جمعه 16 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

برای بهمن (احمدی‌امويی) و ايستادگی های سبزش، فريده غائب، کانون زنان ايرانی

بهمن جان! ديشب خوابت را برای چندمين بار ديدم. خواب ديدم با ترانه برای ملاقاتت به اوين آمده ام . با اصرار به مسئولان زندان می قبولانم که خواهرت هستم و تمام تلاشم را می کنم تا لحظه ای از نزديک ببينمت.

در خواب همان بلوز نارنجی رنگت را پوشيده ای. همانی که روز تولد ژيلا در روزنامه سرمايه پوشيده بودی و من از تو عکس گرفتم و هنوز هم برای رفع دلتنگی هايم به سراغش می روم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مثل هميشه آرام بودی . پشت شيشه های کابين نشسته بودی و من فقط نگاهت می کردم.ترانه تند و تند با تو حرف می زد اما زبان من به حرف زدن باز نمی شد. نمی دانستم با تو چه بگويم. فقط سکوت کرده بودم و لبخند تحويلت می دادم. انگار در خواب هم می دانستم که خوب مقاومت کرده ای. در دل می گفتم با تو چه بگويم؟ تويی که در زندان مقاومت کرده ای و محکم روی حرف ها و انديشه هايت ايستاده ای.

بهمن جان نمی دانم تعبير اين خواب هايم چيست اما زندگی ام در اين روزها و شب های بعد از انتخابات خلاصه شده به اين ها. دوستی می گفت تو که خانواده زندانی سياسی نيستی و درد ما را نمی فهمی. شايد راست می گفت من مدام پشت ديوارهای بلند اوين نمی روم و پشت درهای بسته دادگاهها حضور ندارم و در ملاقات های هفتگی هم اجازه ملاقات با دوستان دربندم را ندارم ، اما من هم درد می کشم. با ديدن اشک های مهسا و غم هايی که دل ژيلا و مهديه و سپهرناز را سنگين کرده ،من هم غمگين می شوم و اندوه شده جزيی از من . مدام در فکر اين زنانم.

بهمن جان ! تو در زندان ايستادگی می کنی و ما هم در زندانی بزرگ تر برای گرفتن حق مان تلاش می کنيم. می دانم تو چه در اوين باشی چه در رجايی شهر و چه در هر جای ديگر ، باز هم برای راست گويی ات و هويدا کردن دروغ تلاش می کنی. ايستادگی سبزت را می ستايم و برايم قابل احترام است.

هر روز برای آزادی تو و روزنامه نگاران دربند و همه زندانيان سبز دعا می کنم و خود را عضوی از اين خانواده های نگران می دانم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016