دوشنبه 21 دی 1383

تحولات جهانی در سال 2004، م. راد

[email protected]

در اواخر سال گذشته وقتی مشغول نوشتن اين مقاله بودم امواج دريايی تسونامی (Tsunami) ناشی از زلزله زير دريادر جنوب و شرق آسيا و آفريقا هستی و نيستی ده ها هزارنفر از توده های مردم فقير اين كشورها رابنابودی كشانده بود( نگاه كنيد به مقاله فاجعه طبيعی و همبستگی جهانی) و اين در شرايطی اتفاق افتاد كه برای كشورهایغربی وآمريكا و ژاپن اين منطقه از اهميت استراتژيك ويژه ای بر خوردار بود و بهمين دليل ده ها پادگان نظامی با آخرين تكنيك نظامی در آن بر پا شده و حتی ژاپن در ماه نوامبرگذشته اين منطقه را منطقه امنيتی خود اعلام كرده بود.
در روزهای گذشته با مشخص شدن ابعاد فاجعه و كمكهای بيدريغ كشورهای همسايه و همكاری همه جانبه كشورهای منطقه جنوب و جنوب شرقی آسيا محاسبات استراتژيك بهم ريخت و توازن نيروها نه تنها در منطقه بلكه در جهان بهم خورد كشورهای غربی و ژاپن كه مدعی بودند در حل مسائل بخصوص حوادث طبيعی دست بالا را دارند وقادرند از طريق سازمانهایغير نظامی مشكلات را حل كنندبناگهان ده ها كشتی جنگی كه تعداد آنها تا نوشتن مقاله به بيش از سی فروند رسيده است ببهانه كمك رسانی به منطقه اعزام كرده اند ( مجموعه كشتی های جنگی فرستاده شده تحت نام كمك با آسيب ديدگان از قدرت نيروی دريايی ژاپن و استراليا بيشتر است ) وتمامی جنوب و جنوب شرق آسيا را به محاصره نظامی خود درآورده اند آمريكا و ژاپن ناوهای هواپيما بر خور را نيزروانه سواحل اين كشورها كرده اند.
هم زمان كمكهای نقدی اين كشورها با پيش شرط های عجيب و غريب همراه هست كه برای اين منطقه در نظر گرفته اند همه اين كمكها قرار است در طولانی مدت و آنهم در صورت واگذاری قراردادهای اجرای طرحها از طرف دولتهای آسيب ديده به اين كشورهاعملی شود آلمان و ژاپن و آمريكا و اتحاديه اروپاو استراليااعلام كرده اند كمكهای آنها در طی پنج سال و با نظارت كامل خود اين كشورها در اختيار كشورهایآسيب ديده قرار خواهد گرفت معمول بر اين است پس از اتفاقات پيش بينی نشده طبيعی بلافاصله كمكها به مناطق رسانده ميشود.
بر طبق قوانين بين المللی دولت های مربوطه در مورد چگونگیاستفاده از آن تصميم ميگيرند چون آنها شرايط محيطی را بهتر ميدانند و مردم كشور و شرايط آنها را بيشتر ميشناسند شتاب كشورهای غربی برای انتقال نيروی نظامی و محاصره جنوب آسيا و جنوب شرقیآن با همكاری پاكستان و هند كه همه امكانات نظامی خود را بكار گرفته اند نشان از اهميت تعيين كننده اين منطقه از جهان دارد كه اتفاقا موضوع بحث تحولات جهانی در سال 2004 مقاله ارائه شده از طرف نوسينده سطور فوق است.
در سال 2004 وقايع بسياری در جهان اتفاق افتاد از جمله ادامه جنگ عراق ، انتخابات افغانستان ، بحران هند و پاكستان ، انتخابات اوكراين ، ادامه جنگ و جدل بين اعراب و اسرائيل ، كوشش در بهم زدن روابط كشورهای منطفه خليج فارس مخصوصا بين ايران و شيخ نشينها و عراق ، بحران اتمی ايران ، بحرانهای اقتصادی و مالی اروپا و جهان ، كاهش تدريجی دلار ، افزايش قيمت نفت ، تشكيل نيروهای واكنش سريع نظامی اروپا و ژاپن و روسيه و جنگ در سودان ودر گذشت ياسر عرفات رهبر خلق فلسطين از جمله آنهاست.
