شنبه 6 اسفند 1384

آزادی انسان در گرو طغیان ها و سرکشی های اوست، مهستی شاهرخی

چگونه به جهان نگاه می کنیم؟ شاید اشکال از نگاه مان است به جهان! چون با چشمانی لوچ و نگاهی کج و معوج، نمی توان برداشت درستی از جهان داشت. به قول داریوش شایگان ما ایرانیان از ورای نگاهی شکسته جهان را می بینیم و خوب دیگر... می شود سعی کرد و با پس و پیش کردن سر و یا نقطهء دید این چشمان لوچ را صاف کنید. نشد؟ دوباره سعی کنید؟ نمی شود؟ چاره ای نیست جز سعی کردن و عوض کردن نگاه و جهت دید و یا این که برای یک عمر با همان چشمان معیوب و لوچ دنیا را بنگرید. در زندگی لحظاتی است که بایست انتخاب کنید. این لحظه برو برگرد ندارد. پس تصمیم تان را بگیرید. سعی کنید. شاید یک وقت شد. فراموش نکنید که همه چیز نسبی است و در جهان هیچ قاطعیتی وجود ندارد، این را من نمیگویم، آلبر انیشتین، آن دانشمند نابغه ی یهودی و کاشف انرژی هسته ای این را گفت. بگذارید ذهن تان پرواز کند. اگر برای همیشه خود را در زنجیر قواعد گذشتگان نگه بدارید؛ اگر همیشه به قوانین و اصول قرون وسطایی وفادار بمانید هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. نیما یوشیج با شکستن قواعد کهن شعری، آزادی و سپیدی را به دنیای شعر امروز آورد. آزادی انسان در گرو طغیان ها و سرکشی های اوست. متحول شوید. دیگرگون باشید. متغیر بمانید. تغییر بدهید. دیگرگون کنید این روزمرگی هزاران ساله را. به قول سهراب سپهری زیر باران بروید و واژه ها را بشویید و گاهی جرعه ای آب زلال از آن چشمه ی روح افزا. در این فضای آلوده و مسموم، یا به قول فروغ از این روزنهء سرد عبوس باغ را ببینید و یا به قول احمد شاملو پنجره را باز کنید تا نسیمی یا هوایی تازه بیاید تو. ریه تان را از هوای سالم و جاری پر کنید. چند نفس عمیق. به خیابان بروید. به بیابان بروید. به دشت. به کوه. به صحرا. و به کنار دریا... و سوار بر بال موجها بشوید. مانند فروغ فرخ زاد هستی خود را از نو بزایید. نگذارید برایتان تصمیم بگیرند. دوباره متولد شوید. این بار برای خودتان متولد شوید. خودتان، زندگی و قواعدش را بسازید. نگذارید به جای شما فکر کنند. نگذارید به جای شما حرف بزنند. زبان خود را پیدا کنید و به زبان خودتان و با کلمات خودتان، حرف خودتان را بزنید. در میان بایدها و نبایدها خود را زندانی نکنید.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

آزاداندیش باشید و آزاد و آزاده. هنر در فضای آزادی است که رشد می کند و می بالد نه در زندان اندیشه و با شلاق سانسور و زیر چماق دروغ. ذهن تان را در قفس نکنید. بگذارید پرواز کند. پروازش بدهید. در فضایی آزاد و با پرواز پرنده خیال گاهی می شود استکانی را مانند گوشواره ای به گوش آویخت... باورم نمی کنید؟ هیچ به حرف این و آن گوش نکنید. همیشه مستقل باشید. نه با چشمان دیگری، و نه با عینک دیگری، بلکه همیشه دنیا را با چشمان خودتان نگاه کنید.
_______________
این مطلب در سالگرد انقلاب و در رد جایزه ادبی اصفهان نوشتم.
http://chachmanbidar.blogspot.com/

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/28975

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آزادی انسان در گرو طغیان ها و سرکشی های اوست، مهستی شاهرخی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016