چهارشنبه 16 تیر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

از خاطرات تلخ من، نامه ای از مجيد توکلی به مناسب سالگرد ۱۸ تير، هرانا

خبرگزاری هرانا – مجيد توکلی دانشجوی در بند پلی تکنيک تهران به مناسب سالگرد ۱۸ تير ماه (حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸) نامه ای را در زندان نگاشته است.

متن نامه مجيد توکلی که در اختيار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است در پی می آيد:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


يازدهمين ۱۸ تيرمان رسيد و دردمان درمان نشده، يازدهمين ۱۸ تيرمان رسيد و شمع هايمان همچنان می سوزند، آنگاه که آزادی ها در خطر فتنه قتل های زنجيره ای توطعه توقيف روزنامه ها قرار گرفت؛ دانشجويان چون هميشه در خط مقدم استبداد ستيزی ايستادند اما افسوس که دست جنايت در کوی دانشگاه فجايع چنان به بار آورد.

خيانت به تاريخ آزادی خواهی و مبارزات ملی پايانی بر دموکراسی و رسيدن به بن بست اين جمهوری بود، دانشگاه ميدان تاخت و تاز سر سپرده گان و خشونت طلبان شد که نه تنها حرمت دانشگاه را شکستند که حريم اتاق امن دانشجو را با شکستن درب ها هتک کردند.

هر چه بود شکستند و به آتش کشيدن و دانشجويان بی دفاع را هدف باتوم و چماق و گلوله قرار دادند و در حالی که ادعای دفاع از رهبری و دين داشتند ياران دبستانی مان را از بام پنجره های خوابگاه ها پرت کردند و شب های خون بار و روزهای پر درد را رقم زدند.

۱۸ تير را به خون سرخ کردند و به دود سياه نمودند تا آنگاه که آتش به خاکستر نشست تا ماه ها و سالها آن درد ها نرود تاريخ ۷۸ متوقف نماند و ۱۸ تير نمادی از مظلوميت آزادی خواهی استبداد ستيزی دانشجويان برای هميشه ی هميشه دانشگاه شد اما پس از گذشت ۱۰ سال هنوز کينه استبداد از بزرگی ۱۸ تير باقی مانده بود و قصه پر درد ۱۸ تيرها در سال ۸۸ خشونت عريان حاکميت را به تجاوز و قتل ياران دبستانی مان رساند تا شکنجه گاه کهريزک سندی برای بزرگترين جنايت اين سالهای تلخ باشد.

گويا در هر گوشه از حاکميت عده ای بودند که پس از سرکوب ويژه مردم در ۱۸ تير بازداشت شده ها را راهی شکنجه گاه کهريزک کنند و به جرم دانشجو بودن شديد ترين شکنجه ها را روا دارند و از شدت شکنجه ها و تجاوز عده ای را به قتل برسانند.

۱۸ تير جاودانه ماند و در گذر از سالها و در دهمين سال عظم تغيير به تولد جنبش سبز رسيد اعتراض و دروغ و خرافه و تملق خشونت و بی تدبيری و ماجراجويی در بيداد تملق و خيانت خشونت و کشتار و جنايت و رذالت رنگ باخت بامداد ۲۵ خرداد ۸۸ برای کوی دانشگاه تکراری بود اينبار گلوله های ساچمه ای به آن همه سلاح های سرد و گرم افزوده شده بود اگر ۱۸ تير معرف شجاعت و صداقت تاريخ ايستادگی دانشگاه بود خرداد ۸۸ و اعتراضات پس از آن نماينده شجاعت و خشونت گريزی تاريخ آزادی خواهی برای رسوايی بيداد و استبداد گرديد.

با رهبری که تصميم گير اصلی مسائل پس از انتخابات بود از فاجعه کوی دانشگاه ياد کرد اما افسوس که چون فاجعه کهريزک - که آن هم در پی عصبيت از ۱۸ تير و دانشگاه بود – فراموش شد و نمايشی بيش نبود سخنان احساسی و تشديد رفتارهای غير عقلانی انجاميد مسئوليت پذيری در مهاق رفت اگر سخن از خواص هم شد برای تهديد رهبران سبز و فعالان سياسی بود و قرار نبود بازخواست و مؤاخذت تندروی ها و سرکوب ها باشد چنانچه که در ۱۸ تير ۷۸ نيز وقتی کودتای حاکميت عليه دولت برای تثبيت قدرت در شکل دهی به مطلقه قدسی به راه افتاد، خبری از پيگيری ها نبود.

سال ۸۸ هم گذشت و سالهای از رهبری و جستجوی از مسئوليت پذيری در برابر آن همه اتفاقات تلخ همچنان باقی ماند اگر چه جاودانگی مردم رسيد و عزت ايرانی رنگ زنده ای يافت و در برتری مردم؛ لياقت برای داشتن حکومتی بهتر در گوشه های جهان شنيده شد اما دانشگاه بر خاطرات تلخ و تجربيات سختش افزود.

در شدت گرفتن بحران های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سياسی شکاف های تعميق شد و مشروعيت از دست رفته حاکميت و آبروی ريخته شده حاکمان و بی حيايی رفتار ها و سخنان مسئولين اتفاقات سال گذشته همه به ناچاری استقرار سرکوب ارعاب رسيد تغيير حکومت، اشاعه ترس برای مقابله با اميد بر آمده از جنبش سبز بود در گذر از همه سختی ها و تلخی ها اميد و اطمينان از تغيير همراه راه سبز شد تا جنبش سبز با اميد شناخته شود اما دشمنی با روشنی و اميد هراسی به سوی ترس آفرينی و شب انديشی حاکمان مستبد رفت و هزينه های فراوانی را بر همه آزادی خواهان وارد ساخت با شجاعت و اميد از آن خواهيم گذشت.

