وزارت ارشاد و بازگشت به "دوران حاکمیت باند سعید امامی"
اعتراض به سياستهاى فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در ميان نويسندگان، روزنامهنگاران، هنرمندان عرصه سينما، زنان شاغل در عرصههاى فرهنگى و بسيارى از نيروهاى موسوم به اصلاحطلب، بالا گرفته است. دليل اين اعتراضات چيست و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى آقاى صفارهرندى، چه سياستهايى را دنبال مىكند؟ فشارهاى آشكار و پنهان بر فعالان فرهنگى چه مواردى را شامل مىشود؟ در همين زمينه، عيسى سحرخيز روزنامهنگار و مديركل «مطبوعات داخلى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى» در دوران وزارت محمد خاتمى، به پرسشهای صداى آلمان پاسخ گفته است.
مصاحبه گر: بهنام باوندپور
دویچه وله: آقای سحرخیز، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای صفار هرندی، که از کارکنان فعال روزنامه کیهان بودهاند، مدتی پس از انتصابشان به مقام وزارت اعلام کردند که به اصول کیهان وفادار باقی خواهند ماند. با توجه به سابقهای که شما در عرصهی مطبوعات ایران دارید، ممکن است بفرمایید کیهان به چه اصولی پایبند است؟
عیسی سحرخیز: همانطور که همه مطلع هستند کیهان و سران آن، بويژه شخص آقای صفارهرندی و آقای شریعتمداری، در سیاستهای فرهنگی، آن سیاستها و برنامههایی را عمل میکردند و میکنند که آقای سعید امامی طراحی میکرد و در جلسات مشترکشان آنها را عمل میکردند که عمدتا برمیگشت به سیاستهایی که مردم ایران را به دو گروه یا چند گروه تقسیم میکردند، خودی و غیرخودی، و دیگرانی را که جزو حلقهی خودشان نمیدانستند برایشان پروندهسازی میکردند. از تولید برنامههایی مثل «هویت»، محروم کردن نویسندگان از نوشتن، ندادن مجوز و ممنوعالقلم و ممنوعالبیان کردن و از همه مهمتر پروندهسازیهایی که نتیجهاش ترور میشد و یا دستگیری و به بندهای انفرادی فرستادن و یا شکنجه.
دویچه وله: آقای سحرخیز، براساس دستور آقای صفارهرندی از مدتی پیش حضور کارکنان زن وزارت ارشاد در محل کار با این استدلال که باید کانون خانواده را گرم نگه دارند ممنوع اعلام شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
عیسی سحرخیز: این سیاست را در ابتدا اعلام کردند و بعد عقب نشینی کردند. به این معنا که بويژه طبیعی بود که در موسسات خبری و روزنامهها که عمدتا شیفتشان بعدازظهر است و خانمها جایگاه بالایی را داشتند چنین چیزی امکانپذیر نبود، ولی بعد مسئول دفترشان و مسئول روابط عمومیشان گفت که این را بهرحال ایشان خواسته بود و من اعلام کرده بودم، وزیر نگفته بود و منظورمان آن کارکنان اداری بود که طبیعی ست یک عقب نشینی تلقی میشود. اما با آن سیاستهایی که در هفتهای که گذشت مجلس در راه تصمیم و تدویناش هستند، در آنجا بحث خانواده مطرح است و یکی از مباحثی که در موضوع خانواده مطرح میکنند کار خانمها و اولویت دادن به آنها برای نشستن در خانه. بهرحال نگاه جنسیتی که در گروه زیادی از علمای مذهبی ما هست و در رسالهها خودش را نشان میدهد، آن نگاه را این دوستان دارند و فکر میکنند که خانمها فقط مسئلهشان جنسیت است و اگر در ادارات باشند و بخواهند کار بکنند فساد را میآوردند. و طبیعیست با این رویکرد ترجیحشان اینست که خانمها را به خانهها برگردانند و در حیطههای محدود از آنها، آنموقعی که نیاز دارند، از آنها استفاده بکنند.
