عصرنو (۱۴):
"بشر غيراسلام در زمين ميچرد و فساد ميكند"
به نظر شما اين عبارت بر زبان چه كسي رانده شده و وي در چه دوراني ميزيسته است؟
اگر بر اين باوريد كه عبارت فوق، نقل قول غيرمستند يكي از اخباريون دوره صفوي در جمع عوام چارسوق بازار بزرگ اصفهان است و يا نظر مكتبدار كم اطلاعي است كه در آبادي دور افتادهاي براي شاگردان خردسال خوداظهار فضل ميكند، سخت در اشتباهيد و به نظر ميرسد كه بيش از اندازه به تاثير گذر زمان بر انديشه و فكر بشريت تكيه كردهاند...
امروز ميتوان در عصر انفجار اطلاعات زيست و از همه مواهب فناوري بهره جست، اما افكاري به مراتب متصلبتر از ساكنان پانصد سال پيش زمين داشت...
با اين توصيف باز هم اگر ميپنداريد كه آن عبارت مورد اشاره آخرين جملات عصبي ابومصعب الرزقاوي و يا اسامه بن لادن در يكي از نوارهايي باشد كه هرازچند گاه از رسانههاي خبري جهان منتشر ميشود و طي آن ياران خود را به درستي عقيده و راه خويش اطمينان مي دهد، بايد اذعان داشت كه باز هم گمان به اشتباه بردهايد...
شايد براي بسياري از خوانندگان گرامي جالب باشد كه بدانند اين عبارت بخشي از سخنراني عمومي يكي از مقامات بلندپايه نظام است. كسي اين سخنان را بر زبان رانده كه بر مسند دبيري و عضويت نهادي تكيه زده است كه وظيفه اصلي آن تطبيق قوانين مصوب مجلس با شرع و قانون اساسي است.
آري عضو مادامالعمر شوراي نگهبان، سخناني را بيان ميكند كه هم مغاير با شرع انور است و هم مخالف با قانون اساسي.... و تنها نتيجه آن نيز وهن اسلام و نظام جمهوري اسلامي است.
حال اين پرسش كليدي مطرح ميگردد كه چه اتفاقي رخ داده و چه فضايي بر كشور حاكم شده است كه برخي بدون واهمه از نتايج مترتب بر اين گونه اظهارنظرها، مكنونات قلبي خود را آشكار ميكنند و هيچ مرجعي نيز با آنها برخورد نميكند.
به راستي جمهوري اسلامي به عنوان نظامي برآمده از انقلابي كه بر آراي مترقي بزرگاني چون مطهري، شريعتي و امام خميني (ره) تكيه داشت به چه روزي افتاده است كه ازسویی برخي از رجال آن، پنج ميليارد نفوس غيرمسلمان جهان را حيوان مينامند و یا مدعي مي شوند در حين سخنراني در سازمان ملل متحد در هالهاي از نور مقدس قرار گرفتهاند و از سوي ديگر برخي سگي را به حرم مطهر امام هشتم ميرانند و آن را حجت حقانيت آن بزرگوار تبليغ مي كنند و برخي ديگر با انتشار دستخطي مجعول و به استناد دو عدد آبنبات درون جعبه نذورات، آن ورق پاره را برهاني قاطع براي اثبات وجود امام غايب ميدانند...
با اين اوصاف و با انتشار اين گونه سخنان موهن و اخبار خرافهآميز، متوقع نيز هستيم كه جوانان و اهل بصيرت سرتاسر دنيا فوج فوج به دين اسلام روي آورند.
هنوز از يادها نرفته است كه چند سال پيش و به بهانه انتشار نمايشنامهاي- كه به زعم برخي توهين به ساحت مقدس امام زمان بود-در نشريه دانشجويي «موج» با شمارگان كمتر از چهارصد نسخه، روزنامه " اصولگراي" كيهان چه جنجال بزرگي را به پا كرد. و برخي نهادهاي خاص با سازماندهي افراد اعتراضات دامنهداري را در شهرهاي مختلف كشور آغاز كردند، كفن پوشيدند و فرياد وا اسلاما سر دادند و تا چند هفته فضاي كشور را ملتهب نمودند.
اما امروز چه اتفاقي افتاده است كه آن رسانهها و نهادها در برابر تحريف آشكار دين حنيف آن هم نه توسط چندجوان صادق، ساده دل و ناآگاه، كه توسط برخي از.... سكوت كردهاند و دم برنميآوردند؟
سخنان برخي از رجال، ما را به ياد ماجرايي مي اندازد كه دكتر ايرج فاضل در ديدار با حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني نقل كرده است.
دكتر فاضل در اين ديدار نقل ميكند كه در عهد شباب استاد حاذقي به نام دكتر نفيسي داشتيم كه فرد بسيار دوست داشتني و محترمي بود و تا سن كهولت به امر طبابت مشغول بود و در اواخر عمر، هوش و حواس درستي نداشت. روزي يكي از بيماران استاد، نسخهاي از وي را به نزد من آورد كه در آن براي بيمار مذكور، نيم كيلو كاه و نيم كيلو يونجه، تجويز شده بود. با ديدن اين نسخه همان روز به اتفاق بقيه شاگردان استاد به نظام پزشكي مراجعه كرديم و خواهان آن شديم كه جواز طبابت استاد را باطل كنند، مسوولان نظام پزشكي با تعجب گفتند: ايشان استاد شما هستند و اين كار توهين به شان استاد است و ما در پاسخ گفتيم: اتفاقاً براي حفظ شان ايشان و آبروي پزشكان اين تقاضا را مطرح كردهايم و با اصرار ما مجوز طبابت استاد باطل و ايشان بازنشسته شدند.
دكتر فاضل در ادامه خطاب به آقاي هاشمي ميگويد: ما تعصب شغلي داشتيم و نسبت به تضعيف منزلت صنف خود حساس بوديم ولي به نظر ميآيد كه روحانيت اين تاكيد را ندارد... امروز سخنان برخي از آقايان در حكم همان نسخه دكتر نفيسي است!...
آيا هنگام آن نرسيده كه برخي از آقايان براي حفظ شأن و احترام خود، نظام و دين مبين، بازنشسته شوند؟