یکشنبه 18 اردیبهشت 1384

سخنی با دوست! برای هموارکردن بیشتر راه همه پرسی، کوروش گلنام

چندی پیش، هم میهن آزادیخواه و گرامی آقای حسن ماسالی در نامه ای سرگشاده به آقای سازگارا(1)مورد هایی را به میان آورده اند که گفتگوی بیشتر در باره آنها می تواند پیچ و خم های راه آزادی ما به روشی مسالمت جویانه، بدور از خون ریزی و خشونت که خواسته حکومت گران سرکوبگر است، را روشن تر نماید. ایشان در آغاز اشاره های درستی به شرایط کنونی ایران: تحول ناپذیری دمکراتیک رژیم دین سالار، تفرقه در میان اپوزیسیون دمکرات، عدم سازمان یافتگی مردم و عدم اعتماد آنها به اپوزیسیون، نیروی سرکوبگر رژیم، سود جویی قدرت های جهانی و زد وبند با رژیم( چون اپوزیسیون قدرتمندی در برابر آن نمی بینند) و...داشته اند که همه در جای خود درست است. ایشان سپس نموداری این چنین از تلاش تا کنونی برای برگزاری رفراندم ملی را به دست می دهند:

"بنابر این آیا اقداماتی نظیر آنچه که تاکنون به نام رفراندم ملی به راه افتاده است، موجب شکست،سرخوردگی و ناکامی دیگری در میان مردم و مبارزین صادق نخواهد شد؟"
سپس می پرسند:
"آیا فکر می کنید با جمع آوری امضا(حتی به چندین میلیون برسد) این رژیم به انجام رفراندم ساختارشکن با نظارت بین المللی رضایت خواهد داد؟"
پس از آن به این نتیجه می رسند که:
"مطمئن باشید که آقای رفسنجانی قادر است در این شرایط با همکاری امثال آقای خاتمی"رفراندم" کاذبی به اجرا در آورد که بخشی از "اپوزیسیون سرگردان" را به درون "پوزیسیون" بکشاند و مردم را به وسیله روشنفکر نماهای فرصت طلب دوباره متحیر سازد و تمجید قدرت های بین المللی را نیز به دست آورد"

