سه شنبه 6 فروردین 1387

فراخوان کمک به يک زندانی دو جنسی برای رهايی از زندان، کميته دانشجويی گزارشگران حقوق بشر

مهدی ندامی فرزند عظيم متولد سال ۱۳۶۵ در استان لرستان در حال حاضر در زندان اوين و به دليل وضعيت خاصش درسلول انفرادی محبوس است. او يکساله بود که پدرش را از دست داد. در سن شانزده سالگی پس از فوت مادرش ديگر اعضای خانواده او را طرد نمودند. او که به دليل دو جنسی بودن موفق به ادامه تحصيل نشده بود به تهران آمد، دوست دوجنسه ای يافت و با وی در يک منزل اجاره ای همخانه شد. تا اينکه در سال گذشته اتفاقی برای وی رخ داد. مهدی در تشريح اين اتفاق می گويد:

« در تاريخ ۱۶/۱۰/۱۳۸۵ محمد و مرتضی آمده بودند تخت طاوس چون می دانستند جای دو جنسه ها آنجاست، آنجا، کريمخان، ونک و پارک دانشجو. گفتم که دو جنسه ام و نمی توانم با شما بيايم ولی می خواهم به من از نظر مالی کمک کنيد. من را بردند به منزل مرتضی در را قفل کردند، من را داخل اطاق خواب بردند و تا ظهر من را مورد آزار و اذيت قرار دادند. من تا ظهر زجر می کشيدم، پس از چند ساعت دست و پای من را که بسته بودند باز کردند. لباس های من را در آورده بودند. رفتم تا در را باز کنم ديدم بسته است، خواستم داد و فرياد کنم، يکی از آنها که جثه بزرگی داشت من را کتک زد. يک چاقوی کوچک داشتم، چاقو را نشان دادم و گفتم اگر بيايی نزديکم و درب را باز نکنی خودم را می زنم. محمد کنار ايستاده بود ولی مرتضی بدتر حمله کرد من نفهميدم چی شد يک دفعه ديدم سرش را آورد پايين و ديدم سرچاقو خون آلود شده. او به برادرش زنگ زد. برادرش آمد، من را با يک قمه مرا تهديد کرد و گفت که چيزی نگويم بعد مرا بردند کلانتری و دادسرای ارشاد و از آن زمان فرستادند به زندان.

از ۲۳/۱۰/۸۵ وارد زندان شدم. من را در سوئيت انفرادی نگهداری می کنند، اطاقی که من هستم ۹ متر است دستشويی و حمام هم داخل همانجاست. برای شام و نهار من را می بردند بيرون، غذا می دهند و در را مجدد می بندند. نه هوا خوری می برند و نه ملاقاتی دارم.

رفتار مسئولين با من بد است. اکثر زندانی ها به من توهين می کنند نمی دانم چه کار کنم در زندان به من زياد اهميت نمی دهند از زندان خسته شدم هيچ هم صحبتی ندارم .»

مهدی حاضر است به خاطر عمل جراحی و تغيير وضعيت خود کليه اش را به فروش رساند . وی می گويد: « تا به حال هيچ کس و هيچ انجمنی به من کمک نکرده ، الان تنها هستم، دوست دارم پس از نجات از اين گرفتاری کار کنم، پولی تهيه کنم و خودم را معالجه کنم. خيلی دوست دارم ازدواج کنم و مثل يک مادر باشم. اما انگار اين آرزوها را بايد به گور ببرم. شبها تا صبح بيدارم و فقط فکر می کنم. صبح تا ساعت ۱۰ ميخوابم و بعد بيدار می شوم سوئيت را نگاه می کنم، گلهای پرده را می شمارم. ای کاش من را درک می کردند.»

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

مهدی توسط شعبه ۱۰۸۸ دادگاه عمومی تهران به دوسال حبس و پرداخت ديه در حدود هجده ميليون و پانصد هزار تومان محکوم شده است با درخواست تجديدنظر شعبه ۳۶ دادگاه تجديدنظر حبس وی را به ده ماه تخفيف داد. هم اکنون مهدی در زندان است و برای نجات وی از زندان نياز است مبلغ ديه پرداخت شود.

محمد مصطفايی – وکيل مهدی ندامی
۴/۱/۱۳۸۷ تهران


کميته دانشجويی گزارشگران حقوق بشر از کليه افرادی که قصد کمک به مهدی ندامی در رهايی از زندان را دارند تقاضا می کند با نشانی الکترونيکی [email protected] با محمد مصطفايی، وکيل وی تماس حاصل نمايند.

کميته دانشجويی گزارشگران حقوق بشر

[email protected]
http://schrr.net/

Copyright: gooya.com 2016