خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
نشست«بررسي فراز و فرود دموكراسي» در دفتر سازمان دانش آموختگان ايران اسلامي (ادوار تحكيم وحدت) با سخنراني حاتم قادري، استاد علوم سياسي دانشگاه تربيت مدرس با تحليل «چرايي برخاستن دولت از ميان محافظهكاران» برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايرا ن (ايسنا)، اين استاد دانشگاه سخن خود را با گلهاي از انجمنهاي اسلامي و فعالان دانشجويي و نگرانيها در مورد آن، اينگونه آغاز كرد: «سه انگيزه را براي علت حضور خود در اين مكان ميتوانم از هم تفكيك كنم. به نظر ميآيد طرح برخي نظريات و ديدگاهها يا مخاطبان خاص و جامعه اهميت دارد. همين طور به عنوان يك عضو جامعه ميخواهيم انرژي خود را براي يك فعاليت خاص صرف كنيم. برخي از جريانهاي سياسي و اجتماعي وقتي نيازمند كمك هستند شايد دور از منش انسان باشد كه درخواست كمك آنها را پاسخگو نباشيم.»
وي افزود: «وقتي به جنبش دانشجويي و دفتر تحكيم وحدت طيف علامه كه تا حدي يكهتاز جنبش دانشجويي است نگاه ميكنم، بعضي اوقات دچار نااميدي و سرخوردگي بسيار زيادي ميشوم. به نظر ميآيد كه يا من در زبانم مقداري ناتوان هستم و يا دوستان نگاهشان تا حدي متفاوت است. به رغم ديدارها و صحبتها گويي همواره اين صحبتها گفتوگوي كر و لال است. بحث نظري گفتوگو ميطلبد، گفتوگويي صورت نميگيرد. اين محمل نگراني است. بدتر از آن انجمنهاي اسلامي و حتي سخنراني را نميتوانند حفظ كنند و اين به فاجعه بيشتر شبيه است.»
اين استاد دانشگاه ادامه داد: «اين پرسش از مخاطبان دانشجويي برايم جدي است كه در هشت يا 10 سال گذشته مجموعه كتابهاي جدي فلسفي، ادبي و سياسي كه خواندهاند چه ميزان است؟ آيا اين فعاليت بدون تامل و مطالعه پشتوانه نظري معني دارد؟ آيا اين دعوتها نوعي دكوراسيون است؟ ميخواهيم نيازهاي ديگر خود را برآورده كنيم يا اينكه دعوت به پرسشگري براي ما كاملا امر جدي و اساسي است؟ به نظرم مطالعات فعالان دانشجويي عمدتا به مطالعات ژورناليستي و يا خواندن وبلاگها منحصر ميشود.»
قادري توضيح داد: «اگر ما به بحث و گفتوگو نياز داريم مباحثي كه در اين نشستها و يا همايشها مطرح ميشود كجا منعكس ميشود؟ اگر نياز نداريم به چه علت است؟ گاه حتي بعد از بحث نظري و تئوريك اعلاميهاي منتشر ميشود كه انسان دچار اين فكر ميشود كه واقعا رشد و غناي جنبش دانشجويي ما در چه حد است.»