1 ـ نخست باید گفت که برخورد روشن وآشکار با حقیقت های موجود در جامعه و بندها و سدهای موجود بر سر راه دست یابی به آزادی نه تنها نیاز حتمی است که بسیار به جا و سود آور است اما این همه سخن نیست. گاه ما در تحلیل های خود شاید فراموش می کنیم که ایران در دوران دگرگونی ژرف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که می توان بدان نام "رنسانس ایرانی" داد، به سر می برد. در هیچ دورانی در تاریخ پس از اسلام، باورهای مذهبی جنین دچار تزلزل و بحران ساختاری نشده و اساس آن به پرسش و جالش کشیده نشده است. در هیج دورانی در تاریخ ایران زمامداری در مملکت جنین مورد پرسش و سنجش قرار نگرفته است. در هیچ دورانی در تاریخ پس از اسلام ایران باورهای اسلامی و ملایان چنین در بوته آزمایش قرار نگرفته اند. خرافات مذهبی شور بختانه هنوز در جامعه ما ریشه دارد اما بر خورد با آن و ریشه یابی آن نیز هیچگاه تا به این اندازه گسترده نبوده است. تاریخ ایران بیاد ندارد که مردم میهن ما تا این اندازه سیاسی شده باشند و با حق انتخاب و حق رای خود آشنا شده و از دمکراسی این همه شنیده و کم و بیش با آن آشنا شده باشند. جامعه ایران دچار دگرگونی ساختاری است و این تنش ها و پایین و بالا رفتن ها و کشمکش های سخت و درد ورنجی که مردم می کشند، ناشی از آن است. مردم در برابر مرتجعینی قرار گرفته اند که آشکارا می بینند که آخرین نفس های تاریخی خود را می کشندو به همین دلیل با تمام نیروی ضد انسانی خود تلاش می کنند که چرخ تاریخ را به پس رانده و از رنسانس در ایران جلوگیری کنند. با سنجش و در دید داشتن زمان حکومت، رژیم اسلامی یکی از پس مانده ترین و خونریز ترین حکومت های تاریخ ایران و شاید جهان است چرا که در اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم که پیشرفت های جهان متمدن سرگیجه آور است، زمام قدرت در دست جنین حکومتی نیز بنوبه خود سرگیجه آور و سبب شگفتی و انزجارجهانیان است. سردمداران این سیستم پس مانده، آشکارا در برابر چشم جهانیان خود از مدرنترین دست آوردهای جهان پیشرفته بهره برده و در تجمل غرق اند، مال مردم خورده اند، هر نا مردمی کرده اند، آدم کشته اند و بنام پاسداری از دین خونریز، آدمکش تربیت کرده اندو..، آنوقت با کوچکترین خلاف مردمان بی چیز و گرسنه و یا آزادی خواه، در انتهای قرن بیستم وآغاز قرن بیست ویکم شلاق زده اند، زندان و شکنجه کرده اند، به اسیران و در بندان بی پناه تجاوز کرده اند، دست وپا بریده اند، به وحشیانه ترین شکل دربرایر چشم مردم به دار کشیده اند، زندانیان سیاسی را در پنهان و در اندازه جند هزاری به نامردمی ترین و ناانسانی ترین شیوه(همه می دانند اما بازهم باید آنها را نوشت و گفت که چه بر سر این اسیران بی یار ویاور وبی پناه آوردند. محاکمه با چشمان بسته، بی وکیل و بی امکان دفاع از خود، در جو ترس و ارعاب و با چند پرسش و پاسخ نه یا آری حکم قتل آنها را صادر کردند! حتا آنها را که بیش تر از زمان محکومیت خود در زندان گذرانده و یا محکومیت خود را به پایان بره بودند.آنها را شبانه و پنهان با وضعی فجیع در ویرانه ای در گورهای دسته جمعی به دل خاک سپردند که تا امروز نیز خانواده های داغ دیده آنها نمی توانند نه جای گور عزیزان خود را شناسایی کنند و نه آزادانه مراسم یادبود آنها را بر پا دارند و نه درخت و گلی بر مزار آنها بنشانند)، سنگسار کرده اند، چشم انسان سالم را از حدقه در آورده اند و.. چه فلاکتی و چگونه می توان باز گو کرد؟ حکومت اسلامی خونریز ، ستمگر، فریبکار، دروغ زن، فاسد و خود کامه اما مردم ایران را با وجود همه تنگناها، با وجود همه بی چیزی و گرسنگی و تحقیر وستم و کشتار و فساد و فحشا و اعتیاد حکومت ساخته، به اندیشه و جستجو واداشت و چشم آنها را به روی حقیقت ها باز نمود. باید بازهم گفت که در هیچ دورانی از تاریخ ایران جوانان ایرانی تا این اندازه ذخیره فکری و معنوی نداشته و تا این اندازه با تاریخ گذشته و تحولات جامعه خود آشنا نبوده اند. آشنایی فراوان این جوانان با مصدق، بزرگ مرد تاریخ ایران و احترام بسیار به این مرد فداکار و میهن پرست و انسان دوست، که هر روز نیز بیشتر شده و چون خاری در چشم مرتجعین حاکم نشسته است، هم از این روست. حکومت اسلامی به زنان(که بیش از همه بر آنها ستم رفت)، جوانان و دیگر لایه های جامعه فهماند که نگرش مذهبی و ایدئولوژی اگر با قدرت یکی شود تا چه اندازه خطرناک است! به آنها آموخت که باید دست از تنگ چشمی و خود خواهی بردارند. دیدگاه مخالف خود را بپذیرند. اکنون بیشتر مردم می دانند که دین وباور باید شخصی باشد. یکی از خواست های اساسی مردم امروز ایران جدایی دین و مذهب از قدرت است. آیا چنی خواستی با این گستردگی و با این روشنی در تاریخ پس از اسلام ایران سابقه دارد؟اگر بخواهیم حقیقت راببینیم این حکومت سرکوبگر بزرگترین خدمت را نیز به مردم ایران کرد. این خدمت همآنا آشکار کردن چهره پنهان ملایان قدرت پرست و باورهای مذهبی دروغین آنها بود.( نباید فراموش کرد که در میان دارندگان لیاس دینی، بوده اند کسانی که شرافت و وجدان خود را فدای قدرت نکردندو بسیار هم خسارت دیدند؛ از آن میان آقای منتظری، اشکوری.. ومانندهای آنها که شوربختانه فراوان نیستند!)