بظاهرخبر گزاريها مسائل و بحرانهای جهانی فوق را در پوشش خود داشتند ولی در ورایهمه اتفاقات فوق دوجريان اساسی و دوجريان استراتژيك كه از سالها پيش در دستور كار قرار داشت با شتاب تمام به پيش برده شد اين دوجريان استراتژيك يكی گسترش و استحكام تهاجم نظامی آمريكا در جهان و ديگری تهاجم و گسترش اروپا بسمت شرق با استراتژی اقتصادی در سال 2004 است اين دونيروی بزرگ در دوجهت بشكل كاملا تدارك ديده شده در صدد پرس كردن روسيه و چين و در نهايت تمام جهان است اگر بخواهيم كوتاه به مسئله بر خورد كنيم بايد بگوييم كه بزرگ شدن اروپا بسبك اروپا و بزرگ شدن آمريكا بسبك نظامی آمريكايی اين هردو نيرو در تدارك كنترل كامل جهان با برنامه های تدارك ديده خود هستند .
توسعه مناطق نفوذ آمريكا از طريق نظامی :
آنها كه مسائل استراتژيكی ( اهداف دراز مدت ) آمريكا را مطالعه و پی گيری ميكنند بخوبی در می يابند كه آمريكا در دو مرحله تاريخی مشخص بدو برنامه عملی مشخصی اقدام كرده است يكی از اين اقدامات در ربع قرن آخر سال 2000 يعنی سالهای 1975 تا 1990است در اين دوره سياست ريزان آمريكا كه توافقات كشورهایغربی را بهمراه داشتند باين نتيجه رسيدند كه اگر قدرت نظامی خود را تقويت نكنند برای هميشه از صحنه تاثير گزارِی بر سياستهای جهانی محو خواهند شدو منافع خود را از دست خواهند داد.
در اين دوره اتحاد شوروی با ايدئولوژی سرمايه داری دولتی و ارتشی نيرومند و پشتيبانی وسيع در سراسر جهان در رقابت با غرب بر عليه سرمايه داری خصوصی وارد ميدان شده بود كه تصميم گيری در اين برهه از تاريخ بمعنی بود و نبود آمريكا و هم پيمانان آن بود آمريكا باين ارزيابی رسيده بود كه عدم مقابله با بلوك شرق بمعنی نابودی سيستمهایغربی خواهد بود.
اتخاذ چنين سياستی استراتژيستهای آمريكايی را به مقابله با طرف ديگر كشاند و اين در شرايطی بود كه آمريكا بهيچ وجه مطمئن نبود پيروز از آن بيرون خواهد آمد و بتواند نيروهای ديگر را در يك جبهه گرد آوردارزيابی غلط سياست گزاران اتحاد شوروی ووضعيت بی برنامه گی اقتصادی و قدرت نيروهای مذهبی در بلوك شرق واز همه مهمتر تهاجم گسترده در سطح جهان از جمله به كامبوج دمكراتيك و افغانستان وآنگولا و موزامبيك ودخالت مستقيم در امور كشورهای مختلف به جبهه آمريكا كمك كرد كه بلاخره منجر به شكست قطعی اتحاد شوروی و پاشيدگی بلوك شرق شد شكست داخلی بلوك شرق و اتحاد شوروی را آمريكايی ها پيروزی خود تلقی كردند و حتی مدعی شدند برای هميشه كار كمونيست ها را تمام كرده اند و آنها را با شكست قطعی مواجه كرده اند.
مرحله دوم تاريخی تصميم استراتژيستهای آمريكايی دقيقا در اوايل قرن بيست و يكم اتخاذ شد و باز هم در اين برهه از زمان با توجه به تلاشی نهائیاتحاد شوروی دومين قدرت اقتصادی و نظامی جهانی و يكه تاز شدن آمريكا در جهان با توجه به قدرت نظامی و اقتصادی پس از مباحثات داخلی طولانی مدت باين ارزيابی رسيدند كه موقعيت مناسبی دست داده است تا آمريكا رويای خود را برای حاكميت بر جهان عملی كند رويايی كه پس از جنگ جهانی دوم با وجود تهاجمات نظامی در سراسر جهان و مقاومت گسترده مسلحانه با شكست مواجه شده بود آمريكائيها در واقع باين نتيجه رسيدند يا حالا و يا هيچوقت در اين مرحله تز بودن و يا نبودن ، شكست و يا پيروزی در مقابل دشمن مطرح نبود بلكه تز حاكميت بر جهان بعنوان استراتژیغالب در دستور كار قرار گرفت بدين ترتيب آمريكا استراتژی حاكميت نظامی بر جهان را به سياست عملی و عمومی خود تبديل كرد و رسما اعلام كرد اجازه نخواهد داد قدرت نظامی تمام كشورها با هم از قدرت نظامی آمريكا پيشی بگيرد نگاهی به بودجه نظامی آمريكا اين واقعيت را بخوبی نشان ميدهد.
