m.rad@gmx.net
كنفرانس كشورهای صنعتی و ثروتمند غربی و ژاپن كه به اتفاق روسيه گروهG8 ( كشورهای آمريكا ، انگلستان ، فرانسه ، آلمان ، كانادا ، ژاپن ، ايتاليا باضافه روسيه ) را تشكيل می دهند از روز پنجشنبه جلسات خود را در انگلستان آغاز كرده بودند كه با موج انفجارهای مشكوك تروريستی در چند نقطه حساس لندن مواجه شدند كه نه تنها اين كنفرانس را تحت شعاع خود قرار داد بلكه شوك بی سابقه ای درانگلستان و سراسر كشورهای غربی وارد آورد و سيستم امنيتی آنها را بالكل زير سئوال برد.
انگلستان در تمام سالهای گذشته با تدارك و هزينه و پرسنل بی سابقه ای فكر ميكرد كه قادر است با شرايط ويژه ای كه اين كشور دارد از جمله جزيره بودن و تجربه در جنگ چريكی با ايرلندی ها وبا يك سابقه طولانی جنگ و تجاوزبه بسياری از كشورهای ديگر در خارج ازكشور و هزينه سرسام آور بودجه نظامی و سازمان امنيت با كارمندان بسيار زبده و آموزش ديده كه در سراسر جهان فعال هستند قادر است جلو حمله از خارج را بگيرد دقيقا همان سياستی كه آمريكا تا پيش از 11 سپتامبر در تصور آن بود.
انفجارهای پی در پی و تدارك ديده شده كه همزمان درچند نقطه حساس شهر لندن رخ داد و سيستم مخابرات شهر را نيز مختل كرد در شرايطی اتفاق افتاد كه تونی بلرنخست وزير انگلستان قصد داشت تا با مستمسك قرار دادن كمك به كشورهای آفريقايی وجهه از دست رفته اين كشوررا در جهان به آن باز گرداند.
تمامی دست اندر كاران سياست در مورد عدم موفقيت كنفرانس گروه هشت اتفاق نظر داشتند چون اين بار تضادهای بين كشورهای غربی از يك طرف و فشار بيش از اندازه توده های مليونی از سراسر جهان و اتحاديه های مختلف جهانی از جمله اتحاديه آفريقا و شانگهای و حتی بر گزاریهمزمان كنسرت های موسيقی در بيش از ده كشور جهان جهت پشتيبانی از كشورهای فقير كه با استقبال بيسابقه ده ها هزار جوان كشورهای مختلف مواجه شد و فشار به آمريكا برای پيوستن به پروتكل محيط زيستی كيوتو و عدم موافقت آمريكا با آن نمی توانست حامل دست آوردی برای گروه G8 باشد.
مضافا به اينكه اينبار ابتكار عمل از آن بر گزاركنندگان كنفرانس نبوده است ( نگاه كنيد به مقاله كنفرانس گروه G8 از نوسينده مقاله) كشورهای عضو اتحاديه شانگهای طی قطعنامه ای از آمريكا خواسته بودند كه نيروهايش را ازكشورهای آسيای ميانه خارج كند و كشورهای آفريقايی نيز درخواست عدم دخالت در امور داخلی كشورهایآفريقايی و همزمان بخشودگی بدهكاريهای خود از طرف بانكهایغربی و ژاپن را كرده بودند كنفرانس اتحاديه آفريقا به اتفاق آرا خواهان همكاری تكنولوژيكی و مديريتی و رابطه تجاریعادلانه و برابر با كشورهای گروه فوق شده بود.
در اين شرايط تنها توافقی كه بعمل آمد امكان كمك 50 ميلياردی به كشورهای در حال توسعه تا سال 2010را دربر ميگيرد كه همانند همه قول و قرارهای كشورهای صنعتی پا در هواست در قطعنامه پايانی اين كنفرانس كه تحت شعاع بمب ها قرار داشت پيش بينی شده است كه از مقدار فوق 25 ميليارد دلار به آفريقا تعلق خواهد گرفت و برای كشور فلسطين هم سه ميليارد دلاردر نظر گرفته شده است در مورد فلسطين چند سال پيش هم كشورهای اروپايی كمك هايی را در نطر گرفته بودند كه اسرائيل تاسيساست ساخته شده توسط اين كشور ها را با همكاریآمريكا نابود كرده بود.