2 ـ از به میان آوردن این مورد ها خواستم گفته باشم که با وجود همه تنگناها و پراکندگی ها نمی باید با دیدی منفی به پیرامون خود نگاه کرد. شوخی بردار نیست. مردم ایران امروز با کسانی درگیر هستند که در راه بر پا ماندن قدرت باد آورده خود به بهای خون میلیون ها جوان ایرانی و فلاکت کم سابقه بیشترین مردم ایران، به هیچ یک از قوانین بشری پای بند نبوده و نیستند و امروز نیز اگر از سر ناتوانی، ترس و زبونی به التماس افتاده و تلاش می کنند چهره مردمی به خود بدهند، تنها برای کوتاه مدت و رفع خطر مرگ است و زمانی که به نتیجه دلخواه خود برسندباز هم اگر بتوانند بدتر از گذشته تسمه از گرده مردم خواهند کشید. در برابرچنین آدمخواران و هیولاهایی، اما مردم در تمام مدت در این هرج و مرج و بی قانونی و غارتگری، به شیوه خود مقاومت کرده و جنگیده اند. خواهیم دید که در آینده از مبارزه زنان و دانشجویان و جوانان ایرانی چه داستانها به میان آید. اپوزیسیون ایران نیز به پیروی از دگرگونی در جامعه ایران به شدت دست خوش دگرگونی و باز اندیشی شده است. دموکراسی خواهی و جمهوری خواهی تقریبن همه گیر شده است. امروز با وجود همه پراکندگی ها، که درنده خویی و فتنه گری سردمداران اسلامی در به وجود آمدن آن کم اثر نبوده است، گاه کسانی که تا دیروز سایه یکدیگر را با تیر می زدند، در نشست های مشترک شرکت می کنند. شما به آقای سازگارا نامه سرگشاده می نویسید. پشتیبانی از حقوق دگر اندیش و احترام به باورهای دیگران، گر چه کند، اما به تدریج در درون ما جا باز می کند. من نگارنده آموخته ام که دیگر هرگز ضابطه، قانون مداری و پشتیبانی از راستی و درستی را فدای رابطه، دوستی، حزب، سازمان و گروه خود نکنم. در هر شرایطی تلاش کنم خود بیاندیشم و درست یا نادرست در تصمیم گیری نقش داشته و چشم بسته دنباله رو کسی نباشم. بتدریج داریم می آموزیم که بی سند و مدرک به کسی تهمت و افترا نبندیم. با تکیه به سخن این یا آن و بدون جستجو و بررسی در باره دیگران داوری نکنیم و.. آیا اینها همه پیشرفت و دگرگونی نیست. پراکنده هستیم اما تلاش هم بسیار است. کمیته های فراوانی چه در درون ایران و چه در بیرون از ایران برای سازمان دهی کوشش های رفراندم(همه پرسی) تشکیل شده است که در آن جمهوری خواهان، ملی گرایان، مشروطه خواهان، سلطنت خواهان و نوگرایان مذهبی که باورمند به جدایی دین از قدرت و دموکراسی هستند، افراد حزبی، سازمانی، گروهی و گاه خارج از حزب و دسته و گروه خود، و کسانی مستقل شرکت دارند. آیا اینها تلاش برای گرد همآیی و نزدیکی نیست؟ تلاش و کوشش برای عدم شرکت در انتخابات از هم اکنون دارد نتیجه می دهد. سخن شما کاملن درست است که کسانی فرصت طلب، و حتا گماشتگان رژیم هم امکان دارد از این مجال ها سود برده و در درون ما نفوذ کنند. باشد! ما که سازمان اطلاعات و امنیت نداریم! رفتار و کردار درست، دوری از خودخواهی، حسد، کینه ورزی و پاپوش سازی، هشیاری و همبستگی و عشق ما به تلاش برای آزادی باید چنان باشد که آنها جایی برای خود نبینند. من به تجربه دریافته ام که این چنین آدمها اگر دقت و هشیاری لازم موجود باشد یه خوبی وپس از اندک مدت شناسایی می شوند. دقت در رفتار آنها، بستن راه هر گونه فتنه گری با عدم امکان اجازه به بدگویی و تهمت زنی و تکیه بر سند و مدرک ودرستی در رفتار و کردار خود، یکی از راه های خوب بازدارنده است. نفوذی های رژیم هر چه هم که تعلیم و دوره دیده باشند، بازهم جایی بند را به آب می دهند.
3 ـ نگارنده پیش از این نیز در نوشته ای یاد آور شده است که حتا اگر تلاش برای همه پرسی به نتیجه دلخواه خود نیز نرسد، کار بزرگی انجام داده است که هرگز فراموش نخواهد شد و بی شک بهره آن در آینده روشن تر خواهد شد. از آن میان می توان از دامن زدن به گفتگوها و بحث های گسترده که نتیجه اش صدها مقاله و گفتگو بوده است؛ بهم ریختن ساخت سنتی حزب ها، سازمان ها، گروه ها، نزدیکی و نشست گرایش های گوناگون که گونه ای ازمایش دموکراسی و روشن نمودن میزان پای بندی کسان به ادعاهای دموکراسی خواهی خود بود؛ ایجاد جنب و جوشی مثبت چه در درون و چه در بیرون و.. که کم مانند و یا بی مانند بوده است، نام برد.
4 ـ بارها گفته شده است که هدف گردآوری امضاء نیست. این گونه ای از مبارزه آزادی خواهانه و مسالمت جویانه است که بر مبنای حقوق اولیه انسانی و برابر با بیانیه جهانی حقوق یشراست. گونه ای مبارزه که هم در درون و هم دربیرون، رژیم خشونت خواه را از کاربرد خشونت باز داشته و یا به شدت در تنگنا قرار می دهد و دست او را برای انجام گسترده و آشکارخشونت می بندد. این نوعی مبارزه مردمی متمدنانه است که جهانیان نیز از آن پشتیبانی می کنند به ویژه در این هنگام که مبارزه با آدمکشی و آدمکش پروری به گفتمان روز جهانی بدل شده است.
5 ـ مورد سومی که من از نوشته آقای ماسالی آورده ام نشان از بر آوردی نادرست دارد. هم امروز همه شاهد هستیم که به دلیل نفرت مردم و بی اعتباری شدیدرفسنجانی و به هم ریختگی و چند دستگی در میان سران حکومت، او حتا توان تصمیم گیری نهایی به شرکت در انتخابات را ندارد. نشانه ها گویای این است که بیشترین مردم انتخابات را تحریم خواهند کرد و رژیم از این زاویه در وضعیت بحرانی به سر می برد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