در راستای اين اهداف آمريكا برای كنترل مناطق مهم جهان كه از نظر سوق الجيشی و جغرافيائی واستراتژيكی ومنابع زيرزمينی تعيين كننده بودند اقدام كرد مناطقی كه ممكن بود در اختيار كشورهای مخالف قرار بگيرد حضور نظامی خود را در سال گذشته باز هم بيشتر مستحكمتر كرد از جمله در افغانستان و عراق و همزمان در تدارك ساختن و گسترش پايگاه های نظامی در سراسر جهان بر آمدو تا بامروز بيش از سيصدو پنجاه هزار نفر نيروی نظامی در سراسر جهان و خارج از آمريكا مستقر كرده است در تمام اين اقدامات و تداركات آمريكا كوشيد با قدرت نظامی نظرات خود را به جهان و كشورهايی كه تجاوز كرده است تحميل كند در همين راستا اقدامات زير در سال گذشته شتاب بيشتری گرفته است .
- تقويت روابط اقتصادی و نظامی و همكاریهمه جانبه با انگلستان در شمال اروپا و مدرن كردن سيستم نظامی و دفاعی آن تا از اين طريق همچنان فشار خود را بر ساير كشورهای اروپايی وارد آورد انگلستان بعلت جزيره بودن از نظر تهاجمی و دفاعی از موقعيت ويژه ای بر خوردار است و از طرف ديگر رهبری كشورهای مشترك المنافع را كه متشكل از سی و چهار كشور در سراسر جهان است بعهده دارد اين كشور در تمامی كشورهای فوق از تشكيلاتهایاطلاعاتی و نظامی و اقتصادی بر خوردار است و در صورت لزوم ميتواند بسرعت آنها را بنفع جنگ بكار اندازد انگلستان با وجود ضعف اقتصادی هنوز واحد پول خودرا به واحد پول اروپا ئی يورو تبديل نكرده است در ضمن بعداز جنگ جهانی دوم اين كشور همواره در تمام زمينه ها در كنار آمريكا قرار داشته و از تمامی اقدامات اين كشور در جهان دفاع كرده است در واقع امتحان خود را پس داده است.
- همكاری همه جانيه با كشورژاپن دومين كشور اقتصادی دنيا در جنوب شرقی آسيا ژاپن كه بزرگترين طرف تجاری و نظامی آمريكا ست همانند انگلستان يك جزيره است و از نظر سكوی پرش نظامی و دفاعی در موقعيت انگلستان قرار دارد و پس از جنگ جهانی دوم هميشه در كنار آمريكا بوده و بهمين دليل آمريكا بزرگترين پادگانهای نظامی خود را در اين كشور ايجاد كرده است ژاپن با آمريكا در زمينه امنيتی منافع مشتركی دارد در ماه نوامبر سال 2004اين كشور زير فشار آمريكا بلاخره اعلام كرد كه چين و كره شمالی دشمن اين كشور هستند و بدين ترتيب مهمترين بند قانون اساسی كشور را كه نظامی شدن اين كشور را اكيدا ممنوع اعلام كرده بود حذف و ميليتاريزه شدن خود را بطور علنی اعلام كرد و بدين ترتيب زمينه همكارینظامی و دفاع مشترك و تهاجم مشترك به كشورهای ديگر رابا آمريكا به سياست استراتژيكی خود تبديل كرد اين كشور همزمان بودجه نظامی خودر بطور بيسابقه افزايش دادودر پروژه دفاع موشكی پر هزينه آمريكا شركت جست ژاپن در سال 1994 در اولين مانور نظامی اتمی آمريكا در منطقه جنوب شرقی آسيا شركت فعال كرده بود بدين ترتيب آمريكا علاوه برتكميل پادگانهای نظامی خود درجزاير اقيانوس آرام به باز سازی پادگانهای نظامی خود در ژاپن ادامه داد و موشكهای ضد موشك را دراين كشور نصب كرد جالب است كه ژاپن در جنگ جهانی دوم بسياری از جزاير خود را در جنگ با اتحاد شوروی از دست داد كه هنوز در كنترل روسيه است .
