جمعه 16 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اعتراف گيری عقب ماندگی سياسی است، گفتگوی اعتماد با امير محبيان

- در تمام جهان نظريات يک سياستمدار تنها در شرايط عادی و با آزادی کامل قابل استناد است. امير محبيان که خود می گويد حال جسمی مساعدی ندارد از اصولگرايانی است که مخالف اعتراف گيری و پخش آنها از رسانه های مختلف است.


-اعترافات در حال پخش است. شما با شنيدن اعترافات چه احساس شخصی داشتيد؟
آيا از اين مساله که رقبای سياسی شما مجبور هستند در مقابل دوربين حرف هايی غير از حرف های خود بيان کنند و خود را زير سوال ببرند، خشنود بوديد؟

خير، مطمئناً اين گونه نبود. احساس من اين بود که ای کاش در يک فضای باز به دور از تعصبات گروهی ما فرصت فکر کردن و مباحثه را داشتيم و می توانستيم نسبت به آنچه کرده ايم يا می خواستيم بکنيم برداشت دقيق تری پيدا می کرديم. بی شک ديدن فعالان سياسی پشت ميز محاکمه و اعترافات اين گونه برای کسی که در سياست فعاليت می کند تصوير جالبی نيست اما در عين حال معتقد هستم بايد محيطی داشته باشيم که به دور از هرگونه تعصب نظرات خود را ابراز کنيم و اين نظرات به بحث و چالش کشيده شود.

-چرا هر زمانی که جناح اصولگرا می خواهد به نوعی از اصلاح طلبان انتقام بگيرد از منظر اعتراف گيری وارد می شود؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين بحث جريان اصولگرا و جريان اصلاح طلب نيست. به اين معنا که جريان اصولگرا در اين اتفاق نقشی نداشته است بلکه يک پديده سياسی-امنيتی در کشور رخ داد. اين فضا می توانست به شکل بهتری رفع شود اما اين مساله حل نشد و بحران شديدتر شد و جمعی که دستگير شده بودند به اين کار اجبار يافتند. در مورد اينکه عمق و صحت اين اعترافات چقدر است بايد بگذاريم شرايط عادی شود و اين افراد دوباره نظر خود را بيان کنند و آن زمان ببينيم اين اعترافات تا چه حد عمق داشته است. در عين حال معتقد هستم اعتراف گيری و پخش اعترافات نشان دهنده عقب ماندگی سياسی کشورهاست و در اکثر کشورهايی که دريافته اند می توان با هم سخن گفت بدون اينکه افراد را در شرايط سخت و خاصی قرار دهند از اعتراف گيری پرهيز می شود. به گمان من بهتر است بتوانيم شرايط جامعه را به سمت آرامش ببريم که شاهد اين وقايع نباشيم که اعتراضات منجر به ساختارشکنی شود يا اينکه بيان نظرات گونه يی از اعترافات را شکل دهد.

-به نظر شما جريان اصولگرا در اين اتفاق نقشی نداشته است، اين در صورتی است که بعضی از گروه ها و افراد وابسته به اين جريان به طور گسترده نسبت به پخش اين اعترافات واکنش مثبت داشته اند و حتی قبل از اين اتفاق نيز اصرار و اجباری بر انجام اين کار داشته اند.
تحليل جريان اصولگرا با مشخصات قبل از انتخابات امکان پذير نيست. برداشت های مختلفی از اين جريان وجود دارد و متناسب با اين برداشت های متفاوت گروه ها و افراد زيادی نيز در اين جريان فعاليت می کنند که لزوماً همه آنها به يک مساله باور ندارند. بعضی از جريانات ممکن است از اين نوع برخورد استقبال ويژه يی انجام دهند. عده يی ممکن است اين اتفاق را برخورد قهری با عملکرد اصلاح طلبان بدانند و گروهی ممکن است اين را نحوه مطلوب ندانند اما برخورد ناگزير بدانند.

-طرز تفکر شما وابسته به کدام يک از گروه هاست؟
رسيدن به جايی که رقبای سياسی ما پشت ميله های زندان باشند و مجبور به اعتراف، مطمئناً جايگاه مناسبی برای فضای سياسی ما نيست. ای کاش همه ما به قانون پايبند باشيم که اين اتفاقات هيچ گاه رخ ندهد. باور به تقلب گسترده يی که نتيجه انتخابات را عوض کند به معنای توهين به نظام است.

