شش سال پيش يک فروند هواپيماي سي 130 ارتش به ناگهان از باند بيست و نه فرودگاه مهرآباد خارج شد و با يک فروند ارباس سيصد هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران برخورد کرد. تمام سرنشينان ِ سي 130 در آتش سوختند و جزغاله شدند. چند روز بعد سازمان هواپيمايي کشوري علت اين سانحه را نقص فني در يکي از موتورهاي سي 130 اعلام کرد و پرونده ي سانحه را بست. تعداد کشته شدگان ِ اين سانحه چون "فقط" ده نفر بود و اکثرشان پرسنل نظامي بودند زياد به چشم نيامد و غائله به فاصله ي چند روز ختم شد. خسارت آن ارباس ِ سوخته و از ميان رفته از جيب چه کسي پرداخت شد هرگز معلوم نشد. اگر در آن ارباس، مسافر نشسته بود، يا سي 130 به جاي يک هواپيما با دو هواپيما برخورد مي کرد شايد افکار عمومي مدت بيشتري به اين فاجعه فکر مي کرد هر چند انتهاي آن هم فراموشي بود، مثل فراموش کردن حادثه ي انفجار هواپيماي آسمان بر روي کوه کرکس و برخورد توپولف با کوه خرم آباد و فرود آمدن فوکر هما در بيابان اصفهان و ده ها سانحه ي ريز و درشت ديگر...
***
شش سال بعد همان فرودگاه مهرآباد، همان باند بيست و نه. يک فروند سي 130 ارتش با 94 مسافر و خدمه به مقصد بندرعباس پرواز مي کند. هواپيما خراب است و موتور اشکال دارد، ولي پرواز "بايد" انجام شود. اين بار هواپيما از باند خارج نمي شود بلکه يکي از موتورهايش هشت دقيقه بعد از برخاست از کار مي افتد و هواپيمايي که مي تواند حتي با از کار افتادن هر چهار موتور، فرودي امن داشته باشد، به دلايل نامعلوم تعادلش را از دست مي دهد و در فاصله ي نزديک از فرودگاه با ساختماني ده طبقه برخورد مي کند.
اين بار هواپيما خالي نيست و ده ها خبرنگار و عکاس و فيلمبردار سرنشينان آن هستند. اين بار تلويزيون و عکاسان ِ رسانه ها در منطقه ي سقوط حضور دارند و به رغم ممنوعيت هاي اوليه، اقدام به تهيه خبر و ارسال گزارش و عکس مي کنند. اين بار مردم با چشم خودشان 105 جسد جزغاله شده و 11 جسد تکه تکه شده را مي بينند تا به جاي يک ماه مثلا در دو ماه حادثه را فراموش کنند...
***
اين حوادث تکرار خواهد شد. دليل آن هم معلوم است. هواپيماها به شدت کهنه و فرسوده و جملگي از رده خارج اند و تعميراتي که بر روي آن ها در داخل صورت مي گيرد مطلقا با استانداردهاي بين المللي مطابقت ندارد. کشور به خاطر عناد و لج بازي عده اي از سياست مداران اش، توسط آمريکا تحريم شده و صاحبان صنايع آمريکايي تمايلي به فروش قطعه و تجهيز هواپيماهاي کشوري که دائم براي آن ها شاخ و شانه مي کشد ندارند. سي 130، هواپيماي نظامي است و اگر مسافري با آن حمل مي شود هرگز نمي تواند به عنوان مسافر عادي تلقي شود.
نه تنها سي 130 که هواپيماهاي عادي مسافربري هم گرفتار همين معضل هستند و بسياري از سيستم هاي هواپيما به "همت ِ صنعتگران توانمند مسلمان"، با سيم و لحيم و چسب دوقلو به هم جوش مي خورند و کارآئي پيدا مي کنند. کافي است يک فروند از هواپيماهاي سي 130 ارتش يا بوئينگ هاي 737 غير نظامي براي ارزيابي قدرت پرواز به مهندسان بي طرف خارجي سپرده شود تا به کلامي روشن و قاطع بگويند که پرواز با چنين هواپيماهايي عين حماقت است. به طور مثال 707 ي که از باند مهرآباد خارج شد و به رودخانه ي کن افتاد پيش از سانحه حتي قابليت گذاشتن در موزه هاي هوائي را نداشت و مي شد آن را مثل رستوران ِ هوائي سر اتوبان کرج تبديل به کافه تريا و تفريحگاه بچه ها کرد...
***
مسئولان مبتکر و تيزهوش، راه سومي پيدا کرده اند: خريد زباله هاي روسي و از آن هوشمندانه تر توليد مدل هاي نو تر ِ آن ها در داخل کشور. قصد ندارم کساني را که در حال مسافرت با اين هواپيماها هستند بترسانم ولي اينها تابوت پرنده است. مدل هاي قديمي تر توپولف حتي فاقد ماسک اکسيژن است و در صورت بروز اختلال در سيستم فشار هواپيما تمام مسافران در ارتفاع بالا ابتدا بيهوش و بعد کشته خواهند شد. به گفته ي يکي از کارشناسان هوائي هنگامي که از وزير وقت ِ راه و ترابري در اين خصوص سوال شد، با خونسردي تمام پاسخ داد که اگر چنين اتفاقي بيفتد، همان موقع فکرش را خواهيم کرد. آري فکرش را خواهند کرد...
***
چاره اي نيست؛ مجبوريم با همين هواپيماها پرواز کنيم و از تهران تا بندرعباس و از همدان تا زاهدان را طي کنيم. نمي شود کار و زندگي را تعطيل کرد. فقط بايد به آقايان مسئول گفت که وقوع چنين حوادثي مثل رويداد کربلا نيست و قصد ما هم از مسافرت، شهادت نيست. اين گونه مرگ ها، شهادت نام ندارد، بلکه جنايت است و عامل جنايت هم خود شما هستيد. آقايان محترمي که نوک دو انگشت را به ته استخوان بيني مي چسبانيد و اشک مي ريزيد، عامل جنايت خود شما هستيد. جايي که مي شود از ميلياردها دلار در آمد نفتي مشتي دلار بيرون کشيد و هواپيماي مدرن و مطمئن و ايمن خريد، پرواز با چنين هواپيماهايي هيچ توجيه قابل قبولي ندارد. اگر تحريمي هست، عامل آن خود شما هستيد.
***
به بازماندگان اين حادثه ي دلخراش تسليت مي گوييم و آرزو مي کنيم که جلوي چنين حوادثي با درايت مسئولان ِ روشن بين گرفته شود.