پنجشنبه 20 بهمن 1384

به ياد محمد مهرداد مبارز فقيد نهضت ملي ايران: گفتگو با محمد مهرداد درباره همگرايی نيروهای ملی ـ آبان ۱۳۸۱

پای سخن استاد محمد مهرداد...

پرسش: با تشكر از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، لطفاً بفرماييد با توجه به وضعيت كنونی جامعه ايران، نظر شما درباره ايجاد يك جبهه نيرومند ملی متشكل از تمامی احزاب ملی كه به نوعی دارای پيشينه تاريخی نيز می‌باشند، چيست؟
پاسخ: ببينيد، اتحاد بين نيروهای ملی بسيار كار درست و خوبی است، ولی به شرط اينكه عوامل لازم برای اين اتحاد فراهم باشد. هر اتحادی منجر به نتايج نيكويی نخواهد بود. درست است كه اتحاد چيز مطلوبی است، ولی به شرط اينكه شرايط لازم را داشته باشد. وقتی كه گروه‌های مختلف بدون تعمق، بدون نزديكی‌های لازم، بدون اين چيزها بيايند كنار همديگر، متأسفانه تا به حال در جامعه ما به اين صورت بوده كه بعضی‌ها قصدشان تسخير گروه‌های ديگر بوده يا تحت تأثير قرار دادن گروه‌های ديگر بوده، به نفع خودشان. اين است كه هيچ وقت اين اتحاد پا نگرفته است. از هم جدا شده‌اند. اگر اين اتحاد به صورتی باشد كه شرايط لازم فراهم باشد، يعنی واقعاً ديدگاه‌ها به هم نزديك شده باشد، نظرگاه‌ها از جهات مختلف در يك رديف باشد، بله! آن وقت نتايج خوبی به بار می‌آورد.
ما در مرحله اول بايد ببينيم چرا اتحادهای قبلی به نتيجه نرسيده‌اند؟ علل و جهاتش چه بوده؟ چه مسائلی ـ حتی همان به اقتضای زمانش ـ چه مسائلی سبب شده كه اين جمع شدن اوليه منجر به از هم پاشيدن بعد شده، چرا؟ ما هنوز به اين مسئله به درستر نپرداخته‌ايم. اگر اين را به نحو صحيح و علمی بدان بپردازيم كه چه عواملی سبب اين از هم پاشيدگی شده، آن وقت ما در اتحادهای بعدی دچار آن مشكلات و يا شبيه آن مشكلات لااقل مجدداً نخواهيم شد. چون ما مرتباً داريم گذشته‌ها را تكرار می‌كنيم.

پرسش: چه چارچوب و فاكتورهايی را برای احزاب شركت كننده در اين جبهه قائل هستيد؟
پاسخ: من قبول دارم كه تمام نيروها نبايد نظرگاه‌های يكسانی داشته باشند، چون در اين صورت همه‌شان يكی می‌شوند. ولی خيلی هم متفاوت نبايد باشند. يعنی در حدودی باشد كه بشود اينها را در يك چارچوب قرار داد. والا اگر دارای فاصله بسيار باشند، فقط به خاطر پاره‌ای در كنار يكديگر جمع باشند، ما نتيجه مطلوب را نمی‌گيريم.
از عوامل مهمی كه به نظر من در اين اتحاد بايد مورد توجه قرار بگيرد، اين است كه بايد بيشتر به حقايق امور توجه كنيم كه ما چه می‌خواهيم به دست بياوريم و با اين اتحاد به كجا می‌خواهيم برسيم؟ اگر تا حدودی راهمان با هم يكسان بود و تا حدودی توانستيم با هم گام‌های اوليه را متحداً برداريم، بسيار خوب است. ولی اگر از همان ابتدا نقطه نظرهای ما آنقدر از هم دور بود كه كنار همديگر قرار گرفتن فقط وقت تلف كردن بود، منجر به بی ‌نتيجه‌گی خواهد بود. بنابراين بايد در مرحله اول هدف‌هايمان تا حدودی به هم نزديك باشد.
ديگر اينكه ما واقعاً در صدد كسب منافع آنی نباشيم و برای اهداف طولانی‌تری دور يكديگر جمع شويم. اگر بخواهيم به مسائل جزئی و خيلی كوتاه مدت بيانديشيم، مطمئن باشيد در همان قدم‌های اوليه، جدايی در انتظار ماست. به همين دليل مثلاً در گذشته حزب توده اغلب فراخوان می‌داد يا احزاب ديگر فراخوان می‌دادند. همه اينها دور هم جمع می‌شدند، ولی از همان ابتدا سعی در سرباز گيری از نيروهای ظاهراً مؤتلف بودند يا هدف‌شان اين بود كه تمام راه‌ها را به طرف نقطه نظرهای خاص خودشان منحرف كنند. بنابراين اتحاد به نتيجه نمی‌رسيد. ولی اگر ما واقعاً هدف‌هايمان تا يك مقدار زيادی از اين راه طورر باشد كه با هم بتوانيم گام برداريم، آن وقت به نتايج مطلوب‌تری می‌رسيم.