وي در ادامه با بيان اينكه محدوديتهاي سايتهاي خبري و روزنامهها را هم ميفهمد گفت: گرچه در بعضي از جلسهها هم بحث تئوريك جديد و مهمي صورت گرفته، ولي باز خودش به پرسش سياسي نخنما تبديل ميشود. به نظرم ميآيد كه ما حداقل به جهت توجه به جنبههاي زيبايي شناختي نبايد اين اسامي را به كار ببريم. چرا دانشجو نسبت به جهات زيبايي و فلسفي و ظرافتها بيتفاوت است؟»
قادري در بخش ديگري از سخنانش در تحليل آنچه آن را ايجاد دولت راست از درون دولت اصلاحطلب ميناميد، گفت: «ابتدا بايد ببينيم نوع واژگاني كه به كار ميبريم تا چه حدودي است. آيا اول يك دولت اصلاحطلبي بوده و الان يك دولت راست است و اين دو جايگزين هم شدهاند؟»
قادري با تاكيد بر اينكه نميخواهد اين برداشت را داشته باشد كه دولت اصلاحطلب و راست يكي است، خاطرنشان كرد: «پرسش اساسي كه از قديم هم در جامعه ايران وجود داشت اين است كه آيا جمهوري اسلامي توانايي تبديل شدن به نظام توتاليتررا دارد يا نظام توتاليتر هست. به نظر ميآيد در جمهوري اسلامي استعداد تبديل شدن به يك نظام توتاليتر وجود ندارد. يك نظام توتاليتر بايد قادر باشد تك صدايي را در جامعه محقق كند. وقتي اين امكان وجود نداشته باشد نميتوان شعارها و پيامهاي ايدئولوژيك گونه خود را به فرض يكدست بودن به جامعه منتقل كرد. امروز آشكار است كه امكان تكنيكي تكصدايي نيست. اگر سايتها و وبلاگها را نگاه كنيد و شبكههاي متعدد راديو و تلويزيون راببينيد اين فضا را توصيف ميكند.»
به گزارش ايسنا، حاتم قادري ابراز عقيده كرد: «ساختار سياسي ايران مانع ايجاد يك نظام توتاليتر است. اصولا به دلايل زيرساخت آموزشي، اعتقادي و توزيع و توليد قدرت و ساختي كه استوار است، در عين حال از يك نظام عمودي ايدئولوژيك دفاع ميشود.»
وي ابراز عقيده كرد: «كافي است به نحوه آموزش فقها و يا روحانيون توجه كنيم و نوع ديدگاههاي اعتقادي و باورهاي سياسي آنها را مد نظر قرار دهيم. كافي است به مفهومي به اسم تكليف در نظام فقاهت بنگريم. يعني در عين حال كه نظام جمهوري اسلامي به جهت ايدئولوژيك بودن و شعارهاي رسمي و سياسي، نظامي با ساخت قدرت عمودي است، ولي درونش آكنده از جزايري است كه همواره امكان مخالفتانديشي يا معارض رفتار كردن را در دل خود دارد.»
اين استاد دانشگاه در ادامه سخنانش گفت: «مثلا در انتخابات رياستجمهوري، آقاي هاشمي رفسنجاني پيمانهاي محكم و وثيقي با مردم بست ولي جالب اينجاست كه وقتي ايشان دور اول انتخاب شدند و به دور دوم رفتند. به رغم اطلاعات و دادهها و صحبتهاي بسيار زيادي كه دور اول با برخي از ابهامات آكنده بود، ميبينيم آقاي هاشمي رفسنجاني حتي حاضر نيستند لحظات يا روزهايي پس از اين پيمان بزرگشان با مردم براي حفظ حقوق مردم بايستند و بگويند اين انتخابات به رغم اينكه من به دور دوم رفتم انتخاباتي داراي ابهام است.»
وي ادامه داد: «نه تنها آقاي هاشمي اين كار را نكرد، بلكه دولت اصلاحات و جبهه مشاركت و آن مجموعه و همينطور بخشي از روشنفكران نيز حاضر نيستند اصالت و درستي انتخابات را پايه روابط سياسي قرار دهند. اگر آقاي هاشمي مشاوران عميقتري داشت و به او ميگفتند كه اعتراض كنيد و به دور دوم نرويد چه بسا ميتوانست بخشي از پرونده خود را بازسازي كند و احياي خود را به شكل عميقتر انجام دهد.»
قادري گفت: «از زماني كه شعار سياسي ميدهيم تا زماني كه ميخواهيم اقدام سياسي و تعهدات خود را انجام دهيم فاصله سرابگونهاي وجود دارد؛ يعني به جاي اينكه رفتار سياسي بر ما حاكم باشد شعارهاي سياسي بر ما حاكم است.»
