یکشنبه 9 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از آيت الله خامنه ای جدايی دين از سياست را پذيرفت تا علی دايی استعفا کرد

کشکول خبری هفته (۷۵)
ف. م. سخن


آيت الله خامنه ای جدايی دين از سياست را پذيرفت
"آيت الله خامنه ای: دين محترم تر و عزيزتر از آن است که به دروغ سياست آلوده شود" «خبرگزاری فارس»

آيت الله خامنه ای طی نطقی کوتاه در جمع خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی اعلام کردند که از اين پس برای حفظ حرمت دين، نظام سياسی ايران به شکل کاملا عرفی اداره خواهد شد. ايشان در بخشی از بيانات خود فرمودند:
«مسلمانان ايرانی، نيازی به اين ندارند که حکومت با زور آن ها را مسلمان نگه دارد. آن ها پيش از انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی مسلمان بودند، اکنون نيز مسلمان هستند، و هر حکومتی هم که بعد از اين بيايد، مسلمان خواهند بود. متاسفانه، جمهوری اسلامی به راهی رفت، که دست سوءاستفاده کنندگان از دين باز ماند. طی سال های اخير، گزارش های بسيار زيادی به دست ما رسيد که حاکی از اين سوءاستفاده بود. اين سوءاستفاده ها باعث شد تا بخش بزرگی از جامعه و جوانان نسبت به دين عزيز اسلام بدبين شوند. برای جلوگيری از گسترش اين بدبينی تصميم گرفتيم، دست سوءاستفاده کنندگان از دين را ببنديم و با عرفی کردن امور سياسی و اجتماعی، بهانه ی سرکوب مردم و انديشمندان را به دلايل ظاهراً دينی ولی باطناً مادی از ايشان بگيريم.»

آيت الله خامنه ای، در حالی که اکثر خبرنگاران به خاطر اين سخنان دچار بهت و حيرت شده بودند، از ايشان خواست تا من‌بعد به جای رهبر معظم انقلاب، صرفاً از عنوان آيت الله استفاده کنند، و در خبرها و گزارش ها، افعال مربوط به ايشان را جمع نبندند:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




«متاسفانه عده ای فرصت طلب، ما را ابزار سوءاستفاده ی خود کرده بودند. به نام ما، به نام اسلام، به نام شريعت، به مردم ظلم می کردند. جوانان و زنان را آزار می دادند. متفکران و انديشمندان را روانه ی زندان می کردند. دست شان به خون بی گناهان آلوده بود. با معرفی ما به عنوانِ "رهبر معظم انقلاب"، تمامِ اعمال مفسده انگيز خود را به حساب ما می گذاشتند. می خواستند ما را هم‌طراز هيتلر کنند که او نيز "رهبر" ناميده می شد. می خواستند از ما ديکتاتور بسازند. افعال ما را به صورت جمع، صَرف می کردند تا مسئوليت اَعمالِ پليدشان را بر گردن ِ ما بيندازند. از ما خداوندگاری می ساختند که اگر فردای حساب از ايشان سوال شود که چرا اين گونه می کرديد، پاسخ دهند، به اختيار ما نبود و "رهبر معظم" هر چه می گفت، بايد همان می کرديم. از امروز ديگر نه مرا رهبر معظم خطاب کنيد، و نه با الفاظ مطنطن آتش کبر را در من برافروزيد. ما هم يک فرد هستيم از افراد ملت. مملکت مجلس دارد، رئيس جمهور دارد، قوه ی قضائيه دارد. البته نه اين ها که الان هست و منتخب مردم نيست. به زودی نمايندگان مجلس و رئيس جمهور و مسئولان قضايی را خود مردم انتخاب خواهند کرد. اين منتخبان واقعی هستند که بايد کشور را اداره کنند، نه رهبر و نه هيچ شخص غيرمنتخب ديگر. من نيز مسئوليت تمام حوادث تلخی که در مدت زمام‌داری ام اتفاق افتاده بر عهده می گيرم و از مردم شريف تقاضای عفو دارم.»

