راهپيمايي كارزار زنان كه چهارم ماه مارس 2006 عليه لغو كليه قوانين ضد زن و مجازات هاي اسلامي از فرانكفورت آغاز شد، در روز 8 مارس در جلوي دادگاه بين المللي لاهه با موفقيت به اتمام رسيد. اما كمتر كسي بود كه در اين راهپيمايي سهم گرفته باشد واحساس كند كه اين مبارزه پايان يافت. همه صحبت از ادامه مبارزه مي كردند. همه از شروع مرحله اي نوين از مبارزات حرف مي زدند. گويي همه مي خواستند در همان لحظه حركت بعدي كارزار را برنامه ريزي كنند، تو گويي براي همه حتي صبر كردن تا فرداي آنروز مقدور نبود.
براستي چه شده بود كه همگي فراموش كرده بودند كه هزاران فرسنگ از محل سكونت خود دورند. چه شده بود كه اين همه خود را به هم نزديك احساس مي كردند و در حاليكه همديگر را در آغوش گرفته و اشك شادي در چشمانشان حلقه بسته بود، از برپايي اين مبارزه اين چنين با غرور بخود مي باليدند و به رفقايشان افتخار مي كردند، تلاشها و زحمات شبانه روزي يكديگر را ارج مي گذاردند. به راستي چه شده بود كه گروه گرايي هاي سكتاريستي، رقابت هاي احمقانه و خرده گيريهاي” فاضلانه“ اين همه رنگ باخته بود.
تو گويي صداي بلندي در گوش همگي نهيب مي زد كه اوضاع جديدي بوجود آمده واقعه نويني اتفاق افتاده است، تو گويي همگي براي خود مكان نويني براي مبارزه يافته اند.
براستي كه اين راهپيمايي، بسياري ناگفته ها را گفت، بسيار ناروشني ها را روشن ساخت. بيك كلام اتمام اين راهپيمايي مصادف بود با وزيدن نسيم مبارزه اي جانانه نه تنها عليه قوانين ضد زن بلكه مبارزه اي عليه سنتها و مناسبات ستمگرانه و همه حاميان و پاسداران آن. نسيمي كه بدون شك قادر خواهد بود به طوفان سهمناكي مبدل شود، كه اين قوانين بهمراه پاسداران آن را از ريشه برون كند.
در آخرين روز نزديك به هزار نفر در اين راهپيمايي شركت كردند گرچه، تعداد بسياري كه در شهرهاي آلمان در راهپيمايي شركت كرده بودند، نتوانستند در روز آخر اين راهپيمايي سهم بگيرند. بعلاوه بسياري بودند كه بدلايل متفاوتي از مشكل مالي و كاري و ويزايي گرفته تا گرفتاري هاي گوناگونی كه براي زنان در نظام مردسالار جهاني موجود است قادر نشدند در اين راهپيمايي شركت كنند، اما فكر و قلبشان با ما بود و لحظه به لحظه همراه ما راهپيمايي را دنبال مي كردند.
كارزارزنان و راهپيمايي 4 تا 8 مارس در برقراري اتحاد موفق بود. طيف وسيعي از زنان خارج كشور حول خواسته و مواضع كارزار متحد شدند. احزاب، سازمان ها و تشكلات دمكراتيك و افراد از اين راهپيمايي حمايت كردند.
دراين راهپيمايي زنان با گرايشات مختلف و با وابستگي هاي ايدئولوژيك و سياسي متفاوت در كنار هم قرار گرفتند. زناني كه از اقصي نقاط دنيا براي راهپيمايي عليه اين قوانين و حاميان و بانيان آن راهپيمايي كردند از مليت هاي مختلف در ايران كرد و آذري، لر،فارس وعرب در كنار هم بودند.
