در همين زمينه
16 شهریور» كريمي با دايي و پروين سلام و عليك هم نكرد، سایت گل21 تیر» بازگشت دايي از امريکا، اعتماد 10 خرداد» علی دايی: برای حضور در نيوکاسل با من مذاکراتی شده است، ايلنا 8 خرداد» علی دايی نامزد مربيگری نيوکاسل انگليس، ايلنا 28 اردیبهشت» صمد مرفاوي سرمربي استقلال، روته مولر دستيار اول، جام جم
بخوانید!
15 مهر » کاشانی هيات مديره پرسپوليس را معرفی کرد؛ محمد دادکان گزينه مديرعاملی سرخپوشان، ايسنا
15 مهر » روايت ناکامی تيم ملی از زبان روته مولر: دايی از کسی کمک نمیخواست، مربيگری تيم ملی برای دايی کمی زود بود، ايسنا 14 مهر » هفته دهم ليگ برتر فوتبال: پيروزی پرگل پرسپوليس بر مقاومت، صبا از سد شاهين گذشت، ايسنا 14 مهر » هفته دهم ليگ برتر: داربی اصفهان هم مساوی شد، تراکتورسازی بازی برده را به سايپا باخت، آخـرين شـانس منصوریـان هم از دست رفت، ايسنا 13 مهر » هي نگوييد تباني شده!، رضا نادم، اعتماد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! روايت ناکامی تيم ملی از زبان روته مولر: دايی از کسی کمک نمیخواست، مربيگری تيم ملی برای دايی کمی زود بود، ايسنامصاحبه با مرد آلمانی شرايط سختی ندارد. او میآيد و مینشيند و حرفهايش را مزه مزه میکند و خيلی صادقانه هر چه به نظر درست بيايد میگويد. مصاحبه با مرد آلمانی به نوعی بازخوانی خاطرات او از مدت حضورش در تيم ملی بود. حرفهای او نه بر ضد کسی است و نه در دفاع از کسی. او تنها آنچه از نظرش منطقی است را بيان میکند. به گزارش ايسنا، مصاحبه سايت گل با روته مولر در هتل استقلال در روزی انجام شد که مرد آلمانی منتظر بود تا فرزندانش را پس از مدتها ملاقات کند. روته آمد و به همه سوالات پاسخ داد اما حساسترين لحظات مصاحبه ۹۰ دقيقهای آنجا بود که صحبت از ناکامی تيم ملی به ميان آمد و او متهم شد به اينکه اشتباهات علی دايی را به او گوشزد نمیکرده است. مولر سرخ شد و بعد تأکيد کرد اين اشتباهی است که اگر تاريخ دوباره تکرار شود، او مرتکب نخواهد شد: « داستان چگونگی کار من در فدراسيون داستان سادهای است. من در ايران کلاس داشتم که علی دايی آمد سراغم. من و علی هر دو دورادور همديگر را میشناختيم. او بازيکن بزرگی در آلمان بود و من هم سابقه مربيگری و تدريس خوبی داشتم اما تا قبل از آن با هم ارتباطی نداشتيم. علی دايی از من خواست تا به کادرفنی تيم ملی اضافه شوم. او از من خواست تا برنامههای تمرينی تيم ملی را طراحی کنم چرا که خودش جوان بود و تجربه بالايی نداشت. دايی تجربه دومش بود و بعد از سايپا بايد تيم ملی را اداره میکرد. از نظر من خواسته او منطقی بود و من هم پذيرفتم به نظر میرسد که نکتهای وجود دارد که در ايران خوب درک نشده. اينکه من با علی يا صمد به عنوان نفر دوم کار کردهام، شبهاتی را ايجاد کرده که آنها را میبينيد! من در کلاسهای مربيگری هم هميشه میگويم که نه من معلم هستم و نه شما دانشآموز! من رئيس نيستم که هر چه بگويم بايد از رويش نتبرداريد! ما با هم کار میکنيم، در تجارب هم شريک میشويم و خيلی خوب يک کلاس را با هم پشت سرمیگذاريم. در مربيگری هم همين است. اولاً مربی بايد ايرانی باشد. من نبايد از طريق مترجم با بازيکنان ارتباط داشته باشم. اين بسيار مهم است که سرمربی زبان بازيکن را بفهمد. من ذهنيت بازيکن ايرانی را نمیشناسم، اما دايی يا صمد اين نکته را درک میکنند. وی افزود: دليل ديگری که سبب شد تا من پيشنهاد کاری تيم ملی يا استقلال را نپذيرم اين است که من در کلاسهايم دايم به مربيان اين نکته را آموزش میدهم که چگونه مربی شوند. حالا من در کلاس به علی يا صمد يک چيز را ياد بدهم و در کادر فنی مستقيم و در طول يک سال کار اين مسائل را انتقال بدهم، نکته مهمتری است. از طرف ديگر برای من هم يک تمرين عملی ديگر بود. اگر میخواهم ياد بدهم، بايد قدرت انتقال خودم را افزايش بدهم و اين کار در يک تيم فوتبال خيلی سادهتر صورت میگيرد تا در کلاس. روتهمولر در توضيح دليل سومش میگويد: «نکته سوم اين است که من به سن اهميت نمیدهم. اين طور نبوده که دايی يا صمد بروند و همه جا را پر کنند که روته با اين سن آمده زير دست من کار کند. ما يک تيم هستيم. هيچ کس رئيس نيست يا مثل رئيسها عمل نمیکند. شخصيت نکته مهمی است. ما میخواستيم به رشد شخصيت همديگر کمک کنيم. وی در پاسخ به اين سوال که چرا تيم ملی به جام جهانی نرفت، میگويد: «چرا به جام جهانی نرفتيم؟ سوال خوبی است. اول از همه من کره جنوبی و شمالی، استراليا، ژاپن و ايران را ملتهای دارای قدرت فوتبال در آسيا میدانم که البته عربستان جايی در اين ليست ندارد. در تهران هم از آنها سرتر بوديم. آنها فقط شانس آوردند. به نظر من آنچه باعث شد تا به جام جهانی نرويم. بدشانسی بود و يک نکته بسيار مهم در مورد ذهنيت بازيکنان ايرانی. ما از کره جنوبی يک بر صفر جلو افتاديم اما بازی مساوی شد. از عربستان يک بر صفر جلو افتاديم اما باختيم. از کره جنوبی در سئول يک بر صفر جلو افتاديم اما باز هم مساوی شد. ايراد اين است. ذهنيت بازيکنان ايرانی اين است که گل اول را که زدی برگرد عقب. اين غلط است. اين فاجعه است. از آنها میخواستيم عقب نيايند و بروند جلو و دومی را بزنند اما اين اتفاق نيفتاد. آنها عقب میآمدند، حرف گوش نمیکردند. استرس بازی را داشتند. اجازه بدهيد يک چيزی را صادقانه بگويم. صعود به جام جهانی برای هر مربی يک روياست. باختن به عربستان در تهران دومين شکست تلخ زندگی من بود. دومين شکست بزرگ زندگی مربيگریام. اولين آن در کلن بود. در سال اول مربيگریام. ما به فينال جام حذفی رسيديم و اگر قهرمان میشديم من به يک مربی افسانهای تبديل میشدم. اما در پنالتی باختيم. جوان بودم و مثل بچهها گريه کردم. به وردربرمن باختيم. اين اولين شکست بزرگ زندگی من بود. دومی هم عربستان بود. متأسفم شب تلخی بود دايی را همان شب عوض کردند. » به گزارش ايسنا، روتهمولر درباره ويژگیهای يک مربی میگويد: «يک مربی خوب بايد چند خصوصيت داشته باشد. شخصيت بالا، تجربه خوب، دانش خوب و از همه مهمتر، قدرت انتقال. بلد بودن، کافی نيست بايد بتوانی اطلاعاتت را ياد بدهی. دايی برخی فاکتورها را نداشت مثلا تجربه. من فکر میکنم او قدم بزرگی برداشت که تيم ملی را قبول کرد. بايد بيشتر صبر میکرد. مربيگری تيم ملی برای او کمی زود بود. من خيلی متأسفم هم برای او و هم برای خودم. اين منصفانه نيست که دايی را مقصر بدانيم يا سرزنش کنيم. اين به همه مربوط است. علی شخصيت خاصی داشت. او هيچ وقت دنبال اين نبود که کسی نظری بدهد. با او حرفی در مورد مسائل مختلف، میزديم، سر فصلها را مشخص میکرد و کار را جلو میبرديم. من عادت دارم که اگر کسی کمک خواست يا نظر خواست حرف بزنم. علی هم نمیخواست . او چيزهای مشخصی میخواست و من کمک میکردم همين. کار کردن من با دايی اشتباه نبود. از اينکه با او کار کردم خوشحالم. اگر دوباره تاريخ به عقب برمیگشت و ما از نو شروع میکرديم باز هم همکاری با او را میپذيرفتم. اين بار اما نقش بيشتری را برعهده میگرفتم، با دايی حرف میزدم. قانعش میکردم. رفتارش را تا آن حدی که میتوانستم تغيير میدادم. او روی انتخابهايش پافشاری میکرد و من مخالفتی نداشتم اما اگر يکبار ديگر اين اتفاق تکرار بشود اين بار با او بيشتر و بيشتر حرف میزنم. او در مربيگری خيلی پيشرفت میکند اما قبلش نياز به اندکی تجربه بيشتر دارد.» وی درباره همکاری با صمد مرفاوی در استقلال هم میگويد: «در مورد صمد. من صمد را در کلاس شناختم. خودش را نشان نمیداد و بيشتر گوش میکرد. تلاش میکرد تا ياد بگيرد. از اين روحيه خوشم میآيد. البته صمد يک مشکل بزرگ دارد. او در کلاس هم همين مشکل را داشت. مشکل زبان. صمد و بقيه مربيان که میخواهند در سطح بالا کار کنند، بايد زبانشان را تقويت کنند. حيف است. او استعداد دارد. از اينکه با کمک او و ديگر مربيان تيم خوبی ساختهايم خوشحالم. اين استقلال میتواند به موفقيتهای زيادی برسد.» Copyright: gooya.com 2016
|