سلام گرم دارم به همه عزیزانم در شرکت واحد
سلام گرم دارم برای رفقای عزیزم در زندان اوین
و به همه همسران و فرزندان کارگران زندانی
و به همه اعضای هیئت مدیره محترم و عزیز در زندان و بیرون زندان
دوستان عزیزم،
افتخار میکنم که اکنون سخنگوئی سندیکای شرکت واحد را به دوش گرفته ام. متاسفانه منصور اسانلو و سایر رفقای عزیز هیئت مدیره سندیکا در زندان هستند و امروز این وظیفه مهم به دوش من افتاده است. اینجا میخواهم در این نقش با شما حرف بزنم. مسائل زیادی است که باید جمع میشدیم و با هم حرف میزدیم و تبادل نظر میکردیم اما خودتان شرایط را میدانید. میدانید که امکان تجمع نداریم. همه ما اعم از کارگران و همسران کارگران زندانی احتیاج مبرمی داشتیم که هر روز دور هم جمع میشدیم و درمورد ادامه فعالیت مان با هم به گفتگو مینشستیم و تصمیم میگرفتیم. بویژه خانوادها هائی که عزیزانشان در اوین هستند بیش از همه احتیاج دارند که دور هم جمع باشیم اما متاسفانه این امکان را نداريم. اما حال که امکان دیدار شما عزیزان را ندارم وظیفه خود میدانم که حرفهایم را از اینطریق به گوش شما برسانم.
اولین مساله که همه به آن فكر ميكنيم، رفقای زندانی ما هستند. نزدیک به هزار نفر یا حتی بیشتر اسیر شده اند. اسیر شده اند تا دستمزد بیشتری که با آن بتوانند فرزندان و همسرانشان را از هر نظر تامین کنند نخواهند. اسیر شده اند تا دیگر حرف از سندیکا و متشکل شدن نزنند و پراکنده بمانند. اسیر شده اند که حرف از اتحاد، حرف از اعتصاب، حرف از حقیقت و دنیائی که شایسته آنها است نزنند. علیه اجحافات و ظلمی که به آنها میشود دم در نیاورند و ساکت باشند. اما جای افتخار است که امروز آنها هستند که دارند از درون زندان به ما روحیه میدهند و ما را به ادامه راهمان تشویق میکنند. پیام های آنها که همه روزه به ما میرسد به ما قوت قلب میدهد. به همسران و فرزندان عزیزشان روحیه میدهد. امروز همسران و فرزندانشان چقدر به آنها افتخار میکنند که بخاطر یک هدف مقدس، بخاطر بهبود زندگی همکارانشان مبارزه کرده اند و به زندان افتاده اند. روحیه رفقای ما در زندان گواه حقانیت مبارزه ما است. گواه حقانیت تشکل ما است. گواه راه درستی است که همگی ما به آن پیمان بسته ایم. جا دارد که هر کدام که آزاد میشوند در حلقه محبت گرم همکاران و همسایگان و دوستان و آشنایان خود قرار بگیرند. اگر ميتوانستيم ١٧٠٠٠ کارگر واحد و خانواده ها دور هم جمع میشدیم و در یک اجتماع دهها هزار نفره به استقبالشان میرفتیم، حلقه های گل به گردنشان می انداختیم، به افتخار تک تک شان چراغها را روشن میکردیم و جشن بزرگی در تمام شهر برپا میکردیم. اجازه بدهید که از طرف سندیکای شرکت واحد به شما عزیزان اعلام کنم که شما عمیقا در قلب همه همکاران خود قرار گرفته اید. هر توهین و بی احترامی به شما که امروز در مناطق مختلف از جانب دشمنان شما میشود با خشم و اعتراض همکارانتان که زیر فشارهای خردکننده ای هستند قرار میگیرد. همه جا دارند از روحیه شما و از احساس مسئولیت شما حرف میزنند و به شما افتخار میکنند. همه میگویند اگر ذره ای به حقوقمان اضافه کنند بخاطر این است که شما جور زندان را کشیده اید و این حق الزحمه شما است. شما امروز در قلب همه مردم قرار گرفته اند. اجازه بدهید من هم اینجا به شما اطمینان بدهم که خانواده هایتان را تنها نمیگذاریم، شرایط دشواری دارند اما با سربلندی و افتخار به حرکت درآمده اند تا برای آزادی شما بجنگند. و دوستانشان از نظر اقتصادی با احساس مسئولیت تمام دارند امر کمک رسانی را سازمان میدهند. این نگرانی را به همکارانتان در بیرون زندان بسپارید.
