دوشنبه 17 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

به کدامين گناه؟ فاطمه فرهنگخواه

هنگاميکه خبر دستگيری دوازده نفر از زنان و مردانی که قصد ديدار با خانواده های زندانيان را داشتند شنيدم، گوئی دنيا بر سرم آوار شد؟ از خود پرسيدم، به کدامين گناه؟ چون سابقه اين ديدارها را می دانستم انتظار چنين برخوردی را نداشتم! شروع اين ديدار ها به سه سال قبل يعنی زمان شکل گيری کمپين يک ميليون امضاء و به دنبال آن تشکيل مادران کمپين و سپس گروه مادران صلح بر می گردد. هرساله در ايام نوروز عده ای از مادران و جوانان اين دو گروه به ديدارتعدادی از خانواده ها که عزيزانی در زندان دارند می روند. دولت هم تا کنون به اين رفتار حسنه حساسيتی نشان نداده بود. امسال اولين باری بود که دولت با اين ديدار ساده به عنوان جرم برخورد کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با خود فکر می کردم، اگرحکومت ايران ، در حد ديدوبازديد زيبای نوروزی که سنتی ماندگار بر گرفته از تمدنی کهن، نشان دهنده هويت ملی ايرانيان بوده و مورد تاييد موکد علمای اسلام نيز هست، تحمل نداشته باشد تکليف ملت ايران چيست؟ اين عمل از جنبه های گوناگونی زنگ خطر ناميمونی است. اين اتفاق نمادی از چگونگی بکارگيری سيستم های شنود و دستگاه های مدرن استراق سمع است که از جيب ملت تهيه می شوند. در واقع شهروندان ايران ناخواسته و نادانسته هزينه ی سيستم های اطلاعاتی را می پردازند که تار و پود و زيروبم زندگی خصوصی آنان را در می نوردند؟ و باز با خود می انديشيدم آيا اين سيستم ها، برای اعمال خلافی که درکشور اتفاق می افتد؛ مانند واريز نشدن يک ميليارد دلار به حساب ذخيره ارزی ، قاچاق مواد مخدر و کالا، جعل مدارک تحصيلی و... تا اين حد حساس و دقيق عمل می کنند؟ اين اتفاق مرا به ياد اتفاقات مشابهی چون مرگ جوانان بی گناه در زندان ها، که حتی در هنگام مرگ دستشان با دستبند به تخت بسته شده است، دستگيری خانواده های دانشجويان که بی دليل در مقابل زندان اوين دستگير شدند و...، که قلب ايرانيان ودوستداران ايران را آزرده کرده است، انداخت. از خود پرسيدم: کدام مقام مسئول و اگاهی ممکن است مجوز چنين اعمالی را صادر کند؟!!
باز با خود می گفتم چگونه است که ديدار از چند خانواده که عزيزانشان در بند هستند تشويش اذهان واخلال در نظم عمومی محسوب می شود ولی اقدامات حکومتگرانی که با رفتارهای غير مدبرانه يک اتفاق ساده را، که می توانست انعکاسی نداشته باشد، به خبری بسيار مهم تبديل می کنند اقدام عليه منافع ملی نيست؟ ازچه زمانی جرم ديد و بازديد نوروزی هم بر ساير جرايم ملت ايران افزون شده است؟ البته بر کسی پوشيده نيست در دهه های اخير حقوق ملت ايران يک به يک از آنها گرفته شده و بر تکاليف آنها در مقابل حکومت اضافه شده است. گوئی از سال نو حتی حق ديدوبازديد عيد نيز از آنها گرفته شده است؟
شايد جوانانی که دوران انقلاب را تجربه نکرده اند اين را نداند، ولی من به خوبی به ياد دارم که برخی از مسئولين فعلی حکومتی کشور در قبل از انقلاب چگونه طلايه دار رسيدگی به خانواده های زندانيان بودند و از آن به عنوان عملی پسنديده ياد می کردند. اين افراد اين اعمال را افتخاری برای خود می دانند ودرباره آن سخن ها گفته و مطالب نوشته اند. اما امروز چنين کارهايی جرم محسوب می شود و مجازات زندان دارد!!
حکومت ايران هر ساله بودجه های هنگفتی را به نهادهای امنيتی/ اطلاعاتی، برای تهيه مدرنترين وپيشرفته ترين امکانات دخالت در حوزه خصوصی افراد، ايجاد ترس ،ارعاب، زور، خشونت، زندان، پرونده سازی، بازجويی های مکرر، اتهامات غير واقعی و... اختصاص می دهد؟ شايد اگر در اين سياست ها باز نگری شود، نتيجه بهتری حاصل آيد! بهترنيست به جای مانورهای ان چنانی يکان های پليس در خيابان ها ونشان دادن قدرت بلا منازع پليس و نيروهای امنيتی، که بجای احساس امنيت و شکل گيری يک رابطه دوسويه منطقی بين پليس ومردم، عاملی برای ايجاد ترس وارعاب بيشتر در مردم ميشود به روشهای ديگری فکر کنيم؟! يا به جای اجرای طرح امنيت اجتماعی که هر روز ابعاد جديد و جدی تری به خود می گيرد و خصوصا زنان، دختران و جوانان را هدف قرار داده است تا از انان به جای شهروند رعايای گوسفند مئاب بسازد، به روشها ی انسانی تری بينديشيم؟ مقاومت زنان در اين طرح را شايد بتوان يکی از زيباترين و پر معنا ترين مقاومت های مدنی طول تاريخ ايران ارزيابی کرد.
بنابراين به جای تکرار رويه گذشته، که مرتبا به سمت خشونت بيشتر گرايش پيدا کرده، ،شايد به صلاح نزديکتر باشد تا برای برون رفت از شرايط فعلی کشور به جای استفاده از روشهايی که به نمونه هاای از آن اشاره شد، باب مفاهمه ميان حاکميت ومردم باز شود. تجربه شده سه دهه گذشته مشروعيت نظام را به شدت کاهش داده است! بهتر است حکومتگران برای حکمرانی از روشهايی بهره گيرند که آنها را در دل و جان مردم جای دهد، نه به گونه ای عمل نمايند که فاصله خود را هر روز با مردم زياد ترکرده و به تدريج مشروعيت باقی مانده خود را نيز از دست بدهند.
مردم ايران اعم از زن و مرد ثابت کرده اندکه انتظار معجزه از مسئولان ندارند، بلکه خواهان به رسميت شناخته شدن آزادی های فردی و مشروع واحترام به حقوق شهرونديشان هستند. اين از بنيادی ترين آموزه های حقوق بشر و دموکراسی محسوب می شود.
تجربه جهانی ثابت کرده، که هيچ حکومتی نتوانسته با نيروی نظامی، بسيجی، پليسی، سرکوب، دستگيری و زندان کردن های بی دليل، هر مخالفی را عامل خارجی معرفی کردن و تدوين دستورالعمل های لحظه ای بر مبنای منا فع گروهی در طولانی مدت به حيات خود ادامه دهد. بدون پشتوانه مردمی هيچ مجموعه ای دوام ندارد. باز تجربه جهانی می گويد، آنچه بر جا می ماند، نيکی ها واجرای روشهای صحيح مديريت بر مبنای نظريه برد/ برد است، نه برد/باخت. اينک بايد اذعان کرد با روشی که حاکمان ايران بر گزيده اند، جز برد/باخت حاصل نخواهد شد.ای بسا اين بازندگان هميشه ملت ايران نباشند!!

فاطمه فرهنگ خواه
فعال حوزه زنان و جامعه مدنی





















Copyright: gooya.com 2016