آخرين باري كه او را ديدم غروب يكي از روزهاي پائيز سال 65 بود. از مدتها قبل او را مي شناختم. مثل هميشه از هر دري سخن به ميان آمد ولي آن روز برايش خبر جديدي داشتم و مي دانستم كه نشنيده است. هفته نامه منافقين كه آن روزها در پاريس چاپ و منتشر مي شد، ليست بلندبالايي از بروبچه هاي سپاه، جهاد، بسيج و دهها حزب اللهي ديگر را در دو صفحه درج كرده و با عنوان مزدوران رژيم جمهوري اسلامي و فدائيان امام از آنها ياد كرده بود. نام حسين طباخي، دوست طلبه نگارنده نيز در آن ميان بود. خبر را كه شنيد، ابرو درهم كشيد. نمي دانستم عصباني شده است يا... نشريه منافقين را به او دادم تا خود، نام خويش و آنچه درباره اش نوشته اند را بخواند. انتظار داشتم پاسخش يك «پوزخند» باشد به منافقين... اما وقتي به چهره اش نگاه كردم، قطره هاي اشك در چشمانش حلقه زده بود. مي دانستم بيدي نيست كه از اين بادها بلرزد. رزمنده اي جان بر كف بود و خط شكن... پرسيدم حسين...؟ اما پاسخي نداد. با چشمان خيس و درحالي كه بغض در گلويش نشسته بود، روي به آسمان كرد و با صدايي بلندتر از زمزمه گفت؛ «... خدايا! دشمنان تو مرا در فهرست دوستانت جاي داده اند... از لطف تو دور است كه اين بنده حقير خود را از فهرست دوستانت بيرون آوري...» ... صدايش و تمام كلمات آن راز و نياز عاشقانه اش بي كم و كاست در گوشم زنگ مي زند... لحظه اي بعد، چنانكه گويي تازه متوجه حضور من شده است، لبخندي بر لب آورد، با گوشه چفيه اي كه بر گردن داشت، اشك از چشم ها زدود و زير لب گفت؛ خدا كند كه دير نشود...
حسين، چند ماه بعد -دي ماه سال 65- در جريان مرحله دوم عمليات كربلاي5 در شلمچه به شهادت رسيد... پيكر مطهرش در امامزاده علي اكبر(ع) چيذر آرام گرفته است...
قرار بود شبكه تلويزيون ماهواره اي آقاي كروبي موسوم به «صبا» از شب يلداي امسال، پخش برنامه خود را آغاز كند. تذكر دوستانه و دلسوزانه اين و آن براي انصراف آقاي كروبي از راه اندازي اين شبكه تلويزيوني كه خواسته يا ناخواسته ايشان را از حلقه ياران امام(ره) و انقلاب خارج مي كرد، به جايي نرسيد. آقاي كروبي بر راه اندازي تلويزيون «صبا» اصرار داشت و همه استدلال هاي مستند و غيرقابل انكار دلسوزان را ناشنيده و به هيچ مي انگاشت. براي آقاي كروبي به وضوح استدلال مي شد كه اين اقدام كمترين تاثيري در پيشبرد اهداف ايشان ندارد و نيز، برخلاف انگيزه برخي از كساني كه دور ايشان را گرفته اند، اين شبكه بسيار حقيرتر و كوچكتر از آن است كه بتواند ذره اي غبار بر چهره پاك و پرصلابت انقلاب و نظام اسلامي بنشاند. زيرا با وجود دهها غول رسانه اي كه مقابله با نظام اسلامي را در اولويت برنامه هاي خود دارند، از اين شبكه تلويزيوني چه كاري عليه انقلاب و نظام برمي آيد و؛
جايي كه عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خيزد؟
... و آنچه دوستان و دلسوزان را نگران مي كرد، نتيجه و پي آمد نهايي راه اندازي اين شبكه بود، يعني خروج -يا تصور و توهم خروج- آقاي كروبي از حلقه ياران انقلاب.
سرانجام، شب يلدا از راه رسيد ولي برنامه سه ساعته و از قبل تهيه شده تلويزيون صبا به آنتن نرسيد و آقاي بهروز افخمي - مدير منتخب آقاي كروبي براي اين شبكه تلويزيوني - از توقف موقت آن تا اطلاع ثانوي خبر داد...
