به نام خدا
انجمن های اسلامی درست از همان زمانی که کوشیدند از قدرت فاصله بگیرند و نقد حاکمیت اقتدارگرا را با جدیت و شجاعت آغاز کنند با موقعیت دگرگونه ای مواجه شدند که اساساً در جهت براندازی آنها طراحی شده بود. اتحادیه ی انجمن های اسلامی سراسر کشور(دفتر تحکیم وحدت) با اتخاذ استراتژی دوری از قدرت و نقد حاکمیت عملاً از نقش دیرینه اش در چارچوب نظام جمهوری اسلامی که یا نمایندگی مواضع و منافع نظام دردانشگاهها و یا مشارکت درحاکمیت به قصد تغییر اصلاح گرانه ی آن بود فاصله گرفت و به مثابه ی نهادی عمل کرد که به واسطه دفاع از آرمان های دموکراتیک و برقراری حقوق شهروندی حاکمیت را آماج انتقادات افشاگرانه قرار می داد. دقیقاً از همین جا بود که انجمن های اسلامی با خیل سنگ اندازی های بی وقفه مواجه شدند که جز درجهت تحمیل ناکارآمدی و استحاله ی تدریجی این تشکل نبود.
فعالان دانشجویی انجمن های اسلامی (و صد البته هرفعال سیاسی وابسته به هرتشکل مستقل با هرمرام و منش فکری) به شدت توسط حاکمیت تحت فشار قرار گرفتند تا بلکه از رمق بیافتند و نرم نرمک منزوی شوند. سرکوب بوروکراتیک بسیاری از دانشجویان که قربانی احکام براندازانه ی کمیته های انضباطی و دادگاههای انقلاب شدند و رعب افکنی نهادهای اطلاعاتی امنیتی که با احضار و بازجویی و تهدید فعالین دانشجویی در پی مهار کلام انتقادی و روشنگر تشکل های مستقل بودند و شیطنت های پیاپی و بسیار منصوبان حکومتی دانشگاه ها به قصد تعلیق و تعویق فعالیتهای انجمن و نیز خشونت کور و عقیم جماعتی که حقانیتشان از رگهای برآمده ی گردن و گونه های برافروخته شان عیان بود وبسیاری تجارب دیگر از همین سنخ، سالهاست که به بخشی جدایی ناپذیر از فعالیت مستقل ( دانشجویی و غیر دانشجویی) بدل شده است. اما با همه ی این تفاسیر انجمن های اسلامی همچنان کوشیده اند تا از موجودیت خود دفاع و میراثی که به آنان فرا داده شده است را پاس دارند تا اخرین سنگر باقیمانده ی مقاوم در برابر تمامیت طلبی و سرکوبگری توسط فاتحان استعمار نشود. وقتی احمدی نژاد آمد بیدرنگ از ضرورت مهرورزی و دولت هفتاد میلیونی سخن گفت و از تداوم حیات سیاسی دانشگاهها دفاع کرد و حتی وزیر علوم دانشمند ما از تاسیس کرسی آزاداندیشی خبر داد که گویا قرار است به هدف جلوگیری از انحراف سیاسی دانشجویان دایر گردد و خلاصه اینکه همه ی موضع گیری ها از گشودگی و سعه صدر دولت نهم در قبال فعالیت های سیاسی و غیرسیاسی دانشجویی و غیردانشجویی حکایت داشت. اما امروز دیگر از روز هم روشن تر است که حاکمان ما اهل تعارف اند و با صداقت و شفافیت از مواضع و برنامه هاشان سخن نمی گویند.
از همان آغاز سال تحصیلی جدید مجموعه ی انجمن های اسلامی سراسر کشور با وضعیتی درگیر شده اند که آشکارا در جهت توقف مطلق یا دست کم کسادی و بی رونقی فعالیت های تشکل های مستقل ایجاد شده است. درهمین راستا انجام هرگونه فعالیت و برنامه ای از انجمن اسلامی دانشگاه مازندران سلب شده و موجودیت انجمن های دانشکده به حالت تعلیق در آمده است. در اردیبهشت ماه سال84 هیات نظارت قبلی آنقدر انجمن اسلامی دانشگاه را معطل کرد که عملاً فرصت برگزاری انتخابات از موعد مقرر گذشت و انتخابات انجام نشد. برهمین اساس انجمن دانشگاه مجوز تعویق انتخابات و مشروعیت قانونی فعالیت های کلیه ی انجمن های اسلامی دانشگاه مازندران تا تاریخ 30/8/84 را از هیات نظارت و ریاست وقت دانشگاه گرفت، اما آقای بابائیان ریاست فعلی دانشگاه و اعضای هیات نظارت جدید و کلیه ی مشاوران و مطلعان با تفسیری ناموجه و ناصواب حق فعالیت را از انجمن سلب و آن را به اصلاح اساسنامه مشروط کردند که مواردی جزئی و بی اهمیت را شامل می شد و هنوز هم برای ما روشن نیست که چرا اصلاح مواردی از این دست می بایست با تعلیق فعالیت ها همراه شود. مثل این است که واسطه ی نقایص و کمبود های قانون اساسی، دولت و حاکمیت دست از کار بکشند تا روزی که قانون اساسی اصلاح شود. با همه ی این تفاسیر انجمن دانشگاه برای اینکه آخرین بهانه را از ریاست و هیأت نظارت بگیرد اساسنامه را در حداقل زمان ممکن اصلاح کرده و با لحاظ موارد مورد نظر آنان و بازنویسی آن بر اساس شرایط متغیر موجود آنرا به هیأت نظارت تحویل نمود که بنا به قول اکید ریاست دانشگاه می بایست ظرف 24 ساعت به رویت و بررسی آن هیأت برسد و نتیجه اش به انجمن دانشگاه اعلام شود. اما دو هفته از زمان تحویل اساسنامه و زمان بندی انتخابات شورای مرکزی گذشت تا جوابیه ی هیأت نظارت و انجمن دانشگاه رسید در حالی که ایراد بسیاری به اساسنامه ی اصلاح شده وارد شده بود که پاره ای از آنها مصداق بارز دخالت در کار تشکیلات مستقل انجمن بود.