-اين روند به طور سيستماتيک در جريان اصلاح طلب وجود نداشته اما اصولگرايان در انتخابات مجلس ششم و رياست جمهوری سال ۸۰ بحث تقلب را بيان کرده بودند. اين اعتراضات که از ديد شما به معنای توهين به نظام است از طرف جريان اصولگرا نيز مطرح بوده است؟
خير، اين گونه نبوده است.

-اما در مجلس ششم افرادی چون حدادعادل و در رياست جمهوری ۸۰ جريان اصولگرا به نتيجه انتخابات اعتراضات جدی داشته اند.
شما نمی توانيد برخورد افراد را به روند سيستماتيک جريان اصولگرا نسبت دهيد. جريان اصولگرا در هيچ کدام از انتخابات به صورت گسترده اين بحث را بيان نکرده است. اين در صورتی است که اصلاح طلبان در انتخابات گوناگون اين اعتراضات را داشته اند و تا پای تحريم انتخابات نيز پيش رفتند.

-اگر معنای برخورد سيستماتيک همراهی تمام گروه ها و افراد باشد اين اعتراضات نيز سيستماتيک نبوده است. اصلاح طلبان هيچ گاه جوابی درباره اعتراضات شان نسبت به نتيجه انتخابات دريافت نکرده اند. به عنوان مثال می توان به موضع گيری اعضای شورای نگهبان قبل از انتخابات يا خبر رسمی اعلام نتايج توسط خبرگزاری و روزنامه دولت چندين ساعت قبل از اعلام نتايج و بسياری ديگر از موارد اشاره کرد.
بعضی از اعضای شورای نگهبان موضع خودشان را اعلام کرده اند. اين کار پسنديده نيست.

-غيرقانونی است؟
خير، ما در اين باره از آقای کدخدايی سوال کرديم، ايشان گفتند در مورد شورای نگهبان قانون ابهام دارد و نمی توان به صورت کامل گفت اين کار غيرقانونی است. اين ابهام بايد برطرف شود. ممکن است حتی اين کار خلاف شرع يا خلاف قانون نباشد اما خلاف شأن شورای نگهبان است. يا در مورد بحث سايت های حامی دولت که نتايج را زودتر از وزارت کشور اعلام کرده اند، ظاهراً تا ساعت يک يا دو نصف شب نتايج به حدی رسيده بود که می شد درباره آنها نظر داد. دومين مساله اينکه اين گمان ممنوع نيست. آقای موسوی هم اين گمان را داشتند و آن را به صورت رسمی اعلام کردند، از اين جهت خلاف قانون نيست.

-نتايج گفته شده از طرف خبرگزاری های حامی دولت کاملاً مطابق نتيجه وزارت کشور بوده، اين نيز يک پيش بينی است؟
بر اساس آمارهای قبل از انتخابات و نتايج مشخص شده تا آن زمان شايد بتوان اين را يک گمان دانست. گاهی خبرگزاری ها جنگ روانی را شروع می کنند. در فضايی که هر خبرگزاری سعی می کند جديدترين اخبار را بدهد تا تعداد بازديدکننده بيشتری پيدا کند اين مسائل پيش می آيد. مطمئناً خبرگزاری های رسمی بايد منتظر می ماندند تا توسط منابع رسمی اخبار تاييد شود. اين را دليلی بگيريم که از مساله تقلب خبر داشته اند واقعاً معقول نيست. مساله يی به شکل طنز درباره ايران صدق می کند و آن اينکه در ايران هيچ چيز را نمی توان مخفی کرد. وقتی يک مسوول در يک اتاق دربسته حرفی می زند و فردا آن خبر و حتی فايل صوتی آن حرف در اينترنت پخش می شود، نمی تواند تقلبی در اين حد مخفی بماند. امکان تخلف ممکن است وجود داشته باشد اما امکان تقلب وجود ندارد.

-از ديد شما گمان خلاف قانون نيست، پس گمان آقای موسوی هم خلاف قانون نبوده است.
بله، گمان خلاف قانون نيست اما اگر بر سر اين گمان آنقدر پافشاری شود که امنيت ملی خدشه دار شود مساله ديگر از يک گمان ساده خارج شده و حال است که چهره قانونی يا غيرقانونی به خود می گيرد.