- آمريكا همانند ژاپن و انگلستان كشور استراليا را نيز يكی از مناطق نظامی و پادگان نظامی خود تبديل كرده است اين كشور همانند ژاپن و انگلستان يك جزيره است كه دفاع و پرش نظامی از آن موقعيت ويژه ای بآن ميدهد استراليا همانند دوكشور فوق در تمامی عمليات جنگی آمريكا در خارج از خاك اين كشور فعالانه شركت كرده است بزرگترين همپيمانان آمريكا در جنگ عراق و افغانستان همين سه كشور هستند كه بترتيب بالاترين بودجه نظامی دربين كشورها را بعداز آمريكا بخود اختصاص داده اند.
- اگر به موقعيت اين سه كشور از نظر جغرافيائی دقت بكنيم و با توجه به موقعيت خود آمريكا و پادگانهای آن در سراسر جهان از نظر نظامی جدولی را مشاهده خواهيم كردكه براحتی نقل و انتقال نيروی نظامی را در حساس ترين مناطق اقتصادی و ثروت دنيا و كنترل آنها ممكن خواهد كرد.
- آمريكا همزمان با اين سه كشور در منطقه خاورميانه علاوه بر اسرائيل در حوزه خليج فارس نيز بيش از دويست و پنجاه هزار نيروی نظامی مستقر كرده است كه ميتواند در موقع لزوم جريان نفت را بر روی رقبای خود ببندد و آنها را تحت كنترل در آورد كه همين موضوع باعث نگرانی بيش از اندازه كشورهای اروپائِ منهای انگلستان شده است .
- آمريكا در سال گذشته برای تضعيف بيشتر مراجع بين المللی از جمله سازمان ملل فشار خود را افزايش داده و مدام در تلاش قبولاندن اين تز به جهانيان است كه سازمان ملل قادر نيست مشكلات جهانی را حل كند بهمين دليل سهميه ساليانه خود را به اين سازمان پرداخت نميكند در حال حاضر آمريكا بيش ار يك ميلياردو هشت صد مليون دلار بدهی عقب افتاده به سازمان ملل دارد آمريكائيها پس از ايجاد اين سازمان داوطلبانه اعلام كرده بودند كه يك چهارم بودجه ساليانه آنرا تامين خواهند كرد در حال حاضر 21% بودجه سازمان ملل را آمريكا بعهده دارد بودجه سازمان ملل در سال دوميليارد دلار است آمريكائيها در سال گذشته بسياری از قوانين بين المللی را زير پا گذاشتند از جمله عدم شكنجه زندانيان سياسی و ادامه اشغال و تجاوز به عراق بدون مجوز سازمان ملل و مراجع بين المللی ديگرو عدم پذيرش پروتكل كنترل محيط زيستی و در آخر نپيوستن به سازمان جهانی بررسی جنايات جنگی كه همه اين اقدامات برای بی اثر كردن اين سازمانهاست تا استراتژیاستفاده از نيروی نظامی را كه با منافع آمريكا برای گسترش در تطابق است موجه جلوه دهد خود آمريكائی ها در مقالات بيشماریاين سياستهای نظامی را به امپرياليسم نوين (new imperialism ) تشبيه كرده اند.
گسترش و تحكيم اقتصادی اروپا:
كشورهایاروپايی در سال گذشته با وجود مشكلاتی كه اسپانيا و ايتاليا و انگلستان در رابطه با جنگ عراق بوجود آورده بودند موفق شدند موقعيت تهاجمی خورا بسمت اروپای شرقی بيشتر تثبيت كنند اروپائيها سال گذشته تلاش كردند آخرين دژ باقی مانده از كمر بند امنيتی كاتوليكی يعنی اوكراين را از محدوده نفوذ روسيه خارج كنند.
اگر آمريكائيها از طريق قدرت نظامی به انبساط جهانی خود ادامه دادند اتحاديه اروپا با توجه به توان خود و موقعيت اروپای شرقی سياست تهاجم اقتصادی را پيشه خود قرار داد و تا كنون توانسته اند از شمالی ترين نقطه آن تا مرز يونان را از طريق پيمانهای اقتصادی در حوضه نفوذ خود در آورد.