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، سکوت حاضران در جلسه ی مطبوعاتی با کف زدن يکی از خبرنگاران شکسته شد و به ناگهان سالن به جوش و خروش آمد. خبرنگاران در حالی که به شدت ابراز احساسات می کردند، به پا خاستند و يک‌ديگر را در آغوش کشيدند. آيت الله خامنه ای ضمن دعوت به سکوت، آمادگی خود را برای پاسخ‌گويی به سوالات اعلام کردند. اين نخستين بار بود که ايشان رو در رو با خبرنگاران، به صورت مستقيم و بی پرده، به سوالات پاسخ می داد. يکی از خبرنگاران سوال کرد:
«با درود به رهبر معظم انقلاب [آيت الله خامنه ای در اين جا به خبرنگار تذکر دادند، از به کار بردن عنوان رهبر معظم انقلاب خودداری کند و سوال خود را بدون نگرانی مطرح نمايد] با سلام خدمت شما، می خواستم سوال کنم علت اين تصميم ناگهانی چه بود؟»
آيت الله خامنه ای در پاسخ به اين خبرنگار، که از شدت شوق گريه می کرد و کنترل خود را از دست داده بود، فرمودند:
«به نام ما و به نام اسلام جنايت های بسياری در سال های اخير شد. در زندان ها، عده ی زيادی بی گناه کشته شدند. من در گزارش ها، نام اشخاصی مانند زهرا کاظمی، زهرا بنی يعقوب، اميدرضا ميرصيافی را می ديدم ولی به دليل فشاری که بر خود من وارد می شد نمی توانستم اعتراض ام را علنی کنم. مدام گفته می شد که اگر از حقوق اينان دفاع کنيم، اسلام به خطر می افتد چون اين ها مخالف اسلام هستند. ماموران بيت من گزارش می دادند که در خيابان ها، مزاحم زنان و دختران و نواميس مردم می شوند. مزاحم پسران جوان می شوند. آنان را نسبت به دين اسلام بدبين می کنند. رکيک ترين الفاظ را به نام نهی از منکر بر زبان می آورند. به نام حضرت زهرا (س) دختران جوان را آزار می دهند، و در کنار نام مقدس ايشان، زشت ترين کلمات را به عنوان راهنمايی و ارشاد به کار می برند. اين اواخر ديگر حتی شوت فلان بازيکن فوتبال يا بالا بردن وزنه توسط فلان وزنه بردار را به ائمه اطهار و خداوند نسبت می دادند. کسی هم به آن ها نمی گفت که اگر قرار بر دخالت خدا و پيغمبر در اين امور بود ما بايد در همه ی زمينه ها بهترين می شديم حال آن که جزو بدترين هاييم. بنابراين تصميم گرفتم خود را از آتشی که اين متظاهران به دين در حال افروختن آن بودند تا مرا در آن بسوزانند، نجات دهم و شرِّ آن ها را از سر مردم ايران کم کنم. تصميم گرفتم پيش از آن که صدای مردم نجيب ايران بلندتر شود و من مجبور شوم مثل شاه صدای انقلاب شان را بشنوم، دست به اقدام بزنم و کشور را از دست افرادی که نه دل شان به حال مردم می سوزد، نه به حال ايران، نجات دهم...»

ادامه گزارش به محض دريافت منتشر خواهد شد.