-شما اشاره کرديد امکان مخفی کاری در ايران وجود ندارد. اولين جلسه دادگاه خبر از وجود يک باند براندازی می دهد که سال هاست در کشور فعال شده و امروز توانسته اند آن را مشخص کنند. اگر اين گونه بوده چرا نظام در اين سال ها با اين باند برخورد نکرده است؟
بحث براندازی نرم به عنوان يک تحليل از قبل وجود داشته است. اين نامعقول نيست که امريکا از برخوردهايی که در ديگر کشورها برای براندازی استفاده کرده است در ايران نيز استفاده کند و اين نيز نامعقول نيست که تعدادی از افراد در ايران اين کدها را جابه جا کنند، اما اينکه دقيقاً اين برنامه وجود داشته است يا موج سبزی که پديد آمده مرتبط با اين براندازی بوده، مسائلی نيست که من بتوانم در مورد آنها نظر بدهم. هر کسی که اين ادعا را دارد بايد بتواند اين ادعا را ثابت کند.

-کيفرخواست يک روند هماهنگ از کيهان فرهنگی تا به امروز را مرتبط با براندازی نرم می داند به شکلی کاملاً هماهنگ نه به صورت مقطعی. اين ادعا می تواند صحت داشته باشد؟
اين يک تحليل است نه خبر که سال هاست از طرف عده يی مطرح بوده است.

-اما کيفرخواست تنظيم شده اين تحليل را همراه با خبر مطرح کرده است. دادگاه که روزنامه کيهان نيست تا بتوان در آن تحليل ارائه داد. آيا با توجه به مخفی نبودن هيچ چيز در ايران اين روند ممکن است؟
خب بايد در مورد هر کدام از اين مسائلی که مطرح کرده است دلايل مستدل و قانونی بياورد که بتواند ادعای خود را ثابت کند. در عين حال من در جايگاهی نيستم که بخواهم به سيستم دادرسی ياد بدهم بايد چه برخوردی انجام دهد چراکه از منظر قانونی نيز در اين باره اطلاعات زيادی ندارم. اين را می دانم که صحبت های دادگاه دو بخش است؛ يک بخش توضيح منطقی در مورد يک حرکت توطئه آميز در فضای سياسی ايران است و در بخش بعد قاعدتاً بايد اين ادعا را ثابت کند.

-يکسری اتفاقات در رابطه با انتخابات صورت گرفت چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن که اين روند منجر به دادن کشته و صدها زندانی شد. آيا می توان برخوردهای تند و ساختارشکنی های وقت مناظره ها را دليل اين اتفاقات دانست؟
در رابطه با علت اين اتفاقات بايد يک بحث مفصل انجام داد. نمی توان به اين اتفاقات جزيی نگاه کرد بلکه بايد همه را در آن مقصر دانست چه احمدی نژاد و چه رقبای انتخاباتی وی. از يک طرف نبايد در مناظره اين گونه برخورد می شد. من قبل از انتخابات زمانی که می ديدم هم طيف طرفدار آقای موسوی و هم طيف طرفدار آقای احمدی نژاد به صورت گسترده تبليغات خود را انجام می دهند و اتفاق خاصی نيز در اين ميان نمی افتد، خوشحال بودم که دموکراسی در ايران به ثبات رسيده اما بعد از انتخابات به اين نتيجه رسيدم که مشکل در مردم نيست، مشکل در نخبگان سياسی ماست که هنوز به درک بالايی از دموکراسی نرسيده اند. ما به عصمت هيچ کدام از سياسيون اعتقاد نداريم. احمدی نژاد هم بی شک اشتباه های فراوانی داشته و دارد. خط قرمز ما صرفاً قانون اساسی و رهبری است که رهبری را نيز در چارچوب قانون اساسی خط قرمز می دانيم، نه آقای احمدی نژاد را.

-اگر روزی بحث اعترافات به امير محبيان بکشد، برخورد محبيان چگونه خواهد بود؟
من سعی می کنم هميشه در راهم ثابت باشم و هيچ گاه از راهی که می روم کوتاه نيايم. در عين حال امير محبيان در زندگی اش هيچ سندی برای تحت فشار قرار گرفتن و اعتراف به خاطر آن موضوع ندارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016