آغاز سال جديد مسيحى با بروز يك بحران جدى در روابط روسيه با اوكراين مواجه شد، كه موجب نگرانى شديد اروپايى ها شد. اختلاف دو كشور در مورد بهاى گاز طبيعى روسيه كه اوكراين براى مصرف داخلى خود به آن به شدت وابسته است،تامين گاز براى گرم كردن خانه هاى اروپائيان و نيز نيازهاى صنعتى آنان را با تهديد مواجه كرد. روسيه كه همزمان رياست گروه هشت (هشت كشور صنعتى برتر جهان) را عهده دار شده فرصتى مناسب يافت تا جايگاه خود به عنوان يك ابرقدرت صادركننده انرژى را به نمايش بگذارد، به ويژه آنكه ملى گرايان روسيه همواره فروپاشى اتحاد شوروى و جدايى اوكراين را فاجعه اى تحمل ناپذير قلمداد كرده اند.۱ «دولت روسى» نخستين بار در كى يف (مركز اوكراين) شكل گرفته بود، سپس به مسكو انتقال يافت. «انقلاب نارنجى» سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) نيز ضربه اى دردناك براى روسيه در تنظيم روابط با اوكراين تلقى برآورد شده بود كه جريان غرب گرا در برابر وفاداران مسكو را به قدرت رساند.۲ جمعيت روس تبارهاى اين جمهورى مفهوم فروپاشى و جدايى روسيه و اوكراين را با ابهام بسيار روبه رو كرده، ۲۲ درصد مردم اوكراين از روس تبارها هستند، كه بيش از ۱۰ ميليون نفر از جمعيت آن را تشكيل مى دهند، ۵/۴ ميليون نفر از اوكراينى ها هم در روسيه زندگى مى كنند.۳ در شرايط پس از فروپاشى روسيه براى حفظ همبستگى هاى دوران اتحاد در مناطق پيرامون خود (خارج نزديك) از اهرم هاى گوناگون بهره گرفته است. كشورهاى بازمانده از فروپاشى اتحاد شوروى به اشكال گوناگون به انرژى روسيه وابستگى دارند، غير از جمهورى هايى مانند تركمنستان و آذربايجان كه خود داراى منابع عظيم انرژى هستند آنها نيز به گونه اى ديگر وابستگى به روسيه را همچنان تجربه مى كنند. به هر ترتيب روسيه دولت غرب گراى اوكراين را براى چهار برابر شدن بهاى گاز طبيعى تحت فشار قرار داد، تا قدرت و نفوذ خود در برابر اعضاى سابق اتحاد را به رخ آنها بكشد. اين واقعيت كه در سال هاى پس از فروپاشى اتحاد شوروى رقابت هاى روسيه با غرب (آمريكا و اروپا) به طور مستمر شدت يافته، نمادى از واقعيت هاى ژئوپولتيك اين كشور است. تلاش روسيه براى حفظ نفوذ در پيرامون خود (خارج نزديك) و اقدامات آمريكا براى عقب راندن آن به درون مرزهاى فدراسيون روسيه نوعى استراتژى «مهار» (سد بندى) جديد را به ذهن متبادر مى سازد، كه ميراث دوران جنگ سرد است. روسيه در تنظيم روابط با جمهورى هايى كه توسعه روابط با غرب (آمريكا- اروپا) را براى كاهش نفوذ آن دنبال كرده اند از اهرم هاى گوناگون بهره گرفته است. گرجستان نيز بهاى اجراى اين سياست را از طريق پرداخت بهاى گاز پذيرفته است. رفتارهاى مسكو در حفظ روابط همبسته با جمهورى هاى سابق اتحاد شوروى به خوبى حساسيت هاى ويژه آن را در حوزه خارج نزديك (اعضاى سابق اتحاد شوروى) روشن ساخته است. تجربه هاى اخير براى تنظيم روابط كشورهاى ديگر نيز مى تواند آموزه هاى مهمى دربر داشته باشد.