دوشنبه 28 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شيشه خطرناک تر از سرطان است، گفت و گوی ترانه بنی يعقوب با هومن نارنجی ها، مدير کل فرهنگی و پيشگيری ستاد مبارزه با مواد مخدر، همشهری عصر

مدير کل فرهنگی و پيشگيری ستاد مبارزه با مواد مخدر تاکيد خاصی بر نقش خانواده در پيشگيری از اعتياد دارد او تقريبا در هر جمله ای که می گويد بر اين نقش محوری و کليدی که هيچ چيز ديگر نمی تواند جايگزينش شود تاکيد می کند .هومن نارنجی ها از نقش مردم نيز در اين حوزه غافل نمی ماند حوزه ای که به نظر او و تعداد ديگری از کارشناسان حوزه اعتياد در مقايسه با مقابله و درمان اعتياد نقشی جدی تر و پر رنگ تر دارد گفتگويم را با او بخوانيد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




دکترنارنجی ها! تعدادی از کارشناسان حوزه مواد مخدر در کشور بر اين اعتقادند که الگوهای پيشگيری از مصرف مواد مخدر در کشور تاکنون الگوهائی کاملا کليشه ای بوده است شما اين موضوع را می پذيريد؟
اعتياد و پيشگيری از اعتياد الگوهای مشخصی دارد مثلا اگر فکر می کنيد که پنج سال ديگر الگوهای جديدی برای پيشگيری می آيد اشتباه می کنيد چون اين موضوع مثل درمان نوين سرطان و شيمی درمانی نيست و تقريبا چارچوب و جنسش معلوم است . اينکه بعضی فکر می کنند که اگر دانش مواد مخدر و مهارتهای زندگی را در سالهای قبل اموزش می داديم حالا بايد با ورود مواد جديد آنها را کنار بگذاريم و چيزهای عجيب و غريبی را در اين مجموعه وارد کنيم اشتباه می کنند . ما بايد همان مهارتها را با روشهای کارا و نوين اموزش دهيم همان کاری که در همه دنيا هم انجام می شود .اينکه فکر می کنيم مهارت زندگی مغفول می ماند و نگاه دنيا به ان تغيير کرده درست نيست. اينکه می گويند الگوهای کليشه ای؛ چون مدام فکر می کنند بايد برنامه هائی که سالهاست اجرا می شود تغيير کند ولی عملا اين اتفاق نمی افتد در اين باره مثالی می زنم مثلا آمپول زدن سالهاست که با يک روش انجام می شودمثل اين است که بپرسيم تا کی بايد اين طور امپول بزنيم؟ به هر حال به لحاظ بيولوژيک اين روش تعريف شده و کاری اش هم نمی شود کرد و تا ده سال ديگر هم اين گونه است و نمی توان تغييری در آن داد .

اما نسبت به ده سال گذشته تعداد زيادی ماده مخدر جديد و خطرناک وارد بازار شده و تا سالهای آينده باز هم مواد خطرناک تری وارد بازار مصرف می شوند که قطعا روشها و پيام های پيشگيرانه جديدی را می طلبند؟
پيام ما پيام واحدی است و بحث اصلی ما سمی است که به عنوان مواد وارد بدن می شود. ما بايد دانش مصرف مواد را به طور عام افزايش دهيم امروز ممکن است نخ يبايد و فردا برنز .شيشه وارد بازارشود و بعد هم کراک . اصلا هيچ پيش بينی هم نمی توان کرد در سالهای اينده چه موادی وارد بازار می شوند .ما در مرحله نخست با روح اصلی مواد می جنگيم و دوم با رفتار اعتيادی يعنی هر رفتار تکرار شونده ای که بخواهد روند زندگی فرد را مختل کند . پس اگر فکر می کنيم يک ماده جديد مثل برنز وارد بازار می شود ما بايد همه روشهايمان را کنار بگذاريم اين گونه نيست . ما واکسن های مهمتری مثل مهارتهای زندگی و دانش تاب اوری داريم که اگر اينها را به جوانا ن در معرض خطر اموزش می دهيم آنها را در مقابل خطرات بيشتری به جز اعتياد چون جرم و جنايت هم واکسينه می کنيم .