جنبه انترناسيوناليستي اين راهپيمائي به روشني چشم گير بود. زنان مبارزغير ايراني به آن پيوستند و از آن حمايت كردند. زنان افغانستاني نيز دوشادوش ما در اين مبارزه شركت كردند و اين مبارزه را مبارزه خود دانستند.شركت و حمايت مري لو گرينبرگ و رادها دسوزا بهمراه حمايت و شركت زنان آلماني و بخصوص هلندي و همچنين زناني از تركيه، بنگلادش، آفريقا و ... ازراهپيمائي نشانه اي از قدرت و پتانسيل جنبش زنان بود.
كنار هم قرار گرفتن طيف وسيعي از زنان از سه نسل با گرايشات متفاوت، از مليت هاي مختلف، از كشورهاي مختلف و حتي از طبقات مختلف نشان مي دهد كه اين جنبش داراي پتانسيل بزرگي براي وحدت است. نشان مي دهد كه زنان نه تنها در ايران داراي درد مشتركي اند بلكه زنان در سراسر دنيا اين درد مشترك را نيز حس كرده و آماده اند كه براي آن مبارزه كنند. زيرا كه ستم هائي كه بر زنان اعمال مي شود گرچه اشكال مختلفي بخود مي گيرد اما داراي بعدي جهاني است. بنابراين روا رفتن وحشيانه ترين نوع ستم تحت حكومت هاي مذهبي حاكم بر ايران، افغانستان و عراق بالطبع حمايت وسيع زنان در سراسر جهان را برخواهد انگيخت.
جنبه ديگركه داراي اهميت زيادي مي باشد اين است كه اين مبارزه هم از لحاظ سياسي و هم از لحاظ عملي توانست توجه و حمايت زنان و مبارزين در داخل كشور را نيز بخود جلب كند. حمايت گروهي از زنان كه در كوهي در نزديكي تهران 8 مارس را برگزار كردند، حمايت كارگران سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني، و همچنين حمايت جمعي از زنان كه در رشت 8 مارس را برگزار كرده بودند، نشانه پيوند واقعي بين خارج و داخل بود.
این واقعیت نشان می دهد که جنبش زنان جنبشی دمکراتیک است که می تواند طیف گسترده ای از زنان که تحت ستم های قرون وسطایی قرار گرفته اند را بدون در نظر گرفتن وابستگی ایدئولوژیکی ، ملیتی در زیر چتر خود جا دهد. در عین حال علیه مرتجعین و امپیریالیستها مرزبندی کند.
شکل گیری کارزار زنان :
كارزار زنان نشان مي دهد كه جنبش زنان در موقعيت كنوني از قدرت سازماندهي و بسيج گسترده به حول مواضع انقلابي و راديكال برخوردار است. اگر چه جنبش زنان در كليت خود داراي پتانسيل بالايي است. اما علاوه بر آن بايد ويژگيهاي موقعيت كنوني را نيز بر آن افزود. زنان در 27 سال گذشته زير فشارهاي گسترده سياسي، اجتماعي و اقتصادي رژيم ارتجاعي جمهوري اسلامي قرار داشته اند. سركوب هاي وحشيانه و سبعانه در 27 سال گذشته و دركنارش مبارزات بي امان زنان و گردن ننهادن و مقاومت آنان بخصوص دختران و زنان جوان در مقابل ايده هاي عقب مانده و ارتجاعی كه مي خواهد زنان را به پستوها براند و در ميان خانه و آشپزخانه محدود كند و يا در نهايت آنها را در مايملك و ناموس مردان قرار دهد را مي توان اشاره نمود. با وجود اين ستم هاي غيرانساني، مبارزات دختران و زنان جوان شرايطي بوجود آورده كه جنبش زنان را در موقعيت كنوني خود، قرار دهد.
در كنار اين مبارزات، جنبش زنان در سطوح نظري نيز رشد و تكامل يافته است. توجه به جنبش مستقل و دمکراتیک زنان از اهميت خاصي برخوردار شده است و نظريه پردازان خود را نيز پرورده است. (هر چند كه مبارزه مهمي ميان اين نظرات در جريان است كه بررسي آن در اينجا منظور نيست.)
