پنجشنبه 17 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بيانيه مشترک ۳۳ تشکل دانشجويی خارج از کشور به مناسبت يازدهمين سالگرد واقعه ۱۸ تير

تقابل دانشگاهيان و تماميت‌خواهان تاريخچه‌ای طولانی و جهانی دارد. فاجعه ۱۸ تير ۱۳۷۸ و حوادث متعاقب آن فصل مهمی از اين تاريخچه خون‌آلود است. هنگامی‌که حاکميت ولايی ايران برای رسيدن به جامعه تک‌صدايی مطلوب‌ خود، تکثر محيط دانشگاهی و تعامل بر اساس منطق را تحمل نمی‌کند، اعتراض مسالمت‌جويانه دانشجويان به توقيف يک روزنامه، با يورشی وحشيانه روبرو می شود. به شهادت رسيدن فرزندان اين مرز و بوم، تخليه چشم دانشجوی ممتاز پزشکی بر اثر اصابت گلوله، شکستگی دست‌وپا و ضرب‌وشتم دهها تن از ساکنان کوی دانشگاه تهران، جناياتی هستند که هرگز از خاطره جمعی دانشگاهيان و مردم ايران نخواهند رفت. جناياتی که با وجود ادعای «جريحه‌دار شدن قلب» آمران مستقيم و غير‌مستقيم آن، با هيچ واکنش قضايی جز محکوميت دانشجويان بی‌گناه روبرو نشد، تا حاشيه امنيتی محکم‌تری فراهم شود برای نيروهايی که در شامگاه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، تنها ساعتی پيش از راه‌پيمايی ميليونی سکوت مردم تهران، دوباره فجايع جديدی را در کوی دانشگاه آفريدند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اما برنامه حاکميت تماميت‌خواه برای تضعيف جايگاه دانشگاه و بالاخص جنبش دانشجويی تنها به يورشهای شبانه و برخوردهای امنيتی محدود نمی‌شود. يکی از اساسی‌ترين گامهای تماميت‌خواهان جنسيت گرا اجرای طرح‌های سهميه‌بندی جنسيتی و بومی‌سازی دانشگاه‌هاست. علاوه بر ماهيت ناعادلانه اين طرح‌ها، حاکميت با ايجاد محدوديت در دسترسی گروههای اجتماعی روبه رشد به امکانات دانشگاهی، سعی دارد از قدرت فزاينده مطالبات زنان ايرانی بکاهد و به بهانه «بومی‌سازی»، از افزايش آگاهی‌ در مناطق محروم کشور جلوگيری کند. تمامی اين تلاشها، در راستای تک‌صدايی کردن محيط دانشگاه و به طبع آن جامعه صورت می‌گيرد. چرا که دانشگاه‌هايی که امکان تعامل فکری ميان طبقات مختلف بدون در نظر گرفتن جنسيت در سرتاسر کشور را برقرار سازند، بستری خواهند بود برای رشد جامعه‌ای متکثر، که پذيرنده حاکميت تماميت‌خواهان نخواهد بود.

‫از ديگر برنامه‌های تماميت‌خواهان در راه گسترش فرهنگ تک‌صدايی در ساحت دانشگاه‌ها و مقابله با وجه روشنگرانه و اعتراضی دانشجويان به عنوان يکی از موثرترين مراجع اجتماعی در جامعه ايران می توان به فضای فاسد و به دور از ضابطه پذيرش دوره های کارشناسی ارشد و دکترا، زير سوال بودن نحوه برگزاری آزمونهای ورودی، بی اعتبار سازی مدارک دانشگاهی با مدرک سازيهای غير واقعی و جعلی و به‌کارگماردن افراد در مناصب مهم حکومتی بر مبنای مدارک ساختگی يا بی‌اعتبار، بازفعال‌سازی هسته‌های گزينش استاد و دانشجو و جلوگيری از تحصيل دانشجويان فعال با زدن برچسب "دانشجوی ستاره دار"، بستن دهها نشریۀ دانشجوئی، اخراج و برخورد با اساتيد دگرانديش که به اصل اساسی محيط آکادميک، يعنی تداوم و بسترسازی برای گفتگو، باور دارند، نام برد. تمامی اين تلاش‌ها برای کاهش اعتبار و نفوذ اقشاری‌ است که در راستای تبادل فکرونظر برای بالندگی انديشه‌ها می کوشند و نمی خواهند تنها بازگوکننده منويات نظام حاکم باشند. ‬