دانشگاه امروز انبوهی از فرزندانش را محروم از تحصيل و پشت درب های دانشگاه می بيند دانشجويان دربند هر روز بر شمارشان افزوده می گردد بی سابقه ترين محروميت ها از تحصيل در دست اندازی و کنکور و گزينشی کردن و تعليق و ستاره دار کردن دانشجويان سهميه بندی ها خود را نشان داد به اخراج اساتيد و مهاجرت نخبگان و تبعيد انديشمندان افزوده شد، اما بر خلاف خواست دشمنان دانشگاه، نه تنها دانشگاه ساکت نماند که حتی اوين رنگ دانشگاه گرفت و جوانه های پر شور جوان آن سازنده های اميد و شور برای جنبش دانشجويی شدند و موتور پيش برنده جنبش سبز در دوران افزايش و سرکوب و ارعاب گرديدند و هزينه ها و سختی ها معيار پشتوانه پيروزی دانشجويان گرديد.

ره آورد های جنبش داشجويی، دانشجويان زندانی و محروم از تحصيل را چون نور راه مازوجيای اميدواری معرفی نمود اين روزها دانشگاه به اتهام آنکه موتور محرکه جنبش سبز است، آماج شديدترين حملات قرار گرفته و دشمنان دانشگاه عظم تعطيلی دانشگاه مستقل و توقف آگاهی بخشی معرفت افزايی و دانشگاه و حذف علوم انسانی را دارند دانشگاهی مرده می خواهند و می خواهند يادی از ۱۸ تير و ۱۶ آذر نباشد اما دانشگاه همچنان کابوس حاکمان خيره سر است در دام توطئه و فريب به نام اسلامی کردن نمی افتد تا دشمن ترين ها برای دانشگاه نيز از جرقه انداختن در انبار باروت اعتراض و ايستادگی و شجاعت دانشگاه هراس داشته باشد حال زنده ماندن ۱۸ تير را شاهدی بر ادعايمان می دانيم و می دانيم ۱۸ تير زنده می ماند تا نويد پويايی و پيروزی جنبشی باشد که آغاز کرده ايم.

جنبش دانشجويی امروز راه گذشته خود را با سرعت بيشتری می پيمايد آگاهی بخش است و با شجاعت به پيش می رود جامع اش را ميشناسد و روشنفکرانش را درميابد پشتوانه روزنامه نگاران و فعالان سياسی و مدنی است نفی خشونت روا داری را به فرهنگ جامعه پيوند زده است اين روزها رهبران سبز را تنها نميگذارد و فرصت ها را غنيمت ميشمارد حال دانشجويان می خواهند منظم تر و هم دل تر فعاليت کنند. به تجربه های گذشته احترام بگذارند و ثبت کنند و در اختيار ديگران قرار دهند تا مزايايی فعاليت تشکيلاتی خود را نشان دهد امروز جنبش دانشجويی از تاکتيک زدگی می پرهيزد تا مبادا سر انجام بازی در فضای سخت و پر هزينه ی امروز به پشت و پا زدن به ارزش ها و پشت کردن به دوستان بيانجامد مراقب است تا کتيک ها خالی از تصميم اصلی و استراتژی نباشد تا پيروزی نزديک تر گردد و اين بخش کوچکی از آنچه هست که می بينيم.

امروز خوشحاليم که در زندان نيز صدای رسا و بيدار دانشگاه را ميشنويم که دوستانمان اميد را زنده نگه داشته اند ندای آزادی خواهی ترانه استبداد ستيزی را فرياد می کنند خرسنديم که افتخار داريم در کنار ياران دبستانی مان باشيم و دانشجويان را همراه خود بيابيم و اميدواريم و ميدانيم که بزودی ديدارمان در شادی و سرور سبزمان در جشن آزادی و دموکراسی حاصل می آيد.

يازدهمين ۱۸ تيرمان را سپری ميکنيم و اينک تنها نيستيم در بی شماريمان رنگ سبز را برگزيده ايم و راه سبزمان سراسر اميد است و با اميد گام بر ميداريم آگاهی پشتوانه ای است که شجاعت و صداقت را همراه با ما همراه کرده است و روح انسانی نفی خشونت را به ارمغان آورده و تثبيت ارزش ها نويد آينده ای سراسر آرامش و روحی پيشرفت داده است. می توانيم از ۱۸ تير شروع کنيم ، شروع ميکنيم و نگاهی به گذشته می اندازيم و عظممان را جذب ميکنيم تا تغييری بزرگ را بسرعت رقم بزنيم ما نيز به وظيفه مان عمل خواهيم کرد می دانيم دانشجوئيم و می خواهيم شرف و عزتمان را حفظ کنيم از هر روی می توانيم شروع کنيم هر جايی می توانيم شروع کنيم.

قصه نو شدن است و قصه تغيير است اينبار از خاطرات تلخمان شروع می کنيم از سختی ها عبور ميکنيم می دانيم که سختی ها و تلخی های يکسال گذشته اميد بيشتری را آفريده است می خواهيم عيدی بسازيم می خواهيم جشنی به پا کنيم می دانيم پيروز خواهيم شد.

مجيد توکلی
۱۶ تير ۱۳۸۹ – زندان اوين، بند امنيتی ۳۵۰


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016