هر چه با نزديك شدن دوره نهم انتخابات رياست جمهوري ، بحث بر سر شركت و يا حضور كم رنگ مردم در انتخابات، در ميان مردم كوچه و بازار شدت بيشتري مي گيرد، در ميان كانديداها ي اين مقام، كه بغير از چند نفر از آن ها، هنوز تائيد صلاحيت شان از سوي شوراي نگهبان در ابهام قرار دارد، رقابت انتخاباتي شروع شده است و جالب آن كه وجه اشتراك همه اين كانديداها كه سينه چاكان خدمت به مردمند، دغدغه ي عدم حضور و يا حضور كم رنگ مردم در صحنه انتخابات پيش رو است آن چنان كه حتي رئيس تشخيص مصلحت نظام هم كه به رغم نظر سنجي هاي مختلف در صدر ليست كانديداها قرار دارد از اين دغدغه مصون نيست و در مصاحبه هاي خود به صراحت از آن سخن به ميان مي آورد.
اين كه چرا در چنين برهه اي از تاريخ اين آب و خاك كه از سوي دول خارج در فشار تهديدها قرار داريم، باور حضور مردم هميشه در صحنه در انتخابات پيش رو از سوي كانديداها ي دوره نهم رياست جمهوري مورد شك و ترديد قرار گرفته است، خود موضوع قابل تعمقي است كه بايد در باره ي آن انديشيد خاصه تعمق كساني را مي طلبد كه به يمن انقلاب و حضور هميشگي مردم درصحنه، 26 سال سكان امور اين كهنه ديار را در اختيار داشته اند از جمله رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه بي اغراق تنها كانديداي قابل بحث در اين دوره از انتخابات رياست جمهوري مي باشد كه به هر روي جه با حضور حداكثر و چه با حضور كم رنگ مردم در صحنه ي انتخابات باز هم بر مسند مقام رياست جمهوري خواهد نشست چرا كه ديگر كانديداها جز براي گرمي انتخابات ماموريتي ندارند، طرفه آن كه انتخاب كانديداي مورد نظر حزب حاكم فعلي (مشاركت)، كه با همه پشتوانه هاي مردمي در هشت سال گذشته قادر به تحقق وعده هاي داده شده نبود، طنز تلخي بيش نيست بنابر اين دغدغه ي حضور و يا عدم حضور مردم در انتخابات پيش رو، بيش از هر كانديداي ديگر، براي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد جدي باشد كه گويا هست اما گويي از چرايي اين دغدغه غافل است كه نگارنده با اين قلم الكن آن را موضوع نوشتار خود قرار داده است تا شايد كانديداي در صدر نشسته نظرسنجي ها را به کار آید.
اگر چه پيش از انقلاب، به غير از برهه اي از تاريخ، همه ي انتخابات برگزار شده در اين كهنه ديار، در نزد مردم اين آب و خاك به دليل فرمايشي بودن، موضوع جدي و باور پذيری نبوده است، اما با اين همه گاه در بزنگاه هاي تاريخي كه نسيم آزادي مي وزيد و امكان انتخابات آزاد فراهم مي شد، و مردم رغبت حضور از خود نشان مي دادند، معمول بر اين بود كه كانديداها با روش هاي تبليغاتي مردم را به پاي صندوق هاي راي مي كشاندند كه از قضاي روزگار طرفندهاي تبليغاتي به جز چند مورد خاص تاريخي هميشه كارساز بوده و كانديداي كه با اتخاذ روش هاي تبليغاتي، نظر مردم را جلب مي كرد انتخاب مي شد، آن چنان كه نقل است، آشيخ حسن لنكراني زماني كه خود را براي مجلس دوره ي چهاردهم كانديدا كرد، يكي از ابزارهاي تبليغاتي ايشان، كبريت بود، كه سابق بر اين بر خلاف كبريت هاي امروزي كه نوعا حالت جعبه دارند و داخل آن چوب هاي كبريت روي هم چيده شده اند، آن زمان كبريت ها مقوايي بود و مقواهاي بريده شده همگي در انتهاي يك صفحه