به نام ایران و ایرانی
با درود های بیکران از خزر تا خلیج همیشه فارس و جزایر همواره ایرانی به ملتی که خود و یکپارچگی میهن عزیز خویش را باور دارد و در پی کسب ارزشهای نیک و برتر نیاکانش برخواسته تا نام ننگین تروریسم را از پیکر پاک خود و ایران زمین ــ این گوهر یکدانه ــ بزداید.
در حدود  شش ماه قبل ،  زمزمه های یک طرح مخفی از درون بدنه ی نظام و شورای  امنیت ملی آن ،  جهت مشروعیت بخشی به حکومت ، در قالب یک شایعه  به بیرون در های بسته سرایت نمود . در آن زمان ضمن احساس خطر،  موضوع   را زیاد جدی نگرفتیم  تا اینکه معلوم شد  ،  سناریوی مورد نظر  بسیار   پیش از اینها نوشته شده و  سکانس آخر این نمایش 25 ساله  با تمردهای ظاهری برخی از بازیگران حکومتی ــ که در واقع هنر پیشگان انتخابی  اولیگارشی های نفتی و اقتصادی جهان می باشند ــ  کلیک خورده است .  
هدف کارگردانان  ، تغییر شکل نمایش از یک پایان تراژیک و خاتمه یافته بر اثر مرگ قهرمان داستان  ،  به یک انتهای مبهم ،  نامشخص و قابل امتداد  بوده که شرایط ساخت قسمت دوم آنرا فراهم  آورد ؛ حتی به قیمت تغییر هنرپیشه ی نقش اول. 
مبارزان درون مرز  و مردمی که دیگر براثر گـزشهای مکرر  افعی  واکسینه شده اند  این جریان را  بخوبی   در یافته  و انگیزه ی اصلی  آنرا حس نموده اند.
اکنون که این نمایش پس از مدتها تمرین  بروی صحنه آمده ،  نظر همه ی منتقد ین را به خود جلب نموده و موجب جهت گیری های موافق و مخالف در صحنه سیاسی ایران گردیده است . طرح نظریات در قالب  نقد و بررسی های منطقی و حتی جدل لفظی  می تواند موجب  رشد و تکامل اندیشه ی سیاسی ایرانیان گردد . ضمن اینکه باید هوشیار بود  تا اصل رفراندوم  ،   این برگ برنده ی دموکراسی خواهان جهان را  بعنوان آخرین برگ و در زمان مناسب  بازی نمود  تا موجبات  پیروزی را فراهم آورد .
از برخی یاران هم رزم که در میهن پرستی آنان هیچ شکی نمی توان کرد ، می پرسم . آیا دیدار  یار به هر قیمتی می ارزد ؟ حتی با مرگ او؟!!! و آیا درد فراغ کشیدن اندکی بیشتر  اما امیدوار تر به وصال دائم  ،  بهتر نیست ؟
این جمله در این روزها زیاد به گوش می رسد که   "   نگویید که گفت ، ببینید چه گفت .  "  ظاهر این سخن بسیار حکیمانه می نماید .   اما ،    زمانی که  شما می بینید  ،  فرد  صاحب سخنی  _  هر چند  خرد گرایانه _  در طول زندگی  سیاسی بعضأ  چند ده ساله ی خویش  به کرات مر تکب  اشتباه گشته و همیشه  از  بیراهه و جاده خاکی بدنبال رسیدن به اهداف مترقی و نیک  ،   طی مسیر نموده ،    نا خواسته  چراغ قرمزی در ذهن شما  فروزان می شود .  زیرا  میدانید که بی تردید   باید گره  کوری در اندیشه  و ما بین ارتباط  سلول های مغزی   وی  باشد  که همواره او را به بی راهه رهنمون می سازد .   تعصبا ت مذ هبی  از مارکسیسم گرفته  تا  اسلام  و از زر تشت گرفته  تا بودا ،  می تواند  همان گره  کور اندیشه باشد  ؛ که  هزاره ی سوم دیگـــــــــر  آنرا  بر نمی تابــــــــــــد .
  
 
بدیهی است ، باز گشت نیرو های وابسته به نظام جمهوری اسلامی ، به آغوش مردم بسیار مطلوب و مبارک است . اما باید توجه داشته باشیم که این عزیزان ، نیاز به فرصت خواهند داشت تا پاک دلی خود را به اثبات رسانده و مورد پذیرش عموم قرار گیرند . قدری استراحت و فراغت از دنیای پر ازدحام سیاست هم برای آنها بد نیست . خصوصأ آن دسته از هم وطنان که شالوده ی این حکومت خون ریز و ایران بر باد ده را پایه گذاری نموده اند ، یقینأ نمی باید و نخواهند توانست در بنیان نهادن یک حکومت مبتنی بر دموکراسی و با بهره گیری از قوانین حقوق بشر ، برنامه ریزی درستی را ارائه نمایند . چنانکه در گذشته فرصت کافی از سوی ملت به آنها داده شده بود .
رفراندوم تعیین نوع حکومت  با مراجعه به آراء عمومی  و نه با تشکیل  مجلس موسسان ،  بهترین گزینه  برای  در اختیار گرفتن  سرنوشت ملت به دست خویش  خواهد بود . بی تردید  انجام هر گونه انتخابات با حضور جمهوری اسلامی   ، بعلت  ترس از جو بشدت پلیسی  و  نامشروع  ایــــن حکومت  ،   منجر به عدم حضور بخش وسیعی از مردم  در پای صندوقهای رای می گردد که در واقع  تضییع  حق  حتی  یک نفر ، نقض  غرض خواهد بود .
 تشکیل مجلس موسسان  بدون در اختیار داشتن  امکانات  تبلیغات عمومی و آزاد و یکسان  برای  کاندیدا های  تمامی نگرشهای فکری و طیفهای گوناگون سیاسی  نمی تواند مشروعیت  یابد .  همچنین  تنظیم پیش نویس قانون اساسی  با خالی ماندن اولین بند آن  که همانا نوع حکومت مورد وفاق  ملت  است  ،  نمی تواند قدرت اجرائی داشته   و بر سرنوشت مردم حاکم گردد . زیرا  اجرا ی آن هم چنان در دست جمهوری اسلامی و باندهای مافیائی و تروریستی  آن  باقی خواهد ماند .  عدم اجرای آن نیز  به منزله ی  مشروعیت بخشیدن  به یک جنگ داخلی و یا دخالت  دولتهای خارجی  با توسل به زور برای پایان دادن به قدرت نظام  خواهد  بود .
پاینده ایران 
برقرار باد  پادشاهی داد گستر و مهر پرور 
30  آذز ماه  سال 2563  شاهنشاهی
تهران ــ  جنبش  پیشاهنگی ا یران