جامعه اصلی هدف تان برای برنامه های پيشگيرانه کدام است وروش اصلی تان همان اموزش مهارتهای زندگی است؟
ما چهار کانون هدف داريم کانونهای آموزشی ؛ محيط کار ؛خانواده و محله ها .اکنون ما با گروه مان در محله ها هستيم و همچنين تشکلهای مردمی را در اين باره فعال کرده ايم. در محيط های کارتاکنون طرحهای پيشگيری پراکنده ای داشته ايم که اينها را يکدست و تحت عنوان طرحهای جامع پيشگيری يکی کرده و پس از تائيد آن در کميته پيشگيری طرح جامع ملی پيشگيری از اعتياد در محل کار را خواهيم داشت .
کانونهای آموزشی هم که شامل مدارس و دانشگاه هاست و خانواده هم يک کانون اصلی است ما اکنون به يک برنامه جامع فکر می کنيم و با اسيب شناسی پيشگيری به چند کليد اصلی رسيده ايم که يکی از مهمترين انها مردمی کردن پيشگيری از مصرف مواد مخدر است . مردم ديگر بايد استين بالا بزنند .چون ما هيچ برنامه پيشگيری را برای ۶۸ ميليون نفر جمعيت کشور نداريم .پس مردم نبايد منتظر ستاد و اموزش و پرورش شوند و خودشان را در گير موضوع کنند.

شايد خيلی ها دلشان بخواهد در اين حوزه فعال شوند و راهش را ندانند مردم عادی چگونه می توانند در چنين حوزه ای ورود پيدا کنند؟
ما اينجا تمرکزمان بر کانون خانواده است و اينکه اصول پيشگيری از اعتياد را رعايت کنند.

چه اصولی؟
مثلا والدين دانش مرتبط با مواد مخدر را کسب کنند. پدر و مادری که نمی توانند تفاوت بين قره قوروت و ترياک را بفهمند چطور اگرآن را در جيب فرزندشان پيدا کنند نسبت به ان کنجکاو شود. در کنار اين دانش او بايد توانمندی های فرزندش را هم افزايش دهد به او ياد بدهد دوست خوب انتخاب کند. به فرزندش مسئوليت بسپارد ور اههای حل مشکل را بياموزد در واقع همان مهارتهای فرزند پروری نزد والدين که ارتباط آنها را علمی تر می کند. والدی که در جمع در دهان فرزندش بزند هيچگاه نطق ان فرزند باز نخواهد شد .من الان مراجعان زيادی را در کلينک ام دارم که با فرزندان سی ساله شان درست مثل شير خواران رفتار می کنند .و رفتارهائی را که بايد در کودکی به انها می اموختند در سی سالگی می خواهند به او ياد دهند. اين جوان اعتياد دارد و غير از اين موضوع با مسائل جزئی ديگری هم دست به گريبان است که همه اينها نشان می دهد که ارتباط والدين و فرزند در يک شرايط درست و اصولی نيست . من سوالم اين است چطور وقتی بچه خانواده ای تب می کند پدر و ماد ر تا صبح بالای سرش بيدار می مانند در حاليکه تب و تشنج از نظر پزشکی عوارض چندانی هم ندارد اما وقتی اين کودک ۱۷ ساله ميشود ناگهان رها می شود . چرا اين اتفاق می افتد چون والدين نمی دانند اين جوان تا زمانی که وارد دانشگاه ميشود و بعد از ان در معرض خطر است. بدانيد که ما زرنگ تر از پزشکها و پليسهای مواد مخدر نيستيم در بين انها هم فرندان معتاد داريم اين بيماری پنهان و بسيار خطرناک است و اگر خانواده ها نسبت به ان هوشيار نباشند انها را بيشتر تهديد می کند .

بسياری از خانواده ها و حتی کارشناسان معتقدند که مواد مخدربه ويژه روانگردانها هيچ نشانه ای ندارند و بنابراين کاملا از حيطه نظارت خانواده ها خارج شده اند شما اين نکته را می پذيريد؟
ما در هر صورت نشانه های بارز رفتاری و روانی را در فرزندان مان می بينيم .در گذشته مثل اينکه نظارت خانواده ها بر کود کان شان بيشتر بو.د مادر ان قدر بايد به رفتار فرزندش اشراف داشته باشد که کوچکترين تغيير رفتارش را دريابد چطور مادری می بيند فرزندش پرخاشگر شده و توجهی نمی کند؟ يا باعده ای از ادمهای معلوم الحال رفت و امد می کند اما خانواده بی توجه است . خانواده ها بدانند که اعتياد شتری است که اگر در خانه کسی بخوابد بسيار سخت بلند ميشود بنابراين اين مورد را بايد جدی تر از همه دغدغه ها گرفت .بعد اين را هم بدانيد که اين اتفاق در خانه هر کسی را يک بار می زند والدين بايد بدانند برای ان روز چه تدراکی ديده اند .

