مملكت محققان! س . باستان

(از مجموعه مقالات طنز در طنز)

لهستان اجازه تحقيق در مورد هولوكاست را نمى دهد

ايسنا : وزير امور خارجه لهستان گفت كه كشورش به محققان ايرانى اجازه نخواهد داد در خاك اين كشور به تحقيق درباره هولوكاست بپردازند. به گزارش خبرگزارى رويترز استفان ملر وزير امور خارجه لهستان در گفت وگو با خبرگزارى لهستان گفت: تحت هيچ شرايطى نبايد اجازه دهيم چنين چيزى در لهستان رخ دهد. وى افزود: اين فراتر از تمامى هنجارهاى قابل تصور است كه درباره اين مسئله سئوال و حتى بحث و مذاكره شود. روزنامه زرزپوسپوليتا چاپ اين كشور روز جمعه در گزارشى نوشته بود كه ايران قصد دارد محققانى را براى بررسى مقياس جزئيات نازى ها طى جنگ جهانى دوم به لهستان اعزام كند.

از شما چه پنهان مملكت ما شده محل رفت و آمد فاشيست هاي خارجي. چندي پيش جناب هورست مآلر كمونيست دو آتشه ديروز و نئوفاشيست امروز، قرار بود تشريف بياورد مملكت ما در مورد هولوكاست به تحقيقات عملي خويش ادامه دهد كه با گرفتن پاسپورت اين شازده فر آلماني . داستان به عقب افتاد. با روي كار آمدن حكومت اسلامي و خصوصا انتخاب شدن رئيس جمهور خوش تيپ جديد آقاي محمود خان احمدي نژاد، قندي در دل انواع و اقسام فاشيست هاي دنيا ، حل شده است. اين آقايان كه بعد از جنگ دوم جهاني دنبال رهبري خوش تيپ و رشيد مي گشتند ، گمگشته خود را در تهران يافته و ميخواهند به دنيا نشان دهند كه هولوكاست وجود خارجي نداشته است و آن دسته از يهوداني كه در ( كه گويا تعدادشان از تعداد انگشتان دست و پا بيشتر نبودند!) استراحتگاه هاي هيتلري ، فوت كردند. در اثر زكام مرغي بوده و اصولا قتل عامي وجود نداشته و همه آن خالي بندي بوده است.

از آنجا كه سردمداران مملكت ما نمي داند براي اين محققان زيادي محقق ، چه خاكي به سرشان بريزند، تصميم گرفته شده در مورد اين « افسانه » به تحقيقات دامنه دار دست زنند! حالا جاي سئوال است كه اين هيئت محقق كه قرار بود ( يا هست ) به كشور لهستان سفر كند و دامنه تحقيقات خويش را براي چشم كوري دنيا ادامه دهند. تحت نظر چه كسي رهبري ميشوند. تعدادشان چقدر است . هزينه آن از كجا تامين ميشود. و... !؟ خيلي جالب است كه مقصران اين بزرگترين جنايت تاريخ بشري ، خودشان قبول كرده اند كه چه كرده و كرده اند! اما دولت كريمه و فخيمه ما بعد از گذشت 60 سال از آن ، تازه يادش افتاده است كه تحقيقات جديدي را در رد آن ، شروع كند!

به اين ميگويند ، مملكت محققان متعهد انقلابي! خيلي جالب است كه در كشور دوست داشتني ما. صدها نفر از فرزندان اين مملكت در زندان ها به قتل رسيدند. محققي پيدا نمي شود بگويد : پدرآمرزيد ها . ما هنوز با خانواده هاي داغدار مقتولين جوان اين مملكت روبرو هستيم. كلي ايراني بدون رعايت كوچكترين معيار انساني به قتل رسيده اند! چطور ميشود رژيمي كه خود مسئول قتل و جنايت است بخودش اجازه ميدهد كه عيب ديگران را بگيرد و هيچ كس هم حق نداشته باشد ، عيبش را بگيرد! اين مرجعيت و مشروعيت از كجا آمده و پشتيبان آن چه حكمت و فضيلتي است!؟ جل الخالق!