طرح دوباره بحث اسلامی کردن علوم انسانی، که يادآور اقدامات فرهنگ سوز متحجرانه دوران گذشته است، گواه ديگری بر ناکامی فکری نظام حاکم برای تسلط بر دانشگاه‌هاست. در صورتی که شکست تلاش‌های حاکميت برای تبديل علم به ابزاری برای تسلط بر جامعه به تجربه ثابت شده‌است. آنچه مشخص است اينکه ، حربۀ ديگر حاکميت نيز در ايجاد تشکل‌های ساختگی دانشجويی، که تنها راهبر خواسته های تماميت‌خواهان در عرصه دانشگاه‌ها باشند موفق نخواهد بود. بسياری از اين تشکل‌ها پس از چندی به دليل طبيعت نهاد دانشگاه ، ساختار جمعيتی و خواسته‌های آزادی‌طلبانه و عدالت‌خواهانه دانشجويی تغيير ماهيت داده، به خواسته‌های برحق جنبش اصيل دانشجويی می پيوندند. جنبش اصيلی که باوجود انواع فشارها و تضييقات، از لغو مجوز و تعليق و دخالت آشکار در انتخابات تشکل‌ها گرفته تا دستگيری، شکنجه، حکمهای سنگين تعزيری و وثيقه های به دور از تصور و غير قانونی برای فعالان آن، همچون شعله‌ای ناميرا باقی‌ مانده‌است. هم اينک نيز بسياری از فعالان اين جنبش سرفرازانه در زندانهای حاکميت با حکمهائی سنگين و بی سابقه محبوسند که جا دارد از بهاره‌هدايت، ميلاداسدی، مجيدتوکلی،محمد پورعبدالله... و همچنين دکتر احمدزيدآبادی و عبدالله مومنی، دبيرکل و سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوارتحکيم وحدت) و همچنين اساتيدی همچون دکتر داوود سليمانی و تنها زندانی بازمانده از يورش به کوی، بهروز جاويد تهرانی نام برده‌ شود. ‬مبارزانی که نام و يادشان همواره روشنمان می دارد.ٰ

امروز پس از گذشت يازده سال شاهديم که خواسته‌ها و رويکرد دانشجويان معترض در ۱۸ تير ۱۳۷۸، برای داشتن جامعه‌ مدنی متکثر و ايستادگی در برابر مراکز قدرت تماميت‌خواه، تبديل به خواسته‌های عمومی مردم ايران و رويکرد فعالان جنبش سبز شده‌است. جنبش دانشجوئی در ايران همواره در مبارزه عليه استبداد و برای تامين آزادی و استقرار دمکراسی در کشور پيشقدم بوده و به عنوان نقطۀ اتصال جنبش های اجتماعی عمل کرده است . جنبش دانشجوئی ايران اين بار در پيوند با جنبش سبز مردم ايران بيش از پيش تعميق يافته و ديگر تنها محدود به شهرهای بزرگ ايران نيست و نه تنها در سراسر کشور بله در سراسر جهان گسترده شده است. جنبش سبز مردم ايران فرصتی فراهم آورده است تا نسل تازۀ دانشجويان ايرانی خارج کشور در کنار يکديگر قرار گرفته و در حمايت از اين جنبش به فعاليت خود شکل داده و آن را تداوم بخشند. منش دمکراتيک و غير ايدئولوژيک جنبش سبز ، کم رنگ شدن شکافهای طبقاتی، جنسيتی ، قوميتی، مذهبی و استفاده از وسائل ارتباطی مدرن ، اين کوششها و مبارزات دانشجوئی را روز به روز گسترده تر می سازد که خود نويدبخش ايرانی سبز و دمکراتيک است.