يعنی همه آدمها در معرض مصرف مواد مخدر هستند؟
اکثريت افراد جامعه يک بار در معرض تعارف به مصرف اين مواد قرار می گيرند. نمی ترسيم فرزندمان در اين امتحان بزرگ زندگی شان رد شوند ؟ چه کنکوری از اين تعيين کننده تر؟ من حاضرم فرزندم هيچ وقت به دانشگاه نرود اما در اين کنکور زندگی اش سربلند باشد .خانواده ها برای ان روزفرزندان شان چه انديشيده اند ما سوالمان از خانواده ها اين نکته است .

پس خانواده هاحتی می توانند نسبت به مواد روانگردان جديد و مصرف آن توسط فرزندان شان هم اشراف پيدا کنند ؟اين طور نيست؟
نشانه های چهره ای در مواد جديد وجود ندارد . هر چند در درازمدت اين مواد نيز اثر خود را خواهند گذاشت .اما در الگوهای رفتاری حتما نشانه های خود را بروز می دهند .من يک بار در جمع پزشکان درباره اين نشانه های رفتاری سخن گفتم همه به من اعتراض کردند چرا در اين گروه از علائم گفتی همه در اين جمع علائم را ميشناسند. دو هفته بعد خانم دکتر داروسازی به من مراجعه کرد و گفت من اين علائم را در همسرم جستجو کرده و متوجه شدم شش ماهی است که شيشه مصرف می کند .پس هيچ گروهی ايمن نيست و دوم اينکه اين علائم بسيار اشکار است اما معمولا به انها بی توجهی ميشود .

علامتهای اصلی تشخيص اعتياد به اين مواد کدامند؟
علائمی مثل بی خوابی ؛ پرخاشگری؛ توهم؛ برهم خوردن خواب و خوراک ؛ از دست دادن ارتباط سالم با دوستان و همکاران اگر .ادمی با هوش کم هم اين علائم را رصد کند متوجه ميشود . دليل مشخص نبودن اين علائم نيست بلکه غفلت از انهاست.

خانواده ها چطور بايد با اين اصول و علامت ها آشنا شوند؟
خانواده ها نبايد منتظر باشند و بايد چند اصل اوليه حل مساله را بياموزند ما برنامه های خاصی در تلويزيون داريم .اما خانواده جستجو گر منتظر اين ها نمی شود .خانواده ها وقتی ميشنوند وبا امده يک لحظه هم منتظر نمی مانند وهمه سبزی ها در مغازه ها باد می کند . اعتياد کم خطرتر از وبا نيست .

آقای دکتر !الگوی اصلی اعتياد به مواد مخدر در کشورمان کدام است يعنی بيشتر ادمها چطور معتاد می شوند؟
بيشتر ادمها يعنی ۶۰ درصدشان از طريق گروه دوستان معتاد می شوند دليل اصلی شيوع مصرف مواد مخدر در کشور هم چهار علت اصلی است کنجکاوی ؛کسب لذت ؛تفريح و مشکلات روحی .اما نکته جالب انکه ۵۰ درصد معتادان کشورمان بدون هيچ دليلی معتاد شده اند .وقتی هم ميپرسی چه اتفاقی در زندگيت افتاد جواب مشخصی ندارد می گويد دوستانم تعارف کردند و من هم معتاد شدم. با توجه به اين امار پيشگيری برای مان آسان است چون نيمی از جمعيت بدون دليل معتاد شده اند .

با توجه به اين آمار ؛ مشکلات روحی و اجتماعی که يکی از دلايل اصلی اعتياد عنوان می شود نقش کمتری پيدا می کنند اين طور نيست؟
مشکلات روحی اتفاقا پس از مصرف ايجاد می شوند. شيشه اکنون يکی از خطرات جدی است مصرف کنندگان ان به همسران شان به عنوان خيانتکار نگاه می کنند يعنی توهم خيانت همسر را دارند . در همه مصرف کنندگان هم اين نشانه را می بينم. انگيزه های قتل و تفکرات مجازی و اسکيزوفرنهم ازديگر نشانه های مصرف آن است.

گفته می شود مصرف شيشه بين زنان هم افزايش قابل توجهی يافته است؟ و يکی از دلايل آن هم اثر لاغری است که اين ماده بر بدن دارد اين موضوع حقيقت دارد؟
البته هنوز به اين ظرافتی که شما می گوئيد درباره اين موضوع تحقيق نشده اما مگر ادم به خاطر لاغری تن به هر حماقتی می دهد . اگر ادم وبا و سرطان هم بگيرد خيلی لاغر می شود ولی ايا به انها تن می دهد . بدانيد که شيشه فرق زيادی با سرطان و وبا ندارد و اگر انها مرگ انی را به دنبال دارند شيشه يک مرگ مزمن را به دنبال دارد کسی که لبش به اين ماده می خورد به اين راحتی ها نمی تواند از ان دست بکشد چون عوارضی در مغز ايجاد می کند که يک وسوسه دائمی را در فرد شکل می دهد .