هرچند با ميانجى گرى اروپايى ها كه اختلافات روسيه و اوكراين سبب افت فشار گاز در برخى از كشورهاى آنها شده بود اين بحران پايان يافت ولى رهبران كرملين بار ديگر عزم راسخ خود را براى دفاع از منافع اين كشور در برابر كسب امتيازهاى بالاتر و بهتر به نمايش گذاشتند. شكل گيرى اين بحران با طرح پيشنهاد روسيه براى غنى سازى اورانيوم از سوى ايران در خاك اين كشور تقارن پيدا كرده است. اين تقارن را مى توان به فال نيك گرفت و از تحليل آن به بهترين راهكار براى تامين امنيت و منافع ايران و ايرانيان دست يافت. در چارچوب مباحث اخير بين المللى در مورد برنامه هسته اى ايران و تبديل آن به يك مسئله امنيتى جهانى از سوى مخالفان جمهورى اسلامى ايران، مسكو پيشنهاد كرده كه غنى سازى اورانيوم در خاك اين كشور انجام شود. ترديدى نيست كه در محتواى روابط روسيه با غرب (آمريكا و اروپا) تلاش همه جانبه اى براى جلوگيرى از غنى سازى اورانيوم توسط ايرانى ها وجود دارد و پيشنهاد روسيه در تقابل با اهداف و برنامه هاى سال هاى اخير در برابر ايران نيست. هر چند در نگاه نخست اين پيشنهاد تلاش براى پايان دادن به بن بست ديپلماتيك كنونى است، ولى نبايد در ماهيت منفعت جويانه آن براى تامين منافع روسيه ترديد داشت. پيشنهاد روسيه براى انتقال غنى سازى به خاك روسيه را بايد در متن مذاكرات و معاملات روسيه با غرب تحليل كرد و با توجه به جنبه هاى رقابت و همكارى در روابط دو كشور آن را فرصتى براى مسكو در پيشبرد اهداف و منافع در روابط متقابل در سطح منطقه اى و جهانى ارزيابى كرد.
advertisement@gooya.com |
|
شرايط جغرافيايى و ظرفيت هاى اقتصادى و حتى وضعيت سياسى دو كشور براى گسترش روابط سازنده و سودمند ايران و روسيه فرصت هاى مناسبى را به وجود آورده كه روابط دهه هاى ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ دو كشور شاهد خوبى مى تواند باشد.۴ ولى اين امكانات مناسب نمى تواند توجيه مناسبى براى سپردن منافع و امنيت ايران به دست روسيه باشد، بهره گيرى از اين ظرفيت ها بايد براساس سنجش هاى عقلانى و با درك صحيح از ساختار كنونى قدرت در نظام بين الملل انجام شود. پايان دادن به بن بست هسته اى نه از طريق انتقال آن به خاك روسيه بلكه از طريق كسب اعتماد جهانى در فرآيندى از اعتماد سازى همه جانبه صورت خواهدگرفت، كه بدون ترديد زمان بر خواهد بود. ايجاد اين فرصت بر عهده ما است و شرايط منطقه اين امكان را براى ايران فراهم آورده است.
منابع:۱- براى اطلاع بيشتر نگاه كنيد به: الهه كولايى، زمينه هاى نظرى و تاريخى همگرايى و واگرايى در فدراسيون روسيه، تهران: دفتر مطالعات سياسى و بين المللى وزارت امور خارجه ۲- ن ك افسانه انقلاب هاى رنگى (به كوشش الهه كولايى) تهران: موسسه تهران ۱۳۸۴ . ۳- ن ك الهه كولايى، سياست و حكومت در فدراسيون روسيه، تهران: دفتر مطالعات سياسى و بين المللى وزارت امور خارجه، ۱۳۷۶ . ۴- الهه كولايى، اتحاد شوروى و انقلاب اسلامى، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامى.