تهران- خبرگزاري كار ايران
حضرت آيت الله مكارم شيرازي عصر چهارشنبه در ديدار جمعي از دانش آموزان آموزشگاه گلهاي بهشت قم، نقش تعليم و تربيت را در جواني بسيار مهم برشمرد و روحانيان بزرگ و دانشمندان امروز را برخاسته از ميان جوانان همين سرزمين عنوان كرد.
به گزارش ايلنا، حضرت آيت الله ناصر مكارم شيرزي، عصر روز چهارشنبه، در ديدار جمعي از مربيان و دانش آموزان مدارس قم، نيروي انساني هر جامعهاي را سرمايهآن كشور دانست و اظهارداشت: اگر مسوولان آموزش و پرورش، نوجوانان را خوب تربيت كنند، همه ابعاد كشور درست خواهد شد.
وي، بزرگان در حوزه و ساير مراكز علمي را برخاسته از ميان نوجوانان و جوانان كشور عنوان كرد و ادامه داد: اگر نوجوان امروز درست تربيت شوند، فردا افرادي برجسته در علم، ادب، هنر، فقه، فلسفه، فناوري و مانند آن خواهند شد؛ ولي آنان امروز ناشناخته هستند.
استاد دروس خارج فقه حوزه علميه قم ، در ادامه به بيان پيشينه علمي خود پرداخت و توضيحداد: بنده در سن هفده سالگي پدرم را از دست دادم؛ از دست دادن پدر گرچه در ظاهر خلأ بزرگي در زندگي من به وجود آورد؛ ولي سبب شد كه متكي به خودم باشم و خود را بسازم. البته بنده هم از اين فرصت حسن استفاده را بردم.
وي، اضافه كرد: در سن چهارده سالگي بودم كه رضاخان سقوط كرد و كشور آزاد شد. عالم بزرگي در شيراز بود به نام آيت الله سيد نور الدين حسيني. وي از فرصت به دست آمده براي احياي مدارس ديني در اين شهر استفاده كرد. چون رضاخان مدارس علميه را تعطيل كرد. او ميدانست روزي اسلام ريشه سلطنت را ميزند و البته درست هم پيشبيني كرده بود؛ زيرا در بهمن 57 اين اتفاق ميمون به وقوع پيوست.
آيت الله مكارم شيرازي، ادامه داد: آيت الله سيد نورالدين حسيني رسماً اعلام كرد كه در پي احياي حوزههاي علميه است. او گفت لازم نيست تمام وقت جوانان را به اين امر اختصاص دهيد؛ يك ساعت در روز هم درست طلبگي بخوانيد، كافي است. من هم به مدرسهخان كه محل تحصيل ملاصدرا بود، رفتم.
اين مرجع تقليد، ادامه داد: در آن روز نزديك به 500 نفر در اين مدرسه نامنويسي كردند. در ميان اين افراد، كاسب، نوجوان، جوان و محصل به چشم ميخورد.
وي، با بيان اين كه وقتي درس خواندن را آغاز كردم، احساسم اين بود كه گمشدهاي داشتهام كه آن را پيدا كردهام، بيانداشت: تعليمات ديني خيلي با روح من سازگار بود. در همان هنگام تابستانها به مغازه پدرم كه جورابسازي بود، ميرفتم. عالمي در شيراز بود كه نزد پدرم آمد و گفت چون پنج پسر داري يكي از آنان، يعني ناصر را به حوزه علميه بفرست تا تمام وقت مشغول تحصيل شود. پدرم هم پذيرفت و من درس ده ساله حوزه را چهار ساله در شيراز خواندم.
وي، اضافهكرد: سه سال در حوزه علميه قم مشغول به تحصيل علوم ديني شدم و پس از آن در سن بيست و نه سالگي به حوزه علميه نجف رفتم. يك سال و نيم در نجف از محضر اساتيد و علماي بزرگواري تلمذ كردم و به ايران برگشتم. در سن بيست و چهار سالگي از علماي بزرگ نجف اجازه اجتهاد گرفتم.
