یادآوری:
این تزها، کم و بیش در مصاحبه ها و گفتارهای مختلف بیان شده اند و در شکلی که پیش رو دارید، عمدتا در جلسهء بحثی ارائه شدند که به دعوت کمیتهء پشتیبانی از رفراندم ملی در برلین، در تاریخ 29 آوریل 2005، برگزار گردید.
در این نوشته، از بخش مربوط به چگونگی راهکارهای تشکیلاتی در خارج از کشور، از آنجا که عمومیت ندارد، چشم پوشی شده است. این بخش، در بحث های میان کمیته های پشتیبانی از رفراندم ملی به صورت پیشنهادهای مشخصِ جداگانه، آمده است.
1. جنبش رفراندم، جنبش دمکراتیک شهروندان ایران است برای احقاق حقوق از دست رفتهء خود. این جنبش هدفمند، برای جانشینی رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند. با انجام انتخابات مجلس مؤسسان و تشکیل این مجلس برای تدوین قانون اساسی دمکراتیک و لائیک، جنبش ملی رفراندم به هدف خود رسیده و شهروندان ایران به حقوق شهروندی خود دست یافته اند. پس از آن مردم ایران در مبارزهء اجتماعی و دمکراتیک خود، نظام سیاسی و نظم اجتماعی را با اکثریت آرا، تعیین خواهند کرد و بار اصلی مبارزه از دوش شهروندان، در مجموع خود به دوش سازمان های سیاسی، نهادهای دمکراتیک، احزاب و سندیکاها و کانون ها...و یا به سخن دیگر به دوش واحدهای متشکل سیاسی و اجتماعی که در مسیر مبارزه از میان جنبش شهروندی جامعه جوشیده اند و یا پیش از آغاز این جنبش سرتاسری وجود داشته و در کشاکش آن، نیرو گرفته اند، منتقل خواهد شد.
2. جنبش رفراندم، یکی از راهسازها وتنها راه برای رسیدن به هدفی که نام بردهایم، نیست. در کنار این جنبش عمومی شهروندان ایران، جنبش ها و نهادهای سیاسی مختلفی فعال هستند که جنبش رفراندم ناتوان از انجام وظایف آنها ست؛ سازمان های مستقل زنان برای رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، سازمان ها و جنبش دانشجویی و جوانان برای دمکراسی، برای آیندهء مدرن و رفاهمند، جنبش و گرایش ها و تشکل های کارگری برای عدالت اجتماعی، جنبش جمهوری خواهی برای دمکراسی،لائیسیته و تضمین دمکراسی، جنبش خلق های ایران برای رفع تبعیض ملی و تعمیق دمکراسی و ... از جمله حرکت های سیاسی و اجتماعی هستند که به صورت نطفه ای و یا همچون نهادهای متشکل در جامعه فعال هستند و بدون توجه به نقش و جایگاه ارزشمند آنها، استقرار و تعمیق و تضمین دمکراسی، به تنهایی از عهدهء یک جنبش عمومی شهروندی ساخته نیست.
3. حاملین جنبش رفراندم، مردم ایران و بویژه و نیز بنا به شرایط عمومی سیاسی- فرهنگی موجود، جنبش زنان، جوانان و دانشجویان هستند. موفقیت یا شکست آن به گونه ای فراگیر، مربوط به حاملین این جنبش، شرکت وسیع و مبارزهء پیگیر آنها ست.
با پیوستن این سازمان ها و نهادها، جنبش رفراندم در راه مبارزات دمکراتیک، هر چه بیشتر مؤثر خواهد بود و جنبش با اینکه بلوک بندی های جدید میپذیرد، اما حالت عمومی خود را حفظ می کند. بخش های مختلف جنبش در جایگاه های خود قرار می گیرند و در نتیجه، همسویی و هماهنگی های جدید و توانا در درون جنبش آزادیخواهی و دمکراسی طلبی، رشد و تعمیق این جنبش عمومی را به دنبال خواهد داشت.
