advertisement@gooya.com |
|
آريک ديامانت*
روزنامه اسرائيلی
Yedioth
برگردان الميرا مرادیelmiramoradi@gmail.com
ساعات اوليه بامداد می باشد. بيرون هنوز هوا تاريک است. يک گروه کماندويی از قلب تاريکی بيرون می آيند، تا سربازی را بربايند. بعد از ساعات ها مراقبت، نيروی کماندويی بالاخره به هدف خود نزديک می شوند.
در يک لحظه سرباز متوجه می شود که در دام افتاده است، نگاهش به لوله تفنگی افتاد. با قنداق اسلحه محکم به صورتش می کوبند و سرباز بر روی زمين می افتد و خون از او جاری می شود. ربايندگان سريعا دستان سرباز را بسته ، چشمانش را چشم بند زده ، او را برداشته و در تاريکی شب ناپديد می شوند.
شايد اين پايان يک آدم ربايی بنظر آيد، اما کابوس تازه شروع شده است. مادر سرباز با شنيدن خبر از حال می رود، پدر برای دعا، دست به آسمان بلند می کند. افسران فرمانده سرباز اسير شده، قول شرف می دهند که تا جائيکه در قوه و توان دارند، کاری کنند که او را برگردانند. هم خطی های سرباز قسم می خورند تا انتقام سرباز را بگيرند. يک ملت به پا می خيزد با درد و نگرانی .
کسی نمی داند که سرباز در چه وضعيتی است: آيا زخمی شده است؟ آيا ربايندگانش در حق او حداقلِ رفتار انسانی را مراعات می کنند، يا اينکه آنان او را تا حد مرگ شکنجه داده و شرف او را جريحه دار می کنند؟ بدترين نوع رنج کشيدن، بی خبری است. آيا او به خانه باز می گردد؟ اگر آری، کی؟ و در چه وضعيتی بر می گردد. آيا کسی می تواند در برابر چنين واقعه غم انگيزی بی تفاوت بماند؟
تروريست های اسرائيلی
حتما بسيار تعجب خواهيد کرد، اگر بدانيد که توصيفاتی که در بالا خوانديد، هيچ ربطی به ربوده شدن «گيلاد شعليت» سرباز اسرائيلی ندارد. اين ماجرای دستگيری يک فلسطينی در قصبه نابلس در حدود دهسال پيش است که من بعنوان سرباز نيروهای دفاعی اسرائيل (IDF) در آن شرکت داشتم. سربازی که ربوديم، يک نوجوان ۱۷ ساله بود و ما او را به اين علت ربوديم که فکر می کرديم او در مورد « شخصی» که « عملی» انجام داده بود، چيزی می دانست.
ما در حاليکه يک کيسه بر سرش کشيده بوديم ، دست بسته او را به مقر بازجويی Shin Bet که معروف به « تپه فرياد» بود ( در آن زمان فکر کرديم اين اسم گذاری خيلی با حالی است) ، آورديم . در آنجا زندانيان با شدت و خشونت تحت « شوک » قرار می گيرند و برای هفته ها و يا حتی ماهها ، کسی چه می داند،« بی خوابی» داده می شوند.
کسی در باره اين موارد چيزی در روزنامه ها نمی نويسد، کسی برای آزاد سازی سرباز نوجوان فلسطينی ، ديپلمات های اروپايی را خبر نمی کند. چرا که هيچ چيز غير عادی در مورد دزديدن اين نوجوان فلسطينی وجود ندارد، همه چيز در اين مورد عادی است. در طول ۴۰ سال اشغال فلسطين ، ما هزاران نفر از اين مردم را دزديده ايم، همانگونه که گيلاد شعليت ربوده شد، تهديد بوسيله اسلحه، زدن بی رحمانه، نه قاضی نه هيئت منصفه، نه شهود و نه دادن کوچکترين اطلاعاتی در مورد اسير به خانواده اش.
زمانيکه فلسطينی ها آدم ربايی کنند، ما عمل آنها را «ترور» می ناميم. زمانيکه ما همين کار را انجام دهيم، بدين معناست که بی وقفه در حال شکست دادن و از بين بردن آدم های شرير و قسی القلب هستيم.
مظنونين؟
شايد برخی بگويند:" نيروهای دفاعی اسرائيل، آدم ربايی "غيرموجه" نمی کنند، اين افراد " مظنون" هستند."
دروغی از اين بزرگتر نيست. در تمامی سالهايی که در ارتش خدمت می کردم، به اين فکر رسيدم : چه چيزی باعث می شود که يک "مظنون" بوجود شود؟ دقيقا چه کسی به "او" مظنون می شود و به چه علت؟
چه کسی اين حق را دارد که يک نوجوان ۱۷ ساله را بربايد، شکنجه دهد و احتمالا او را بکشد؟ يک بازجوی ۲۶ ساله مقر Shin Bet ؟ يک بازجوی ۴۶ ساله؟
آيا اين بازجويان آموخته ها و قابليت های ديگری فرای توانايی " بازجويی" کردن، دارند؟
اين بازجويان چه چيزهايی را مورد بررسی و ملاحظه قرار می دهند؟
اگر اين "مظنونين" همگی اين چنين گناهکارند، چرا آنها را به دادگاه نمی برند؟
هر کسی که بر اين باور است که نيروهای دفاعی اسرائيل و مقر بازجويی Shin Bet، در صورت فقدان مدارک و عدم روشنی موارد، تمامی تلاش خود را بکار می گيرد تا نقض حقوق بشر را به حداقل برساند، بسيار ساده انديش و خوش باور است. اگر ساده انديش و خوش باور نباشد، می بايستی شستشوی مغزی شده باشد. تنها کافيست که کسی شهادت نامه (قسم نامه ) سربازانی که مجری فرامين دفاتر بازجويی بازداشتگاهها هستند را بخواند تا از عمق اعمال غير اخلاقی ما در اين مناطق باخبر شود.
هم اکنون ، صدها زندانی بطرز وحشيانه در زندانهای Shin Bet و ديگر سياهچال ها نگهداری می شوند، مردمی که هيچگاه دادگاهی نشده اند و دادگاهی هم نخواهند شد. و مردم اسرائيل نيز در مقابل اين پديده، مصممانه سکوت می کنند.
مسئوليت اسرائيلی ها
روزی که گيلاد شعليت ربوده شد، من سوار يک تاکسی بودم. راننده به من گفت" ما بايستی به غزه برويم و در آنجا شروع کنيم که به تک تک فلسطينی ها شليک کنيم، تا يکی به ستوه بيايد و گروگان را آزاد کند. "
معلوم نيست که چنين عملياتی بتواند که گيلاد را زنده برگرداند.
اما بجای دست زدن به عمل تروريستی متقابل، که جامعه فلسطينيان را هم اسير خودش کرده است، ما می بايستی سربازان و اشخاص غيرنظامی فلسطينی را که ربوده ايم، آزاد نمائيم. اين يک عمل درست است و می تواند که نسيم صلح و همزيستی را در اين مناطق جاری کند.
آه، لعنت بر شيطان ! اگر اين تنها راهيست که می تواند گيلاد را صحيح و سالم به ما برگرداند، ما در قبال او اين مسئوليت را داريم که اين کار را انجام دهيم.
-----------------------------
* آريک ديامانت يکی از سربازان ذخيره IDF و در عين حال سرپرست سازمان صلح طلب" شهامت در رد فرامين" است.
http://www.ynetnews.com/Ext/Comp/ArticleLayout/CdaArticlePrintPreview/1,2506,L-3271505,00.html