کارزار زنان در شرایطی نیز شکل می گیرد که فشار بر زنان در عرصه جهانی نیز افزایش یافته است. از یک طرف فشار بر زنان در عرصه جهاني بخصوص در عرصه اقتصادي گسترده تر شده است. تجارت دختران و زنان جوان برای وارد کردن در تجارت سکس در عرصه ای جهانی از جمله نتایج فقروگسترش گلوبالیزاسیون و سلطه بیشتر امپریالیسم بر جهان است که در مقیاسی هولناک به پیش می رود. خشونت عليه زنان در سراسر جهان همچنان در ابعاد باورنکردنی حتي در كشورهاي پيشرفته سرمايه داري جهانی تداوم دارد. حمله به دستاوردهاي جنبش زنان در عرصه جهاني ادامه دارد. حمله به حق سقط جنين در آمريكا و در برخي از كشورهاي اروپايي از اين نمونه است. از طرف ديگر جنگ هاي تجاوزكارانه امپرياليسم آمريكا و شركا به افغانستان و عراق که تحت نام رهایی زنان انجام گرفته به دربند کشیدن و ستم های هر چه بیشتر بر زنان انجامیده است.
بوجود آمدن اين شرايط عيني و ذهني است كه موقعيت را براي جهش جنبش زنان فراهم كرده است. كارزارزنان در چنين شرايطي زاده شد و توانست طيف وسيعي از زنان مبارز و انقلابي و چپ را حول خود متحد كند. بر بستر چنين اوضاعي است كه براي اولين بار طيف وسيعي از احزاب و سازمانها و گروهها و افراد اين چنين از كارزار زنان و راهپيمائي 5 روزه اش دفاع كردند.
اهميت و دست آورد كارزارزنان تنها دربرگزاري موفق راهپيمايي از فرانكفورت به لاهه، تعداد وسيع شركت كنندگان و حمايت گسترده از آن نبود. بلكه اهميت آن در نقش كيفي بود كه اين راهپيمايي بازي كرد و در واقع اين اهميت كيفي بود كه توانست اين چنين توجهات را بخود جلب كند.
اتحاد عمل رادیکال و انسجام كارزار زنان:
اتحاد عمل برخی تشکلات و فعالین جنبش زنان برای مبارزه علیه لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی در مارس 2005 تحت نام کارزار زنان شکل گرفت. ضدیت با قوانین نابرابر بر مبنای مبارزات گسترده زنان از اقشار و طبقات مختلف که در 27 سال گذشته به پیش برده شده بود طرح شد. در فراخوانی که کارزار زنان منتشر کرد اعلام کرد که برای پیشبرد مبارزه قاطع خود علیه قوانین ضد زن بر دو محور سیاسی مهم و تعیین کننده متکی است. سرنگوني نظام زن ستيز جمهوري اسلامي و موضع قاطع و روشن عليه امپرياليستها. اين دو محور مبارزاتی بيان اتحاد عمل رادیکال و اصولي گرايشات مختلف زنان است. اما بايد توجه داشت كه بيان و اتخاذ موضع بر سر سرنگوني جمهوري اسلامي به تنهايي بيانگر یک موضع انقلابي نيست، چرا كه جریانات و یا گرایشاتی موجودند که مشكلی بر سر سرنگوني رژيم ندارند. اما نقطه اتكاء آنها امپرياليسم آمريكا مي باشد. بنابراين مرزبندي با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هنگامي جنبه واقعي و انقلابي بخود مي گيرد كه بر عليه امپرياليسم بطور كل و امپرياليسم آمريكا بطور خاص نیز موضع گیری کند. این یکی از پایه ای ترین اصول انقلابی دمکراتیک است. و این يكي از نقاط قوت و برجسته راهپيمايي کارزار زنان بود كه هم عليه جمهوري اسلامي و هم عليه امپرياليسم آمريكا و متحدينش بروشني در شعارها، سخنراني ها و متن هاي افشاگرانه اش موضعگيري نمود.