چسبيده بودند، آقاي لنكراني هم براي تبليغات انتخاباتي خود از اين نوع كبريت ها استفاده می كردند كه روي جلد آن با چاپ عكس خود متني با اين مضمون می نوشت كه مثلا راي به شيخ حسن لنكراني، به نفع دين و دنياي شماست، و يا از ديگر طرفندهاي تبليغاتي اين روحاني اين بود كه هر كسي براي ديدار ايشان به خانه اش كه در گلو بندك، كوچه سابق حاج شيخ فضل الله نوري بود، مي رفت، در اتاق نشيمن چند شاخه گندم مي ديد كه به ديوار آويخته بود و زير آن كاغذي به ديوار نصب بود كه با خط خوش مطلبي نوشته شده بود كه نظر هر تازه وارد و بينده اي را به خود جلب مي كرد تا جائي كه مجبور به پرسش در باره آن مي شد آن وقت مرحوم لنكراني هم با حوصله ي تمام و با آب و تاب توضيح مي داد كه اين خوشه هاي گندمي است كه به روي پشت بام خانه ام، از وسط گاهكل ها روئيده است، در حالي كه مي دانيد گاهكل محل مناسبي براي روئيدن گندم نيست، اما وقتي در فراز بام خانه ي يك ايراني، آن هم از ميان گاهكل اين خوشه هاي بزرك گندم مي رويد، ناگفته پيدا است كه اين كشور براي كشاورزي خاصه گندم كاري خاك بسيار مساعد و خوبي دارد، آنگاه گريزي به مسله ي واردات گندم در عصر پهلوي مي زد و ادامه مي داد، آيا ننك نيست در كشوري كه چنين خوشه هاي شاداب و بلند گندم از ميان گاهكل هاي پشت بام خانه ها مي رويد به جاي تقويت كشاورزي اين همه ارز براي خريدن گندم از مملكت خارج مي كنيم ؟...
چنين طرفندهاي تبليغاتي در آن عصر جملگي كارساز بودند حتي در سال هاي اوليه پس از انقلاب هم موثر بود، اما امروزه روز ملاك انتخاب مردم و اساسا حضورشان در صحنه انتخابات به گونه اي ديگر است، حتي ديگر ترسي هم از نخوردن مهر انتخابات در شناسنامه های خود ندارند بلكه صرف نظر از نوع برگزاري انتخابات و تعيين كانديداها كه رابطه ي مستقيم در مشاركت مردم در انتخابات دارد، سابقه، توانمندي، منبطق بودن وعده ها ي داده شده با واقعيت هاي ملموس جامعه و هزاران نكته ي باريك تر از مو را هم در انتخابشان در نظر مي گيرند.
چه درس ها مي دهد تاريخ، كه نقل است از ميان علت هاي كه منجر به شكست باور نكردني چرچيل آن پير سياست انگلستان در انتخابات 1945 شده بود، اول، رفتار اشرافي و تشخصي بود كه در تمامي رفتار چرچيل لانه داشت، بطوري كه در آن برهه از تاريخ انگلستان كه مردم در شرايط بد اقتصادي بسر مي بردند تحمل چنين رفتاري را از مرد تاريخ ساز خود نداشتند و چرچيل غافل از اين واقعيت ملموس جامعه ي خودبود.
دوم، با وجود خلق و خوي استعماري، جزيره نشينان بريتانيا، كه غرور ملي را مي پسنديدند، اما غرور بي حد چرچيل را برنتافتند چرا كه براي كاربرد آن در بازي هاي داخلي، حد و مرزي قائل بودند كه باز هم چرچيل با همه زيركي خود آن را ندانست و از آن غافل بود. و لاجرم مردم بريتانيا كه مي گويند به جهت فرهنگ سياسي حق شناس ترين مردم قاره ي اروپا هستند، او را به يك كارگر زاده ي بد لباس ترجيح داده و برگزيدند، اگر چه هم مسلكان محافظه كار چرچيل هفت سال بعد با تغير سياست خود و منطبق كردن آن با خواست اعلام شده ي مردم توانستند بار ديگر زمام امور را بدست آورند.
حال با آن چه گفته آمد تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.