وي ساخت اجتماعي ايران را از ديگر عوامل عدم تحقق يك نظام توتاليتر دانست.
اين پژوهشگر در ادامه با اشاره به آنچه آن را ريشهدوانيدن برخي از گروههاي رانتخوار ميخواند، گفت: اينها منافع اقتصاديشان را كه به وسيله رانتها به دست آوردهاند در نهايت به استراتژي سياسي و اعتقادي نظام ترجيح ميدهند.
قادري افزود در بدنه نيروهايي هستند كه فرصتطلبانه توانستهاند به امكانات اقتصادي كشور دست پيدا كنند و به راحتي حاضر نيستند آنها را در خدمت اعتقادات سياسي قرار دهند و اين تعارض تعارضي جدي است.
اين استاد دانشگاه در بخش ديگر سخنانش در بيان مشابهت راست با اصلاحات، گفت: در كشورهاي شرقي از جمله فلات وسيع ايران به خاطر نيروهايي كه پشت شهرها جمع ميشوند و آمادهي هجوم به شهرها هستند امكان شكلگيري شهر در يك دولت مدني فراهم نبوده است. بارها ديدهايم كه در درون تمدن اسلامي و يا قبل از آن شهرها مورد هجوم نيروهاي كوچنده و نيروهايي كه عمدتا از آسياي مركزي برميخاستند بوده است و شهرها مرتب دستخوش قتل و غارتهاي زيادي ميشدهاند. اين يكي از مشكلات است. به عبارت ديگر حكومتگران در سرزمين ايران از كشورهاي همسايهي ما معمولا به جهت سطح فكري، فرهنگي و سياسي نازلتر از سطح شهرنشيني بودهاند. به بيان ديگر نظامهاي مدني امكان تاسيس نظامهاي سياسي كه بتوانند از منافع سياسي و امنيت خود دفاع كنند بيبهره بودهاند.
به گزارش ايسنا حاتم قادري با بيان اينكه در ايران سياست يا قدرت براي كساني است كه بر خيابانها مسلط هستند، گفت: «اين امر دليل جامعهشناسي و تاريخي دارد و امروز هم همينطور است. همين گروهها هستند كه تعارضات سياسي، ايدئولوژيك و اقتصادي را به بدنه نظام تزريق ميكنند.»
قادري با اشاره به حركتهاي دانشجويي در فرانسه و اروپا، گفت: «در آنجا وقتي دانشجويان طغيان ميكنند، بلافاصله آمادگي دارند با كندن آسفالت براي خود سنگر بسازند و با نيروهاي امنيتي و نظامي درگير شوند ولي در ايران به خاطر اينكه طبقه متوسط ما برخاسته از برخي روابط رانتي است و تذبذب سياسي در آن وجود دارد، جنبش دانشجويي بلافاصله به جنبشي تبديل ميشود كه امكان حضور و مبارزه با نيروهايي كه خيابانها را در اختيار دارند، ندارد.»
اين استاد دانشگاه تربيت مدرس تأكيد كرد: «دولت اصلاحطلب، دولت برخاسته از شعارهاي مدني نيست؛ بلكه بخشي از همان مجموعه اوليه است كه به دلايلي از بقيه فاصله ميگيرد و شعارهايي را عنوان ميكند.»
وي با بيان اينكه اگر به ساخت دولت اصلاحطلب نگاه كنيم روحانيون و روحانيت را داريم كه از هم فاصله ميگيرند و با هم رقابت ميكنند، گفت:مثلا آقاي كروبي چقدر ميتواند يك شخص قوي و وفادار به شعارهاي مدني باشد؟ اگر اعتراض سياسي ميكند به خاطر عشيرهاي بودنش است، به خاطر شعارهاي مدني نيست. همچنين سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبهه مشاركت كساني بودند كه برخاسته از شعارهاي مدني نبودند.»
