سه شنبه 24 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سهراب را صدای صميمانه، سرخ کرد، شعری از رضا مقصدی

سهراب اعرابی
..."تهمينه" را چه غم / يک باغ، بر حماسه ی يک گل، سلام کرد / باغی که واژه های شکوفای ِ شاخه اش / زيبايی ی شناور ِ شمشاد ِ شاد را / شور ِ کلام کرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




در آرزوی عاطفه وُ آب، زيسته ست
جانی که از جوانی ی سرشار، سبز بود.
در جنگلی که در گذر ِ باد های سرد
از دير تا هنوز، نَفَس می کشد به درد
ــــــــــــــــــــــــــــ در سايه ی ترانه ی مهتاب زيسته ست
تا باد از کنار ِ ما ناشاد بگذرد.
سهراب را صدای صميمانه، سرخ کرد
وقتی که در برابر ِ چشم ِ بهاره اش
پاييز ِ روزگار
آتش به جان ِ تاره ی آوازها کشيد
او خواند آنچه را که به دل عاشقانه ديد
ــــــــــــــــــــــــــــ آن دل که با جوانه ی بی تاب زيسته ست.

پيغام ِ پَهنه گُستر ِ مرگِ تگرگ را
سهراب با ترانه ی تابان ِ تازه اش
بر سينه ی سپيده ی فردا نوشته است.

"تهمينه" را چه غم
يک باغ، بر حماسه ی يک گل، سلام کرد
باغی که واژه های شکوفای ِ شاخه اش
زيبايی ی شناور ِ شمشاد ِ شاد را
شور ِ کلام کرد.

زبياست زندگی
باور کن ای سپيده ی فردای سربلند!
با ماست زندگی.
شادا دلی که در تپش ِ آب وُ آينه
ــــــــــــــــــــــــــــ همچون دل ِ شکفته ی سهراب زيسته ست.

۲۸ تير ۸۸
Reza.maghsadi@gmx.de
Rezamaghsadi.blogfa.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016