“ ... پس از من ششصدهزار تن از آنان که هراس بر می انگيزند و حسادت می ورزند و سخريه می کنند و دشنام ميدهند حضور خواهند ياقت. در زوهری که من در آن نباشم، شايسته ی ستايش ديوان است...“
(اردوی سور اناهيتا، ايزد بانوی ايران)
“... در اينجا اردوی سور اناهيتا از چکادی که هزار قد آدمی بلندا دارد فرو می ريزد. او به بزرگی همه ی آبهايی است که در روی اين زمين جاری است و با نيرويی فراوان، روان. او بر دشمنی همه ی ديوها و جادوگران، فرمانروايان ستمکار، کوی ها و کرپن ها چيره می شود...“
***
ايران نام سرزمين ماست . ايران نام زن است. نام ايران بار زنانه دارد و در اين حکمتی است. سرگذشت سرزمين ما ايران ،همسان و همانند و همزاد سرنوشت زنانش نيز هست.
در جايی از حافظه و غريزه ی ملی ما تصويری هست از بانويی پر غرور، صاحب تمام آبها و آب مظهر زندگی است و زايش و آفرينش . آنکه بی واسطه ترين ارتباطش با نيروی خلاقه و ساختن و پروراندن و به بار نشاندن است و هسته ی اصلی وجودش آزادگی است و همزيستی و انساندوستی. اين بخشی از تصوير خدا بانويی است که در رهگذار تاريخ سرکوب وتحقير و يورش و هجوم و تجاوز، کمرش خم شده، از هويت تهی شده تا جايی که گاه ديگر ندانسته که بوده يا اين که کيست. هر بار خواسته قد بکشد، بپرسد، بداند و خود را بيابد، بر زمين افتاده ،جسم و جان و روانش لگد کوب شده ...
زندگی و مرگ، اهورا واهريمن، نيکی و کژی ، زايش و نيستی ، توليد وتخريب ، آزادگی و بندگی ، جمع اضدادند در درون يک وجود . هيچيک از بين رفتنی نيست ، اما می شود از يکی بنفع ديگری کاست يا بر آن افزود . اين کار، کار انسان است . انسانی که می تواند تبديل به يک ماشين مرگ زا ، نفرت پراکن ، نابود گر،هراس آفرين و از گوهر انسانی تهی بشود برای آرمانی که بر ضد انسانيت خود و حق حيات ديگری ساخته، انسانی که می تواند بسازد ، ببالد، ببالاند، رها شود، برهاند ....
ايران ، زن است. در جايی از حافظه و غريزه ی ملی ما ، در تصويری دور، بانوی پر غرور آبها ، حافظ زندگی و زايش با گردنی برافراشته با نگرانی به تصويرزنی سالخورده مينگرد که زير بار تحقير و بی حرمتی ، زير بار فشار و بی عدالتی خم شده و بر زمين افتاده.
ايران، مادر است. فرزندان بيشماری دارد. فرزندانی که نتيجه و يا برزخيان اين دو تصوير، اين دو جمع اضدادند. فرزندانی که گاه از ميان آنها ستارگانی درخشيده اند و خاموش گشته اند و گاه ديوصفتانی انسان کش و خشونت پرست قد علم کرده اند. اينک ، دختران ايران ، حاصل اين درد و غرور ، نه بر آبها که بر زمين سخت گام نهاده اند برای احيای حق حيات ، حق بودن، حق انسان بودن، حق ساختن و پروراندن، حق رها شدن و رهاندن. دختران ايران ، نه تک ستارگان، هزاران ستاره اند.
سه شنبه ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲ ژوئن ۲۰۰۶ را به خاطر بسپاريم. ۲۲ خرداد روز زنان ايران است.
اين روز ، روز دختران ايران است ، پيشگامان رهايی ايران که بدون رهايی آنها، مادر ، ايران هرگز بر نخواهد خاست.
برای
سيمين بهبهانی، نوشين احمدی خراسانی، پروين اردلان، ژيلا بنی يعقوب، دلارام علی، بهاره هدايت، دلارام آرام فر، عاطفه يوسفی، معصومه لقمانی، سميرا صدری، شهره هدايت، شهلا انتصاری ، ليلا محسنی ، شهره کشاورز، اعظم الهامی، ليلی فرهادپور، سهيلا سيادتی، شيوا نهاوندی و ...
و با احترام به
سيامک طاهری، فواد شمس، امين قلعه ای، بهمن احمدی امويی، مهندس موسوی خوئينی، وحيد ميرجليلی، علی روزبهانی و ...
و با ياد
تمام زنان و مردان پرشهامت و آزاديخواهی که در اين روز تاريخی با شرکت در تجمع اعتراضی زنان به قوانين تبعيض آميز ، برگ مهمی را در مبارزات آزاديخواهانه ی ملت ايران به ثبت رساندند.
نيلوفر بيضايی
سه شنبه ، ۱۲ ژوئن ۲۰۰۶