ما از اول سکولار بوديم!
"حسين شريعتمداری: ما از اول سکولار بوديم!" «کيهان»

حسين شريعتمداری مدير سابق روزنامه کيهان، در آخرين سرمقاله ی خود که در کيهان منتشر شد، اظهار داشت که "ما از اول سکولار بوديم". به دنبال سونامی به وجود آمده در اثر پيام اخير آيت الله خامنه ای، حسين شريعتمداری در نخستين واکنش به اظهارات ايشان نوشت:
"ما از اول سکولار بوديم. اين جانب از دوران نوجوانی، همواره به جدايی دين از سياست معتقد بودم و بسيار خوشحالم از اين‌که آقای خامنه ای اين موضوع را که بنده سال ها بدان اعتقاد قلبی داشتم مطرح کرد و به بسياری از ظلم ها که به مردم اين سرزمين توسط عناصر مشکوک و خودفروخته می رفت پايان داد. ما بارها و بارها در مقالات خود در کيهان، به سوءاستفاده از دين و مقدسات در امور سياسی و اجتماعی و ورزشی هشدار داده بوديم و بنده به خاطر همين مقالات، بايد پاسخ‌گوی متحجران می بودم و حتی يک شب در منزل خود در بازداشت خانگی به سر بُردم. البته بنده اين را به عنوان ذخيره ی آخرت ام در هيچ جا بازگو نکرده بودم، ولی اکنون احساس وظيفه می کنم که آن شب تلخِ بازداشت را در اين جا ياد آور شوم. بنده از خوانندگان دائمی سايت سکولاريسم نو بودم و به آن‌چه آقای دکتر اسماعيل نوری علا در اين سايت می نوشتند، بيش از ايشان باور داشتم. حتی اکنون که به برکت سخنان آقای خامنه ای آزادی در مملکت به دست آمده می توانم اين راز را بر ملا کنم که خيلی پيش از آقای نوری علا، بنده به اصول سکولاريسم باور داشتم...".

حسين شريعتمداری در ادامه ی سر مقاله ی خود با اشاره به بهبود سريع روابط ميان ايران و آمريکا، و کشورهای پيش‌رفته ی اروپايی، نوشت:
"...ما خسارت بسيار سنگينی به خاطر تيرگی روابط مان با آمريکا و کشورهای پيشرفته ی اروپايی متحمل شديم. گروه تحقيقات استراتژيک کيهان، اخيراً به اين نتيجه رسيده که دشمنان ما مايل به برقراری روابط خوب و مسالمت آميز ميان ايران با کشورهای بزرگ جهان نبودند و به خاطر منافع خود به دشمنی ما با جهان دامن می زدند. به زودی کيهان، نيمه ی پنهان ِ روسای کشورهای دشمن، مثل بورکينافاسو، گينه بيسائو و کنگوی عليا را فاش خواهد کرد تا مردم شريف ايران بدانند از کجا و چه کسانی در مدت سی سال گذشته ضربه خورده اند..."

سفارت آمريکا در تهران آغاز به کار کرد
"سفارت آمريکا بازگشايی شد" «ايرنا»

سفارت آمريکا که بعد از اشغال آن توسط برخی از دانشجويان تندروی مذهبی در اختيار ارگان های نظامی ايران قرار گرفته بود، در ايام نوروز بازگشايی شد. محل اين سفارت که در خيابان تخت جمشيد (طالقانی سابق) قرار دارد، طی مراسمی با حضور دکتر متکی، مسئول موقت وزارت امور خارجه، و عده ای از شخصيت ها و مقامات لشکری و کشوری در اختيار سفير جديد آمريکا در ايران، قرار گرفت. در اين مراسم، سرلشکر فيروز آبادی رئيس موقت ستاد نيروهای مسلح ضمن خوش آمد گويی به سفير و همراهان از ايشان خواست تا کدورت های بوجود آمده طی سه دهه ی اخير را ناديده بگيرند و روابط جديد بر پايه ی احترام متقابل را بيش از پيش مستحکم سازند.