اولين پيمان اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم تحت عنوان پيمان اقتصادی آهن و ذغال سنگ در سال 1952 توسط شش كشور اروپايی ايجاد شد تا اين كشورها با توجه به آسيب هايی كه در جنگ جهانی دوم ديده بودند به كار اقتصادی خود ثبات بدهند در اين سال هدف از ايجاد اين پيمان ايجاد صلح و همكاری طولانی بين اعضاء اعلام شد.
با تغيير اوضاع اقتصادی و نظامی و سياسی در جهان در سال 1967 اين پيمان جای خود را به پيمان اقتصادی اروپا داد ولیاز آنجا كه در بسياری از كشورهایاروپائی نظير اسپانيا و يونان و پرتقال ثبات داخلی وجود نداشت و بسياری از كشورهای ديگر از جمله فنلاند و كشورهای ديگر اسكانديناوی و اطريش پيمانهای دوجانبه با اتحاد شوروی داشتند گسترش اين پيمان عملی نبود پس از پاشيدگی اتحاد شوروی پيمان اقتصادی اروپا جای خود رادر سال 1993 به اتحاديه اروپا داد برا ساس اين طرح قرار شد كه كشورهای عضو مكانيسمی ايجاد كنند كه مسائل اقتصادی و سياسی و امنيتی را مشتركا به پيش ببرند در واقع ديپلماسی مشتركی را اتخاذ و به مرحله اجرا بگزارند در اين سال تصميم گرفته شد تعداد اعضاءاز شش به بيست و پنج كشور افزايش يابد و بدين ترتيب يك قدرت تازه اروپائی با يك تشكيلات عريض و طويل با مركزيت مشترك ايجاد شد كه سياستهای مشترك را بر نامه ريزی و به پيش ميبرد و بلاخره در سال گذشته موفق شدند قانون اساسی اتحاديه اروپا را بتصويب برسانند.
اروپايی ها مدعی شدند ازجنگهای گذشته درس گرفته و ديگر اجازه نخواهند داد در اروپا كه بيش از چهارصد سال در حال جنگ وويرانی بوده و دوجنگ جهانی را به مردم دنيا تحميل كرده و باعث كشتار جمعی مليونها انسان و نابودیاقتصادی شده جنگی ديگر اتفاق بيافتد.
اروپائيها ادعا كردند كه جنگ جهانی دوم يك فاجعه بوده وآنها از اين بابت شرمنده هستند و باايجاد اتحاديه اروپا جنگ را مهار خواهند كردو قول دادند پروسه اين اتحاد صلح آميز بوده و تحميلی در كار نخواهد بودو باز هم مدعی شدند كه آنها پس از اين اتحاد در تلاش خواهند بود ارتباط جهانی خود را افزايش داده و روابط بين المللی را صلح آميز به پيش ببرند و كوشش كنند كه مردم جهان در يك خانه جهانی رابطه تنگاتنگ بر قرار كرده و بزندگی مسالمت آميز ادامه دهند از همه مهمتر آنها ادعا كردند كه جنگ سرد به پايان رسيده و ديگر وارد زندگی اروپائيها نخواهد شد.
مراحلی كه اروپا بيك قدرت جهانی قابل رقابت تبديل شد
در سال گذشته اروپا بيشتر خود را آماده مقابله با قدرتهای ديگر كرد در گذشته در واقع پيش از جنگ جهانی اول رقابت گسترده ای بين كشورها و قدرتهای اروپايی بر سر تسلط بر شرق اروپادر جريان بود مناطق در گير در تمام دوران جنگ كه بين آلمان و لهستان و مجارستان و اطريش و روسيه دقيقا در همين كشورهایاروپای شرقی قرار داشت اتحاديه اروپا با افول قدرت شوروی از آنجا كه توان اشغال نظامی شرق اروپا را نداشت و از طرفی روسيه با داشتن قدرت اتمی آنقدر ضعيف نبود كه بشود با يك ضربه كارش را ساخت سياست تهاجم اقتصادی را در پيش گرفت در درجه اول مرزهای خود را بر روی كشورهايی نظير لهستان و چكسلواكی و مجارستان باز كرد و از طريق كليساها در غرب به تقويت نيروهای طرفدار غرب پرداخت و با توجه به ضعف روسيه از نظر اقتصادی تمامی نيروهای كاتوليك منطقه را فعال كرد و بدين ترتيب از مرز شمالی كشور ليتوانی تا مرز بلغارستان را از نظرامنيت داخلی آنچنان بهم زد كه طرفداران غرب در مدت كوتاهی بدون داشتن پايه توده ای و تنها از طريق شانتاژ و ترور شخصيتی نيروهای مخالف شخصيت هايی همانند لخ والسا در لهستان و هاول در چكسلواكی را بعنوان مبارزان آزادی خواه بمردم اين كشورها تحميل كرد تا آرزوی دويست ساله رسيدن به مرزهای پيش از جنگ جهانی اول را جامعه عمل بپوشاند و بدين ترتيب با خرج ميليارددلار در اين كشورها كمر بند امنيتی كاتوليكی خود را تا مز روسيه گسترش دهد و تنها دوكشور اوكراين و روسيه سفيد باقی مانده بودند كه اتحاديه اروپا با تمام امكانات اقتصادی و تبليغاتی در صدد ناامن كردن اين كشورها بر آمد و در سال 1994 بر خلاف قرارهایاوليه برای ايجادصلح و آرامش در اروپا و جهان جنگ خانمان بر اندازی را به يوگسلاوی تحميل كرده و رهبر انتخاب شده يك كشور مستقل را از كشور دزديده و به زندان در هلند منتقل كردند آنهم از طريق افرادی كه حتی ده درصد رای در كشور نياورده بودند.