آمريكا در افغانستان با دستاويز شدن به مسئله زنان، حمله تجاوزكارانه خود به افغانستان را توجیه کرد. وهيچگونه شرمي نداشت كه براي اشغال عراق نيز از بهانه آزادي زنان استفاده كند. و بدون شك همين مسئله نيز يكي از ترفند هایش براي حمله احتماليش به ايران خواهد بود.
به همين دليل ابتكار عمل كارزار زنان در اين دوره حساس و سازمان دادن راهپيمايي كه قدرت جنبش زنان را به معرض نمايش گزارد و موضع واقعي زنان مترقي و انقلابي و چپ ايران را ارائه داد از اهميت تعيين كننده اي برخورداراست. مخالفت راهپیمایی زنان عليه امپرياليسم آمريكا كه با تمام وجود در صف تظاهرات انعکاس یافت، بازتاب خواست واقعی زنان مترقي و انقلابي و چپ ايران بود. اعلام پرقدرت این بود که ما اجازه نخواهیم داد که امپرياليسم آمريكا اين بزرگترين پاسدار نظام مردسالاري در عرصه جهان، خود را ناجي زنان ايران قلمداد کند.
این محور های مبارزاتی كارزار زنان كه در راهپيمايي انعكاس يافت، سطح نويني از انسجام مواضع در جنبش زنان بود.
راهپيمايي همچنين سطح نويني از جنبش سازمان يافته زنان را ارائه داد. و تلاشهاي بسياري كه از جانب عناصري كه از هر گونه مسئوليتي بري هستند، و با شايعه سازي و دروغپردازي در صدد انشقاق و احتمالا شكست اين تظاهرات بودند را عقيم گذارد. و همين مسئله باعث خواهد شد كه ادامه اين شيوه و حركتهاي ناسالم را كه همراه با خيالپردازي ها و ... همراه است را نيز عقيم بگذارد.
از اين زاويه است كه ميگوئيم اهميت اين راهپيمايي تنها در كثرت شركت كنندگان و حمايت وسيع و تاثير در افكار عمومي نبود، بلكه علاوه برآن اهميت بیشتر آن در اين كيفيت هاي نوينش بود.
بي دليل نبود گيسو شاكري پايان راهپيمايي را يك آغاز مي نامد، بي دليل نبود كه مينا اسدي اين روزها را همراه با روزهاي تظاهرات زنان در سال 57 را بهترين روز زندگي خود ارزيابي مي كند. بي دليل نبود كه درپيام کارزار که توسط آذردرخشان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در هلند خوانده شد سخن از تولد جنبش نويني مي كند. بي دليل نبود كه لادن از كانادا براي شركت در يك راهپيمايي به لاهه مي آيد و عصر همانروز برميگردد. بي دليل نبود كه تعداد بسياري از زنان براي اولين بار بچه و زندگي خود را براي اين دوران رها كردند تا اين راهپيمايي را با شكوه هر چه تمامتر برگزار كنند. بي دليل نبود كه فعالين كارزار از وجيهه گرفته، تا فريدا، ندا، پري، اخگرو بسياري ديگر در آن که همه و همه با شور و شوق وصف ناپذيري هفته ها قبل از آغاز راهپيمايي مي دويدند و خستگي ناپذير فعالیت مي كردند.
در اين جا لازم است به اين نكته بپردازم كه جنبش زنان جنبشي واحد و مستقل است، مهم نيست كه در كجا باشد، در داخل يا خارج ، مهم اين است كه مبارزاتشان در خدمت رهايي از ستم و استثمارو ستم جنسييتي قرار گيرد. بنابراين كارزار زنان و راهپيمائي 5 روزه اش و نهالي كه از دل اين مبارزه سر برون آورد متعلق به همه زنان ستمديده ايران و جهان است. اين نهال سر سبز بدون مبارزات زنان در مقياسهاي بزرگ و كوچك كه در 27 سال گذشته عليه رژيم زن ستيز ایران براه افتاد و هم چنین با اتکا به مبارزات زنان در سطح جهانی، نمي روئيد.