سفير جديد آمريکا، ضمن عذرخواهی از مردم ايران، به خاطر کودتای سال ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دکتر مصدق و تحکيم ديکتاتوری گرديد و نيز اظهار شرمساری از کمک های اطلاعاتی و نظامی به صدام حسين در طول جنگ هشت ساله با ايران و تحريک طالبان برای ايجاد تنش ميان کشورهای افغانستان و ايران و حمايت همه جانبه از کشورهای سواحل جنوبی خليج فارس برای طرح مسائل ارضی و ادعاهای باطل در مورد سه جزيره و نام خليج فارس اظهار اميدواری کرد که ايران و آمريکا، با در نظر گرفتن تجربيات تلخ و بی حاصل سال های اخير، در صلح منطقه و جهان کوشا باشند و روابط شان را بر پايه منافع بلند مدت دو طرف برقرار کنند.

دکتر کامبيز محمودی: تلويزيون صدای آمريکا وابسته به دولت آمريکا نيست ولی...
بعد از وقوع تحولات غير منتظره در ايران، دکتر کامبيز محمودی، رئيس بخش فارسی صدای آمريکا، در گفت و گو با وفا مستقيم اظهار داشت، تلويزيون صدای آمريکا وابسته به دولت آمريکا نيست، ولی ما به طور خودکار، منافع دولت آمريکا را در توليد برنامه های آن در نظر می گيريم و خواسته های دولت آمريکا را در سياست گذاری های صدای آمريکا لحاظ می کنيم.

دکتر محمودی با پيچيده خواندن اين فرآيند به تلاش بی شائبه ی دست اندرکاران صدای آمريکا در پيش برد اهداف انسان دوستانه اشاره کرد و افزود: "البته اين اهداف انسان دوستانه، در صورتی که با منافع دولت آمريکا تلاقی کند، تا حدودی کم رنگ می شود و ما بدون اين که مسئولان دولت آمريکا و بخصوص وزارت امور خارجه، دخالتی در اين امر داشته باشند، خودمان منافع دولت آمريکا را در ارجحيت قرار می دهيم."

خاتمی: ما هم همين را می گفتيم
"سيد محمد خاتمی: ما مطمئن بوديم که آقای خامنه ای اصلاح طلب هستند و گره ی کار کشور را به دست خود می گشايند." «امروز»

به دنبال اظهارات غيرمنتظره آيت الله خامنه ای، سيد محمد خاتمی در گفت و گويی کوتاه با سايت امروز اظهار داشت که حرف ما حرف آقای خامنه ای بود و حرف آقای خامنه ای حرف ما. ما هم در طول مدت رياست جمهوری مان همين حرف ها را می گفتيم ولی اثر نداشت. ايشان هميشه اصلاح طلب بودند و ما اصلاح طلبی را از ايشان آموختيم. ما انتظار داشتيم ايشان روزی به سخن در آيند و جلوی دخالت بی رويه ی افراد متظاهر به دين را در سياست جاری کشور بگيرند. سيد محمد خاتمی که در شهر ژنو و در مرکز گفت و گوی تمدن ها به سر می بَرَد، به خبرنگار امروز گفت: ما خوشحاليم که بالاخره تلاش های ما نتيجه داد و توانستيم به خواسته ی خود که برقراری روابط ميان ايران و آمريکا و تضمين حقوق شهروندی و جلوگيری از اداره کشور با قوه ی قهريه بود برسيم و کار کشور سامان يابد. وی در پاسخ به اين سوال که آيا برای رياست جمهوری در چهارچوب جمهوری ايران، کانديدا خواهد شد با لبخند پاسخ داد: هنوز برای اعلام نامزدی زود است. بايد بيشتر فکر کنم. بايد با خانواده هماهنگ کنم و نظر آن ها را در اين زمينه جويا شوم.