در انتخابات نوامبر 2004 اوكراين قبل از انتخابات اتحاديه اروپا بخصوص آلمان اعلام كردند كه اگر نتيجه انتخابات بنفع طرفداران غرب نباشد آنرا نخواهند پذيرفت و اين در شرايطی است كه اوكراين از نظر تاريخی متعلق به روسيه بود و حتی پايتخت روسيه تا قبل از انتقال به مسكو در كيف قرارداشت در اوكراين در حدود چهل درصد كاتوليك و شصت درصد ارتدوكس هستند هردوی اين مذاهب كه شاخه ای از مسيحيت هستند در تمام دوران جنگهای بين روسيه و غرب دربسيج مردم و فرستادن آنها به جبهه جنگ نقش تعيين كننده ای داشتند بخشی از اوكراين در جنگ جهانی اول بعلت شكست و ضعف روسيه به لهستان واگزار شده بود كه همان بخش كاتوليك نشين آن است رهبران مذهبی اين بخش با قدرت گيری هيتلر در آلمان همانند پاپ بنفع هيتلر در جنگ با اتحاد شوروی موضع گرفتند و باتفاق فاناتيكرهای لهستان همزمان به يهودی كشی در سراسر اروپا تمامی يهوديها را باتش كشيدند و نابود كردند بهمين دليل امروزه حتی بندرت در لهستان و بخش جنوبی اوكراين خانواده يهودی زندگی ميكند.
اتحاديه اروپا تلاش فراوان بكار بست تا روسيه را از دست رسی به دريای سياه محروم كرده و آنرا در محدوده منطقه ارتدكس نشين محصور نمايدكه آخرين تلاش آن انتخابات ماه گذشته اوكراين بود كه كشور را عملا بدو بخش مذهبی تقسيم كرده است و محال است كه بخش روسی آن همانند گرجستان تن به همكاری دهد كه بخش عمده صنعت كشور نيز در اين منطقه قرار دارد و اوكراين به نفت و گاز روسيه كاملا وابسته است خواباندن سروصدای اخير انتخاباتی در اوكراين بعلت موضعی است كه پوتين رئيس جمهور روسيه اتخاذ كرده است او طی پيامی اعلام كرد كه روسيه به موشكهای اتمی دست رسی پيداكرده است كه سيستم دفاعی ضد موشكی آمريكا را عملا خنثی ميكند و همزمان رئيس دومای روسيه نيز پيشنهادكرد در صورت دخالت غرب در امورداخلی ا وكراين بخش شرقی آن ضميمه خاك روسيه شود كه همگی نشان از اخطار خطرناك به كشورهای اروپايی بود.
اتحاديه اروپا طی اقدامی ديگر در سال گذشته آماده سازی نيروهای واكنش سريع نظامی خود را بپايان رساندو حتی در جابجايی نيروها اين نيرو را جايگزين نيروی نظامی سابق كرده است همزمان اتحاديه اروپا كه بيش از چهارصدوپنجاه مليون جمعيت دارد در آمد ناخالص خودرا با پيوستن اعضاء جديد در سال گذشته از آمريكا بيشتر كرده است.