روزنامه های غربی طی هقته گذشته اذعان كرده بودند كه كمك های اين چنانی تنها يك پز خالی بيش نيست چون قرار دادهای اجرايی و نظارتی بايد از طرف كشورهای در حال توسعه با كشورهای كمك كننده منعقد شود بدين ترتيب بيش از 90 % كمكهای ادعايی اساسا از كشورهای كمك كننده غربی خارج نميشود مضافا به اينكه معادل مبلغ كمك در نظر گرفته شده بر بدهكاری كشورهای جهان سوم افزوده ميشود كشورهای آفريقايی بيش از 40 ميليارد دلار به كشورهای غربی بدهكارند كه با احتساب بهره بانكی و تاخير در باز پرداخت وام دريافتی هرساله بر مقدار آن افزوده ميشود .
كنفرانس گروه هفت بعلاوه يك نتوانست بر سر يك برنامه مشخص در رابطه با آلودگی هوا همانطور كه پيش بينی ميشد به توا فق برسد اگر چه اينبار كشورهای برزيل ، هندوستان ، مكزيك ، چين و آفريقای جنوبی كه بعنوان ناظر در كنفرانس شركت داشتند مشتركا در اولين روز بر گزاری كنفرانس طی قطعنامه ای از آمريكا و كشورهای غربی خواسته بودند بعنوان بزرگترين آلوده كنندگان محيط زيست مسئوليت بيشتری در اين رابطه بعهده بگيرند و بطور مشخص از آمريكا درخواست شده بود به پروتكل كيوتو بپيوندد كه آمريكا همچنان با آن مخالفت ميكند.
با توجه به مسائل فوق بايد گفت كه اين كنفرانس نه تنها موفقيتی در بر نداشته است بلكه تضادهای موجود بين كشورهای قدرتمند و ثروتمند را كه خواهان هژمونی و سهم بيشتربر جهانند افزايش داده و قطب گرايی را بيشتر نمايان كرده است ضمن آنكه فاصله كشورهای در حال توسعه و قدرت های تازه را با هفت كشور صنعتی غرب و ژاپن بيشتر كرده است.
در رابطه با عمليات تروريستی در لندن كه منجر به كشته و زخمی شدن صدها نفر شده است وحيثيت امنيتی انگلستان و غرب را بر باد داده است هنوز اخبار و اطلاعات موثقی به بيرون درز نكرده است با تبليغات گسترده و همزمان رسانه هایغربی در اين رابطه همانند عمليات تروريستی در نيويورك بنظر ميرسد برنامه تازه ای در دستور كار قرار گرفته است كه بايد بدقت مورد مطالعه قرار گيردانگلستان كوشش كرده است تا با استفاده از اين واقعه و كنفرانس گروه هشت يك بار ديگر تلاش كند تا كشورهای پاره پاره اروپايی را كه خود درپاشيدگی آن نقش مستقيمی بازی كرده است بهم وصله زند و رابطه گسسته اروپا و آمريكا را مجددا بر قرار كند تا شايد اعتماد لازم دوباره ايجاد گردد.
از آنجا كه ريشه تروردر خود سيستم های ناعادلانه كشورها یامپرياليستی و تضادهای حل نشده و رو به گسترش در اثر رقابت های جهانی برای تقسيم مجدد جهان نهفته است بررسی جداگانه ای را طلب ميكند كه من در مقاله چهار چالش قرن بيست و يكم [امپرياليسم ، تروريسم ، فاناتيسم و جدايی طلبی مذهبی ( سپاراتيسم مذهبی ) ] مفصلا در اين مورد بحث كرده ام كه مجددا در زير همين مقاله جهت مرور درج شده است
چهار چالش قرن بيست و يكم
امپرياليسم ، تروريسم ، فاناتيسم و سپاراتيسم مذهبی ( جدايی طلبی مذهبی) بدون هيچ ترديدی در ديد توده هایر جهان چالشهای بزرگ و تعيين كننده در قرن پيش روی ماست در قرن گذشته حاكميت غالب سيستم فئودالی برای هميشه از صحنه كره خاكی محو ونابود شدولی همزمان با نابودی طبقات فئودال طبقات ديگری پا به عرصه وجود گذاشتند كه به منابع طبيعی و امكانات داخلیخود قانع نبوده و در صدد گسترش سرزمين خود و حاكميت بر ديگران بر آمدند اين طبقات بقاء خود را در قدرت نظامی و تجاوز و اشغال سرزمينهای ديگر ديده كه علاوه بر مقاومت توده های جهان و كشورهای زير سلطه در بين خود اين قدرت مندان نيز جنگ و جدل بيشماری در گرفته است كه هنوز پايانی برآن متصور نيست .