تشکل‌های امضا کننده، در سالروز ۱۸ تير ماه از تمامی فعالان جنبش سبز می‌خواهند که با توجه به برنامه‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت حاکميت برای تسلط بر جامعه دانشگاهی، برای صيانت از نهاد دانشگاه به عنوان رکن اساسی جامعه مدنی متکثر بيش‌ازپيش کوشا باشند‫ و اعلام می دارند که جنبش دانشجوئی ايران در سراسر جهان با در نظر گرفتن ‫ ‬شکاف‌های فعال سياسی و اجتماعی در جامعۀ ايران به مبارزۀ مسالمت آميز و پيگير و غير خشونت آميز خود در مقابل ظلم و ستم و دروغ و بی عدالتی برای تحقق دمکراسی ادامه خواهد داد و يقين دارند که شکست تکاپوهای امروز تماميت‌خواهان و کودتاگران برای سرکوب دانشگاه‌ها و برقراری نظام تک‌صدايی حتمی است.

........................
ياد بعضی نفرات
روشنم می دارد
قوتم می بخشد
ره می اندازد
و اجاق کهن سرد سرايم
گرم می آيد از گرمی عالی دمشان.
نام بعضی نفرات
رزق روحم شده است،
وقت هر دلتنگی
سويشان دارم دست
جرأتم می بخشد
روشنم می دارد.
ياد بعضی نفرات
زنده ام می دارد

نيما يوشيج

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آستين برای ايران (Austin for Iran)
انجمن دانشجويان ايرانی دموکرات در دانشگاه جورج واشنگتن
(Iranian Democratic student association in George Washington University(
انجمن دانشجويان ايرانی در رم ( (Studenti Iraniani di Roma ITALY
اتحاديه دانشجويان سبز دانشگاههای استان غربی سوئد- گوتنبرگ
پُرسا - پويش راه سبز دانش‌آموختگان ايرانی خارج از کشور
تشکل دانشجويان حامی جنبش سبز ايران (دانشگاه ويکتوريا - کانادا)
تشکل دانشجويان سبز حامی دمکراسی در ايران - کاليفرنيای جنوبی
(Green Students for a Democratic Iran, So Cal -GSDI)
تشکل دانشجويان برای حقوق مدنی در ايران - سن ديگو
(Students for Civil Rights in Iran-San Diego)
جمعی از دانشجويان وفارغ التحصيلان دانشگاههای بوستون (هاروارد- ام آی - تافت-يومس)
جمعی از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاههای پاريس
جمعی از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاهای کاليفرنيای شمالی (استنفورد، برکلی)
جمعی از فعالان کمپين يک ميليون امضا - کاليفرنيا
جمعی از فعالان کمپين يک ميليون امضا- پاريس
جنبش سبز دانشجوئی ونکوور- کانادا
رسام- راه سبز ايرانيان مالزی
راه سبز اتاوا - دانشگاههای اتاوا و کارلتون - کانادا
راه سبز اميد - دانشگاه لوند، استان جنوبی سوئد ( (Skane
رای من کجاست- نيويورک (Where Is My Vote-NY)
سبز هيوستون (Sabze Houston)
شبکه جوانان پيشرو - هلند
شبکه جوانان ايرانی در برلين
شبکه همياری با جنبش سبز مردم ايران در شيکاگو
Chicago Green Coalition in Support of People of Iran) (
فعالين سبز دانشجويی دانشگاه مانيتوبا ، دانشگاه مانيتوبا - کانادا
کميته ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ايرانی -پاريس
گروه همبستگی با ايرانيان - تورنتو کانادا
گروه همبستگی با جنبش دموکراتيک ايران- ادمونتون (دانشگاه آلبرتا)
(Solidarity with Iran's Democratic Movement, SIDME - Edmonton ,University of Alberta)
مجمع دانشجويان سبز دانشگاه های لبنان
موج سبز فلورانس- ايتاليا


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016