4. گفتیم که جنبش رفراندم ملی، جنبش دمکراتیک و عمومی شهروندان ایران است. این، به آن معناست که جنبش رفراندم استعداد و توان عمومی و دمکراتیک شهروندان ایران – نه لزوما پتانسیل خاص سیاسی و اجتماعی آنان _ را بدون نظر داشت به باورها و اهداف اجتماعی هر یک از آنان، بسیج می کند تا امر پایان دادن به حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی را ممکن و آسان سازد. از این دیدگاه، جنبش رفراندم، جنبش عام سیاسیست و با اشکال خاص سیاسی جنبشهای مختلف، تفاوت اساسی دارد.
5. جنبش رفراندم ملی، یک جنبش عمومی دمکراسی خواهی مردم ایران است که نمی تواند به چند و چون نظام مبتنی بر دمکراسی، در مجموع خود، بپردازد، اما در مسیر مبارزه و با ایجاد حرکتی عمومی، جوشان و نیرومند در جامعه، زمینهء مساعدی برای همهء حرکت های خاص اجتماعی و سیاسی جامعه از یکسو و امکان مؤثری برای جلب افکار عمومی جهان، به عنوان یکی از شرط های ضروریِ پیروزی بر جمهوری اسلامی، به وجود میآورد. بنا بر این، جنبش رفراندم اگر چه از نظر هدف محدود است، اما می تواند با حصول جانشینی نظامی دمکراتیک به جای جمهوری اسلامی، نقشی تاریخساز ایفا کند.
6. جنبش ملی رفراندم، بنا به کیفیت و هدف، و آرایش نیروها بسیار سیال است؛ با شرکت کارگران یا اقلیت های ملی و قومی یا بخش خاصی از جنبش جوانان در این جنبش، چه بسا شهروندانی که به نیروهای سیاسی خاص وابسته هستند، در حاشیه قرار گیرند و شهروندان وابسته به نیروهای سیاسی دیگر که در کناره بودند و یا کسانی که به این جنبش پیوسته اند، با مبارزهء خود در مرکز جنبش رفراندم قرار بگیرند. آنچه اساسی و تعیین کننده است، نه این جابجایی ها، بلکه برپایی و اعتلای خود جنبش عمومی دمکراتیک و شهروندی جامعه برای درهم شکستن حاکمیت جمهوری اسلامی ست.
7. جنبش رفراندم ملی همچنین بنا بر کیفیت و هدف خود، نه جبهه واحد نیروهای سیاسی اپوزیسون، نه اتحاد میان نیروهای سیاسی، بلکه تنها همکاری و همپایی دمکراتیک شهروندان ایران است. تردیدی نباید داشت که نیروهای سیاسی به دلیل دامنهء گستردهء این جنبش، بپندارند که میتوانند با اعمال سرکردگی سازمان و حزب خود، جنبش را در خدمت هدف های خود به کار گیرند، اما، پتانسیل جوشان و پویایی این مبارزهء عمومی، جایی برای هژمونی گروهی باز نمی گذارد و این جنبش تابع تصورات و خواست های این یا آن نیروی سیاسی نیست، بلکه تنها، حرکتی ست برای مقابله با واقعیت محنت بار حضور جمهوری اسلامی و پیرو مبارزه عمومی مردم برای ایجاد جانشینی دمکراتیک است.
8. جنبش رفراندم ملی، بیشتر دارای خصوصیات یک جنبش ضد فاشیستی ست تا خصوصیات یک اتحاد جبهه ای. از نظر تیپولوژی در ردیف جنبش های ضد جنگ، جنبش دمکراتیک جوانان و... قرار دارد. تفاوت این جنبش با جنبش ضد فاشیستی در آرایش نیروهای شرکت کنندهء آن1 و با جنبش ضد جنگ در کاراکتر ملی این است.