اينكه ما با دولت اسرائيل دعوا داريم. خوب دعوائي است سياسي كه يكروز بايد حل شود. يعني چيزي كه مردم دو كشور ميخواهند! تمام مردم دنيا هم فهميده اند كه در دعوا چيزي عايدشان نميشود. برگرديم به موضوع اين هيئت محقق كه قرار است تحقيق كند: آن شش ميليون يهودياني كه به قتل رسيدند! شش نفر بودند كه آن هم مبتلا به آنفلانزي مرغي شده بودند و اصولا اس . اس و اس آ و گستاپو ، نقشي در مرگ آنان نداشتند! ميخواهند به دنيا ( خصوصا به يهودياني كه افراد نزديك آنان در بازداشتگاه هاي هيتلري كشته شده اند) ثابت كنند كه داستان هولوكاست خالي بندي بوده است و آن زمان خون از دماغ هيچ يهودي نيآمده و همه آن تبليغات صيهونيست ها بوده و هست!

يادم هست هر موقع به پدر خدا بيامرزم مي گفتم : بابا يك دوچرخه براي من بخر! پدر خدا بيآمرز، برادر كوچك را ميزد كه من حساب كار خودم را بكنم و از اين فرمايش ها نكنم . داستان اين آقايان مملكت هم شده حكايت پدر و دوچرخه اي كه برايتان نقل شد. مشكلات داخلي را گذاشته اند روي طاقچه حاج زمان، آن موقع با صرف هزينه هاي سرسام آور كه معلوم نيست از كجا ميآيد و به كجا ميرود ، دنبال رد بزگترين فاجعه انساني هستند كه مقصران به تقصير سعي در پاك كردن بخش سياه تاريخ خود هستند! دولتي كه قرار بود پول نفت را برسر سفره هاي مردم بياورد و مردم ناشي و خوش خيال چلوكباب سلطاني بخورند! حالا مجبورند به نان وپنيرو سبزي ، قناعت كنند!

معمولا حكومت هاي استبدادي يكي از عمده ترين كوشش هاي خود را معطوف به گمراه كردن اذهان مردم مي كنند. داستان هم كاملا روشن است. حل مشكل را درخارج از مرز ها ارزيابي مي كنند! جنگ راه مي اندازند. به اين وآن گير ميدهند! بدنبال تحقيقاتي هستند كه قبلا تحقيق شده است. بزبان ديگر مخترع چيزي ميشوند كه قبلا اختراع شده است. البته از جهتي حق هم دارند. پدر بيچاره منهم چون پول نداشت دوچرخه براي من بخرد. داستان را با زدن زير گوش برادر كوچكتر ( چون زورش به من نميرسيد!) اين نوع فيصله ميداد. اين آقايان هم با اين روش موضوع داخلي را كه از حل آن وا مانده اند، بين المللي مي كنند و با گير دادن به اين و آن ، مشكل داخلي را عطف به ماسبق ميفرمايند.

از آنجا كه هر اتفاقي حكم نعمتي براي آنان است تا شر بپا كنند و آشوب راه اندازند! اين اتفاقات و اعمال را به جان و دل ميخرند! در هر حال چون مردم بيكار مملكت ما هم بدشان نمي آيد ك گهگاهي سرگرمي برايشان جور كنند و پرچم بسوزانند وبقول خودشان تلافي به مثل كنند! منتظر اين رويداها نشسته اند كه بريزند تو خيابان ها و از سر دلتنگي ، نمايشي اجرا كنند! رياست دولت جديد هم نقش كارگردان اين حكايت ها است كه بخوبي ميداند ، مردم را نبايد باين سادگي آرام گذاشت. مردم محتاج سرگرمي هستند و چه بهتر از آنكه بجاي رقص و پايكوبي. پرچم كوبي و سفارت و پرچم سوزي كنند!. بالاخره بيش از بيست و شش سال است كه پرچم سوزي به عادت اجتماعي درآمده است. ترك عادت هم ميدانيم كه موجب افسردگي است! اصولا هم توجه نمي كنيم كه با سوزاندن پرچم كشوري به ملت آن توهين كرده ايم!

بارها است كه توضيح دادم كه مردم و مسئولين كشور ما با ميانه روي سر دعوا دارند. يا عاشق هستيم يا فارغ! هميشه ميان عشق و تنفر سرگردانيم. يك روز سفارتي را گلباران مي كنيم. روز ديگر كوشش مي كنيم آن را بسوزانيم. از قبل هم همينطور بوديم. يك جا بيستون ساختيم. جائي ديگر چهل ستون! اصولا از اينكه ما ملتي با حال هستيم ، اعمالي را هم كه خود تشخيص ميدهيم، حال است. بدون درايت و تفكر انجام ميدهيم تا حال كنيم! حالا اگر كسي تو اين بيا و برو بهش برخورد، گور پدرش! با تشكر از حوصله شما.

بهمن 84