كانون نويسندگان ايران در نامهاى خطاب به هيات داوران جايزه نوبل ادبيات در استكهلم از نامزدى خانم سيمين بهبهانى، شاعر و عضو اين كانون برای دريافت جايزه نوبل ادبيات استقبال كرده و اظهار اميدوارى نمود كه با انتخاب نهايى نمايندهای از نمايندگان ادبيات ايران به ناديده گرفتن فرهنگ و ادبيات يكي از موثرترين جوامع متمدن بشرى خاتمه داده شود. سيمين بهبهانى به پرسشهاى راديو آلمان دراين زمينه پاسخ داد.
مصاحبه: مهيندخت مصباح
خانم بهبهانى شما خودتان از مقدمات اين نامزدى چگونه مطلع شديد؟
سيمين بهبهانى: يكسال بود كه از من دعوت میكردند دريك سمپوزيومى در كانادا شركت كنم و بعد از آن هم دوستان ايرانى داخل آمريكا دايما دعوت میكردند براى شعر خوانى بروم و لطف كرده و میخواستند براى من چون در آغاز دهه هشتاد عمر هستم، گراميداشت بگيرند. هر كجا رفتم در كانادا و آمريكا، استقبال مردم بسيار زياد بود و هر كجا رفتم آرزوى ايرانىها اين بود كه من برنده جايزه نوبل شوم و مرا كانديد كردند. گفتند مداركی را كه دارم در تهران و كارهايى را كه كردهام بفرستم. درفرانسه آقاى سحر(م. جلالى چيمه) نيز نامهای به كميته نوبل نوشته و پيشنهاد نامزدى مرا كرده بود. در آنجا هم كانون نويسندگان در تبعيد موافقت خود را اظهار كرده بود و من آگاه شدم كه دوستان مايلند من بتوانم برنده جايزه نوبل شوم. راستش را بخواهيد من برای هيچ جايزهای كار نمیكنم. درهمين المان جايزه حقوق بشر كارل فون اوسيتسكى به من تعلق گرفت. دنيا پر است از شاعران و نويسندگان خوب و جايزه من آنست كه مردم بمن میدهند و واقعا در اين سفر آنقدر خوشحال بودم و سرافراز بودم كه اجر زحمات من پامال نشده و مردم مرا آنقدر دوست دارند كه بغلم میكردند و اشك میريختند. جايزه مرا مردم دادهاند.
در اطلاعيه كانون به نوعى از ناديده گرفتن فرهنگ و ادبيات ايران گلايه شده. آيا خودتان در همين سفر اخير آمريكا و كانادا اينرا حس كرديد كه فرنگىها با ادبيات ما آشنايى داشته باشند؟
سيمين بهبهانى: در متن اطلاعيه اين مطلب هست كه زبان ما زبانى نيست كه بتواند خود را زياد معرفى كند چون كسانى كه به فارسی حرف میزنند قابل مقايسه با كسانى كه به انگليسي، فرانسه، عربی يا آلمانى حرف میزنند، نيستند. آنها خواستهاند بگويند كه به زبان فارسى هم توجهى بشود.
با توجه به اينكه اشعار شما به زبانهاى ديگر ترجمه شده، آيا شما مخاطبينى در سفرهايتان داشتهايد كه ببينيد با زبان خود با شعر شما ارتباط برقرار كرده باشند؟ يا ملاقاتى با خارجىهايى كه شعر شما را شنيده يا خواندهاند كرده باشيد؟
سيمين بهبهانى: من خودم چون خوب اهل زبان نيستم و تنها در حد رفع احتياج زبان بلدم، نمیتوانم با افراد گفتگوى مفصل در خارج داشته باشم. فرانسه میدانم و حتى ترجمه هم كردهام اما چون در محيط زبان نبودهام تنها در حد رفع نياز انگليسى و فرانسه حرف میزنم. زياد به اين موهبت دست نيافتهام كه بدانم تاثير شعر من چه بوده اما خبرنگارانى كه به ايران آمدهاند، و با من مصاحبه كردهاند غالبا ديدهام كه اشاره به برخى شعرهاى من میكنند. بهترين ترجمه از كارهاى من را خانم فرزانه ميلانى با كمك آقاى كاوه صفا ارائه كردهاند. البته خودشان در كتاب اشاره كردهاند كه بسيارى از مزايای شعر من مخفى مانده در ترجمه چون شعر خوب هميشه ترجمه نشدنى است. در آلمان آقای بهرام چوبينه به كمك انتشارات نيما ترجمه كارهاى مرا ارائه دادهاند. در سوئد خانم آذر محلوجى چند شعر مرا ترجمه كردهاند. در لندن آقاى كيانوش مقدار زيادی از شعرهای مرا ترجمه كرده. اينكه آيا روح شعر منتقل شده من نمیدانم.
آيا هيچوقت به فكر افتادهايد شعرهايتان را با صداى خود بخوانيد و چون از موسيقى سررشته داريد، با موسيقى باب ميل خودتان هم تلفيق كنيد و بصورت سى دى ارائه كنيد؟
سيمين بهبهانى: میدانيد كه من ترانههاى زيادى سرودهام و در كنار آن غزلهاى من در راديو ايران سالها خوانده شده و در برنامه گلها يا برنامههاىديگر توسط خوانندگان ايرانى، افغانى، تاجيكى خوانده شده. من در هند و پاكستان هم خيلى طرفدار دارم و شعر من ناشناس نمانده. با صدای خودم هم چندين نوار در خارج پر كردهام و در ايران نتوانستهام چون اجازه نگرفت. براى شعرهايم خيلى خوانندهها ترانه خواندهاند. يكى از بهترينها، دوباره مىسازمت ای وطن است كه داريوش خوانده و آهنگش را هم خودش ساخته است. بهر حال در خيابان و كوچه میشنوم كه شعرم خوانده میشود. راننده تاكسی مرا میشناسد. استاد دانشگاه مرا میشناسد. بهرجال من از زندگى هنرى خودم بسيار راضى هستم چون در راه راستروی و صداقت قدم گذاشتم . غير از صحبت دل چيزی نگفتهام و دنبال ماديات نبودم و جز حق و انصاف و عدالت مد نظر من نبوده. توجه من بيشتر به مفاسد جامعه و به بدبختىها بوده. با مردم گريه كردهام و با مردم شادى كردهام. با مردم رقصيدهام و بهرحال هرچه داشتهام در طبق اخلاص به مردم تقديم كردهام.