قادري ادامه داد: «دولت اصلاحات شعارهايي ميداد كه منطبق با خاستگاه اجتماعياش نبود ولي نيروهاي اجتماعي را جذب خود كرد كه امكان بسيج و سازماندهي آنها را نداشت. اصلاحطلبان به ظاهر از بدنه سنتي فاصله گرفتهاند اما فاصله آنقدر كم است كه نميتواند برآوردي براي نيروهايي كه جذب اين شعارها شدند باشد.»
وي گفت: «اصلاحات شعارهايي داد، بعد عضوگيري از لايههايي انجام شد كه لزوما با شعارها منطبق نيستند. شعارهايي كه دولت اصلاحات ميداد، نه خودش به آن وفادار بود، چون امكان وفادارياش نبود و نه ميتوانست اقشاري را كه جذب خود ميكند وفادار نگه دارد. دولت اصلاحات ميخواست دولت شفاف و انتقادپذير باشد و نوعي گردش نخبگان داشته باشد و حتي قانونمند عمل كند در حالي كه اصلا چنين نبود. همان روزها يا ماههاي اولي كه دو نفر از وزيران دولت اصلاحطلب در مراسم نماز جمعه كتك خوردند فاتحه دولت اصلاحطلب خوانده شده بود و نشان داده ميشد كه آخر كار كجاست، آنجاست كه به تير 78 و جاهاي ديگر ختم ميشود.»
وي ادامه داد: «دولت اصلاحات نميتوانست مديريت كند، چراكه در مديريت به نگرش و ذهنهايي نياز است كه مدرن باشند. در دولت اصلاحات امكان مديريت نبود. مدير بايد برخاسته از لايههاي اجتماعي مناسبي باشد كه با مسائل و مشكلات شهري و جامعه مدني و نظام سياسي كاملا آشنا باشد.»
قادري تأكيد كرد: «اصلاحات حاضر نبود يك مقاومت مدني را سازماندهي كند، چون از آن برنميآمد. دولت اصلاحات مانند بچهاي بود كه از خانه بيرون آمده ولي تا حدي از خانه دور ميشود كه در ديدرس پدر باشد و جرأت بيش از اين ندارد. اصلاحات جرأت برپا كردن نهادهاي مناسب را ندارد.»
قادري با بيان اينكه خوي ما اشعريگرانه است، گفت: چپ حتي اگر اين امكان را داشت كه با يك خوي انتقادي جدي و برنامه شفاف عمل ميكرد ميتوانست صدها هزار دانشجو را بسيج كند و انتخابات را ببرد ولي امكانش نبود. حفظ خيابانها بر عهده كسان ديگري بود. حتي دولت اصلاحات آنجايي كه حس ميكرد چقدر نياز به آرا دارد راجع به برخي از مسائل موضع مستقيم و صريح نميگرفت مثل انرژي هستهاي.»
وي افزود: «دولت اصلاحات در عين حال كه ميخواهد از حضور مردم دفاع كند، در سطح مديريت هشت سالهاش حتي نتوانست رياست دانشگاههايش را انتخابي برگزار كند، چون باورش نبود. يك اربابگونگي را بر سر دانشگاه گذاشت كه تنها شعارهاي نوتري ميداد در حالي كه اگر ميخواهيم جامعه مدني تقويت شود بايد اين نهادها قانونمند ميشدند. چنانكه در سال آخر بخشنامهاي مبني بر برگزاري انتخابات دادند كه به هيچوجه در هيچ نهاد قانوني تصويب نشده بود.»
قادري در پايان با بيان اينكه اگر اصلاحات به راست منتهي شد چيز عجيبي نيست، ابراز عقيده كرد: ولي آيا اين دو ميتوانند جامعه را اداره كنند؟ به جد ترديد دارم، آنها نميتوانند جامعه را اداره كنند.»