اشكال مقاومت كه در ابتدابرای استقلال پيش ميرفت شكل تكاملی بهتری بخود گرفته و ملتهای كشورهای مختلف برای دفاع از منافع خود احزاب و سازمانها را تدارك ديدند كه تا ثيرسرنوشت سازی در پيشبرد مبارزه برایاستقلال و در پی آن برای اصلاحات دمكراتيك داشته است و اين تكامل هنوز ادامه دارد و در سراسرجهان به اشكال مختلف خود را با توجه به شرايط كشورها عرضه ميكند ولی در مقابل آن چهارنيروی مخرب فوق به مقاومت مرگ و زندگی دست زده و با تمام توان خود در صدد تخريب اين روند تكاملی هستند و فكر ميكنند كه ميتواننداين خواستها را سركوب كرده و شرايط خود را به توده های جهان تحميل كنند.
امپرياليسم :
بزرگترين نيروی تخريبی در عرصه جهانی امپرياليسم است امپرياليسم بزبان عاميانه يعنی كشوری كه قصد داردبا گسترش خوداز طريق نظامی بيك امپراتوری تبديل شودو خود را اگر بتواند بر جهان و اگر نه در گوشه ای از جهان تحميل كنداين هدف در ابتدااشغال كشورها را در بر ميگيرد و بعداز آن از بين بردن تمامی خصوصيات فرهنگی و آداب و سنت و زبان و اقتصاد و زيز بنا و در مجموع هويت های ملی را هدف قرار ميدهد در دوقرن گذشته آمريكا كه فقط كرانه شرقی قاره آمريكای شمالی را دربر ميگرفت به سرزمين با وسعت وجمعيت امروزی تبديل شده است و علاوه بر نابودی سرخ پوستان از فرهنگ و تمدن آنها چيزی باقی نگذاشته است و مناطق جنوب كشور را كه متعلق به مكزيك با آن فرهنگ غنی بود را ضميمه خاك خود كرده است .
اين شكل كشور گشايی قبلا از طريق كشورهای ديگر اروپايی تجربه شده بودانگلستان ، اسپانيا ، پرتقال ، فرانسه، بلژيك ، آلمان و روسيه و ساير كشورهایاروپايی نيز با توجه به توان نظامی و اقتصادی خود كوشش هايی در اين زمينه بعمل آوردند ولی در اثر رقابت با همد يگر و مقاومت توده ها ی جهان هم خودشان از صحنه خارج شدند و هم كشورهای زير سلطه به استقلال مرزی رسيدند.
در قرن گذشته تعريف علمی تری از اين پديده توسط لنين ارائه شد تمام مراحل فوق را روسيه تزاری هم طی كرده بود كه امروزه اين وسعت را پيدا كرده است بنا به تعريف لنين امپرياليسم آخرين مرحله سرمايه داریاست كه شكل آن تغيير كرده و بصورت انحصارات بزرگ خود را به جهان تحميل خواهد كرد اگر سرمايه داری در بطن سيستم فئودالی به رشد خود ادامه داد و پتانسيل بزرگی از خود بروز داد براساس تز لنين در اثر رقابت افسار گسيخته و فشارنظامی به پاشيدگی خودبيشتر دامن زتده و شرايطی را ايجاد خواهد كرد كه توده هاابتكار عمل را بدست گيرند واز اين لحظه ديگر اين سيستم شروع به مقاومت بيهوده كرده و علاوه بر تخريب در سطح جهان به تلاشی خود نيز كمك خواهد كرد.
