گرفتند چون معتقد بودند كه شوروي اطلاعات دقيقي از نير وهاي سياسي ايران ندارد زيرا تنها كانال انان حزب توده بود. . و جمله تاريخي پدر طالقاني در ملاقات با رجوي و خياباني كه “هنوز غوره نشده مويز مي خواستيد بشويد “ در همين رابطه بود.
حسين اديب فرمانده لشگردر نشست لشگر در سال 68 مي گويد ما براي سرنگوني رژيم خميني با شيطان هم كمك مي گيريم. محدثين در سال 1991 (1368) در تظاهرات واشنگتن مي گويد ما دنبال تائيديه امريكا هستيم.
بدين دليل باتمامي قوا سعي مي كرد جلوي هر گونه نزديكي رژيم با امريكا را بگيرد مخصوصا در دوران رياست جمهوري رفسنجاني كه البته موفق هم بود.
گول زدن آمريكائيان
رجوي در تمامي تحليلها معتقد بود كه ما امريكا ئيان را گول مي زنيم. گذر حوادث نشان داد كه امپرياليستها بچه نيستندكه از مجاهدين گول بخورند ممكن است بعضي از نمايدندگان كنگره و سنا با ويدئوهاي رژه ارتش آزادي بخش در دهه 80 تا 90 تحت تاثير قرار گرفته باشند الان كه تقريبا تمامي اطلاعات سازمان و ارتش ازادي بخش در نزد سازمان امنيت ايران ، فرانسه ، سيا و پنتاگون هست ديگر هيچ اشكالي نمي بينم كه بگويم سازمان در بهترين شرايط نيروئي يعني حمله فروغ جاودان با پيوستن اسراي ايراني در اردوگاههاي عر اق و تمامي هواداران سازمان در سراسر دنيا از4800 نفر بيشتر نبود در جاليكه ويدئو رژه تصور ارتش منظم 100 هزار نفري مي كرد.
متاسفانه در اين حمله كه براساس تحليل بي پايه مسعود رجوي بر بهم زدن ميز توطئه خميني صوت گرفته بود 1200 نفر عمدتا از نيروهاي كيفي سازمان كشته شدند. زيرا رجوي هيچكاه فكر نمي كرد كه خميني آتش بس را بپذيرد . وي در اين حمله پيش بيني زمينگير شدن احتمالي نير وها را حتي براي يك لجظه هم نداده بود . وي بعدا در نشست بعد از فروغ اعلام كرد كه تصور كرده بود كه تا اوردن اولين نيروهاي دفاعي رژيم 2 روز طول خواهد كشيد . در حاليكه رژيم 150000 نفر را د رچند ساعت بسيج كرد . البته سازمان بعدا سعي كرد با غلو كردن . روحيه دادن به نيروهاي شكست خورده تعداد تلفات رژيم را 50000 نفر اعلام كند.
ايا بالاخره كسي از مجاهدين مي تواند به صراحت موسي خياباني از مسعود رجوي بخواهد كه پاسخگو باشد
سازمان كه معتقد بود كه بايد سران رژيم را زد تا رژيم بي آينده شود. در همين راستا بود كه دستغيب (امام جمعه شيراز) . ملكوتي ( امام جمعه تبريز )،خامنه اي (رياست جمهور وقت )،صدوقي (امام جمعه يزد ). بهشتي (دادستان و مرد قدرتمند رژيم ) ترور شد ند . البته رفسنجاني و خامنه اي و احسان بخش (امام جمعه رشت ) و ملا حسني ( امام جمعه اروميه ) جان سالم بدر بردند.
مگر طبق گفته مسعود قرار نبود رژيم خميني در طي قيام مسلحانه سراسر ي شهري در زمان خميني سرنگون شود. چگونه است كه مهدي زركش جانشين موسي خياباني بدليل شكست در اجراي تحليل رجوي در قيام خياباني از فرماندهي به عضو ساده تبديل ميشود ولي مسعود رجوي عليرغم تمامي شكستهاي استراتژيك در طي 24 سال از 60 تا كنون هم چنان رهبري انقلاب بدون انتقاد باقي مانده است ؟
در بحراني ترين شرايط تاريخي كشور مان سازماني كه قرار بود براي مردم ايران باشد 2 سال است كه از نظر سياسي قفل شده است . بهترين هنرش اين است كه هر از چند گاهي تاسيسات هسته اي ايران را افشا كند و خواهان ارجاع پروند ه ايران به سازمان ملل شود. كاري كه دودش به چشم مردم ايران خواهد رفت نه حاكمين.
مگر وقتي مردم ايران شاه را سرنگون كردند شاه قدرت نظامي پنجم دنيا نبود. مگر امريكا بزرگترين حامي شاه نبود كه مجبور به عقب نشيني ( هرچند موقتي )شد . حالا حتي رژيم بمب اتمي هم داشته باشد اگر اپوزيسيون واقعي باشد و به مردم ايران اتكاداشته باشد كه واهمه اي ندارد .
