آقاجري بر لزوم آزادي همه زندانياني كه مطبوعاتي و سياسي ميخواند تاكيد و اين سوال را مطرح كرد كه گنجي چه گناهي را مرتكب شده جز آن كه گفته است كه بالاي چشم صاحبان قدرت ابروست؟
دكتر هاشم آقاجري به خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: من به عنوان كسي كه چند بار در زندان در مواقعي كه براي مشكل تنفسي كه پيدا كرده بودم، به بهداري برده ميشدم، آقاي گنجي را ديدم و شاهد بودم كه ايشان به شدت مشكل تنفسي و ريوي دارند؛ مشكلي كه خود من هم 4 ماه دست به گريبان آن بودم و البته هيچكدام از داروهايي كه بهداري زندان داد، موثر واقع نشد تا اينكه سرانجام خانواده من ناچار شد با هزينه شخصي داروهايي را از بيرون تهيه كنند و براي من بفرستند.
وي افزود: آقاي گنجي به دليل طولاني شدن مشكل تنفسياش نيازمند معالجات اساسيتري در بيرون از زندان است و امروز متاسفانه ميشنويم كه وي براي به دست آوردن اين ابتداييترين حق خود مجبور شد كه دست به اعتصاب غذا بزند و عجيب اين است كه بعضي از مسوولان دستگاه قضايي اعلام ميكنند كه آقاي گنجي بيمار نيست و ايشان پاسخ دادهاند كه براي اينكه معلوم شود كه شما راست ميگوييد يا من، مرا به پزشكي قانوني اعزام كنيد تا مرا معاينه كنند اما متاسفانه آنها به اين خواسته پاسخ ندادهاند و گفتهاند كه ما پزشك ميبريم در زندان ايشان را معالجه كند.
آقاجري خاطرنشان كرد: روشن است كه معاينه مشكلات تنفسي و ريوي احتياج به تجهيزات مخصوصي دارد كه يك پزشك اعزامي نميتواند دقيقا رسيدگي كند و عجيب اين است كه چرا آقاي گنجي را به پزشكي قانوني اعزام نميكنند با اينكه وقتي كه خود من در زندان بودم آنها اصرار داشتند كه مرا به پزشكي قانوني اعزام كنند. البته تفاوت در مورد من اين بود كه آنها ميخواستند مرا به پزشكي قانوني اعزام كنند تا در آنجا تحت معالجه قرار گيرم تا معلوم شود كه آيا ديوانه هستم يا نه كه همان موقع اعلام كردم اين اتهام بزرگتر از اتهام قبلي و يادآور كاري است كه استالين با روشنفكران ناراضي شوروي ميكرد و آنها را متهم ميكرد به ديوانه بودن و راهي تيمارستانها در سيبري ميكرد.
وي افزود: بايد اظهار تاسف كنم كه كار ما به جايي رسيده است كه اصل تضييع حقوق و ظلم و ستمي كه به افرادي مثل گنجي ميشود امروز فراموش شده و ما ناچاريم بر فرع مساله اصرار كنيم. فرع مساله يعني اينكه بخواهيم كه آقاي گنجي مرخصي استعلاجي بگيرد و اين بسي مايه تاسف است. من در اينجا نميتوانم اظهار تاسف خودم را كتمان كنم كه در اثر اقدامات نابخردانه گروهي، ملت ايران در انظار جهانيان مورد اتهام قرار گرفته است. شگفتي اين است كه در جامعهي ما كساني براي زندانيان گوانتانامو دل ميسوزانند و آمريكا را متهم ميكنند كه در آن زندان حقوق بشر را نقض ميكند. البته نقض حقوق بشر در همه جا محكوم است و در گوانتانامو و توسط آمريكا هم محكوم است اما نقض حقوق بشر در زندانهاي ايران هم محكوم است؛ امروز آقاي گنجي نمونهي اين رفتار است كه يك زنداني بيمار كه حتي به او مرخصي استعلاجي هم نميدهند. آقاي گنجي گناهش چيست؟ جز اينكه گفته است كه بالاي چشم صاحبان قدرت ابروست.
وي ابراز داشت: آقاي گنجي به عنوان يك روزنامهنگار از عاليجنابان سرخ و سياه و خاكستري حرف زده است. او نه اسلحه داشته، نه اقدام براندازانه كرده است بلكه صرفا چيزهايي گفته و نوشته است؛ تا زماني كه كساني مانند گنجي به زندان ميافتند، ما نميتوانيم ادعا كنيم ريشه استبداد را در ايران خشكاندهايم.
آقاجري افزود: آقاي گنجي يك مورد است موارد ديگري هم وجود دارد از جمله صابر، عليجاني، رحماني، قاضيان، باطبي، برادران محمدي، ناصر زرافشان، طبرزدي، وبلاگنويسان و همهي كساني كه نه از ديوار مردم بالا رفتند، نه مال كسي را خوردند، نه قتلي مرتكب شدند، نه فساد و فحشايي كردند. من فكر ميكنم چانه زدن بر سر يك هفته يا يك ماه مرخصي كار بيهودهاي است. ما بايد بر اصل آزادي بي قيد و شرط همهي آنان تاكيد كنيم و خواهان به رسميت شناختن ابتداييترين حقوق بشري كه حق گفتن و نوشتن است باشيم.
وي در پايان مخاطب خود در اين عبارات را در درجه اول افكار عمومي و آزاديخواهان جهان و در مرتبه بعد صاحبان قدرت عنوان كرد و اظهار اميدواري كرد كه با آزادي همهي زندانياني كه آنها را مطبوعاتي، سياسي و عقيدتي ميخواند، بتوان اميد به ايجاد يك تحول دروني و آرام براي دستيابي به همهي حقوق انساني را در مردم زنده كرد.