«سيد محمد رضا خاتمي» دبير كل جبهه مشاركت روز سه شنبه 15 ديماه در مصاحبه هفتگي خود با خبرنگار «رويداد» مواضع اين حزب را درباره مهمترين مسايل سياسي روز كشور و نيز تازه ترين تحولات در حوزه انتخابات رياست جمهوري اعلام كرد. متن كامل اين مصاحبه بدين شرح است:
-------------------------------------------------------------------
پس از چندين ماه رايزني و بررسي، دكتر معين هفته گذشته در ديدار با اعضاي شوراي مركزي جبهه مشاركت كانديداتوري خود را اعلام كرد. ارزيابي شما از شانس و موقعيت كنوني دكتر معين در ميان كانديداهاي مطرح چيست و آيا بازتاب اعلام كانديداتوري ايشان در ميان گروههاي مرجع و مردم مورد بررسي قرار گرفته است؟ به علاوه اينكه به دنبال اعلام كانديداتوري دكتر معين، تخريب ايشان از سوي رسانه هاي راستگرا و متأسفانه برخي روزنامه هاي دوم خردادي آغاز شده است. موضع شما در اين مورد چيست؟
ـ به نظر ما دكتر معين شانس اول انتخابات رياست جمهوري آينده است. درهمين وضع فعلي، وي رقيب اصلي همه كانديداهايي است كه از جناح مقابل خواهند آمد؛ اين را نظرسنجي هايي مي گويند كه قبل از اعلام كانديداتوري او صورت گرفته است. درميان همه كانديداها، دكتر معين كمترين آراي منفي را دارد و بيشترين ظرفيت را براي معرفي به مردم داراست؛ بنابراين پيانسيل كار براي دكترمعين هم از همه بيشتر است؛ بي دليل نيست كه از همين الان جناح محافظهكار و متاسفأنه بخشي از جناح اصلاحات، روي به تخريب آورده اند.
در مورد وضع دكترمعين در ميان نخبگان نيز به صراحت اعلام مي كنيم وضع او از همه كانديداهاي ديگر بهتر است؛ البته مشكل اصلي نخبگان امروز كمي ترديد در اصل اتخابات است والا در بررسيهاي انجام شده، اكثريت قاطع آنها درميان گزينه هاي موجود دكتر معين را بهتر از بقيه مي دانند.
•آقاي موسوي بجنوردي عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در مصاحبه اي گفته اند كه جبهه مشاركت در صورت اجماع بر سر نامزدي آقاي كروبي، به جمع حاميان ايشان خواهد پيوست. با توجه به اعلام رسمي كانديداتوري دكتر معين و حمايت جبهه مشاركت از ايشان، آيا اين مسأله امكان دارد؟
ـ جناب آقاي موسوي بجنوردي عزيز هستند؛ ولي خود ايشان مي دانند موضع ما چيست؛ ماهم مي دانيم موضع ايشان واكثريت عزيزان مجمع روحانيون وساير گروههاي اصلاحطلب چيست وطبعاً امر تبليغاتي با واقع امر متفاوت است. ما براي رسيدن به كانديداي مطلوب خود چند شرط داشته ايم كه همه در دكتر معين جمع بوده است. وبنابراين لزومي نمي بينيم از غير از كانديداي خود حمايت كنيم. شانس دكتر معين براي اجماع هم بيش از بقيه است اما من مي خواهم خدمت بعضي دوستان عرض كنم اينگونه صحبت كردن از موضع مشاركت چندان مناسب نيست امروز هركس از قول مشاركت حرفي ميزند واظهار نظر مي كند كه البته مشخص است جنبههاي تبليغاتي دارد اما اگر به كنه ماجرا دقت كنيم سوء تبليغ براي خودشان است، معني واقعي حرف اين عزيزان اين است كه مشاركت هرطرف باشد شانس درآن طرف است. نكته آخرهم اينكه به نظرمن اجماع تنها در صورتي ممكن است كه همه به معيارهايي مشخص براي سنجش و انتخاب بهترين كانديدا تن دهند. عليرغم پيشنهادها و مكانيزمهاي متعدد ومكرري كه از سوي ما براي رسيدن به اجماع ارائه شده، دوستان عزيز هنوز به اين نكته نرسيدهاند.