اما برخي دوستان تصور مي كنند، كه كيفيت هاي برتر يك حركت، تنها با موقعيت خفقان و در زير ضرب و شتم قرار داشتن آن تعريف مي شود. بدون شك مبارزات زنان كه در داخل كشور به پيش رفته است و همچنان ادامه دارد، و در برخي موارد در سطوح گسترده اي قرار داشته است ، تاثيرات مهم و الهام بخشي را بر همه ما و جنبش زنان و كلا جنبش انقلابي كشورمان گذارده است. اما اهميت آنها تنها با قرار داشتن در شرايط خفقان تعريف نمي شود. عوامل مهمتري در برجستگي و يا محدوديت آن نقش داشته است. اما بطور كل مي توان گفت كه سازماندهندگان مبارزات علني زنان در چند سال اخيردر داخل از چارچوب خواست قشر كوچكي اززنان فراتر نرفته و اين عامل مهمي درمحدوديت نقش كيفي آن بوده است. بر بستر چنين محدوديت نگرشي مسئله اتحاد صفوف جنبش زنان نيز شكل عملي و گسترده نيافته است.
لازم است كه اشاره كنم كه سخن گفتن از انجام موفقيت آميز اين راهپيمايي و بر شمردن دستاوردهاي آن و نقشي را كه در جنبش زنان بازي نمود، به هيچ وجه به معني بي نقص و كامل دانستن آن نيست. شكي نيست كه مسير طولاني و پرپيچ و خمي در برابر ما همچنان قرار دارد. ما وارد مرحله نويني از مبارزه شده ايم. هنوز كارهاي بسياري است كه انجامشان از ما طلب مي شود. هنوز نيروي هاي وسيعي هستند كه بايد حول اين خط مشي صريح و روشن و انقلابي متحد شوند، هنوز در تقويت جنبه انترناسيوناليستي جنبشمان پتانسيل وسيعي موجود است ما بايد بسياري از زنان كشورهاي جهان را براي حمايت از زنان ايران بسيج كنيم. از طرف دیگر دشمنان نيز بيكار ننشسته براي به عقب بردن دستاوردها و گرفتن ابتكارعمل و به بيراهه بردن آن تلاش خواهند كرد. اما تنها تلاش براي وسعت بخشيدن به كارهايمان كفاف نمي دهد بلكه بايد در حين دفاع از دستاوردهايمان، به اشكالاتمان نيز برخورد كنيم و راه را بر دشمنان و فرصت طلباني كه در صدد ضربه زدن به پيشرفت كارهايمان مي باشد، ببنديم.
در پايان جا دارد كه برگزاري موفقيت آميز اين راهپيمايي كه اولين حركت گسترده زنان در خارج كه بر مبناي اتكا و بدست گرفتن خواست اكثريت زنان ايران يعني ضدیت با قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی علیه زنان و حركت در جهت سرنگوني جمهوري اسلامي و مقابله با طرحهاي امپرياليستها بود را به دوستان و رفقاي كارزار زنان كه براي تدارك و برگزاري آن خستگي ناپذير تلاش كردند تبريك بگويم. همچنين به همه زنان و مردان مبارزوآزاده اي كه با همكاري و شركت خود، برگزاري هر چه با شكوه تر اين راهپيمايي را ممكن ساختند تبريك ميگويم. همچنين مي خواهم در پيشگاه زنان قهرماني كه با مبارزات شجاعانه خود شعله جنبش زنان را پيوسته فروزان نگاه داشته اند و آنرا با مبارزات خود پرورش و تكامل داده اند و اين راهپيمايي را با كيفيت هاي نوينش براي كل جنبش زنان و جنبش انقلابي ممكن ساختند، سر تعظيم فرود آورم.
به اميد پيشروي هاي بيشتر در امر رهايي زنان.
مارس 2006
[email protected]