"رابطه بين گروه های قومی يکی از مولفه های نابرابری اجتماعی است که هرچه نابرابر تر باشد بيشتر به رشد هويت قومی منجر می گردد"" فردی که در امور جامعه مشارکت دارد تعلق قومی خود را برجسته نمی کند. نقطه عزيمت ما دفاع از جامعه چند فرهنگی نيست بلکه تاکيد بر رفع تبعيض و دارا بودن حق مشارکت يکسان است".
اخيرا يک کتاب درسی دانشگاهی با عنوان مهاجرت و قوميت Migration och Enticitet که مشتمل بر ۱۶ فصل است و توسط ۱۵ تن از استادان دانشگاه و کارشناسان علوم اجتماعی نوشته شده، زيرنظر رئيس بخش تحقيقات مهاجرين در دانشگاه استکهلم، پروفسور چارلز وستين و استاد جامعه شناسی اين دانشگاه دکتر مهرداد درويش پور توسط انتشارات Students literatur در سوئد منتشرشده است. در زير گزارشی در اينباره که در سايت استکهلميان اخيرا انتشار يافته است درج می گردد.
استکهلميان – در سال ۲۰۰۵ موسسه و انتشارات "ادبيات دانشگاهی" (Studentlitteratur) از مهرداد درويش پور, دکتر و استاد جامعه شناسی در دانشگاه های استکهلم و "ملاردالن" دعوت به عمل آورد تا مسئوليت انتشار کتابی تحقيقی در رابطه با مهاجرت و قوميت که قابليت استفاده جهت تدريس در دانشگاه ها و مراکز عالی آموزشی را داشته باشد بر عهده بگيرد.
مهرداد درويش پور به نوبه خود با همکاری پروفسور"چارلز وستين" محقق سوئدی و رئيس بخش تحقيقات مهاجرين در دانشگاه استکهلم و نيز همکاری بيش از ۱۵ جامعه شناس, مورخ و کارشناس علوم سياسی, اين کتاب را آماده چاپ نموده است. نتيجه اين تحقيق اينک بصورتی کتابی تحت عنوان "مهاجرت و قوميت" (Migration och Etnicitet) نگاهی به جامعه چند فرهنگی سوئد از سوی انتشارات "ادبيات دانشگاهی" در سوئد منتشر شده است.
اين کتاب از چند جهت منحصر به فرد بوده و قابل توجه است. نخست اينکه دعوت به انتشار اين کتاب از سوی ناشر, و نه محققين و نويسندگان آن, صورت گرفته است.
و دوم اينکه در تدوين اين کتاب قبل از اينکه نتيجه تحقيق فردی محقق بخصوصی مد نظر قرار گرفته شده باشد, به بعد آموزشی آن توجه شده است تا اين کتاب قابلبت استفاده بعنوان ادبيات دانشگاهی در نزد دانشجويان و اساتيد را دارا باشد.
مهرداد درويش پور محقق و مولف اصلی در تهيه اين کتاب می گويد که "با وجود اينکه دست اندرکاران تهيه اين کتاب علاوه بر جامعه شناسی در علوم مختلفی از قبيل تاريخ, جرم شناسی، علوم سياسی و غيره دارای تخص بوده اند اما تلاش همه ما بر اين بوده که سعی کنيم با نگاهی جامعه شناسانه اين کتاب را به رشته تحرير در آوريم".
از نکات بسيار مثبت و قابل توجه در رابطه با اين کتاب اين است که محققين آن بجای اينکه مشکلات را در رابطه با "مهاجرين" مورد تحقيق قرار دهند در رابطه با "قوميت" و نابرابری های قومی مورد بررسی قرار داده اند.
مهرداد درويش پور می گويد: " گروه های قومی حاکم همواره از يکديگر پشتيبانی می کنند و برای مثال به هنگام استخدام يکديگر را انتخاب می کنند. اين باعث می شود که جامعه اکثريت اقليت های قومی را به حاشيه براند و کمتر به آن ميدان بدهد. اين به حاشيه راندن لزوما عمدی نيست بلکه يک مکانيزم پيچيده است چون گروه قومی اکثريت از ارزش های رايج و حاکم خود حرکت کرده و از اينرو يکديگر را پشتيبانی و ساپورت می کنند. "در واقع اين رابطه نابرابر قدرت است که بصورت سلطه گروه اکثريت ظاهر می شود و اقليت های قومی را به حاشيه می راند و مشکلات بعدی از قبيل حاشيه نشينی, ميزان جرايم, موقعيت دشوار اقتصادی و نظاير آن پيامدهای اين رابطه نابرابر قدرت هستند. رابطه بين گروه های قومی هم يکی از مولفه های نابرابری اجتماعی است که هرچه نابرابر تر باشد بيشتر به رشد هويت قومی منجر می گردد".