9. جنبش ملی رفراندم، جنبش دمکراتیک شهروندان ایران، نمی تواند رهبری مرسوم سازمانها و احزاب سیاسی را تحمل کند. از اینرو، باید در گذر مبارزه به جستجوی اشکالی برای هماهنگی بود. اگر با زبان ظنز سخن بگوییم؛ این جنبش، چون مجموعه ای از " غیر خودی " هاست. هر نوعی از کمیته مرکزی رهبری به تضعیف جنبش انجامیده و فروپاشی آن را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، جنبش رفراندم، آیینهء جامعهء ماست؛ هیچ فرد و محفلی که بخواهد در آن فعال شود، دیگر غیر خودی نیست. بنا بر این کاربرد این مفاهیم، مصداقی در جنبش ملی رفراندم ندارد. رهبری هرم گونه و از نوع کمیته مرکزی های مرسوم، مانع فوران عمومی این جنبش است و به فراگیر بودن آن زیان می رساند.
10. جنبش ملی رفراندم، نظر به خارج از خود دارد؛ جنبش می خواهد در گذر و گذار مبارزه، همهء افراد و شهروندانِ آزادیخواه و مدعی دمکراسی خواهی را در برگیرد. برای دستیابی به پیروزی، باید بتواند از پشتیبانی جهانی برخوردار شود.
بنا بر این جنبش رفراندم، یک جنبش دمکراتیک و پراتیک – سیاسی است و نه جنبشی فکری و فرهنگی – سیاسی. این جنبش، عمومی و ملی است و نه یک جنبش اجتماعی- طبقاتی. وظیفهء محدود دارد و نه برنامه های اجتماعی- اقتصادی.
11. اگر بپذیریم که جنبش رفراندم ملی، جنبشی دمکراتیگ و کنشگراست، پس پیشبرد آن منوط به فعالیت روزانهء همراهان جنبش است با طرح شعارها و خواسته های روزانه و مرحله ای؛
امروز، رژیم نمایش " انتخابات " راه می اندازد، جنبش نیز می تواند با کارزار روز جهانی تحریم " انتخابات " به آن پاسخ بگوید. فردا، شعار و خواست آزادی بی حد و حصر اندیشه، قلم و رسانه ها در میان است و سپس مبارزه برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی. این همه، مقبول افکار عمومی جهانی ست و از تفاهم همگانی برخوردار است که پیش شرط ضروری پیروزی جنبش ملی رفراندم است.
12. در مسیر این مبارزه هاست که پیوند بخش های داخل و خارج کشور این جنبش دمکراتیک استحکام می یابد و مردم بیش از پیش در این جنبش شرکت فعال خواهند کرد. در این حرکت ها، جنبش رفراندم عملا نشان می دهد که کمتر از تغییر نظام حاکم را نمی پذیرد و در این راه نه تنها، رقیب هیچ نیرو و اندیشهء سیاسی نیست، بلکه راهگشا و زمینه ساز اندیشه ها و راهکارهای جدید آینده ساز جامعهء است.
13. گفته می شود که هواداران و شرکت کنندگان در جنبش رفراندم در بارهء هدف و چگونگی این جنبش، برداشت هایی گوناگون دارند؛ از ویژگیهای یک جنبش عمومی و دمکراتیک مانند جنبش رفراندم ملی ست که هر فرد یا گروهی از "ظن خود" در آن شرکت می جوید و توافق تنها بر سر عمومی ترین خواست آن، یعنی جانشینی نظامی دمکراتیک به جای رژیم جمهوری اسلامی است.
این امر، نه ضعف این جنبش، بلکه بیان قدرت و تضمین گستردگی و پیروزی آن است.
دکتر کامبیز روستا
-----------------------------
پانوشت:
1. جنبش های ضد فاشیستی نیمهء اول قرن بیستم از پشتیبانی احزاب و سازمان های نسبتا قدرتمند برخوردار بودند و در جنبش های عمومی ضد دیکتاتوری نیمهء دوم قرن بیستم نیز چنین بود. به علاوه، این جنبش ها کم وبیش و در مراحل مختلف از پشتیبانی یک بلوک جهانی _ بنا بر منافع و مصالح آن بلوک _ برخوردار بودند.