مساله مهم دیگر این است که بسیاری از اعضای هیئت مدیره در زندان هستند. جای خوشحالی است که با دستگیری فعالین سندیکا تعداد بیشتری قدم جلو گذاشته اند تا جای آنها را پر کنند. جای خوشحالی است که تعداد کارگران فعال که با جان و دل امروز مایلند و میخواهند این جای خالی را پرکنند و این وظیفه را به عهده بگیرند زیاد است. همه قدر تشکل شان را میدانند. همه قدر سندیکایشان را میدانند و خوشبختانه امروز بیش از همیشه به نقش و اهمیت آن اذعان دارند. در هر منطقه ای باید دوستان جلو بیفتند و کارهای زیادی هست که به دوش بگیرند. امروز این وظیفه مهم روی دوش آنها است. نسل جدیدی از کارگران باید در مقام رهبری مبارزه کارگران شرکت واحد قرار گیرند. برای آزادی همکاران و از جمله اسانلو و اعضای هیئت مدیره تلاش کنند، برای برگرداندن با افتخار همکارانشان به سر کار شان تلاش کنند، و در سخنگوئی و رساندن صدای اعتراض ١٧٠٠٠ کارگر واحد و اعضای خانواده آنها نقش ایفا کنند. اجازه بدهید این وظیفه مهم را به شما تبریک بگویم. تردیدی ندارم که شما با کمک گرفتن از تجربه گرانبهای مبارزات تاکنونی که به قیمت زیادی برای همه ما تمام شده است، نقش به مراتب مهمتری ایفا خواهید کرد.
مساله سوم، همسران کارگران زندانی هستند. جای امیدواری بسیار زیادی است که آنها با روحیه ای مصمم و عالی که واقعا خلاف انتظار خیلی ها است قدم جلو گذاشته اند. دارند همدیگر را میبینند و دور هم جمع میشوند. دارند تلاش میکنند صدای خود را به هر طریق ممکن به گوش بقیه برسانند و نیرو جمع کنند. دارند تجمع سازمان میدهند و سخنگوئی این تجمعات را به دوش میگیرند. جای خوشحالی و افتخار بسیار است که نسلی از این عزیزان، شجاعانه به جمع فعالین این مبارزه پیوسته اند. این به همه ما نیرو میدهد. این مبارزه ما را صد چندان تقویت میکند. آنها در حالیکه باید اقتصاد فقیرانه خانواده را سازمان دهند، روحیه بچه ها را بالا نگهدارند، حواسشان به درس و مشق آنها و دلتنگي براي پدرشان باشد٬ همزمان دارند کارهای مهم و باارزشی را هم سازمان میدهند. و من اینجا بر سازمان تاکید میکنم. نقطه قدرت ما سازمان است. بدون آن پراکنده خواهیم ماند. نقطه قدرت ما اتحاد ما است. این اتحاد را داریم، اما اگر سازمانش ندهیم کسی به حرفمان گوش نمیدهد.
