با ردصلاحيت گستردهی داوطلبان حضور ملت در انتخابات دورهی هفتم مجلس، اعم از نماينده و غيرنماينده و هر كسي كه جزئي اميدي به موفقيت در انتخابات دورهی هفتم مجلس شوراي اسلامي داشت، انتخابات دورهی هفتم را، عليرغم تمام مخالفتها، تحصنها، استعفاها، مذاكرات و .... با سليقه و به ميل خود برگزار كردند. آيا هنوز هم ميگوئيد ممكن است انتخابات آزاد باشد!
هيچ صاحب انديشهی سالمي، با برپائي انتخابات «آزاد» مخالف نيست. اما هيچ آدم عاقلي نيز، در پي انجام كار عبث و بيهوده نميرود. برخي از چهرههاي سياسي اعم از اصلاح طلب و غير اصلاح طلب، كه بحمدالله تريبون نيز در اختيار دارند. در پي ترغيب ملت به شركت در انتخابات دورهی نهم رياست جمهوري هستند. در جهت اين ترغيب و رسيدن به هدف خود، به آحادي از ملت كه عضو هيچ حزب و گروه و دارودستهی سياسي هم نيستند ولي به دلايل شخصي، منجمله ايجاد بي اعتمادي در وجود آنها، قصد ندارند، در انتخابات آتي رياست جمهوري شركت كنند. توسط صاحبان تريبون، و مبلغين شركت در انتخابات، بعضاً بدون هيچگونه استثناء قايل شدن متهم ميشوند. متهم، به اينكه در زمرهی «اقتدارگراها» يا «براندازان» و .... هستند. اتخاذ موضع عدم شركت در انتخابات آتي رياست جمهوري، توسط گروهي از آحاد ملت، گويا به صاحبان تريبون گران آمده و به همين دليل اتخاذ اين موضع موجب سؤال، شبهه، و نهايتاً انگ زدن، شده است. طرفداران مشاركت در انتخابات، سؤالاتي را، مطرح و مواردي را، به عنوان استدلال بيان ميكنند، مانند ٥ بند ذيل:
١- راهبرد عدم شركت در انتخابات قبل از آنكه معلوم شود، كه، انتخابات آزاد است يا نه؟ راهبرد صحيحي نيست و به نفع نيست.
٢- عدم مشاركت در انتخابات، يك عمل راديكاليسمي بوده، به نفع جناحي خاص از حاكميت است.
٣- چنانچه آحاد ملت به پاي صندوقهاي رأي نيايند، كشور، به حياط خلوت يك جريان سياسي خاص (جناح مقابل اصلاحات) تبديل خواهد شد.
٤- عدم شركت در انتخابات چه امكاني براي حركت دموكراسي خواهي فراهم ميكند؟
٥- شركت در انتخابات آزاد، كدام سرمايه را هدر ميدهد؟
تمام آنچه، كه اين عزيزان با تمسك به آن عدم مشاركت كنندگان را، متهم ميكنند، و يا مورد سؤال قرار ميدهند، در ٥ بند بالا آمده است، اگر موردي هم مانده باشد، شبيه ٥ بند مذكور در فوق است. در پاسخ بايدگفت، آيا هنوز شما طرفداران حضور در انتخابات تصور ميكنيد، انتخابات آزاد است؟ اگر واقعاً چنين تصوري داريد، به صراحت عرض ميكنم، پس خيلي اطلاع از مطالبات ملت نداريد. انتخابات دورهی ششم مجلس شوراي اسلامي كه تقريباً اكثر ملت آنرا، انتخابات قابل قبولي ميدانند، هنوز داراي منتقدان فراوانيست، خيليها عقيده دارند، اگر نظارت استصوابي وجود نداشت، اگر در انتخابات دورهی ششم و هر دورهی ديگري، كسان ديگري نيز ميتوانستند داوطلب شوند، در آنصورت قطعاً بعضيها كه انتخاب شدند، ديگر به مجلس راه نمييافتند و تركيب مجلس ششم، تركيبي ديگر و بيشتر از آنچه كه بود، متمايل به سمت منافع ملي و مطالبات ملي ميشد. عزيزان طرفدار مشاركت در انتخابات، قطعاً ميدانند، حتي انتخابات بالنسبه آزاد دورهی ششم نيز كه مورد نقد گروهي از قرار داشت، توسط آقايان طرفدار نظارت استصوابي تحمل نشد. لذا با ردصلاحيت گستردهی داوطلبان حضور ملت در انتخابات دورهی هفتم مجلس، اعم از نماينده و غيرنماينده و هر كسي كه جزئي اميدي به موفقيت در انتخابات دورهی هفتم مجلس شوراي اسلامي داشت، انتخابات دورهی هفتم را، عليرغم تمام مخالفتها، تحصنها، استعفاها، مذاكرات و .... با سليقه و به ميل خود برگزار كردند. آيا هنوز هم ميگوئيد ممكن است انتخابات آزاد باشد!؟ حق داريم از شما بخواهيم لطفاً اولاً انتخابات آزاد را، تعريف كنيد، ثانياً دلايل اميدواري به برگزاري انتخابات آزاد را، در وضعيت موجود و با امكانات موجود، بيان فرمائيد. اگر در آنصورت كسي به پاي صندوق رأي نيامد، به او اتهام بزنيد! گو اينكه در آن شرايط هم هر كس اختيار استفاده از حق قانوني خود را، دارد. طرفداران محترم شركت در انتخابات در توجيه خواست خود، از اقليت در مجلس دفاع مينمايند، زهي جاي تأسف، براي اينكه در زمانيكه اكثريت مجلس و همزمان با آن دولت را، اصلاح طلبان تشكيل دادند، كاري نگذاشتند بكنند، اينك چه اميدي به اقليت مجلس هست؟
تبليغ كنندگان براي شركت در انتخابات دورهی نهم رياست جمهوري عدم مشاركت در انتخابات دورهی نهم رياست جمهوري را، به نفع جناح مقابل اصلاحات ارزيابي و درصورت چنين عملكردي، ميگويند، مملكت به حياط خلوت آنها، تبديل خواهد شد. حقيقتاً گوئي اين عزيزان، از كرهی ديگري هم اكنون به زمين، آنهم سرزمين ايران آمده اند، مشاركتهاي چند ده ميليوني دورهی هفتم و هشتم رياست جمهوري و دورهی ششم مجلس شوراي اسلامي، چه تأثيري در اقتدار جناح مقابل اصلاحات گذاشت؟ با اهرمهاي قانوني و سليقهاي تأثير آن آراء و آن مشاركت چند ده ميليوني، در انتخابات را، بي اثر كردند، به صورتيكه رئيس جمهور برخوردار از پشتوانهی رأي ملت نتوانست دو لايحهی پيشنهادي خود را، حتي با پشتيباني قاطع مجلس و نمايندگان منتخب مردم به قانون تبديل كند.
عجيب است كه طرفداران مشاركت در انتخابات، نميدانند كه عدم مشاركت در انتخابات، چه امكاني را، براي دموكراسي خواهي فراهم ميكند! آيا اين عزيزان از تأثير اعتصابات و نافرمانيهاي مدني يك ملت، آنهم بصورت بسيار مسالمت آميز، بي اطلاع هستند؟ يه ويژه، در عصر اطلاعات و ارتباطات! ملتي آگاهانه، از مهمترين حق قانوني خويش، «بهره» نميگيرد. تا آنانيكه خود را به خواب زده اند، با اين زلزلهی شديد، دست از، به خواب زدن خود، در مقابل مطالبات ملت بردارند.
ميفرمائيد، شركت در انتخابات كدام سرمايه را هدر ميدهد، عرض مي كنم، سرمايه و ارزش «اعتبار» را هدر خواهد داد. شركت در انتخاباتي كه نتيجهی آن از قبل مشخص است و هر كس كه صاحب رأي است، با نظارت استصوابي رد ميشود، آيا ارزش اعتبار را، نميكاهد، و سرمايهی اعتبار را، هدر نميدهد؟ به همين دليل است كه جبههی اصلاحات و غير اقتدارگرا، چراغ بدست در پي يافتن كانديدائيست كه رد صلاحيت نشود. تجربه ميگويد، شركت در انتخاباتي با مشخصات بالا، اعتبار بخشيدن به آن و ارزش دادن به انتخاباتي است، كه نتيجهی آن از قبل تقريباً مشخص است. مگر اينكه قطعاً مطمئن باشيد كه نظارت استصوابي اجازه ميدهد به غير از كانديداهاي مطرح، ديگراني نيز، در صحنه باشند. آن وقت بله، سرمايهاي به هدر نميرود و اتفاقي ميمون روي خواهد داد. كسي رئيس جمهور خواهد شد، كه در انتخاباتي آزاد، بدون حضور تيغ تيز نظارت استصوابي بالاي سر آن، با رأي ملت انتخاب شده است.
دمكراسي پديده ايست كه ايجاد آن همه نوع هزينه دارد، عجله در ايجاد آن بدون فراهم شدن شرايط، فقط پديد آمدن آن را، به تعويق خواهد انداخت، و هزينهاش را بالا خواهد برد. يكي از ابزارهاي تولد دمكراسي، در عدم همكاري، و عدم مشاركت، در تصميم گيريهاي همگاني در برخي از زمانهاي مورد نياز است. به عبارت بهتر بعضي اوقات بهترين مشاركت عدم مشاركت است