رضا پهلوی طرفداری خود را از نظام جمهوری اعلام کرد
"رضا پهلوی: سلطنت مُرد. ديگر قصد ندارم پادشاه شوم. رياست بيش از دو دوره ی چهار ساله بر کشور، فساد می آوَرَد." «خبرگزاری ها»

رضا پهلوی طی پيامی رسما اعلام کرد دوره ی نظام های پادشاهی به پايان رسيده و او مايل نيست نظام جمهوری به نظام سلطنتی تبديل شود. آقای پهلوی ضمن بر شمردن مزايای جمهوريت، طرفداران خود را مورد نکوهش قرار داد که چرا به بازگشت سلطنت اصرار می ورزند. در بخشی از پيام ايشان آمده است:
"سلطنت مُرد. ديگر قصد ندارم پادشاه شوم. رياست بيش از دو دوره ی چهار ساله بر کشور، فساد می آورد؛ رئيس کشور را ديکتاتور می کند؛ به او حقی بيش از ديگر آحاد مردم می بخشد. من سال ها تحت فشار بودم. هواداران من برای به دست آوردن امکاناتی که در زمان پدر مرحومم داشتند، مرا برای به دست آوردن تاج و تخت تشويق می کردند. آن ها غم ملت نداشتند. غم کشور نداشتند. آن ها فقط می خواستند از روحانيت حاکم انتقام بگيرند و آب رفته را به جوی باز گردانند. من می خواستم با تجارت و سرمايه گذاری به زندگی آرام خود ادامه بدهم و به عنوان فردی از افراد ملت، نظر خودم را در مورد سياست کشور ابراز کنم ولی فشار اطرافيان و دوستان، مانع از اين امر می شد. من از هواداران سلطنت تقاضا می کنم دست از سر من بردارند و بگذارند به عنوان يک ايرانی عادی، و نه شاهزاده، و نه والاحضرت، و نه اعلی‌حضرت، نظرم را در مورد سياست بگويم و اگر مردم خواهان انتخاب من بودند، مثل ساير کانديداها انتخاب کنند. من از طرفداران خود می خواهم دست از جنازه ی سلطنت بردارند و اصرار به احيای آن نداشته باشند."

برگزاری کنسرت بزرگ خوانندگان ايرانی در ورزشگاه آزادی
"کنسرت بزرگ خوانندگان، روز اول تيرماه در استاديوم صد هزار نفری آزادی برگزار خواهد شد" «تی.وی.پرشيا»

در اين کنسرت، اندی، با اجرای آهنگی که سال گذشته ويدئو کليپ آن به صورت انيميشن عرضه شده بود و او به صورت قهرمان کارتونی در استاديوم آزادی آواز می خوانْد و از تهران تا آبادان با موتورسيکلت و اسکورت پليس سفر می کرد، برنامه اجرا خواهد کرد. اندی ضمن ابراز خوشحالی از اين که به آرزوی خود که همانا اجرای برنامه در استاديوم آزادی تهران بود رسيده است گفت: "باورم نمی شد روزی اين ويدئو کليپِ کارتونی واقعيت پيدا کند. من فاصله ی تهران تا آبادان را با موتورسيکلت طی خواهم کرد و در شهرهای بين راه برنامه خواهم داشت. من بسيار خوشحال ام که انتظارم به سر رسيد و ديگر ناچار نيستم اين شعر را بخوانم که: اهل هر کجا که باشيم ما همه ايرونی هستيم / واسه ی رفتنِ به خونه به انتظار نشستيم".

در کنسرت بزرگ اول تيرماه که با مديريت دکتر خشايار غياثی و اجرای محمد و نگی برگزار خواهد شد، خوانندگان ديگری حضور خواهند داشت. افشين، با اجرای ترانه ی مهیّج "آهای خانم خوشگله" اهميت حضور کارگران افغانی و بنگلادشی را در بازسازی ايران گوشزد خواهد کرد و ميزان علاقه و صميميت اش را با زدن پس گردنی به آن ها نشان خواهد داد. خواننده ی نورسيده، آرزو، با اجرای ترانه ی "۱۰۰%" عشق خود را به مردم ايران ابراز خواهد کرد (صد در صد عاشق تو ام / بايد که مال من بشی) و اهميت روابط حسنه با کشور فرانسه را "سان پوق سان" يادآور خواهد شد. سروش، با اجرای ترانه ی تکان دهنده ی "بی انصاف" اهميت درک متقابل ميان زنان و مردان ايرانی را نشان خواهد داد (بی انصاف، درک کن، درک کن احساسمُ / بی انصاف، درک کن، اين قلب حساسمُ).