روند تاريخی قرن گذشته نشان ميدهد كه بعداز انقلاب اكتبرامپرياليسم همان نقش فئودالها را در برابر سيستم سرمايه داری در رابطه با روند مالكيت اجتماعی كه در جهت پيشرفت و تكامل است بعهده گرفته است و عملا نه اينكه نميتواند كوچكترين مسائل جهانی را حل كند بلكه بر پيچيدگی و بحرانی كردن آن می افزايد نگاهی به عملكرد چهارده سال گذشته اين سيستم در جهان نشان ميدهد كه دنيا هرگز تا اين اندازه بی ثبات و پر از بحران نبوده است هرگز در هيچ دوره تاريخی در جهان اينهمه خسارت بر مردم و اقتصاد جهان وارد نيامده است سه جنگ بزرگ بر عليه يوگسلاوی، افغانستان و عراق گوشه ای از اين عملكرد را نشان ميدهد.
اگر در جنگ جهانی دوم دو مليون تن بمب بر روی كره خاكی ريخته شد در جنگ جنوب شرقی آسيا بر عليه ويتنام ، كامبوج و لائوس بيش از سيصد برابر و در جنگ عراق حتی از بمب های ده تنی كه قدرت تخريبی يك بمب اتمی را دارد نيز بهره گرفته شده است در عراق مقدار استفاده شده از سلاحهای مختلف و هزينه جنگ قابل مقايسه با جنگ جنوب شرقی آسيا نيست و يا در يوگسلاوی تنها آمريكا با از دست دادن يك هواپيما يك ميليارد دار خسارت ديده است كه خود نشاندهنده قدرت تخريبی اين هيولای قرن است.
مقايسه قدرت تخريبی امپرياليستی بوضوح نشان ميدهد كه اين نيرو فقط نقش تخريبی داشته و بزرگترين خطر برای جهان متمدن و بشريت امروزی است اين نيرو قصد دارد بهر قيمت و در حد توان خود به تخريب زير بنای اقتصادی كشورها پراداخته تا بخيال خود مدت عمر خود را طولانی تر كند بنابراين عقب افتاده ترين و مرتجع ترين و مخوف ترين سيستم موجود در جهان همين سيستم امپرياليستی است .
خطر بزرگ ديگری كه جهان را تهديد ميكند قدرت خريد مزدوران توسط اين سيستم است تمامی كسانی كه بهر دليل در پی اين سيستم روان هستند كاملا و آگاهانه از آن پشتيبانی كرده و منافع خود را بدرستی تشخيص داده اند لژيون های فرانسوی كه زنده مانده اند هنوز حاضرند در صورت در خواست دولت از آنها بعنوان سرباز حرفه ای به جنگ فرستاده شونداين نيروی تخريبی بزرگترين مانع بر سر راه پيشرفت و تكامل جوامع بشری بوده و بهمين دليل بزرگترين مقاومت را در جهان برعليه خود بر انگيخته است و طبعا تا شكست كامل خود در جهان آنچه در توان دارد بكار خواهد بست تا خود را حفظ كند ولی تاريخ نشان داده است تا تجاوز هست مقاومت هم هست تجربه مبارزاتی مردم عراق نشان داده است بتدريج كمر اين سيستم شكسته ميشود تمامی قدرت های بزرگ همانند انگلستان و آلمان و روسيه وژاپن و ديگر كشورها اين مسير را طی كرده اند حتی اگر همه اين كشورها باهم متحد شوند باز هم در برابر مقاومت مردم جهانی محكوم به شكست هستند بنابراين شكست امپرياليسم حتمیاست اين نيروی ارتجاعی و مخرب و بازدارنده كه متعلق به گذشته است و به افسا نقاط جهان تهاجم كرده تا با نشان دادن قدرت نظامی خودايجاد رعب و وحشت كند راهی جز شكست و سرافكندگی در پيش ندارد.
تروريسم :
هر چقدر شدت بربريت سيستم امپرياليستی بيشتر شود اين امكان را به كشورهای رقيب خواهد داد تا با هر وسيله ممكن و موجود پيروزی طرف مقابل را ناممكن سازد يكی از ابزارهای اين مقاومت اقدامات ترورريستی است توجيه آنها بسيار ساده است شما ما را با بمبهای خود از طريق هوا و دريا و زمين ميكشيد و ادعا ميكنيد كه قوانين جهانی را زير پا نگذاشته ايد ولی شما بيشترين تلفات را به مردم عادی وارد ميكنيد بنابراين ماهم همين كار را بر عليه شما ميكنيم .