و اما... اگرچه درباره توقف موقت شبكه صبا، اخبار و گمانه هاي فراوان و متفاوتي بر سر زبان هاست ولي يك خبر موثق از ماجراي ديگري حكايت دارد كه عبرت انگيز است و موضوع اصلي اين نوشته.
ماجرا اين گونه است كه قرار بود يك شركت اماراتي در دوبي، پخش برنامه تلويزيون صبا را برعهده گرفته و فضاي ماهواره اي مورد نياز را در اختيار آن قرار دهد. انتخاب اين شركت اماراتي بعد از آن صورت پذيرفت كه شركت آمريكايي «هات برد HOT BIRD» به دو علت از ميدان انتخاب گردانندگان شبكه صبا، خارج شده بود. اول آن كه، جناب آقاي كروبي -تأكيد مي شود كه شخص ايشان و نه بهروز افخمي و...- پخش برنامه از طريق اين شركت آمريكايي را با ارزش هاي انقلابي و باورهاي ديني خود در تضاد تلقي مي كرد، چرا كه علاوه بر هويت آمريكايي «هات برد»، اكثر شبكه هاي فارسي زبان ضد انقلاب برنامه هاي خود را با استفاده از همين شركت ماهواره اي پخش مي كنند و دوم آن كه، شركت «هات برد» از پذيرش شبكه هاي فارسي زباني كه مورد حمايت دولت آمريكا نباشند، خودداري مي ورزد.
انتخاب بعدي، يك شركت اماراتي بود. اين شركت، ابتدا با اجاره فضاي پخش به شبكه صبا موافقت كرد ولي بعد از مدتي از پذيرش آن خودداري ورزيد، گفته مي شود شركت اماراتي بعد از دريافت سفارش تلويزيون صبا، نام و سوابق چند تن از كساني كه از سوي آقاي كروبي براي اداره و برنامه ريزي اين شبكه انتخاب شده بودند را به مركز آمريكايي ماهواره تحت اجاره خود ارائه كرده و براي اين مركز ماهواره اي توضيح داده بود كه افراد يادشده، از گروههاي اپوزيسيون نظام جمهوري اسلامي هستند و برنامه هاي تلويزيوني آنها نه تنها عليه آمريكا نيست بلكه در نهايت اهداف تبليغاتي درازمدت آمريكا را دنبال مي كند. اين توضيح در مرحله نخست مورد قبول مركز آمريكايي ماهواره قرار گرفته بود ولي بعد... مركز ماهواره اي مورد اشاره با استناد به سوابق آقاي كروبي، ايشان را يكي از افراد وفادار و معتقد به انقلاب اسلامي دانسته و سپردن فضاي ماهواره تحت اجاره شركت اماراتي به ايشان را در تناقض با اهداف دولت آمريكا ارزيابي كرده بود!!... اين، جان كلام و جان مايه نوشته اي است كه پيش روي داريد...
و اكنون، سخني با جناب آقاي كروبي در ميان است. سخني از ژرفاي دل و با برادري درد آشنا.
آقاي كروبي! شما نگارنده را مي شناسيد و نگارنده نيز، شما را. بنابراين، اگر هم در برداشتم از آنچه مي نويسم ترديد داشته باشيد، بعيد است كه در انگيزه صادقانه ام ترديد كنيد.
جناب آقاي كروبي! دشمنان تابلودار و شناخته شده خدا، نام شما را در فهرست ياران اسلام، انقلاب و امام(ره) جاي داده اند و صد البته كه در تشخيص خود اشتباه نكرده اند و شما بايد هوشيارتر از آن باشيد -و هستيد- كه غريبه هاي دوست نما را از اطراف خويش طرد نكنيد و خداي نخواسته، نام خود را بي آن كه بخواهيد- و به يقين نمي خواهيد- از اين فهرست بزدائيد.
خدا بر درجات طلبه شهيد، حسين طباخي بيفزايد كه با چشم اشكبار و به تضرع از خداي سبحان خواست، نامش همچنان در فهرستي كه دشمنان خدا از دوستان خدا تهيه كرده بودند، باقي بماند و ماند... آن روزها، شما نماينده امام راحلمان(ره) در بنياد شهيد بوديد.