اروپا در سال گذشته واحد پول خود يورو را به قردتمندترين ارز جهانی تبديل كرده است و فشار خود را بر دلار همچنان نگه داشته است و با توجه به تنوع توليد بخصوص در مورد تكنولوژی مدرن قدرت رقابت خود را دوبرابر كرده است اين بدان معنیاست كه اتحاديه اروپا در سال گذشته موفق شده است تعادل استراتژيكی خود را در برابر آمريكا افزايش دهد و بدين ترتيب در مواردی حتی آمريكارا مجبور كرده است در بعضی از سياستهای خود كه برضد منافع اين اتحاديه است به عقب نشينی واداركند نمونه آن پافشاری برای حل مسئله عراق و بر گزاری انتخابات در عراق است بدين ترتيب اتحاديه اروپا برهبری آلمان و فرانسه آمريكارا مجبور كرده است از سياست تكروی در اين مورد دست بر دارد كه نمونه آن تحميل كنفرانسی در مورد عراق در ژاپن بود.
اتحاديه اروپا در سال گذشته تمامی موانع موجود در همكاری با جمهوری خلق چين را كه تحت فشار آمريكا اتخاذ شده بود از پيش رو برداشته است و بدين ترتيب تعادلی برای بر قراری توازن نيرو با آمريكا بر قرار كرده است چين كه بدومين كشور اقتصادی دنيا تبديل شده است نقش تعيين كننده ای در موازنه نيروها در جهان ايفا ميكند كه نميشود منافع آنرا در نظر نگرفت چين دقيقا همان نقشی را دارد كه اتحاد شوروی پيش از جنگ جهانی دوم داشت با اين تفاوت كه از تجربه و كارآيی بيشتر در تمامی زمينه ها بر خوردار است.
اتحاديه اروپا كه سالهای گذشته زير فشار آمريكا در مواردزيادی بدون توجه به منافع طولانی مدت خود اقداماتی انجام داده بود كه مجبور شد آنها رايكی يكی پس بگيرد از جمله دخالت در امور داخلی كوبا بود كه با عكس العمل شديد كوبا مواجه شد و اين كشور روابط خود را با اتحاديه اروپا قطع كرده و اين اتحاديه را يك باند مافيا ناميده بوددر پی آن ونزوئلا و برزيل در اين مورد از كوبا پشتيبانی كرده و اقدام اتحاديه اروپا را محكوم كردند در سال گذشته اتحاديه اروپا مواضع خود را پس گرفت ولی كوبا تنها با آن كشورهايی دوباره رابطه برقرار كرد كه از اقدام سابق خود انتقاد كرده بودند .
اتحاديه اروپا در مورد خاورميانه دواقدام اساسی كه با منافع آمريكا در تضاد بود اتخاذ كرد يكی قبول پذيرش تركيه دراتحاديه اروپا و ديگری حل و فصل مسئله ااسرائيل و فلسطين بود اسرائيل طی سالهای گذشته بشدت به اقتصاد اروپا وابسته بوده و علاوه بر آن ادامه درگيریدر منطقه كه منجر به بسيج دائمی و نفرت از غرب و سياستهای آن ميشود ديگر بنفع اروپا نيست علاوه بر آن اتحاديه اروپا می خواهد افزايش قدرت و نقش خود را برخ رقبا بكشد و به كشورهای كوچكتر نيز گوشزد كند كه اتحاديه باندازه كافی قوی شده است كه بتواند روی برنامه های خود تاكيد و آنرا باجرا در آورد.