حضرت آيت الله مكارم شيرازي، نويسندگي را از دوران جواني مورد علاقه خود عنوان كرد و چنين گفت: جوانان ما دو چيز را بايد در زندگي ياد بگيرند؛ نخست نوشتن. يعني جوانان لازم است مقالات علمي، پژوهشي و ديني بخوانند و بنويسند. دوم سخنراني كه همان بيان خوب و يك رسالت است. امروز اين دو عامل ابزار مهمي است.
وي، افزود: در تابستانها من كتاب مينوشتم. يك بار كتابي در خصوص فلسفه ماركسيست نوشتم كه اعلام كردند كتاب سال شناخته شده است. تا امروز حدود يكصد و چهل كتاب به رشته تحرير در آوردهام. آن چيزي كه از ما باقي مانده كتابهاي ما است. اگر كسي كوه علم باشد ولي قلم و بيان نداشته باشد ارزشي ندارد.
به گزارش رسا، استاد دروس خارج حوزه علميه قم در ادامه با بيان اين كه پيشنهاد شده جريان هولوكاست در كتابهاي درسي گنجانده شود، خاطر نشان ساخت: اين امر بسيار مناسب و خوب است؛ زيرا غربيها با جنجال و هياهو عقايد خود را در جهان تبليغ ميكنند تا ما عقبنشيني كنيم. ولي ما نبايد عقب برويم. اگر راست ميگويند اجازه بدهند روي آن بحث بشود. كجاي آن گناه است كه اگر كسي در اروپا حرفي بزند، حكمش زندان است. آبروي آزادي را با اين حرفهايشان بردند. خوب است ايران پيش قدم شود و كشورهاي ديگر اسلامي هم حركت كنند و اين سد و هياهوي غرب را بشكنند.
وي، اضافه كرد: غرب با جنجال سازي جلو ابتكارات و پيشرفت افكار عمومي را ميگيرند. اميدوارم اين پيشنهاد مورد استقبال آموزش و پرورش قرار گيرد و در دانشگاهها هم با برگزاري سمينارها و همايشها روي آن بحث كنند. حتي دانشمندان يهودي را بياورند و مرعوب جنجالها نشوند.
اين مرجع تقليد در پاسخ به سوالي در خصوص احساس وي از جايگاه علمي و معنوي خود، گفت: ممكن است هزاران يا ميليونها نفر فتواي ما را عمل كنند. نتيجه آن اين است كه بايد خيلي در فتواها دقت شود كه خداي نكرده اشتباهي صورت نگيرد. بار سنگيني را بر دوش خودم احساس ميكنم و از خدا ميخواهم به ما توفيق دهد كه بتوانم اين بار را به مقصد برسانم.
وي، در مورد خاطرات و اقدامات صورت گرفته در دوران انقلاب اين گونه گفت: من در دوران انقلاب سه بار به چابهار، مهاباد و انارك نايين تبعيد شدم و سه بار هم در تهران، قم و شيراز به زندان رفتم. علتش هم اين بود كه من خودم اعلاميه مينوشتم، غير از اين كه اعلاميههاي ديگران را دست به دست ميبردم، ولي هيچگاه نتوانستند جرم ما را ثابت كنند.
اين مرجع تقليد در پاسخ به سوالي مبني بر علت به تكليف رسيدن دختران و پسران در سن نه و پانزده سالگي، توضيح داد: در طبيعت ديده ميشود گياهاني كه از ساختمان لطيفتري برخوردار هستند، نمو آنها سريعتر است؛ ولي آنهايي كه ساختمان خشنتري دارند، نموشان آهستهتر است. دختران رشد جسمي و روحيشان سريعتر از پسران است. پسران رشد جسماني و فكريشان قويتر شايد باشد؛ ولي آهستهتر رشد ميكنند. لذا پسر در سن 15 سالگي همان رشدي را پيدا ميكند كه دختران در سن نه سالگي دارند.