دویچه وله: آقای سحرخیز، از جمله «کانون نویسندگان ایران» در اطلاعیهی اخیر خود علاوه بر فشار بر مطبوعات از تشدید فشار بر بازار نشر کتاب و اعمال بیشتر سانسور هم سخن گفته است. آیا شما هم در سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در رابطه با بازار نشر و پدیدهی سانسور نسبت به گذشته تغییری میبینید، و اگر میبینید این تغییرها در چه حوزههایی خودشان را نشان میدهند؟
عیسی سحرخیز: در سیاست گذاریها این صحبتهایی که میشود، برنامههایی که در حال تدوین هستند یا مواردی را که ذکر میکنند و یا مواردی را که پشت پرده دارند انجام میدهند، همه، آن پیش بینیهای گذشتهی ما را دارد یکی یکی عمل میکند و یکنوع برگشت به دوران پیش از اصلاحات، دوران حاکمیت باند سعید امامی که مستقیم و غیرمستقیم از طریق وزارت اطلاعات و ارشاد عمل میشد، همان روشها را دارند عمل میکنند. همانطور که مطلع هستید سیاستهایی را در مورد نمایش فیلمها مطرح کردهاند و گفتهاند که غیر از این فیلمها ضرورتی ندارد فیلمهایی که وارد میشوند و نمایش داده میشوند یا عمدتا بحث سکولارها را مطرح میکردند، رویکرد معرفت غیراسلامی را مطرح میکردند و به گونهای ملت ایران را با آن نگاه خودی یا غیرخودی در یک چارچوبی میخواهند بگنجانند که آن چیزی را که این افراد بر نگاه به زور فرستادن مردم به بهشت طراحی میکنند برآن مبنا به زور هم طراحی بکنند که چه چیزی را بخواهند، چه چیزی را نخواهند، چه چیزی را بنویسند و چه چیزی را ننویسند و چه چیزی را ببینند یا نبینند. این سیاستیست که عمل میشود. در فیلم این مسئله دیده میشود، در تئاتر نشان داده میشود، در کتاب و مطبوعات هم به گونهای جلوهگر شده است. الان غیر از بحث سینما ما شاهد این هستیم که تغییر و تحول در روزنامهها دارد صورت میگیرد. همینطور در بازار کتاب تعدادی از ناشران را همان باندها و همان گروهها، شاید الان رسمیتر و در حیطهای که وزارت اطلاعات و اطلاعات پنهان که الان دارند با هم یکی میشوند، اینها را دارند میبرند و میآورند، تفتیش عقایدشان میکنند، نه در مورد خودشان، کارمندهای شان و نه کارمندهایشان، بلکه از پدر و مادرهای آنها میپرسند که کجا بودند، چه پیشینهای را داشتند. دور جدیدی را در رابطه با مطبوعاتیها شروع کردهاند که متاسفانه خبرهایش بیرون نیامده است، ولی افراد را بردهاند و همان روشهایی را که با وبلاگنویسها و فعالان NGOها و جامعه مدنی بود، زدن تهمتها و مسایل اخلاقی، با آنها دارند عمل میکنند. اعتراف گیریها شروع شده است. مجوزهای نشر مشکل پیدا کردهاند و حتا ناشرینی که در یک مورد خاص مجوزشان را گم کرده و تقاضای المثنی کردهاند به این بهانه به آنها گفتهاند که سیکل جدیدی را باید شروع بکنید تا مجوز بگیرید. درهرحال آن سیستم بگیروببند، سانسور پنهان و آشکاری را که الان شکل گرفته، من فکر میکنم مثل یک تکهی برف که بعدا به بهمن تبدیل میشود در حال بزرگ شدن و بزرگ شدن است و ما در آینده نتیجهاش را خواهیم دید.
دویچه وله: آقای سحرخیز، بعضیها سیاستهای آقای صفارهرندی را با سیاستهای فرهنگی آقای میرسیلم در دوران وزارتشان مقایسه میکنند. شما اگر بخواهید آقای صفارهرندی را با یکی از وزرای سابق ارشاد مقایسه کنید، این فرد چه کسی خواهد بود؟
عیسی سحرخیز: شاید ما نتوانیم با وزارت ارشاد مقایسه کنیم. در زمانیکه آقای لاریجانی آمد و بعد آقای میرسیلم آمد، سیاستها در عمل از طریق باند سعید امامی دیکته میشده است. خیلی از افرادی که در معاونت مطبوعاتی بودند، در مدیریتهای مطبوعات و فرهنگ ما بودند جلساتی را با آن باند داشتند و آنها بودند که دیکته میکردند. الان آن باند برگشته به حاکمیت و خودش دارد مستقیما به بخشی از سیاستهایش عمل میکند. طبیعتا فشارهای داخلی و بینالمللی به گونهای نیست که اجازه بدهد تمام برنامههایشان را عمل بکنند. اما آن فشارها اگر کمتر بشود، ما در آینده شاهد خواهیم بود که در واقع میتواند از یکسو به قلع و قمع فیزیکی و حذف خاص نویسندگان و فعالان هنری و فرهنگی ما منجر بشود. و در این فضا طبیعتا در بخش کتاب و مطبوعات و حتا فیلم سیاست قطره چکانی را عمل خواهند کرد. به حداقل ممکن مجوز خواهند داد و بعد سعی میکنند پشت پرده فشار بیاورند و سانسور و خودسانسوری را عمل بکنند و یا سوژههایی را که به آنها حساسیت دارند از تولید فیلم و کتاب حذف بکنند و اخیرا هم، این بحثی را که مطرح کردهاند، کاغذ را میخواهند به گونهای خاص توزیع بکنند و معمول نیست به چه عنوانی صحبت از زیرساختهای فرهنگی میکنند، به بهانهی اینکه این تولیدات تولیدات مورد نظرشان هست طبیعتا به گونهای فضا را تعیین بکنند که یک عده خودبخود از این عرصه خروج بکنند.