تروريست بينش و عملكرد يك گروه و يا يك سازمان و يا يك دولت است كه ميخواهد با ترور و ايجاد رعب ووحشت به اميال خود دست يابد برایاين گروه همانند امپرياليسم هر امكانی برای پيشبرد اهداف قابل استفاده است با اين تفاوت كه از منابع مالی و نظامیامپرياليسم بر خوردار نيست معمولا تروريست ها در كشورهايی كه رقابت بر سر تقسيم قدرت بشدت جريان دارد زمينه خوبی برای فعاليت دارند ديد اين شيوه تخريبی در آن است كه حاكمين را كه بيشتر به مال و منال خود چسبيده اند بوحشت انداخته و تضاد داخلیآنها را افزايش ميدهد.
برای تروريستها كه عملكرد آنها در واقع روی ديگر اقدامات امپرياليسم است استفاده از هر امكانی مجاز است و هر هدفی را كه بشود مورد حمله قرار داد و بخصوص مكانهای عمومی غير قابل دفاع را در نظردارد در تمام جنگها ی كشورهای بزرگ بر عليه يكديگر يكی از شيوه های رايج اقدامات تروريستی بوده است مثلا خود آمريكا در آمريكای لاتين برای نابودی نيروهای مقاومت از همين شيوه بصورت گسترده استفاده كرده است و هنوز هم ميكند بجرات ميتوان گفت آبشخور تروريسم سيستم های امپرياليستی هستند نمونه هایآن استفاده از اين شيوه در هرسه جنگ كشورهای غربی برعليه كشورهای يوگسلاوی وافغانستان و عراق است سازمانهای تروريستی يك ويژگی ديگر هم دارند آنها به راه حلهایعجولانه اعتقاد داشته و بيشتر اقدامات آنها ضربه زدن به طرف مقابل است و نه كسب قدرت و بمحض محروم شدن از حمايت دست از اقدامات خود بر ميدارند.
ترورسيم دولتی لغت جا افتاده ای است كه ساليان سال است ورد زبانهاست از سال 1948يعنی از بدو پيدايش اسرائيل تا به امروز اين رژيم همواره از شيوه ترور دولتی برای پيشبرد مقاصد خود بهمراه آمريكا و انگلستان در سراسر دنيا استفاده كرده است اين شيوه جهت سركوب مخالفان در انگلستان بر عليه ايرلندی ها و در اسپانيا بر عليه باسك ها و در يونان و پرتقال و ديگر كشورها همانند تركيه از طرف ماموران امنيتی حكومتی بكار برده ميشود تا از تشكل گروه ها ی مخالف و بخصوص نيروهای مترقی جلوگيری شود.
فاناتيسم :
اين پديده مخرب با اين عملكرد امروزی خود چندان سابقه طولانی نداردفاناتيسم در واقع پافشاری بر رویايده ها و عقايد گذشته و دفاع از آن بدون كوچكترين امكان تجديد نظردر آن است اين تفكرهرگونه بحث و مجادله را در اين مورد رد كرده و هيچ گروه ونظر ديگری رابر حق نميداند فاناتيكرها كه در كار سياسی فعال هستند تماما ريشه مذهبی دارند و حتی آن بخشی هم كه از نيروهای چپ منشعب شده اند و اين طرز تفكر را بعنوان راه حل پذيرفته اند نيز جزوفاناتيكر ها بحساب می آيند.
