جناب آقای خاتمی،
اخیرا شاهد بودیم که جناب عالی درباره بیماری یکی از زندانیان سیاسی (اکبر گنجی) اظهار نگرانی کردید. این اظهار همدردی از سوی شما، این ذهنیت را ایجاد کرده که ممکن است درباره فرزند ما و ترور نافرجام وی نیز احساس مسئولیت کنید. اگر چه عقیده بسیاری بر آن است که شما نیز همچون دیگر یاران اصلاح طلب خود، خودی و غیر خودی دارید، اما به هر حال مسئله خود را می نویسیم تا حداقل در تاریخ بماند.
همانگونه که آگاه هستید، فرزندمان اکبر محمدی همراه با برادرش منوچهر محمدی در حادثه کوی دانشگاه تهران در تیرماه سال 1378 بازداشت شد و توسط وزارت اطلاعات در بازداشتگاه توحید زیر شکنجه قرار گرفت. شکنجه ها به حدی وحشتناک بود که اکبر از ناحیه کمر و کلیه دچار آسیب دیدگی جدی شد. اکبر ابتدا به اعدام محکوم گردید و پس از آن با دو درجه تخفیف، حکم وی به 15 سال زندان تقلیل یافت. پس از 6 سال تحمل زندان و به دلیل اینکه اکبر محمدی در آستانه فلج شدن قرار داشت زندان اوین او را به مرخصی استعلاجی فرستاد. برای اینکه نمی خواست هزینه هاس سنگین مالی درمان او را متقبل شود.
اکبر محمدی در این چند ماه اخیر چهار عمل جراحی داشت و مقرر گردید دو عمل اصلی آن به لحاظ حساسیت در خارج از کشور صورت بگیرد که به دلیل عدم تمکن مالی و مرخصی استعلاجی و ممنوع الخروج بودن، هنوز از عهده آن برنیامده ایم.
جناب آقای خاتمی،
روز سه شنبه 10 خرداد ماه سال جاری، هنگامی که فرزندمان اکبر برای دریافت نتایج آزمایشات پزشکی از شهر آمل راهی بابل شد و بعد از دریافت نتایج، به هنگام بازگشت از بابل به آمل از سوی دو خودروی ناشناس مورد تعقیب قرار گرفت. دو فرد ناشناس طی چند دقیقه تعقیب و گریز، با زدن خودروی خود به بدنه و عقب خودروی اکبر، او را به بیرون از جاده پرتاب کرده، به گونه ای که خودروی حامل اکبر کاملا پرس شده است و نمایندگان شما می توانند از آن بازدید کنند. مردان ناشناس پس سوء قصد به جان اکبر، پا به فرار می گذارند اما سه نفر پلیس پشت سر آنها سر می رسند و در حالی که اکبر در خودرو گیر افتاده بود و از آنها تقاضای کمک می کند، آنها تنها شاهد این وضعیت و نیز شاهد فرار خودروی مهاجم بودند و بدون کمترین عکس العملی صحنه را ترک می کنند. گویا این سه پلیس نیز ماموریت داشتند تا از مرگ فرزندمان اطمینان حاصل کنند.
در چنین شرایطی کشاورزان که در محل مشغول کار بودند به سراغ اکبر آمده و با شکستند درب های اتومبیل پرس شده و از میان آهن پاره ها فرزندمان را بیرون می کشند و به بیمارستان انتقال می دهند.
شایان توجه است که اخیرا از سوی دیگر فرزند زندانی مان ؛منوچهر محمدی، اعلامیه ای صادر شد مبنی بر دعوت مردم مازندران به عدم شرکت در انتخابات و بویژه عدم رای به آقای لاریجانی. در آن اعلامیه از مردم مازندران خواسته شده بود که مبادا به دلیل تعصبات قومی، صرفا به این دلیل که علی لاریجانی از اهالی لاریجانِ آمل است به فردی رای بدهید که در طول 25 سال گذشته همچون سایر مسئولان جمهوری اسلامی منافع ملی را زیر پا نهاده است. این اعلامیه اخیرا در شهر آمل توزیع شده است. و دلیل اصلی ترور نافرجام اکبر نیز همین مسئله است. برای اینکه روز بعد از این حادثه، مامورانی از اطلاعات نیروی انتظامی ضمن مراجعه به منزل ما، از اکبر درباره عاملین توزیع آن اعلامیه ها در سطح شهر آمل بازپرسی کردند و در ادامه گفتند شما و بردارتان، چه بخواهید و چه نخواهید، علی لاریجانی رییس جمهور این دوره از انتخابات خواهد شد و بیانیه تحریم انتخابات علیه لاریجانی هیچ تاثیری بر روی مردم آمل و مازندران نخواهد داشت. آنها گفتند بدانید که ما منتظری را له کردیم و سر جایش نشاندیم تا چه رسد به شما! پس بهتر است منطقی باشید و سکوت کنید در غیر این صورت باید منتظر عواقب سختی باشید. چرا نمی خواهید درس بگیرید!
جناب آقای خاتمی،
حکومت جمهوری اسلامی 6 سال پیش فرزند دلبند و دانشجوی ما را که از سلامت کامل برخوردار بود بازداشت و بر اثر شکنجه به صورت نیمه فلج، آنهم به صورت مرخصی استعلاجی تحویلمان داد. اینک که برای معالجه در بیرون از زندان بسر می برد صرفا به دلیل یک اعلامیه – که جرم محسوب نمی شود و در آن به هیچ کس توهین نشده است – اینگونه از سوی نیروی انتظامی امنیتی حامی علی لاریجانی مورد ترور قرار می گیرد در صورتی که اکبر در توزیع اعلامیه تحریم هیچ نقشی نداشته است و اگر هم حتی نقشی می داشت آیا باید کشته شود!؟
کسی را که وزارت اطلاعات و قوه قضاییه نتوانست اعدام کند، نیروی امنیتی سپاه که طرفدار لاریجانی هستند در صدد ترور او بر می آیند. طرفداران علی لاریجانی که هنوز رییس جمهور نشده اینگونه رفتار می کنند وای به روزی که او رییس جمهور شود.
جناب آقای خاتمی،
آیا اگر چنین حادثه ای برای یکی از اصلاح طلب ها اتفاق می افتاد، حضرت عالی سکوت می کردید؟ آیا همین مسئله یعنی تقسیم عملی زندانیان سیاسی و سایر شهروندان به خودی و غیر خودی از ناحیه شما موجب شکست شما نگردید؟ تناقض در حرف و عمل کافی است.
ما از شما می خواهیم به وظیفه قانونی خود برای شناسایی، افشا و محاکمه عاملان این ترور نافرجام عمل کنید. هر چند مطمئن هستیم که به دادخواهی داد ما نخواهید پرداخت. در آن صورت یک راه باقی می ماند و آن اینکه داد خود را به سازمان های بین المللی حقوق بشر خواهیم برد.
محمد محمدی – گل جهان اشرف پور
پدر و مادر اکبر محمدی