مساله چهارم، ادامه مبارزه حق طلبانه ما است. ما موظفیم همه تلاشمان را برای آزادی دوستان در بندمان بکار اندازیم. موظفیم تلاش کنیم تا همکارانمان با عزت و احترام و بدون هیچ قید و شرطی به سر کارهایشان باز گردند. همسران کارگران نقش مهم خود را دارند انجام میدهند. اینجا از همه همسران دیگر، از دوستان و آشنایانشان، و از همه کارگران و کارکنان عزیز شرکت واحد تقاضا میکنم در تجمعاتی که توسط همسران و اعضای خانواده رفقای در بند ما شروع شده است یک دل و یک صدا شرکت کنید. ما خواست های مهمی داشته ایم که امروز خواست آزادی فوری کلیه همکارانمان و بازگشت به کار بدون قید و شرط کلیه آنها و لغو همه پرونده ها هم به آن خواستها اضافه شده است. آیا حتی یک نفر از کارگران شرکت واحد را سراغ دارید که این خواستها را خواستهای خود نداند؟ آیا یک نفر از کارگران کشور را سراغ دارید که افزایش دستمزدی که بتواند یک زندگی شرافتمندانه داشته باشد نخواهد؟ آیا کسی را سراغ دارید که تشکل مستقل خود را نخواهد؟ آیا کسی سراغ دارید که نخواهد در مقابل اجحافات و دستمزدهای شرم آوری که به ما میدهند حق اعتصاب داشته باشد؟ عزیزان، این خواست ها در دل همه مردم عمیقا جا گرفته است که با زندان و شکنجه و اخراج از بین نمیرود. این خواستها را همه با گوشت و پوست لمس میکنند. کسی روی این خواستها شکی ندارد. حتی آن دسته کوچکی که دنبال شورای اسلامی هستند اگر از جای دیگری تامین نشوند نمیتوانند با این خواستهای ما مخالف باشند.
این خواستها خواست ١٧٠٠٠ کارگر شرکت واحد و خواست چند ده هزار اعضای خانواده آنها است و همه ما وظیفه داریم بخاطر بچه هایمان، بخاطر آینده مان، بخاطر خودمان، برای بدست آوردن تک تک این مطالبات بجنگیم. دلیل اينهمه مخالفت با سندیکای شرکت واحد نيز همين است، بخاطر مبارزه آن براي همين خواست هاست.
و بالاخره آخرین نکته ای که اینجا وظیفه دارم با شما در میان بگذارم این است که من و سایر همکارانم در هیئت مدیره سندیکا تحت تعقیب هستیم و هر آن ممکن است ما را هم به نزد دوستانمان در اوین ببرند. من اینجا افتخار میکنم که هر چه در توان داشته ام برای رفاه خانواده بزرگ کارگری ام انجام داده ام. افتخار میکنم که به عضویت سندیکا در آمدم تا همراه شما برای این خواستها مبارزه کنم. من ایمان دارم که تلاش های ما، هرچند به قیمتی زیاد اما نتایج بسیار مهمی داشته است، تجارب زیادی اندوخته ایم، یاد گرفته ایم چگونه متحد و متشکل شویم، خواستهائی که پرچمش را بلند کردیم امروز به خواست همه این خانواده بزرگ کارگری تبدیل شده است. امروز کارگران شرکت واحد با کوله باری از تجارب گرانبها و با صدها و شاید به جرات بتوانم بگویم با هزاران فعال که از این پس به میدان خواهند آمد، به مبارزه متشکل و متحدانه خود ادامه خواهند داد. ایمان دارم که همه شما قدر اتحادتان را میدانید. همه شما قدر رهبران مبارزه تان را میدانید. همه شما ارزش تشکل داشتن را اگر تا یک ماه قبل نمیدانستید امروز با گوشت و پوست لمس کرده اید. ممکن است ما را هم بگیرند اما این اعتقادات را که در قلب هزاران نفر ریشه دوانده است نمیتوانند بگیرند.
دست همه شما عزیزان را می فشارم
مبارزه ما پیروز خواهد شد، همه ما باید به آن ایمان داشته باشیم. رمز پیروزی ما داشتن تشکل و اتحاد ما است.
غلامرضا میرزائی
عضو هیئت مدیره و مسئول روابط عمومي و سخنگوی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران
١٢/١١/٨٤