در خبر ها آمده بود كه رژيم ايران از نقض حقوق بشر در كانادا به سازمان ملل شكايت برده است1 و اين در حالي است كه دولت “ليبرالها “ در كانادا 2 سال است كه درحال مماشات با مقامات در ابران در مورد قتل زهرا كاظمي بوده است و در اين 2 سال تنها ايران را تهديد به صدور قطعنامه كرده است .
“ جمهوري اسلامي “ به خوبي موقعيت ضعيف كانادا و دولت شكننده پل مارتين را مانند ماههاي آخر نخست وزير يژان كريتين را تحليل كرده است. آنها مي دانند كه كانادا م يتواند با ارائه پيش نويش قطعنامه در مورد پرونده زهرا كاظمي حكم محكوميت عليه ايران را بدست بياورد . و بدين دليل با تهاجم سياسي قصد دارد پل مارتين را كه در موقعيت مطلوبي نيست زير فشار قرار بدهد كه از ارائه پيش نويس خودداري كند. . البته نبايد ماهيت تاجر مسلكانه پل مارتين را هم كه موضع گيري روشني در مورد مواضع حقوق بشر ي را ندارد رانيز ناديده گرفت.
مقايسه اي بين دو حكومت ايران و كاناد در رعايت حقوق شهروندي و حقوق بشر
در سرمقاله “ تاكسي پست انگليسي“ 2، ماه اكتبر تحت عنوان “ فساد مالي مهمترين عامل تهديد كننده دموكراسي“ با ارائه دلايلم سياست هاي غلط دولتهاي فدرال و استان و شهرداري رادر ر مقابله با پدپده فساد مالي به چالش كشيده ايم چرا كه تجارب كشور استبداد زده اي مانند ايران رالمس كرده ايم . . اين در حالي است كه دادستاني انتقاد از امام جماعت يك مسجد محله را كه در باند خامنه ا ي باشد بر نمي تابد و به ا حضارشدن سردبير و نويسنده مطلب و بسته شدن آن مجله خواهد انجاميد. اليته هيچ نشريه اي جرئت چاپ سخنان مخالفت با استبداد ولايت فقيه را ندارد . نمونه آن ميتوان به سخنراني محسن كديور در نماز عيد فطر اشاره كرد كه گفته بود “ در زمان خامنه اي آزادي بيان نقض شده است ولي من مي دانم كه هيچ روزنامه اي جرئت چاپ اين را ندارد و من هم ممكن است با تبعات احتمالي اين سخنانم روبرو شوم.“3
دايه دل سوز تر از مادر شدن احمدي نژاد براي ايرانيان مقيم كانادا
از كي تا حالا جمهوري اسلامي اينقدر دايه دلسوز تر از مادر براي ما ايراني ها شده است وقتي كه بياد مي اوريم كه تقريبا د رجهان زنداني نبوده است كه در ان ايراني زنداني نشده باشد. اگر حكومتي براي مردمانش آسايش و رفاه اقتصادي ايجاد كندو انرا به شهروندان خودي و غير خودي تقسيم نكند كه مردم ان حاضر نيستند خودشان را به آب و آتش بزنند . بياد بياوريم انهائي را كه براي زندگي امن تر و بهتر جان خود را د ركوهها و رودخانه هاازدست دادند. و حتي يك مورد سفارتخانه هاي ايران براي گشايش كار انان كار ي انجام نداد ه است.
در يك كلام ، اصلا حضور من و هزاران نفر امثال من در كانادا به دليل اين است كه روحانيت حاكم نه تنها انتقاد بر خودشان را نمي تافتند و نمي تابند بلكه خونمان را نيز بخاطر عقايدمان و ابراز ان حلال اعلام كردند والبته بايد اضافه كرد هزاران نفري را كه مانند ما خوش شانس نبودند و اعدام شدند.
آنها هم چنين حق بازكشت به سرزمين مادري مان را نيز از ما سلب كردند و اين در حالي است كه براي آوارگان فلسطيني و حق بازگشت آنان ، اسرائيل را محكوم مي كنند.
مقايسه سيستم پليس و قضائي در ايران و كانادا
اينكه پليس ونكور يك جوان ايراني قمه بدست را با شليك گلوله كشته است مسلما بايد پيگيري شود ولي نه از سوي جمهوري اسلامي بلكه از طرف جامعه ايراني مقيم ونكور. جامعه ايراني مي تواند براحتي عليه پليس مذكور در دادگاههاي كانادا ادعاي خسارت مالي بكنند و احتمال برنده شدن هم هست. هر چند جاي سوال هم هست كه چرا يك نوجوان بايد با خودش “ قمه “ حمل كند. آيا دادگاهي در ايران به چنين شكايتي رسيدگي مي كند.
1. يك زن خبرنگار در زندان كشته شده مقامات با كمال وقاحت عذر بدتر ار گناه مي اورند و مي گويند وي ايراني بوده است انگار انها مي توانند هر كار ي كه مي خواهند با ايرانيان بكنند.
.2 در سيستم پليس و نيروي انتطامي در ايران ضرب و شتم و سوء استفاده جنسي سيستماتيك عليه متهمان و محكومان عادي و جنائي اززمان قديم تا الان ادامه داشته است.