ازين پس هيچ کتاب و نشريه ای در ايران سانسور نخواهد شد
وزير موقت فرهنگ (فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق) خبر داد که ازين پس هيچ کتاب و نشريه ای در جمهوری ايران سانسور نخواهد شد. صفار هرندی با اعلام اين خبر به نويسندگان مژده داد به دنبال تغييراتی که در نظام سياسی ايران به وجود آمده، اهل قلم آزاد خواهند بود آن چه را که فکر می کنند عيناً و بدون خودسانسوری بنويسند و منتشر کنند و جز چند مورد، که در پيش‌رفته ترين کشورهای اروپايی نيز ممنوع اعلام شده است (مثل سوءاستفاده جنسی از کودکان و تبليغ نژادپرستی و امثال اين ها) مانع قانونی برای نويسندگان وجود نخواهد داشت. نويسندگان تنها در برابر قانون مسئول اند و نوشته های آن ها حتی اگر شکايتی صورت بگيرد، باعث توقيفِ هيچ نشريه ای نخواهد شد.

صفار هرندی افزود: "ما همواره خواهان آزادی انديشه و بيان بوديم ولی شرايط به ما اجازه نمی داد. اکنون اين شرايط به وجود آمده و ما نيز به آرزوی ديرينه ی خود رسيده ايم."

اعتراف مسعود رجوی به اشتباهات جبران ناپذير
"مسعود رجوی: ما اشتباه کرديم. اشتباهات ما آن قدر زياد است که قابل شمارش نيست. بهترين کار برای ما اين است که اعضا و هواداران مان را به حال خود بگذاريم تا راه شان را پيدا کنند و آن طور که می خواهند زندگی کنند." «نشريه ليبرال دمکرات (مجاهد سابق)»

مسعود رجوی رهبر سابق مجاهدين خلق که به صورت مخفی در مرز اردن زندگی می کند، به آن چه "تاريخِ پُر از اشتباه سازمان مجاهدين خلق" می ناميد اشاره کرد و گفت:
"اشتباهات ما متاسفانه قابل جبران نيست. ما با سياست های غلط مان عده ی زيادی از بهترين فرزندان ايران را به کشتن داديم. بزرگ ترين اشتباه ما جدا شدن از مردم بود. فريب دادن مردم بود. ما باور داشتيم که با دروغ و فريب می توانيم کار خود را پيش ببريم. اشتباه ديگرمان که هرگز فراموش نخواهد شد، وابستگی به عراق و صدام حسين بود. ما ايران را به دشمن ديرينه اش فروختيم. جوانان مان را در خاک عراق قربانی کرديم. با شست و شوی مغزی، آن ها را از خود تهی کرديم و وادار به کارهايی نموديم که انسان از يادآوری آن هم شرمسار می شود. برای آزادی همسرم که زنی عصبی و تک‌روست و او را به طرزی مسخره رئيس جمهور منتخب ناميديم دستور به خودسوزی عده ای از هواداران مان داديم و زندگی شان را تباه کرديم. حمله ی ما به داخل خاک ايران، که باعث کشته شدن تعداد زيادی از هواداران مان شد و ما آن را فروغ جاودان ناميديم، اشتباه و ننگ جاودان بود که داغ آن تا ابد بر پيشانی طراحان آن که من و مريم باشيم نقش خواهد بست. ما از مردم ايران و هواداران بی خبرمان عذر می خواهيم هر چند اين عذرخواهی دردی را درمان نخواهد کرد و زندگی از دست رفته ی هواداران مان را به آنان باز نخواهد گرداند."