•نطق هفته گذشته يك عضو اصلي ائتلاف آبادگران در صحن مجلس كه در آن مطالبي عليه دولتهاي هاشمي و خاتمي آمده بود و عنوان شد كه «تشخيص بزرگان بر اين است كه ايشان در مسووليت فعلي براي نظام و رهبري مفيد تر است»، بازتاب گسترده اي در محافل سياسي داشت. تحليل جبهه مشاركت از اين نطق و كلا موضع طيفهاي مختلف محافظه كاران در قبال نامزدي احتمالي آقاي هاشمي چيست؟
ـ اقليت راديكال و دور از جامعه محافظهكاران گمان بردهاند انتخابات مجلس هفتم قابل تكرار است و گمان ميكنند كه در آن انتخابات واقعاً خودشان با كسب رأي كمتر از 10 درصد واجدان شرايط پيروز شدهاند به همين دليل ديگر از مكان و زمان درك درستي ندارند و ميخواهند عالم وآدم بهكام آنها بچرخد. هرچه زمان ميگذرد توهمات بيشتر رنگ ميبازد وبه همين دليل گروهي با هياهو وسروصدا ميخواهند بيبرنامگي گروهشان، ناكامي خود و ادبار مردم را بپوشانند؛ بخصوص كه روز به روز انواع فسادها، سوءاستفادهها ، رياكاريها و… بيشتر فاش ميشود. اين امور نشانه اختلافات سابق و لاحق بين خود آنها هم هست و تعجب من از اين است كه آيا دشمني با فردي، آنقدر ارزش دارد كه عقلاي قوم راست اينچنين ميدان را براي اين اقليت عصبيمزاج تندخو باز بگذارند، درحالي كه قرباني اصلي آن خود آنها هستند؟
مسلماً جناح اصلاحطلب با كانديداهاي ديگر از جمله آقاي هاشمي مرزبنديهايي داشته و دارد. همانگونه كه با شدت بسيار بيشتر، با كانديداي اصلي جناح راست دارد؛ اما اين دليل نميشود كه از آمدن همه آنها درعرصه انتخابات استقبال نكنيم. عرصه انتخابات بايد عرصه رقابت باشد و هركسي كه رأي مردم را در انتخابات آزاد كسب كند، رئيس جمهور است؛ چه چپ باشد وچه راست و چه اصلاحطلب، چه محافظهكار.
•مجلس هفتم با پيشتازي «احمد توكلي» همچنان به تصويب طرحهايي در عرصه اقتصادي اقدام مي كند كه انتقاد كارشناسان را برانگيخته است. طرح تثبيت قيمت 11 كالاي اساسي از جمله بنزين و نيز طرح كاهش بهره بانكي از جمله جديدترين طرحهاست. تحليل جبهه مشاركت در اين باره چيست؟
ـ به نظر مي رسد نوعي تقسيم كار صورت گرفته است. عده اي قراراست شعار اقتصادي بدهند و با اين شعارهاي عوامفريبانه در انتخابات رياست جمهوري براي جناح خود رأي جمع كنند؛ عدهاي ديگر قرار است امروز سكوت كنند ولي پس از انتخابات اگر پيروز نشدند به بقيه بپيوندند تا فشار برمردم ودولت را افزون كنند؛ اما اگر پيروز شدند اين قوم ساكت امروزي وارد ميدان خواهند شد و شعاردهندگان امروزي را كنار ميزنند وآنها را نقد وتخريب ميكنند و آن وقت همه قوانيني كه امروزه وضع ميشود به ناگهان دگرگون خواهد شد؛ اما مهم اين است كه در گيرودار اين بازي سياسي، از كشور چه خواهد ماند و مردمي كه احساس بازيچه بودن ميكنند، چه خواهند كرد؟ بي اعتمادي كارآفرينان وسرمايهگذاران را چه كسي پاسخگو خواهد بود؟ فاجعه خالي ماندن صندوق ذخيره ارزي را چه خواهند كرد؟ فرار سرمايهها از كشور را چه خواهند كرد؟ باكسري بودجه حدود 10 هزار ميليارد توماني دولت و درنتيجه پرداخت نشدن حقوق كارمندان، تعطيلي همه كارهاي عمراني و… چگونه روبرو خواهند شد؟ و دها سئوال ديگر.