مهاجرين يک گروه منفعل قربانی نيستند
کتاب "مهاجرت و قوميت" را بايد بواسطه خودداری در پيروی از روشی که برخی ديگر از محققين ايرانی همواره در تحقيقات خود بکار برده اند مورد تحسين قرار دارد. برخی محققين ايرانی در تحقيقات خود مهاجرين را همواره يک گروه منفعل قربانی و جامعه سوئد را نيز جامعه ای دارای تبعيض ساختاری قلمداد می کنند. محققينی که حتی پاسخ ساده ای برای اين پرسش که اگر تبعيض در جامعه سوئد ساختاری باشد چگونه است که هزاران مهاجر, و از جمله تعداد زيادی مهاجر ايرانی, مدت نسبتا کوتاهی پس از مهاجرت به سوئد به موفقيتهايی در عرصه های مختلف جامعه دست يافته اند، در حاليکه سوئديهايی نيز يافت می شوند که در کشور مادری خود افرادی ناموفق و حتی شکست خورده اند.
مهرداد درويش پور می گويد که: "نگاه اينگونه جامعه شناسان نگاهی منفی , يک بعدی و به ويژه در برخورد به ارزش های مثبت اين جامعه کنسرواتيو است. در حالی که نگاه ما در اين تحقيق ميان برشی (intersectionell) بوده و ما علاوه بر موانعی که جامعه اکثريت در راه رشد اقليت ها ايجاد ميکند به عواملی چون جنسيت، سن و مدت زمان مهاجرت، پيشينه طبقاتی فرد مهاجر و انگيزه های و امکانات رشد را نيز مورد توجه قرار داده ايم. ناديده گرفتن اين عوامل و از جمله جنسيت در امر بهم پيوستگی - آنهم در جامعه ی مهاجری که زنان در آن در بسيار ی از موارد موفق تر از مردان هستند- به " نابينايی جنسيتی" منجر خواهد شد که بيش از همه زنان از آن متضرر خواهند شد. مهاجرين گروه يکدستی نيستند و تعلق قومی فقط يکی از عوامل تعيين کننده هويت آنان است . بررسی مهاجرين بعنوان يک مقوله و تا يک گروه(katagori) پيش از آنکه به فهم مسئله ياری برساند منجر به ساده کرده قضيه می شود. ما در اين کتاب مهاجرين را رمانتيزه نکرده ايم" و ادامه می دهد: "هويت قومی چيز ثابتی نبوده بلکه قابل تغيير است. اينکه ما سوئدی يا ايرانی هستيم يک حس فردی است. استفاده از اصطلاحاتی از قبيل نسل دوم مهاجرين واقعا احمقانه است".
مهرداد درويش پور "مشارکت" را در اين ميان امری کليدی می داند و معتقد است که "اينتگراسيون" و يا به هم پيوستگی به معنی انطباق نيست بلکه به معنی مشارکت است:
" فردی که در امور جامعه مشارکت دارد تعلق قومی خود را برجسته نمی کند. نقطه عزيمت ما دفاع از جامعه چند فرهنگی نيست بلکه تاکيد بر رفع تبعيض و دارا بودن حق مشارکت يکسان است".
و زمانی که استکهلميان نظر مهرداد درويش پور را پيرامون اينکه چرا نابرابريهای قومی در سوئد چشمگيرتر و برجسته تر بنظر می رسد ميپرسد او پاسخ جالب توجهی برای اين پرسش دارد.
"سوئد در زمينه های رفاه, دمکراسی, حقوق شهروندی و برابری زن و مرد در سطح بالايی قرار دارد و در نتيجه توقع مهاجرين آن نيز در همان سطح بالاست. مهاجرين سوئد می پرسند که چرا وزير نيستيم, چرا رئيس نيستيم و چرا ازشغل های متناسب با تخصص مان برخوردار نيستيم و چون موقعيت بهتر، توقع بالاتر و صدای رساتری دارند در نتيجه نابرابريهای قومی نيز چشمگيرتر بنظر می رسد. در حاليکه وضعيت نابرابريهای قومی فاحشی که در برخی ازکشورها مانند وضعيت مهاجرين افغان در ايران و يا حتی مهاجرين در کشورهای اروپايی مانند يونان وجود دارد حتی در سطح مطرح شدن نيز به گوش نميرسد".
اشاره کنيم که در گزارشی تحقيقی که اخيرا از سوی اتحاديه اروپا منتشر شده است سوئد جايگاه موفق ترين کشور اين اتحاديه از لحاظ ارائه بهترين امکانات به مهاجرين را به خود اختصاص داده است.
کتاب " مهاجرت و قوميت" را می توان از کتابفروشهای دانشگاهی و از جمله از کتابفروشی Akademibokhandeln در سوئد خريداری نمود.