ايا رژيم ميتواند از بمب اتمي در خانه تيمي يا تظاهرات مردم استفاده كند ؟ مسلما نه ولي انها مي دانند در صورت داشتن بمب اتمي ، امريكا با حكام فعلي كنار خواهدامد. و سازمان بازنده كامل خواهد شد.
advertisement@gooya.com |
|
مفاهيم فراموش شده در سازمان مجاهدين
هر حال لب كلام من اين است شما مي توانيد زمين و زمان را به هم ببافيد و نگويئد سرنوشت مسعود رجوي را چه كسي رقم ميزند . ولي هر تحليل گر بيطرفي مي داند كه سازمان با بحران سياسي روبرو ست . هنوز در فرانسه 7 ميليون دلار توقيف شده آزاد نشده است . هم چنان تمامي اعضا اصلي سازمان كه پاسپورتهاي پناهندگي و خارجي داشتند و توانستند عراق را ترك كنند تا پايان دادگاه، ممنوع التما س هستند . هنوز سرنوشت نيررهاي باقي مانده سازمان در اردوگاه اشرف معلوم نيست . هرچند فيلابي در جلسه سخنراني در تورنتو در 17 دسامبر در تورنتو كه با شركت چند نماينده دست راستي طرفدار اسرائيل و از نو محافظه كاران امريكا برگزار شد گفت “غرب يه شما يك عذر خواهي مديون است كه اسلحه هاي شما را گر فت . شما ضامن تعادل قواي سياسي در عراق هستيد. “ انها در بي صداقتي تمامي شورشيان را به جمهور ي اسلامي نسبت دادند ادعائي كه حتي پنتاگون به ان باور ندارد. تمامي تلاشها يشان دعواي بر سر قدرت است .
يادتان باشد براي خروج رجوي و بني صدر از پايگاه يكم شكاري حداقل 6 همافر اعدام شدند و هزاران نفر پاكسازي شدند. سال 60 هيچكدام انان راضي نبودند كه سازمان مجاهدين در كنار نيروهاي خارجي قرار بگيرد . آمريكا بدون امضا وابستگي به هيچ جرياني كمك نمي كند. بجاي تكيه بر امريكا به نيروي پرتوان مردم اتكا كنيد. سال 84
يادتان باشد اگر مجاهدين توانستند از جمعيت 50 نفري مجاهدين آزاد شده و خانواده ها يشان در راه پيمائي بهمن 57 در زير پل حافظ به بزرگترين نيروي تشكيلاتي جوان ، تحصيلكرده مسلمان انقلابي كه رقمي برابر 100 هزار نفر در 30 خرداد 60 برسند تنها بر اساس فداكاري هواداران ساده و صداقت ورهبري دسته جمعي بود . انتقاد و انتقاد از خود و سانتراليزم دموكراتيك .و حدت ايدئو لوژيك مفاهيمي هستند كه سالهاست فراموش شده است . و جايش را تبليغات ، انتقاد از ديگران و رهبري فردي داده است. مريم رجوي 18 سال است كه ريئس جمهور منتخب است انگار نه انگار كه نسل جديدي در ايران متولد شده و به سن 18 سالگي ر سيده بدون شناخت از مجاهدين و گذشته آن .
بازنشستگي رجوي ، خدمت به مردم ايران و دموكراسي
يك روزي با خواهر زهره معاون لشكر اديب صحبت شد بهش گفتم چرا انقدر برادر برادر مي كني. اگر مسعود نباشد يكي ديگر. خدا هيچگاه زمين را از حجت حقش خالي نخواهد گذاشت. مگه حنيف شهيد شد مسعود نماند پس چرا نگرانيد ؟ انموقع هنوز از مسعود با لفظ برادر استفاده ميشود وبه بقيه مردها اخوي گفته ميشد . بعد ها مسعود “ رهبري “ خوانده شد و بقيه برادر شدند. .
الان زمان ان است كه مسعود رجوي با بازنشسته شدن و نوشتن خاطرات خودش كه بخش مهمي از تاريخ معاصر خونين و غم انگيز مردم ايران است به مردم ايران و دموكراسي خدمت بكند. وي ناگفته هاي فراواني دارد كه اگر صادقانه برروي قلم بياورد مي تواند نسل هاي جوان در برابر انحرافات و شكست ها مقاوم تر كند.
سازمان كه تمامي اشل هايش در قرار گاهها بر اساس استانداردهاي فرانسه بود لااقل اين را هم از سياستمداران فرانسه ياد بگيرند وقتي رهبري حزبي نمي تواند به انچه كه اهداف انتخاباتيشان باشد برسند . استعفا مي دهند. زمان براي نيروي جوان و انرژي هاي تازه با جهان بيني نوين مدتهاست فرا رسيده است. بهتر است انان هم مانند مهدي تقوائي از سياست كناره بگيرند .
مصدق در صدارت هم مصدق بود . در دادگاه هم مصدق بود . در احمد اباد در تبعيد هم مصدق بود وبعد از مرگ هم همچنان مصدق است و خواهد بود زيرا هيچكاه در كنار نيروهاي خارجي بر عليه منافع مردم ايران نايستاد.