بطور نمونه اداره آگاهي بطور علني در برابر مالباخته و يا شاكي از قپاني كردن و به “ سيخ كشيدن “ متهم ابائي ندارند . منظور متهم را داخل لاستيك ماشين كه آويزان است بطوري مي اندازند كه پاها و رانهايش بالاقرار مي گيرد. در اين حالت متهم كه قدرت هيچكاري را ندارد زير ضربات شلاق و مشت و لگد اعتراف به كارهاي كرده و نكرده مي كند. و اين اعترافات گرفته شده عمدتا توسط قضات پذبرفته ميشود .
3. در اداره منكرات و مبارزه با مواد مخدر شكنجه تحت عنوان “تعزير “ بطور عادي انجام مي شود .
فرد شكنجه شده (تعزيري) را بدون مداوا بداخل بند بر ميگدانند كه امكان عفونت هست و زندانيان خودشان از مجروح با امكانات مختصر تجربي مانند انسانهاي اوليه بر زخمهاي انان مرهم مي گذارند.
د ر فقه سنتي روحانيون معتقدند كه فرد شلاق خورده از بار گناهانش در قيامت كم مي شود و در حقيقت دارند به متهم لطف ميكنند.
4. در رژيم ايران متهمان اد اشتن وكيل و حضور وكيل در مراحل بازجوئي ، يك شوخي تلقي مي شود. د ركانادا از همان ابتدا وكيل در دسترس هست.
5. شكنجه سفيد و فيزيكي در ايران بطور سيستماتيك عليه زنداينان سياسي و دگر انديشان در زندانهاي محرمانه اعمال ميشود . د رحاليكه كانادا زنداني سياسي ندارد.
6. د ركانادا اعدام سالهاست لغو شده است در حاليكه ايران مقام دوم در تعداد اعدامها را دارد .و انها را هم در ملا عام انجام مي دهد . مي بينيم كه نه تنها جرائم كم نشده است بلكه هر سال بيشتر مي شود.
7. در كانادا قاضي سعي ميكند كه در صورت ابراز پشيماني متهم حداقل مدت محكوميت را به مجرم بدهد . در مواردي كه در صورت زنداني شدن مجرم امكان از دست دادن كار وي هست در صورتيكه جرم جنائي جدي نباشد وي را به زندان در اخرهاي هفته محكوم مي كند. د رحاليكه در ايران سيستم قضائي از قديم بر اين اساس بنا شده كه براي عبرت گرفتن بايستي چند روزي فرد در زندان “آب خنك “ بخورد.
8. در كانادا كسي را به خاطر پول به زندان نمي اندازند د رحاليكه درايران بالغ بر 150 هزار زنداني “ چكي ؛ داريم كه. بجز عده اي از انان كه كلاهبردار هستند اكثر انان قرباني سيستم غلط اقتصادي هستند. در كشوري مانند ايران كه امكان حكايت مالي خانواده اي زندانيان تقريبا صفر است يعني بر عكس كانادا كه خانواده هاي بي سرپرست و كم درامد مي توانند ازكمكهاي مالي حداقلي ( ولفر) بر خوردار باشند.
وظيفه ما ايرانيان چيست
ما هم چنانكه تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر در كانادا را محكوم مي كنيم ولي در عين حال ،نمي توانيم ا زكانادا دفاع نكنيم زيرا وقتي كه خون ما و اموال مان و نواميس ما در ايران به حكم علما ي حاكم حلال شده بود و تحت نعقيب قرار داشتيم . . دولت كانادا و مردم آن به ما پناه دادند . نه تنها پناه كه بعد از چندي شهروندي هم قانونا شامل ما شد در حاليكه حقوق شهروندي بسياري از هموطنانمان در ايران روزانه نقض مي شود و خود دولت هم رسما به ان افتخار ميكند . در حاليكه بچه هائي كه از پد رغير ايراني مانند پد رافغان و مادران ايراني بدنيا آمده اند از حق داشتن تابعيت ايراني محروم هستند و بايد به افغانستان بر كردند چه برسد به ديگر امكانات تحصيلي و بهداشتي كه د ركانادا در اختيار پناهندگان صرفنظر از نژاد و مذهب و رنگ پوستشان قرار داده مي شود .
.
سخن را كوتاه كنم وظيفه اخلاقي تك تك ايرانيان مقيم كاناد است كه ازنعمت آزادي و امنيت برخورداريم به مقامات حاكم بر ايران بگوئيم كه قبل ازپرداختن به نقض حقوق بشر در ديگر كشورها ،خود منشور حقوق بشر سازمان ملل را كه قانون اساسي ايران، 18 اصل آنرا نقض مي كند را رعايت كنيد تا در وحله اول كسي از كشور مهاجرت نكند كه مجبور شويد ازحق انان دفاع كنيد.
تاريخ ازروحانيت حاكم خواهد پرسيد د چه كسي مسول بزركترين مهاجرت اجباري ايرانيان شد يعني نقض ابتدائي حق شهروندي .
[email protected]
www.cdhriran.blogspot.com
پاورقي
1. روزنامه گلوب اند ميل جمعه 4 نوامبر
2.www.taxipost.ca
3. سايت امروز