اين گروه ها تكامل و تجارب ديگران را قبول نداشته و بيشتر مبدا ء رادرمد نظر دارند و عموم ابوسيله يك فرد اداره و يا هدايت ميشوندفاناتيسم طرفداران خود را بطور كلی كور و كر كرده و آنچنان تبليغ ميكنند كه تنها انسان دانا و عاقل فقط رهبر آنهاست و از آنجا كه در حاكميت نيستند و شانس آنرا ندارند در عمل عقايد بغايت خطرناك خود راتجربه كنند بيشتر خود را منفرد كرده و حتی در مواردی دست به خودكشی دسته جمعی ميزنند فاناتيسم بيشتر شامل گروهای مذهبی ميشود كه اگر اين تفكر را با سياست قاطی كنند آنوقت بيك جريان غير قابل كنترل و خطرناك تبديل ميشوند گروهای غير مذهبی ديگر هم اگر اين شيوه تفكر را بر گزينند مرام و ايده خود را به يك مذهب تبديل كرده اند.
در شرايط فعلی سه گروه فاناتيكر بسيار خطرناك در مقابل هم قرار گرفته اند يكی فاناتيسم مذهب مسيحی است كه در تعدادی از كشورهای غربیاز جمله درآمريكا در حاكميت هستند و تقريبا تمامی جناحهای محافظه كار را پشت سر خود جمع كرده اند و حتی تئوری جنگ تمدن ها كه منظور آن نابودی تمامی مذاهب و تمدنهای ديگر است را تحت عنوان ما بر تريم را تئوريزه كرده اند و آنرا آقایهانتينگتون يكی از همكاران هميشگی و مشاور امور امنيتی آمريكا تحت عنوان جنگ تمدنها انتشار بيرونی داده است .
اين تز نيات بسيار خطرناك اين نوع فاناتيزم را نشان ميدهداين جريان با توجه به امكانات نظامی و مالی و پشتيبانی نيروهای محافظه كار جهانی و كشورهای محور آمريكا با توجه به تندنس فاشيستی بسيار خطرناك بوده و عملا طی چهارده سال گذشته سه جنگ بزرگ را تدارك ديده است جنگ يوگسلاوی برای قطع نفوذ مذهب ارتدوكس روسی و جدا كردن بخش كاتوليك آن از روسيه
جنگ افغانستان بر عليه فاناتيكر های طالبان در واقع بر عليه مذهب سنی نوع وهابی كه تضاد بين نيروهای مذهبی سنی با مذهب مسيحيت نوع آمريكايی را بشدت افزايش داده است و احتمال باز سازی آن نميرود و جنگ عراق كه بخش بزرگی از نيروهای شيعه را عليرغم همكاری رژيم ايرن با غرب در مبارزه با مذهب سنی بر عليه فاناتيسم غرب بسيج كرده است در جنگ عراق و افغانستان فاناتيكرهای هرسه طرف بطور داوطلب راهی صحنه جنگ شده اند حتی بيشتر سربازان آمريكا ومتحدان آن از جمله كره جنوبی از مسحيان فاناتيكر هستند.
ورود نيروهای متجاوز به عراق و افغانستان زمينه مساعدی برای نيروهای فاناتيكر اسلامی برای بسيج توده های مذهبی بوجود آورده است آنها دقيقا همان كار افراطيون مسيحی آمريكا و يهوديان اسرائيل رادر پيش گرفته اند.
در هرسه جنگ كشورهایغربی مشخص شده است بدون بسيج مذهبيون مسيحی افراطی امكان تجاوز و ادامه آن ميسر نبوده است اقدامات دوسال اخير جنگ در عراق و افغانستان بهترين گواه اين مسئله است و بنظر ميررسد افراطيون دوطرف بر عمليات خود بيافزايند و آنرادر سطح منطقه و جهان گسترش دهنداقدامات گروه های افراطی كه در كنار مقاومت توده ای در عراق فعال هستندو كوشش دارندهمانند آمريكا برای خود وجهه ای دست و پا كنند تاكتيك طرف آمريكايی را با شكست مواجه كرده است .
advertisement@gooya.com |
|
فاناتيكرهای آمريكايی دو اشتباه تاكتيكی و استراتژيكی كرده اند يكی اعلام استفاده از حمله پيشگيرانه است كه بهمه نيروها و كشورها اين مشروعيت را ميدهد تا با تمام ابزار و امكانات خودرا مسلح كنندو به مقابله بپردازند و بتوانند به بسيج تود ها بپردازند كه در اين مورد هم موفق بوده اند .