پس ترک اين مواد از مواد سنتی بسيار دشوارتر است؟
مواد صنعتی جدييد شيميائی تر ؛قوی تر اعتياد؛ اورتر ؛ سمی تر و درمان انها به تبع اين عوارض سخت تر است .

پس در بحثهای پيشگيری تمرکز اصلی شما بر اين مواد است؟
ما يک نتيجه در اين باره می گيريم اينکه اصلا کسی اين مواد را مصرف نکند . اعتياد به اين مواد راحت است اما ترکش دشوار . درهای ورودی به اعتياد درهای يک طرفه ای است که نمی توانيد از ان برگرديد اعتياد منجلاب چسبنده ای است که اگر بخواهيد ازآن هم در ائيد بسيار مشکل است .

آقای دکتر چه تعداد از معتادن را می توان با درمان و مقابله و چه تعداد را با پيشگيری از اعتياد نجات داد؟
در بهترين شرايط پليس قادر به کشف ۱۰ در صد مواد مخدر موجود در بازار است . پس در بهترين شرايط مقابله فقط کمی به کمکمان می ايد. درباره نکته دوم يعنی درمان هم پس از يکسال ۱۰ تا ۲۰ درصد بهبودی داريم پس درمان هم ما را به نتيجه مطلوب نمی رساند پس درمان هم چندان راه گشا نيست .در مقابله هم ۸۰ درصد شکست داريم. تنها راهی که می ماند پيشگيری است .

اين روزها اعتياد ابعاد مختلفی يافته است و در اين ميان مصرف قرص های کدئين دار و ترامادول نيز افزايش يافته است برای پيشگيری از سو مصرف اين مواد چه می توان کرد؟
اين بر می گردد به خانواده و فرهنگ صحيح خانوادگی. من هرگز جلوی فرزندانم دارو مصرف نمی کنم .و به انها فهمانده ام دارو را بايد در شرايط بحرانی مصرف کرد اما وقتی مادر جلوی فرزند مثل نقل و نبات دارو می خورد بچه حس می کند استفاده از ان سخت نيست اگر فرزندان بفهمند که قرص شرايط خاص مصرف دارد ديگر ان را بی رويه مصرف نمی کنند . اعتياد اعتياد است چه به قرص و چه به مواد .درست است که شدتش فرق می کند اما به هر حال اعتياد است من الان دانشجو يانی می شناسم که به قرص اعتياد دارند .

اتفاقا برخی منابع از مصرف بالای ترامادول و ريتالين بين دانشجويان گزارش می دهند؟
اين يک اسيب است اينکه فردی فکر کند با مصرف دارو شرايط خوبی پيدا می کند . اين داروها در درازمدت فرد را از پا در می اورد درباره اين مساله نياز به اطلاع رسانی بيشتر و دقيق تر است .

در بحثهای پيشگيرانه چگونه به اين وجوه از اعتياد توجه کرده ايد؟
مثلا در حوزه دانشگاه ما جزو ه ای را برای پيشگيری از مصرف ترامادول منتشر کرده ايم .اما من فکر می کنم سوای نقش دانشگاه خانواده هم نقش مهمی دارد .

در بحث اموزش چه کارهای خاص ديگری را در حوزه پيشگيری انجام داده ايد؟
ما دو ضعف بزرگ در اين زمينه داريم اول انکه بسته های استاندارد برای اموزش نداريم که در حال ساختنش هستيم و دوم اينکه پوشش مان کم است .ان قدر تب بيست گرائی در بين خانواده ها رواج دارد که اگر مدرسه بخواهد کوچکترين وقتی را برای اگاهی بچه ها بگذارد همين خانواده ها هستند که معترض خواهند شد که مثلا چرابه جای رياضی مهارت ديگری به دانش اموز ياد داده ای . در حاليکه من می گويم اگر فرزندم يک سال رفوزه شود بهتر از اين است که معتاد شود يعنی خانواده ها بايد اهميت اين موضوع را در يابند .در مدارس برای مقاطع ابتدائی کتابهای خاصی منتشر کرده ايم و سازمان بهزيستی هم با کمک اموزش و پرورش بر مهارتهای زندگی کار می کنند .اما کيفيت اين اموزشها و پوشش ان مهم است .مثلا در سالهای گذشته به دليل اعتبار اندک مان از هفت هزار مدرسه در شهر تهران صد مدرسه تحت پوشش بود که اين خيلی اندک است . الان تا حدی پوشش را بالا اورده ايم اما باز پوشش مطلوبی نيست .در حقيقت اين را هم بدانيد که پيشگيری کار بسيار دشواری است .

برگرفته از همشهری عصر





















Copyright: gooya.com 2016