•مجلس هفتم طرحي را در دستور كار قرار داده كه طي آن دختران بر اساس محل زندگي خود، در تعيين ميزان مهريه محدود مي شوند و يك ستاد حكومتي سقف مهريه در هر منطقه را تعيين مي كند. ارزيابي شما از اين اقدامات چيست ؟
ـ روز به روز زواياي مداخلات تفكر تماميتخواه و دستاندازي آنان به حريم خصوصي افراد جامعه بيشتر عيان ميشود و از اين دست نمونه ها بسيار ميتوان بيان كرد. اما در اين مورد فقط به يك نكته اشاره ميكنم. اصليترين راهيافتهاي كه درمجلس عليه حقوق زنان فعال بود، امروز درگير پروندهاي بسيار موحش و دهشتناك شده است. اميدوارم در طراحي اين طرح ايشان نقشي نداشته باشند.
•اقدام چند تن از راهيافتگان مجلس هفتم و نيز كميته تحقيق مجلس خبرگان رهبري براي تحقيق و تفحص از دستگاه قضايي به اختلاف گسترده اي ميان اين نهادها منجر شده است و حتي گفته مي شود تحقيق كنندگان توسط حفاظت اطلاعات دستگاه قضايي بازداشت شدهاند و يكي از آنها در زندان در گذشته است. ارزيابي شما از اين اتفاق چيست و فكر مي كنيد كه چرا در ميان نهادهاي محافظه كار شاهد چنين مسايلي هستيم؟
ـ ما درميان محافظهكاران دو گروه داريم كه در يك اصل مشترك هستند و آن حفظ قدرت به هر قيمتي است؛ اما اين دو گروه حداقل يكي تجربهاي درحكومت دارد و سازوكارهاي آن را تا حدودي ميفهمد. گروه ديگر همان عدهاي هستند كه امام روزي فرمود اگر يك نانوايي را به آنها بدهند نميتوانند اداره كنند. امروز اين گروه حاكم شده است و ميخواهد كشور را اداره كند. نتيجه حاكميت اينها غير از همين كه ميبينيم نيست و چون در اداره كشور شكست ميخورند تلاش ميكند همه فعاليتهاي ديگران را هم تخريب كنند. مثل برخوردي كه با دولت ميكنند و تلاش ميكنند تا درون خودشان هم به تسويه دست بزنند و خود حاكم عليالاطلاق شوند. آنچه در زمينه برخوردهاي نهادهاي در اختيار محافظه كاران با همديگر اتقاق مي افتد ريشه در اين نكته دارد. خوشبختانه و متأسفانه آنقدر هم از يكديگر نقطه ضعف دارند كه مي توانند همديگر را بكوبند؛ اما پيشبيني من اين است كه درنهايت روي هم را خواهند بوسيد و همه چيز به فراموشي سپرده خواهد شد. قوه قضاييه، طرف مقابل را عصاره فضايل ملت خواهد خواند وآنها هم قوه قضاييه را كاخي رفيع كه بر ويرانههاي قوه قضاييه جناب آقاي يزدي بنا شده است معرفي خواهند كرد.