اشتباه دوم آمريكا در تحليل اوضاع اين بود كه پس از 11 سپتامبر برای سروسامان دادن به اوضاع امنيتی داخل كشور ترجيح داد به تجاوز خارجی دست بزند اين اقدامات نه اينكه مسئله امنيتی داخل آمريكا را حل نكرد بلكه بر شدن نا امنی در تمام كشورهایغربی و ژاپن افزوده شد و آنها را مجبور كرد بودجه سرسام آوری بدين منظور در نظر بگيرند.
نيروی سوم در جهان فاناتيكر های يهودیهستند كه پس از تشكيل دولت مذهبی يهودی در اسرائيل تمام پيوند های منطقه ای را از بين بردند اين نيرو بعلت كمی جمعيت و امكانات مالی محدود قادر نشد سياست افراطيون مسيحی رادر منطقه خاور ميانه پيش ببرد ولی در داخل و بخصوص در جناح محافظه كار آمريكا و غرب از نفوذ قابل ملاحظه ای بر خوردار است و تا به امروز موفق شده است تفكرات افراطی خود را با افراطيون آمريكا هم آهنگ كنداسرائيل بيك جنگ بی پايان با اعراب دست زده است و ميشود گفت اسرائيل بهمراه آمريكا دو كشور بسيار خطرناكی هستند كه ساليان سال است توسط افراطيون فاناتيك اداره ميشوند.
سپاراتيسم مذهبی
دونيروی افراطی مسيحی و يهودی برایاولين بار در جهان عامل مذهب رابرای جدايی گروهی همانند اسرائيل از يك كشور مورد استفاده قرار داده اند و چالش ديگری يعنی جدايی طلبی مذهبی را وارد بحرانهای جهانی كرده اند در يوگسلاوی ضرب های مسلمان يك ملت خطاب ميشوند و آنرا بعنوان يك كشور برسميت ميشناسند و در اسرائيل نيز مليون ها انسان را كه با زور و دگنك به اسرائيل آورده اند كه تنها وجه اشتراك آنها مذهب يهودی است ملت جا ميزنند و در عراق پيشنهاد ميكنند كه به سه كشور كرد و شيعه و سنی تقسيم شود و بدين ترتيب برای تضمين منافع خود دست بهر اقدامی ميزنند تا عراق را بعنوان دوكشور سنی و شيعه وارد معادلات جهانی كنند.
اين سياست نيروهایافراطی باعث تنش فراوان در مناسبات جهانی شده است چهار چالش اشاره شده مسائل و مشكلات اساسی قرن حاضر خواهد بود كه تمامی نيروهای مترقی و متمدن بايد هشيارانه با آن بر خورد كنند و با اين سياست ها به مقابله بر خيزند.
م. راد (22.09.2004)
واقعه دوروز پيش لندن زنگ خطری است برای تمامی نيروهای مردمی كه اوضاع را بدقت مورد مطالعه و تفحص قرار دهند تا وارد بازی های نيروهای ارتجاعی نشوند جنگ تمدنها بمعنی جنگی بی پايان و كشتار و ويرانی و ايجاد نفرت در بين تود های جهان است حادثه لندن و مادريد و عراق و افغانستان نشان ميدهد جنگ و تجاوز بيك كشور تحت هرنامی و هر عنوانی معنايی بجز سود بردن نيروهای فوق از اوضاع نخواهد داشت نيروهايی كه بشدت در تلاشند گهواره تمدن بشری را از حركت باز دارند چرا كه پاشنه در بنا بميل آنها نميچرخد هرچقدر حضور نظاميان متجاوز آمريكا و كشورهای هم پيمان در عراق و افغانستان و يوگسلاویادامه پيدا كند بهمان اندازه بر شدت نا امنی در جهان افزوده خواهد شد ديگر دوران جنگهای تجاوزكارانه به پايان رسيده است و اين مردم كشورهای جهان هستند كه بايد تصميم بگيرند شيوه حكومتی خود را انتخاب بكنند و نه از طريق تحميل از طرف كشورهای متجاوز و قدرت های بزرگ
به نيروهای مترقی و ضد جنگ و تجاوز بپيونديم و نگزاريم كه بيش از اين زحمتكشان جهان قربانی جنايتكاران و فاناتيكرها و متجاوزان شوند .
م. راد