بزرگ ترين خطای حزب توده
رهبران حزب توده ايران، در کنفرانس مطبوعاتی که ديروز برگزار شد بزرگ ترين خطای حزب را وابستگی به شوروی سابق ناميدند:
"بزرگ ترين خطای حزب، وابستگی تام به اتحاد جماهير شوروی بود. برای ما مايه سرافکندگی و شرمساری ست که از روس ها دستور می گرفتيم و خط مشی خود را با خواسته های آنان هماهنگ می کرديم. به کار گرفتن اعضای حزب برای جمع آوری اطلاعات و ارائه ی آن به شوروی ها اگر چه با انديشه ی مبارزه با امپرياليسم جهانی و در چهارچوب اتحاد برادرانه ميان احزاب سياسی صورت می گرفت ولی نامی جز پشت کردن به منافع ملی بر آن نمی توان نهاد. وابستگی به هر دولت بيگانه، چه آمريکا، چه انگليس، چه روسيه، چه چين به هر قصد و نيتی باشد، خطای محض است. احزاب و سازمان های سياسی فقط و فقط بايد متکی به مردم کشورشان باشند، در غير اين صورت کسی به آن ها اطمينان نخواهد کرد. وابستگی حزب به شوروی و پذيرش بی چون و چرای خط مشی روس ها و بدتر از همه دادن اطلاعات نظامی و غير نظامی به آن ها خطايی بود غيرقابل جبران که به بهانه آن خون بهترين فرزندان ايران در زندان ها ريخته شد."

علی دايی استعفا کرد
به دنبال شکست تيم ملی ايران در مقابل عربستان علی دايی استعفای خود را تقديم فدراسيون فوتبال کرد. علی دايی در گفت و گويی بی سابقه، اظهار داشت که مسئوليت شکست تيم ملی ايران را می پذيرد و از ملت ايران عذرخواهی می کند. علی دايی در پاسخ به خبرنگاران، علت شکست اخير تيم ملی ايران را بی تاثير بودن جادو و جنبل و ورد و دعا دانست و اذعان داشت که بيش از تمرين و اتکا به دانش روز، به آقای بهجت اعتقاد داشته و اين اعتقاد باعث شده تا تيم انسجام لازم را به دست نياورد. دايی به صراحت اظهار داشت که شکست ما خواست خداوند بود تا بيش از حد مغرور نشويم و با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم به هنگام پيروزی، همه چيز را به خدا و پيغمبر نسبت ندهيم و موقعيت شغلی خود را با اين گونه تظاهر کردن ها تثبيت نکنيم. دايی برای نخستين بار اقرار کرد که امکانات مادی که فدراسيون در اختيار تيم ملی قرار داده بود بسيار کم بود ولی ما به دليل رفاقت با روسای فدراسيون و مديران ورزش کشور بر اين کمبودها چشم می بستيم و با اظهار اين که خداوند خودش ما را پيروز خواهد کرد به ميادين پا می گذاشتيم. دايی به صراحت اعتراف کرد که من اشتباهی بودم و به رغم بازی های خوب ملی، شايسته ی مربی گری تيم ملی نبودم و فدراسيون می توانست مربيانی به مراتب بهتر و تکنيکی تر از من، از خارج از کشور استخدام کند. دايی ضمن پوزش از ملت ايران، استعفای خود را تقديم مسئولان فدراسيون کرد.
پايان خبر / کد خبر ۱۲۳۴۵۶

***

توضيح لازم: اميدوارم آن چه در اين‌شماره از کشکول نوشته شده است، فردا به عنوان اخبار حقيقی در جايی درج نشود! چون اين اتفاق چند بار افتاده و طنز با واقعيت يکی گرفته شده اين توضيح را ضروری ديدم. سيزده به در است و سنت های مربوط به آن. آن چه در اين شماره از کشکول آمده يکی از همين سنت هاست!


[وبلاگ ف. م. سخن]





















Copyright: gooya.com 2016