با این تفاسیر سرانجام به واسطه اعتراضات، تجمعات و حتی تحصن اعضا، فعالان و هواداران انجمن های دانشکده های مختلف، منصوبان دانشگاه اعضای انجمن را به گفتگو دعوت کردند که پس از مباحث و مجادلات بسیارتوافق بر این شد که انجمن ها تا زمان اصلاح نهایی و تصویب قانونی اساسنامه مجاز به فعالیت باشند و برای ایجاد هماهنگی و اخذ مجوز به روال دوره های قبل عمل نمایند. اما بر خلاف توافقات صریح و بی ابهام نشست مذکور، مجوز فعالیت انجمن به ده روز کاهش یافت و هیأت نظارت و شورای فرهنگی دانشگاه مرجع صدور مجوز به فعالیت های انجمن معرفی شدند. جدا از مفاد یکجانبه، خودسرانه و توافق نشده ی این جواز بی ارزش که با هزار و یک منت به انجمن اعلام شد، صوری و بلا استفاده بودن آن بدیهی است، چرا که شورای فرهنگی هر ماه یکبار تشکیل می شود و ترکیب هیأت نظارت هم به علت سفر برون مرزی رئیس دانشگاه ناقص است و عملاً کسب مجوز هرگونه فعالیتی آنقدر زمان می برد که نه تنها از فرصت ده روزه بیرون می زند که معلوم نیست حتی تا انتهای نیم سال هم شدنی باشد. از سویی دیگر الزام انجمن های دانشکده به کسب مجوز فعالیت از شورای فرهنگی دانشگاه و ضرورت اخذ جواز هیأت نظارت برای برگزاری جلسات هفتگی بحث آزاد جدا از بوروکراتیزاسیون و فوت زمان و انگیزه و انرژی، بدعتی است آشکار که مطمئناً به سیاست های دولت نهم در قبال فعالیت تشکل های مستقل دانشگاهی مربوط است و از همین منظر قابل فهم است و چندان غیر منتظره نیست.
آشکار شده است که انجمن تمامی راه های حقوقی و قانونی ممکن را آزموده و حداکثر نجابت را از خود نشان داده است تا بلکه فعالیت هایش از سرگرفته شود و در این فضای راکد و بی جنبش که عملاً میدان به انحصار تشکل های وابسته درآمده است تا بی رقیب یکه تازی کند، باری دیگر منش انتقادی، آگاهی بخش و افشاگرش را در صحن دانشگاه پی بگیرد. اما روشن است که اراده ای برای گره گشایی از جانب متولیان و منصوبان وجود ندارد و هرچه هست فقط مانع تراشی و محدودیت زایی است که چه از سوی نهادهای بیرون از دانشگاه و چه از جانب منصوبان حکومتی دانشگاه بر مجموعه ی انجمن ها تحمیل می شود.
مجموعه ی انجمن های اسلامی دانشگاه مازندران بیش از این وضعیت خفقان آور و سرکوب گر فعلی را تحمل نخواهند کرد و برای احقاق حقوق خود که آزادی فعالیت مسالمت آمیز و انتقادی در صحن علنی دانشگاه است از هیچ تلاش و جدیتی فرو نخواهند گذاشت. بی شک دانشگاه در تملک دولت و حکومت و هیأت نظارت و شورای فرهنگی نیست و اگر براستی صاحب و مالکی داشته باشد جز جمیع دانشجویان نخواهد بود از همین رو از امروز دیگر مسأله فقط مسأله انجمن اسلامی نیست بلکه پای حیات تمام تشکل های مستقل دانشجویی درمیان است که گویا قرار است حذف شوند تا دیگر صدای اعتراض و انتقادی شنیده نشود. به همین منظور باید برای بقای کلیه ی تشکل های مستقل و تداوم فعالیت هاشان متحد شویم.
شورای مرکزی
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه مازندران