نكته پايانی اينكه هر دوبلوك غربی با پديده تازه ای در جهان در سال گذشته مواجه شده اند كه يكی امكان عدم كنترل كشورهای جهان توسط يكی از اين دوقدرت دوم اينكه چهاركشورروسيه و چين و هندوستان و برزيل توانستند سال گذشته تاثيرات خود را بر جهان بگزارند چين در منطقه جنوب شرقی آسيا قرار دارد كه بزرگترين تمركز سرمايه انسانی و اقتصادی را بهمراه ساير كشورهای آسيايی بخود اختصاص داده است روسيه با آن قدرت نظامی ومنابع زيرزمينی و انسانی در بين دوقاره ثروتمند آسيا و اروپا قرار دارد كه چرخش آن بهر طرف بالكل توازن نيروها را در جهان بهم زده و ميتواند آنقدر وزنه را بالا پائين كندكه بضرر يكی از دوقطب جهانی باشد بهمين دليل هردوقطب كوشش دارند تا برتری مطلق با روسيه مدارا كنند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

روسيه اگر چه يك قدرت جهانیاست ولی مراحلی را درتاريخ طی كرده است كه كشورهای امپرياليستی غربی و آمريكا طی نكرده اند روسيه از يك كشور كلونياليستی به يك كشور امپرياليستی تبديل شد و در بهبهه جنگ جهانی اول اولين انقلاب سوسياليستی در آن برهبری دوتن از برجسته ترين شخصيتهای تاريخ لنين و استالين به پيروزی رسيد و اين كشور در جنگ جهانی دوم نيز باز هم برهبری استالين موفق به درهم شكستن جبهه فاشيسم شد و راه نوينی را در جهان گشود با اين تجارب گذشته سخت بنظر ميرسد اين كشور يك بار ديگر به جبهه ارتجاع جهانی بپيوندد حد اقل تا بامروز تمام تلاش و امتيازی كه اين دوبلوك باين كشور داده اند تن بآن نداده است روسيه با سياستهای خود توانسته است تاحدودی توازن نيروها را در اين دومنطقه حساس بصورت پات نگه دارد.
هندوستان و برزيل نيز با توجه بتوان خود قادرند همچنان از اين دوقطب امتياز بگيرند اين هردو كشور دارای سلاح اتمی هستند و هيچ يك از دوقطب فوق با توجه به تضاد منافع خود قادر بكنترل اين دوكشور نيستند بنابراين مجبور به مدارا با اين دوكشور هستند كه بمعنای عقب نشينی دائمی و امتياز دادن است از طرف ديگر بهم ريختن اوضاع اقتصادی و اجتماعیاين دوكشور كه بسيار شكننده هستند بنفع هيچ يك از دو قطب جهانی نيست.
نتيجه آنكه آمريكا و هم پيمانان آن از نظر نظامی مناطق استراتژيك نظامی و منابع انرژی نظير نفت خاورميانه و مناطق سوق الجيشی خاورميانه و شمال اروپا و جنوب شرق آسيا و تا حدودی آمريكای لاتين را در كنترل خود دارند و از نظر بنيه نظامی (بودجه نظامی در حدود 65% بودجه نظامی جهان از مجموعه نهصد ميليارد دلار ) و اقتصادی در حدود 50% از مجموع در آمد ناخالص جهانی از حدود سی هزار ميليارد دلاردر سال و انباشت سرمايه برتری قابل ملاحظه ای نسبت به قطب اروپايی دارند بهمين دليل اتحاديه اروپا هنوز راه درازی در پيش دارد تا نيرو و سرمايه لازم را جمع آوری كند بهمين دليل در تلاش همكاری و جلب چهار نيروی نامبرده بالاست تا توسط قطب آمريكا بلعيده نشود همه اين تلاش ها در شرايطی به نتيجه ميرسد كه مقاومتی در كار نباشد ولی اوضاع در عراق و فلسطين و افغانستان و يوگسلاوی و يك قطب نيرومند توده های بيش از پنج ميلياردی جهان سوم نشان ميدهد كه بلعيدن كشورها كار آسانی نخواهد بود و رقابت و فرسايش متقابل و از همه مهمتر مقاومت ميتواند برای هميشه كار اين دوقطب متجاوز را به پايان برساند ولی يك امر مسجل است علت قدرت آنها شناخت منافع طبقاتی و سرمايه و قدرت نظامی و قدرت سازماندهی و برای كشورهای مستقل و توده های جهان عدم آشنايی به منافع خود و عدم تشكيلات و عدم وجود جبهه سياسی گسترده است نگاهی به عملكرد دوقطب قدرتمند جهانی در سال گذشته نشان ميدهد كه آنها با چه شتابی به تدارك پرداخته اند آيا نيروهای مخالف كه اكثريت قريب باتفاق توده های جهان را تشكيل ميدهند با اين شتاب خود را برای مقابله آماده خواهند كرد تاريخ مبارزات در صد سال گذشته نشان داده است كه نيروی مقاومت اين رسالت تاريخی را بخوبی انجام داده و خواهند داداوضاع جهانی جدی تر از آن است كه اين دوقطب بتوانند بر آن حاكم شوند.


م. راد

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/16743

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تحولات جهانی در سال 2004، م. راد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016