ـ خاتمی چه اعتباری دارد که بخواهد با همکاری آدم بدنامی چون رفسنجانی "رفراندم کاذب" براه بیاندازند! و به فرض اگر چنین هم شود، مگر مردم در آن همه پرسی کاذب شرکت می کنند؟! گویا آقای ماسالی گرامی گفتگوها و بحث های همه پرسی را به درستی دنبال نکرده اند ویا مردم و اپوزیسیون را خیلی خام می پندارند. می بینیم که رژیم برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات درمانده و وامانده است. یکی از شرط های پشتیبانان همه پرسی، دیدبانی و کنترل دقیق سازمان های پشتیبان حقوق بشر است. ما بارها و بارها نوشته و گفته ایم که همه پرسی را از رژیم در خواست نمی کنیم که با سازش آقای خاتمی و رفسنجانی و قدرت های بین المللی سر هم بندی شود. همه پرسی حق قانونی و پایمال شده مردم ایران است. مردم رژیم اسلامی را با روش میارزه و مقاومت مدنی که در گذشته بوده و این روزها نیز هر روز در گوشه ای ادامه دارد( اعتصاب های کارگران، تحصن دانشجویان، معلمان، زندانیان و..) اعتراض های هر روز بیشتر در قالب نامه های گوناگون از سوی کوشندگان و اندیشمندان، استفاده از هر فرصتی برای روبرویی با خواسته ها و فرمان های رهبر نا منتخب که دیگر هیچ گوش شنوایی جز وابستگان مفت خور برای آن ها وجود ندارد، همچون جشن های چهارشنبه سوری، نوروز، سیزده نوروز و یارویدادهای ورزشی به ویژه فوتبال و حتا این اواخر مراسم مذهبی.. همه و همه نشان از پویندگی و تلاش دارد.ما اگر می توانستیم در بیرون از کشور بر علیه داد وستد و زدو بند با "ج" اسلامی کارزار گسترده ای را براه بیاندازیم به نتایج بازهم بهتری می رسدیم. اگر همه تلاش ها را به هم گره بزنیم خواهیم دید که درپشت ظاهر پراکندگی و کم تحرکی، در همه جا بالندگی و پویایی به چشم می خورد. کار سخت است و نتیجه تلاش ها و پویایی ها بدون بررسی همه جانبه ناچیز می نماید اما اگر چنین تلاش و پویایی در کار نیست چرا حاکمان برای انتخابات فرمایشی ـ نمایشی پیش رو چنین هراسان و نگرانند؟


زیر نویس:
1 ـ آمده در سایت رفراندم

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22208

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سخنی با دوست! برای هموارکردن بیشتر راه همه پرسی، کوروش گلنام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016