پرسش: به نظر شما، چرا چنين جبهه‌ای تا كنون شكل نگرفته است؟
پاسخ: چرا كه هميشه فقط فكر اتّحاد بيشتر ما را دور يكديگر جمع می‌كرده و به حقيقت اين اتحاد توجهی نداشته‌ايم. ظاهراً حس می‌كرديم كه الان ـ مثلاً موقع انتخابات ـ ما بلافاصله می‌خواهيم با هم جمع شويم و به يك نتيجه مشخصی برسيم. به همين دليل هيچ وقت نمی‌رسيم. برای اينكه هر كدام‌مان در صدد اين هستيم كه به منافع خاص خودمان دست پيدا كنيم و از نيروی ديگران استفاده كنيم. بله، الان اين اتحاد يكر از ضرورت‌های اجتماعی است، ولی ما ببينيم از اين اتحاد چه می‌خواهيم به دست بياوريم؟ مثلاً آزادی، دموكراسی و ساير مسائلی از اين دست. ما تا چه قدر از اين راه را به هم نزديكيم و تا كجای اين راه را می‌خواهيم با هم برويم؟ والا خوب می‌بينيم به همين دلايل، ما هيچ وقت نتوانسته‌ايم به نتيجه مطلوب برسيم. در گذشته ما از اين ضرورت‌ها بسيار داشته‌ايم كه ضرورت داشته است كه تمام نيروها و احزاب با هم جمع شوند. ولي ببينيم چرا اين اتحاد تشكيل نشده است؟ خودخواهی‌های شخصی، منافع گروهی، فرقه پسندی‌ها و ... سبب می‌شود كه ما به نتايج دلخواه دست پيدا نكنيم. ما كمتر به اين توجه داشته‌ايم كه جامعه چه می‌خواهد و در اين راه از خودگذشتگی‌هايی نشان بدهيم. به اين مسائل كمتر توجه داشته‌ايم، فقط حفظ منافع گروهی مطرح بوده است.
ما اگر در درجه اول بتوانيم يك مقدار اين ديد را عوض كنيم، ما بياييم روی ائتلاف‌ها و اتحادهايی كه در كشورهای ديگر (غربی و شرقی) مثلاً در كشورهای نزديك ما مثل هندوستان در جريان انقلاب‌شان يا ساير كشورها شكل گرفته بررسی كنيم كه اينها وقتی كه مسئله‌ای مثل حوادث خاص اجتماعی پيش می‌آيد، چگونه نيروها در كنار هم قرار می‌گيرند و آنهايی كه توفيق پيدا می‌كنند، چه مراحلی را طی كرده‌اند و چگونه اين اتحاد عملی شده است؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

پرسش: شما چه پيشنهاداتی برای تشكيل هر چه بهتر و سريع‌تر اين جبهه فراگير و چه پيامی برار رهبران احزاب ملی داريد؟
پاسخ: اين مسئله، مسئله‌ای بسيار حياتی و اساسی است. پای سرنوشت يك ملت در ميان است. ديگر مسئله اين نيست كه من سازمانم جلو می‌رود، حزبم پيش می‌رود، من موفق می‌شوم چهار نماينده يا چهار دولتمرد بيشتر داشته باشم. اينجا بود و نبود و هست و نيست يك ملتی در ميان است. پس بايد ما در اينجا سعه صدر بيشتری داشته باشيم. ما اينجا بايد خودخواهی‌ها، جاه‌طلبی‌ها، فرقه‌گرايی‌ها را كنار بگذاريم. اگر واقعاً به اين مسئله اعتقاد داريم.
آگاهی داشتن و صداقت داشتن دو شرط لازم برای اين اتحاد و اين تكليف اجتماعی است. تا ما اين ضرورت را و اين تكليف را به درستی احساس نكنيم و در اعماق وجودمان نيازش را حس نكنيم و به آن معتقد و باورمند نباشيم، ممكن نيست كه بتوانيم در كنار همديگر جمع شويم و به نتايج مطلوبی برسيم. بنابراين در درجه اول بايد به نجات ميهن‌مان عميقاً اعتقاد داشته باشيم. در مرحله دوم مصممانه تصميم به انجام كاری داشته باشيم كه منافع ملتمان باشد. مطمئناً اگر سازمان‌ها در كنار هم قرار بگيرند، از قدرت بيشتری برخوردار خواهند بود تا اينكه يك گروه به تنهايی با تمام ايمان و اعتقادی كه دارد، كار را بخواهد به پايان ببرد. پاينده ايران.

محمد مهرداد ، به روايت كتاب سرنوشت ياران دكتر مصدق ، نوشته عبدالرضا هوشنگ‌مهدوی ...

محمد مهرداد يكی از بنيانگزاران مكتب پان‌ايرانيسم بود كه پس از اخراج محسن پزشكپور از اين حزب مسئول سازمان پان‌ايرانيست‌ها شد. در دوران نهضت ملی يك سازمان مخفی به نام "جانسپاران ميهن" در پيوند با شاهپور عليرضا پهلوی تشكيل شد كه بيشتر اعضای آن افسران ارتش و وابسته به ركن 2 بودند. در زد و خوردهای خيابانی سال 1331 يكی از افسران مزبور مهرداد را هدف گلوله قرار داد. گلوله به كمر مهرداد اصابت كرد و او را فلج ساخت. اكنون بيش از پنجاه سال است كه مهرداد در بستر بيماری به سر می‌برد.

يادش گرامی و نامش جاويد باد

Copyright: gooya.com 2016